RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
با سلام
یک زن امیدوار در پاسخ به شما باید بگم اینجور تغببرات جزیی رو همه آدمها میتونن پیدا کنن.اگر فکر کنیم آدمها هیچ پیشرفتی در خصوصیات اخلاقیشون نمیکنن پس به محض اینکه ایراد اخلاقی که ناخوشایند باشه از جانب همسرمون دیدیم بدون تلاش در جهت تغییر اون رفتار چون برامون قابل تحمل نیست باید راه دادگاه رو در پیش بگیریم.
به نظر من کسی که به دلیل لحن اطرافیانش با لحن بلند صحبت میکنه با برخورد ملایم و تذکرات به موقع، قابل تغییره.
اگر آدمها در این موارد جزیی قابل تغییر نباشن پس نظر شما بر سوختن و ساختن و یا طلاق گرفتن است درسته؟یعنی در جهت بهتر شدن شرایط همین زندگی تلاش کردن بیهوده است.
RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
خانم Negin A مراجعی با کلی مشکلات به این تالار آمده است ، با احساسات بد و ناراحتی ، و کاربران سعی بر آن داریم تا کمکش کنیم ، تا بتواند بر احساساتش مسلط شود و مشکلش را حل کند ، به همین خاطر در تاپیک ها از بحث و تبادل نظر و در خصوص درست یا غلط بودن راهکارها خوداری بعمل میاد و سعی بر آن است که تاپیک به انحراف کشیده نشود .... خصوصا اینکه کارشناسان و مدیران نیز بر تاپیک ها نظارت دارند
================
این پست در پی اطلاع رسانی به مدیران ،حذف خواهد شد
RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
Negin A عزيز:
وقتي پست مد نظر شما روزدم ،ميدونستم كه در ادامه جوابي از اين دست خواهم شنيد وبسيار نگران بودم كه تاپيك همتاي عزيز به اين واسطه به انحراف كشيده بشه!اما از سوي ديگه ايده ي تغيير همسر به حدي مخل يك زندگي مشترك هست كه نتونستم بي جواب از كنارش رد بشم!
اين كه ايراد خلاقي چي هست واصلا چه كسي صلاحيت داره كه بخاد تغييرش بده يا نده،ويا لزوما اون چيزي كه از ديد ما ايراد محسوب ميشه في الواقع ايراد هست يا نه نياز به توضيحات فراوان وبررسي وبحث جدل داره كه همون طور كه گفتم تنها تاپيك ايشون رو به بيراهه ميبره،اما در يك كلام بايد بگم نظر من نه راهي دادگاه شدن،نه سوختن وساختنه بلكه تنها يك جمله است:پذيرش شريك زندگيه!
اگر طرف مقابل رو بپذيريم، وبا توجه با اينكه زندگي مشترك يك رابطه ي دوسويه است فوكوس رو روي خودمون وعملكردمون قرار بديم،نتيايج بسيار بهتري نصيبمون خواهد شد تا بخواهيم كسي رو كه عملا نه مغزش!نه روحش!نه گذشته اش ،نه كودوك ووالد وبالغ درونش! تحت اختيار ما نيست تغيير بديم.چرا كه هر عملكرد فرد زاييده ي سير شگفت انگيزي از افكار و ناخودآگاه كه تنها با دوجمله حرف ونصحيت قابل تغيير نيست.
به اين پاراگراف هم نهايت دقت رو بكنيد:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
ودر نهايت اين كه دوست عزيز ازدواج سرشار از تفاوت در ديدگاه وتناقضه،گاهي تناقض در مسائل حياتي واصلي وگاهي در مسائل ريز.الان شما نمونه هاي كوچيكشو ديدي چه بسا در آينده با موارد بزرگتري مواجه بشي،پس نيايد سريع كم آورد وگفت پشيمون شدم وفلان وبهمان!بلكه بايد تلاش كرد افقي مشترك ساخت (گاهي با همدلي،گاهي با جرات مندي وشايد گاهي با ايثار)كه در سايه سار اون افق خوشبختي نسبي ورضايت فزاينده زوجين محقق شه.[/b]
موفق باشي
با توجه به اين كه بحث ما در اين تاپيك روند مشاوره اي مد نظر همتا رو مختل ميكنم،پيشنهاد ميكنم در صورتي كه مايل به صحبت در اين زمينه هستيد يا سوال موردي در اين زمينه داريد(چون موضوع مد نظر شما بسيار كليه وبيشتر شكل يك بحث آزاد رو داره) براي خودتون يك تاپيك مجزا باز كنيد.
موفق باشيد
در صورت لزوم اگر پست من رو هم حذف كنيد ممنون ميشم.
RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
از همه دوستان ممنونم :46:
من راهنمایی های خانم امیدوار رو به کار گرفتم خیلی تاثیر داشت:104:
مخصوصا همدلی و اعتبار سنجی
فکر میکنم مقصر اصلی این ماجراها بیشتر شخص خودم بود به هر حال درس بزرگی از این ماجرا گرفتم
فهمیدم شوهرم به محبت بیشتر از اون کت و شلوار 600 ت احتیاج داشت و با 1کم محبت خیلی تغییر کرد
فهمیدم وقتی داره از کسی پیشم انتقاد میکنه منتظر شنیدن توجیه اون شخص نیست نیاز داره من درکش کنم(این جمله درکت میکنم واقعا معجزه میکرد)
فهمیدم ایشون دنبال اعتبار و احترام از سمت خانواده من هستند
دوستان از همتون ممنونم
این مشکل من دیگه تقریبا حل شده به جز اینکه هر ازگاهی همسرم میگن که خجالت میکشم پیش خانوادتون بیام و از بعضی حرفها هنوز هم ناراحتند اما اون سوالی که پرسیدم برای اون باید تاپیک جدید باز کنم ؟
اینکه با تن صدای بلند شوهرم حتی در مواقع دلسوزی چه کنم؟چطور این رو کمتر کنم؟به نظر شما باید با این خصلت ایشون کنار بیام و ایشون رو همینطوری قبول کنم؟
دلیل نگرانیم این هست که همسرم به خاطر این رفتارش دستاش میلرزه...و زیاد هم با کسی دوست نمیشه ... من نگرانم این رفتارها اگه رفع نشن روی فرزند احتمالیمون در آینده تاثیر گذار شه ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
ودر گام سوم:حفظ خونسردي، و دراولويت قرار دادن همسرت در بحثها،البته اين جا سياست وظرافتي زنانه هم لازمه تا بتوني هم خواسته ي خودتو محقق كني وهم همسرتو راضي نگه داري.
زن امیدوار عزیز من در گام سوم خیلی ضعیفم و زود از کوره در میرم و متوجه سیاست زنانه نمشیم میتونم خواهش کنم که با مثال توضیح بدید...
RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
همتاي عزيز... خوشحالم كه سرانجام تونستي اوضاع رو مديريت كني.آفرين:104:
در مورد حفظ خونسردي و كاهش عصبانيت مقالات ولينكهاي زيادي در تالار هست ،كمي در تالار بگرد پيداشون كن وبخون.وحتما اين نكته رو هم مد نظر قرار بده كه گاهي استرسهايي كه به ما وارد ميشه چون معمولا راه مهار يا كنترلشونو بلد نيستيم ممكنه در جايي به شكل عصبانيت(ومتاسفانه اغلب بر سر همسر يا نزديكان) بروز كنن.پس در اين زمينه ريشه يابي علت عدم توان كنترل خونسردي هم ميتونه بهت كمك كنه.
اما در مورد سياست زنانه:به نظر من طريقه ي بيان (لحن گفتار) وزمان يابي دقيق براي ابراز يك موضوع شايد دو قسمت مهم واصلي اين سياست باشه.مثلا:همسرت داره با لحن بلند برات دلسوزي ميكنه،اگر بخاي بدون اين كه اين سياست رو مد نظر قرار بدي ممكنه همون لحظه شروع كني به اعتراض،كه اين چه طريقه ي دلسوزيه،من اصلا خوشم نمياد باهام اين جوري حرف بزني و... به اين ترتيب هم نيت همسرت براي دلسوزي و هم تلاش شما براي بهبود لحن ايشون مثمر ثمر نخواهد بود.اما از ديد ديگه ميتوني اون لحظه به جاي اعتراض مغز مطلب ايشونو بگيري و ازش به خاط توجه اش تشكر كني وچيزي رو كه بهت متذكر شده اجرا كني...چند بار بدون اعتراض اين كار رو ادامه بدي. بعدا وقتي كه شرايط مناسبه مثلا روز خوبي كه در كنار هم بوديد وبهتون خوش گذشته توي ي خلوت دو نفره، با لحن آرام و گيرا شروع كني از محاسن شوهرت بگي،مثلا اون روز كه برام دلسوزي ميكردي اين قدر خوشحال شدم كه نگو،خيلي حس خوبي داره كه شوهر آدم اين قدر به آدم توجه ميكنه اما عزيزم من اصلا دلم نميخاد توخودتو اين قدر به خاطر من ناراحت كني،قول ميدم اگه آرومم بهم بگي گوش كنم.يادته اون روز كه با آرامش باهام حرف زدي من اين قدر حس خوبي داشتم و ...وبعد به مرور به جاي تذكر مرتب در مورد لحن گفتار ايشون مواقعي كه با لحن آروم چيزي رو ازت ميخاد يا برات دلسوزي ميكنه انگشت بزاري روي اونا وسعي در تشويقش به اين سمت داشته باشي.
البته:من احساس ميكنم كه همسرت ممكنه اعتماد به نفس كمي داشته باشه،واين لحن بلند نوعي تلاش براي جلب توجه افراد به موضوع مورد درخواستشه،فكر ميكنم اگر بتوني به حد كافي به درخواستهاش ودلسوزيهاش اهميت بدي تا حدود زيادي اين مسئله حل ميشه.
در مورد پذيرش همسر نكته اي كه لازم ميدونم بگم اينه:وقتي ما همسرمونو ميپذيريم يعني قبول ميكنيم همين طوري كه هست دوستش داشته باشيم،همين طوري كه هست بهش احترام بزاريم،همين طوري كه هست براي ما عزيزه.به نوعي به دنبال اين نيستيم كه اونو تبديل به ايده آلهاي خودمون كنيم.هر ايرادش رو چماقي نميكنيم كه بكوبيم توي سرش،از كاه كوه نميسازيم.باور كن اگر همسرت اين سيگنالهارو از جانب تو بگيره خودش براي تغيير پيش قدم ميشه!واگر هم تغيير نكرد منت سرش نميزاريم كه ديدي نتونستي!ديدي من چه آدم خوبي هستم كه دارم با اين اخلاقاي تو ميسازم!ديدي فلان...اينه راز پذيرش همسر.
و در نهايت اين كه:شما در اغاز راه اين زندگي مشترك هستيد،هنوز شايد به معناي واقعي طعم مشكلات رو حس نكرديد،در زندگي مشترك همه يما بحرانهايي اساسي تر از عدم توان دوست يابي همسرمون پيش مياد! پس به جاي اين كه زوم كنيم روي ايرادها بايد تلاش كنيم تا نقاط مثبت همديگر رو تقويت كنيم تا در روزهاي سختي بتونيم از پس همه چيز بربيايم.
اين لينك رو هم بخون: (مطالب مهمي در مورد اعتبار سازي وهمدلي داره)
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
موفق باشي
RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
:72::72::72::72:
از شما دوستان عزیز و خصوصا خانم امیدوار و همینطور تالار همدردی بینهایت ممنونم
خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم ....
میدونم که هنوز مشکلات بزرگتری منتظرم هستند اما نگران نیستم چون دارم خودم رو بزرگ میکنم ...اونقدر بزرگ که همشون رو کوچیک ببینم
عروسیم 15 خرداد .... برام دعا کنید که زندگی خوبی رو شروع کنم دوستتون دارم :46: