RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
سلام ماه منیر عزیز
همه ی پست ها رو خوندم...
به نظرم اومد چیزی که بیشتر از همه تور رو اذیت میکنه رفتار متناقضیه که از شوهرت میبینی؛ این واقعا آزاردهندست مخصوصا اینکه این تناقض رو بیشتر تو مسائل جنسی میبنی...
درکت میکنم خانوم و همه ی تلاشت رو برای حفط زندگیت تحسین میکنم.
و چندتا توصیه که هیچ وقت تکرارش نکن: حریم ها رو نشکن... مدام بهش یادآوری نکن که داره تو محیط مجازی چیکار میکنه... کاری کن که خودش شرمنده بشه... اتاق خوابتون رو هیچوقت از هم جدا نکنید...
چه اشکالی داره وقتی شک میکنی که الان ممکنه بره سراغ اینترنت تو بهش خط بدی... بگی عزیزم من الان عجیب به آغوش تو نیاز دارم و با این حرفا بکشونش سمت خودت.
اینکه همسرت تورو برای نماز صبح بیدار میکنه خودش میخونه یعنی امیدی به اصلاحش هست... با این روحیه ای که شما داری و زمینه ای که همسرت داره مطمئنم که میتونی شرایط رو درست کنی.
در ضمن در هیچ حالتی خدا رو فراموش نکن.
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
ماه منیر عزیز
من میتونم حالت رو درک کنم و برای خودم یک فاجعه است که مرد زندگیم در آینده درکم نکنه وقتی ازدواج کردم و حس
می کنم تنهایی الانم بهتر از وقتیه که متاهل باشم و تنها بمونم! من نمیگم حق با تو نیست! ما با هم دنبال یک راه
هستیم! بعد هم بپذیر زیادی در رابطه مایه گذاشتی! و بدتر از همه جدای از اینکه دائم در دسترسش بودی توقع جبران
هم داشتی! اما عزیزم این فاصله و این در دسترس نبودن نباید با قهر باشه!
زن و شوهر باید یک مقدار بینشون فاصله باشه تا دلتنگ هم بشن!
اینکه من می گم چند وقت بهش گیر نده ، چند وقت آزادش بگذار برای راحتی خودته!
بگذار با خودش بگه چرا ماه منیر یک مقدار آروم شده و دیگه به من کاری نداره! محبتت رو به قاعده و اندازه کن!
قبول دارم که اون باید بهت توجه کنه اما مردها از این کلمه متنفرند که تو باید تغییر کنی!
آقایون 1000 الله اکبر گل بی عیبن و ما زنها هستیم که باید بپذیریم شرایط رو! باید مدیریت کنیم بحران ها رو!
اصلا هیچ فکر کردی چرا خدا به زن نقش مادر و مربی و تربیت کننده داد؟ چون میدونست زن صبوره! زن مظهر عشق
و عطوفته..برای همین این امر خطیر رو به مرد نسپرد!
دیگه بهش نگو باید تغییر کنی! فقط رهاش کن یک مدت! البته حواست شش دنگ به زندگیت باشه و نیازهاش رو
مرتفع کن ولی خیلی دم دستش نباش! بگذار حتی تو خونه اگه میخواد ببینتت گاهی بگرده تا پیدات کنه!
کم کم بهش با این رفتارت میفهمونی که اون هم باید از خودش مایه بگذاره در رابطه!
ماه منیر
همسرت دوستت داره؟ بهت ابراز محبت کلامی می کنه؟
تو دوستش داری؟
فقط با همین اخلاقش مشکل داری؟ یا مسائل دیگه هم داره؟
آیا محاسنی هم داره که دوستش داشته باشی؟
برات دعا می کنم عزیزم چون حالت رو می دونم خوب نیست
من عقد برادرمه و درگیر مراسماشم
تا شنبه خدانگهدار
:72:
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
دوستم داره و دوستش دارم. چون وقتی حالش خوبه از هیچ محبتی نسبت بهم دریغ نمیکنه. چون وقتی حالش خوبه حال من رو هم خوب میکنه. چون خیلی ویژگیهای مثبت داره که خیلی ها اون ویژگیها رو ندارن.
انشاالله همیشه به عروسی و شادی بهار جان.
امروز فهمید پسوورد ایمیلشو داشتم، ابکار کردم ولی اون گفت دروغ میگی چون در غیر این صورت دلیلی برای شک کردن به من نداری! و امروز با اینکه روز تعطیلش بود رفت سر کار و تا حالا هم نیومد خونه! فکر نکنم تا دیروقت بیاد!! این هم از امروز ما!
گل کاغذی ، دقیقااااااااااااااً منظورم همینه. تناقض! تکلیفم با رفتارهاش روشن نیست... گاهی خیلی خوبه گاهی نه..
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
نظر منم اینه که این تناقض یعنی تکلیفش با خودش هم مشخص نیست....
میتونی صفات خوبش رو تقویت کنی... وقتایی که خیلی خوبه مدام ازش تعریف کن ... و وقتایی که خوب نیست خوبی هاش رو بهش یادآوری کن... مثلا بگو اون دفعه که اونجوری شد من بیشتر دوست داشتم اما بازم یادآوری میکنم :305:درمورد رابطه ی مجازیش چیزی نگو...
ما همه برای حل مشکلت دعا میکنیم ماه منیر:316:
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ماه منیر
میدونی بهار یادمه یکی از دوستان همدردی(فکر کنم لیلا موفق بود) که تو تاپیک قبلی که زده بودم کلی منو نصیحت میکرد و تا حدودی هم احساس میکردم به من حق نمیداد. پریشانی منو درک نمیکرد و مثل خیلی ها من رو به صبر دعوت میکرد تا اینکه متاسفانه عید امسال خودش متوجه مشکل اینچنینی در همسرش شد و اونوقت بود که دیگه هیچکدوم از راهکارهایی که ارائه میداد براش عملی نبود چون اون حالا توی ماجرا بود و نگاه از بیرون به ماجرا نداشت!
امیدوارم هیچوقت هیچکس توی زندگیش امتحانی نشه که از عهده ی تحملش بر نمیاد. و خدا ما رو به چیزی که طاقت نداریم آزمایش نکنه...
ماه منیر منظورت منم؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی مشکل مشابه مشکل تو برام پیش اومد منم دقیقا یاد تو افتادم.هنوزم سر حرفم هستم حتی اگه خودم نتونم بهش عمل کنم.فقط خواستم بهت بگم من اون موقع قصد نداشتم ناراحتت کنم همه که نمی تونن مثل بهار عزیز به مراجع آرامش بدن البته من تمام سعیم این بود که بهت کمک کنم در ادامه که فهمیدم واقعا حرفام معکوس عمل می کنه دیگه نظر ندادم.در هر حال معذرت می خوام.
ماه منیر اینم بدون ترک اعتیاد خیلی سخته.خیلییییییییی.باید صبرمونو بالا ببریم.
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
سلام ماه منیر جان
تو هم شدی من که از مشکلاتت یه غول بزرگ می سازند
منم مثل توام ولی از نوع دیگه ای که از کوه ،کاه می سازند
هرچی تو نوشته هات دنبال چیز غیر عادی بودم چیزی پیدا نکردم
راه حلی رو که من تو این جور مسائل در زندگیم پیش گرفتم این بوده :
من و همسرم تو این مسئله لااقل باهم دوستیم
حتی اگه چیز جالبی باشه مثل زیباترین زن دنیا یا عکس های جدید مهناز افشار یا زیباترین.......
برام ایمیل می کنه و من هم متقابل همین طور چون من هم دوست دارم ببینم زیباترین و یا ... چه شکلیه مثل اون و همسر من هم آدمه و حتی گاهی با هم در موردش حرف می زنیم که مثلا فلان ایمیل یا فلان عکس چه طوری بود و گاهی بهم میگه مثلا اقلیما فلان عکس رو دیدم اینطوری بود و یا اونطوری بود بهش میگم برام من هم بفرست ببینم بهم میگه نه برای تو مناسب نیست
خوب منم می تونم گیر بدم چرا برای تو مناسب هست ولی برای من نیست
ولی می بینم آخه چرا گیر بدم بعدشم اون نگه که چی می بینه و یا........
سعی کن با همسرت دوست باشی تا بفهمی دردش چیه....
مثلا همسر من فلان مدل لباس رو دوست داره و ما توخیابون هستیم بهم میگه اقلیما ببین اون خانومه چه شیکلیه من اگه قبلش بهش گیر داده باشم که چرا تو خیابان به فلان زن نگاه کردی اونم بعدش به من نمی گه و من نمی فهمم همسرم از چه تیپ لباسی خوشش می اد که بعد خودمم همون تیپ و براش بزنم تا ذهنش پیش اون تیپ و لباس نمونه
باهاش دوست باش و رفیق
این بچه بازی ها رو هم بذار کنار یعنی چی می ری تو اتاق در رو روی خودت می بندی
به خدا تاثیری نداره........
از من به عنوان خواهرت بپذیر
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
رایحه ی عشق و اقلیما ار نوشته هاتون ممنونم.در اینکه من حساسم شکی نیست و در اینکه همسر من هم رفتارش رو باید متعادلتر کنه شکی نیست. یه قول دوست عزیزمون بهار شادی، شماها که به همسرم دسترسی ندارین فقط میتونین منو راهنمایی کنین. خب من سراپا گوشم.
نکته ی اول باید از حساسایتم کم کنم. چششششششششششششم. سمعا و طاعتا
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
میشه بگی برای کم شدن حساسیتت چی کارا می کنی؟
اینو پرسیدم تا برنامه ات رو اینجا بنویسی تا یادت نره
ما منتظریم ببینیم ماه منیر برنامه اش برای کم کردن حساسیتش چیه.........
اینجا بنویس
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
ماه منیر خود من دیگه به هیچ وجه دیگه همسرمو چک نمی کنم.و اینو قبول کردم اگه داره می ره دنبال این چیزا از روی عادته و وقتی سرش به چیزای دیگه گرم باشه دیگه نمی ره سراغ این چیزا.یه جورائی از بیکاریه.حالا تو هم مثل من دلیل اصلی رو پیدا کن.و خود خواهی نکن.به خاطر خودش کمکش کن نه به خاطر اینکه انتخاب تو باید پاک و معصوم باشد.راستش خانواده همسره منم مذهبی هستن و حتی از نوع افراطی که البته همسرم کاراشونو قبول نداره گاهی.ولی خوب خودشم به عنوان فرد مذهبی شناخته می شه البته بدون داشتن افراط.به قول ت.و گاهی یه حرفائی می زنه ....
مثلا یه با مادرش راجع به ماهواره گفتگو می کردن که همسرم گفت از هر چیزی می شه بد استفاده کرد وقتی الان دیگه اینترنت تو خونه آدمه دیگه ماهواره پیشش هیچه.مونده به استفاده خود آدم.این همون موقع ها بود که من درگیر همین مشکلش بودم و وقتی اینطور گفت خیلی ناراحت شدم اما الان دیگه می دونم شیطان وسوسه می کنه و مومن ها رو بیشتر
RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ماه منیر خود من دیگه به هیچ وجه دیگه همسرمو چک نمی کنم.و اینو قبول کردم اگه داره می ره دنبال این چیزا از روی عادته و وقتی سرش به چیزای دیگه گرم باشه دیگه نمی ره سراغ این چیزا.یه جورائی از بیکاریه.حالا تو هم مثل من دلیل اصلی رو پیدا کن.و خود خواهی نکن.به خاطر خودش کمکش کن نه به خاطر اینکه انتخاب تو باید پاک و معصوم باشد.
:104: :104: :104: :104:
این پست رایحه عشق ارزش رتبه داره واقعا به 2 دلیل :
1- به خاطر تغییرات مثبتی که توی خودش ایجاد کرده
2- به خاطر اینکه این تجربه ملموس رو داره به تو انتقال میده ماه منیر
البته امروز کوپنم پر شده و فردا رتبه میدم :72:
=======================
واما ماه منیر عزیز
چه چشششششششمی گفتی خانومم :)
بسیار خرسندیم بابت این همه تغییر در روحیات شما بانو :46: :104: :104:
حالا در راستای کاهش حساسیت چه کردی؟
از همسرت هم کمک بگیر که تو رو در چه مواردی حساس می دونه!
:72: