نوشته اصلی توسط بهار66
اقا ایدین منم تو جبهه شما هستم..چون چیزایی که میگید برای من اتفاق افتاده.مثلا یه نفر بود خوب بعد از مدتی ما بهشون جواب رد دادیم کلی بهشون برخورده بود این ور و اونور از ما گله میکردن.
اما
من هنوز نظرم اینه که اشنایی خودتون کوتاه باشه.ضمنا شما پسر هستی و راحت تری میتونی به مامانت بگی اما به این صورت که مامان من اصلا نمیشناسمش..بنابراین معلوم نیست.شاید اصلا نپسندیدمش..خوب این برای پسرا قابل قبولتر هست تا دخترا...
ضمنا وقتی شما به خونوادت ok اولیه رو میدی تا برید رسما خواستگاری یعنی حتما تو اصول اولیه پسندیدیش و وقتی خواستگاری میرید خودتون و خونوادتون رو تو یه جبهه بذارید مثلا اگه با خونوادتون درباره تردیدهاتون صحبت کنید تا راحتتر شرایط شما و احیانا جواب منفیتونو قبول کنند.میدونم سخته اما باور کنید اگه اشنایی دو نفرتون طولانی باشه خواه نا خواه وارد یه فاز دیگه میشید و ممکنه یا تصمیمی غلط واسه زندگیت بگیری یا اصلا راه به خطا برید.
ضمنا مگه شما میخواید چیکار کنید...؟؟؟یه مرحله از شناخت با تحقیق بدست میاد..یه مرحله با صحبت دو طرفه..یه مرحله با شناخت خونواده..یه مرحله با کمک مشاور
شما همین مراحل رو طی کنید مهارتهای زناشویی خودتونم بالا ببرید موفق میشید.
مشکل اکثر ماها اینه که اصلا همین مراحل رو هم طی نمیکنیم.دل میبندیم وابسته میشیم و میگیم یا این یا هیچ کس دیگه:)
موفق باشید