گل یاس امکانش هست یه قرار دو نفره بیرون منزل بذارید و با هم حرف بزنید؟
نمایش نسخه قابل چاپ
گل یاس امکانش هست یه قرار دو نفره بیرون منزل بذارید و با هم حرف بزنید؟
سلام اقلیما جان
نه شوهرم به هیچ عنوان چراغ سبز نمیده
اون موقع که عموش واسطه گری می کرد بهترین فرصت بود نیومد حالا می خواد بیاد
امروز داییش زنگ زده بود حالا قراره اون با شوهرم صحبت کنه
دلم یه جوریه نسبت به شوهرم حس خوبی ندارم
سلام دوستان
به کمک فوریتون نیاز دارم
امروز شوهرم اس ام اس زده بود که اگه مهرتو بخوای هم از کار بیکار میشی هم احتمال اینکه به خونه برگردی از بین میره
منم گفتم زندگیتو اگه دوست داری بیا برگردیم
اونم گفت فردا بهم میگه
اگه اومد برم؟
اگه برم پدر مادرم چی میشه؟
تو رو خدا برم خوبه؟
زندگیمو خیلی دوست دارم و از شوهرم نمی تونم بگذرم
شوهرت فقط بخاطر اینکه حق و حقوقت رو نده طلاق نمیخات. نه بخاطر اینکه دوستت داره. الکی میگه من راهای قانونی بلدم. مگه میشه آدم شوهر کنه اما پیش شوهرش نباشه. اصن این ادم باش زندگی هم کنی. تکیه گاه خوبی برات نمیشه. از لحاظ قانون گه اون خونه رو ترک کرده باشه و بتونی ثابت کنی محکوم. بنظر من بهتر هر چه زودتر خودت نجات بدی و تکلیف خودتو روشن کنی . بمونی انتظار بکشی که اصن معلوم نیس فردا چه بشه. فقط عمرتو هدر بدی. حداقل یه توضیحی در مورد اختلافاتتون میدادی تا آدم بتونه بهتر نظر بده.
گل یاس عزیز
به زندگیت برگرد و قبلش باهاش کمی حرف بزن
خواهش می کنم مثل بچه ها لجبازی نکن
و لجبازی رو هم بذار کنار
پدر و مادر خوشبختی بچشونو می خوان اگه دلت به زندگیته برگرد و وقتی برگشتی و خانواده ات دیدن که خوشبختی همه چیز از دلشون میره
باعث و بانی اصلی این اتفاق تو زندگیت هیچ کسی جز خودت نبودی و اینم تاوان کار خودت بود یاس عزیز به نظرم سهم تو توی این اختلاف بیشتر از همسرت بود
از بهار عزیزم هم می خوام تاپیک قبلیه گل یاس را بخونی و بعد با دونستن اصل قضیه برای گل یاس راهکار بدید!!!!!!!!!!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharr
به خدا دادن نظر به دوستامون مسئولیت داره و اگه نظر اشتباه ما کسی رو به اشتباه بندازه بعدا عواقبش یه جایی تو زندگیمون گردنمونه می گیره!!!
خودتون تو پستتون گفتید :
حداقل یه توضیحی در مورد اختلافاتتون میدادی تا آدم بتونه بهتر نظر بده.
بعدش خیلی راحت می گید :
شوهرت فقط بخاطر اینکه حق و حقوقت رو نده طلاق نمیخات. نه بخاطر اینکه دوستت داره. الکی میگه من راهای قانونی بلدم. مگه میشه آدم شوهر کنه اما پیش شوهرش نباشه. اصن این ادم باش زندگی هم کنی. تکیه گاه خوبی برات نمیشه. از لحاظ قانون گه اون خونه رو ترک کرده باشه و بتونی ثابت کنی محکوم. بنظر من بهتر هر چه زودتر خودت نجات بدی و تکلیف خودتو روشن کنی
!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اقلیما جان خیلی ممنون که راهنمایی کردین
من با نظر اقلیما موافقم
نمی دونم بهار ازدواج کرده یا نه
ولی بهار جان زندگی فراز و نشیب داره
من نیتم برگشتنه و چطور با دلم کنار بیام و شوهرمو بذارم کنار
فقط مشکلم خانوادمه که اگه خودسرانه برم دیگه هیچ وقت پشتم نمی مونند
و اگه نرم و به خاطر خانوادم شوهرمو پس بزنم ایندفعه زندگیم از هم می پاشه
فقط الان بین اب و اتیشم
شما با تایپکهام خوب منو شناختین و خوب با روحیات من اشنا هستین
من ادمی فوق العاده احساسی هستم و می دونم اگه جدا بشم ضربه بزرگی بهم می خوره و اگه باز برم و دوباره این برنامه ها پیش بیاد این دفعه هیچ کس به من اعتماد نمی کنه
می دونید چیه اگه برم پدرم تا اخر عمرش حاضر نمی شه منو ببینه:302::302:
قراره هنوز تازه فردا بهت بگه؟
میدونی چی میخواد بگه؟
پس فعلا آروم باش و زود قضاوت نکن.
ببین فردا چی میشه و چه پیشنهادی بهت میده اونوقت بهتر میتونی تصمیم بگیری.
با پدر و مادرت صحبت کن
و دلایلتو براشون بگو
یا می تونی اول با مادرت حرف بزنی و اون پدرت رو راضی کنه
بهشون بگو که خودتم خیلی مقصر بودی
پدر و مادر خیلی رئوف و مهربونند و همیشه خودشون فکر می کنند خیر بچشونو می خواند ولی گاهی علاقه زیادشون باعث میشه نتونند درست تصمیم بگیرند
گل یاس تو خیلی کم تجربه بودی و هستی باید مهارتتو خیلی خیلی بالا ببری تا به مشکلات قبلت بر نخوری
نصف مشکلاتت ناشی از کم تجربگیه و کم مهارتیه خودت بود
اگه اون شب که دعواتون شد تو روی همسرت وای نمی ستادی و تو گوشش........
و بعدش پدر و مادرتو وسط نمی کشیدی مطمئن باش هیچ کدوم از مشکلات رو الان نداشتی
پس اگرم می خوای برگردی باید یه تغییر حسابی تو رفتار و اخلاقت به وجود بیاری
این رسم زندگی نیست یاس عزیز که هر طور خواستی رفتار کنی و بعدم بگی:اگه باز برم و دوباره این برنامه ها پیش بیاد این دفعه هیچ کس به من اعتماد نمی کنه!!!!!!!
این برنامه ها رو هیچ کسی جز شما به وجود نیاورد
یاس عزیز تو احترام همسرتو نگه نداشتی و الانم که این همه بهت بی احترامی شد ناشی بی احترامیه خودت بود
یاس عزیز به جرات بهت میگم که راه خیلی خیلی سختری رو پیش رو داری که اگه یه تغییر جدی تو رفتارت به وجود نیاری بازم همون آش و همون کاسه
گل یاس عزیز
دختر خوب...باور کن خیلی از دستت عصبانی هستم...بلند شدی رفتی مهریه ات رو گذاشتی اجرا که چی بشه؟
کدوم منطقی به تو گفت اینکار رو بکن.
همسرت هرچقدر هم که اذیت کرده باشه بازم نرفته برای تو احضاریه بفرسته و حفظ حرمت کرده..اما تو چیکار کردی....؟
من راستش به حرفات دیگه اطمینان ندارم...کجای زندگیتو دوست داری؟مگه اصلا کسی که زندگیشو دوست داره مهریه اش رو میذاره اجرا؟
اون کدوم وکیل نادونی بوده که گفته مهریه ات رو بذار اجرا بعد من پرونده رو میندازم تو مرحله سازش و آشتیتون میدم!؟
اون نادان نگفته که بازکردن پای همسرت به دادگاه حرمتها رو از بین میبره؟
نگفته همسرت رو بیشتر میندازه رو دنده لج؟
تو چرا انقدر ساده ای؟
مگه مشاوره اون؟
لابد بعد از دادگاه مهریه میخواد شوهرتو بکشه کنا رو بگه بیاین آشتی کنید....اگ شوهرت اون موقع جوابش مثبت بود قطعا به باید بره پیش روانپزشک...!
یکسری ازین وکیلا فقط و فقط هدفشون پول گرفتنه...اگر وکیل درستی بود اصلا نمذاشت شما مهریه ات رو بذاری اجرا...شوهرتو دعوت میکرد به دفتر وکالتش و اونجا باهاش صحبت میکرد...نه تو دادگاه
اونوقت شما یه تاپیک باز میکنی میخوام از گذشته مریم خبردار بشم...فایده اینکارت چی بود؟
من که بهت گفتم نکن این کار رو...
الانم بهت میگم...حرف گوش کن....الان که زندگیت به اینجا رسیده فقط و فقط به خاطر حرف گوش ندادنات بود....هرکاری بهت میگیم نکن رو میکنی....
اخه چرا؟
همین امروز..فردا...برو جلوی مهریه ات رو بگیر....
نذار قبح دادگاه بریزه...نذار روتون بیشتر ازین تو روی هم باز بشه
این چه جور دوست داشتن زندگیه؟همینجوری به همسرتم ابراز علاقه میکردی؟
من اگر جای همسرت باشم شرط برگشتنت رو قطعا میذارم بخشیدن تمام و کمال مهریه.
و اگر هم این کار رو کرد دلخور نشو جون مسبب این خودت بودی
مگه به زور مهریه میشه زندگی رو نگه داشت؟مگه میشه شوهرتو برگردوند؟
گل یاس خودت داری دستی دستی زندگیتو به نابودی میکشی...
بابا جان یه مدت ولش کن..دست از سرش بردار....تا حالا 2000 نفرو واسطه کردی..بیرون قرار میذاری...میگی مدارکمو میخوام..عموتو میفرستی جلو....
ولش کن.
بذار یه مدت تنها باشه
بذار تو حال خودش باشه
تو هم به کارای خودت برس
اخه مگه زندگی الکیه؟زن و شوهرید..دعوا کردید...شما هم خونه رو ترک کردی....بذار اروم بشه...تا میاد اروم بشه یه واسطه فرستادی...
واقعا روت میشه خدایی مهریه ات رو بذاری اجرا بازم توی روی شوهرت نگا کنی؟
برو جلوی اون مهریه رو بگیر تا اوضاع از اینی که هست بدتر نشده
سلام مریم جان:302::302::302:
شما درست می گید
اخه می دونید چیه من تو خانواده ای هستم که حرف باید حرف بزرگترها باشه
اگه شوهرم بخواد بیاد جلو و پدرم حس کنه به جای اینکه بشینه منو نصیحت کنه می گه نمی دم تو رو ببره باید نصف خونشو به اسم تو بزنه و من پا میشم اعتراض می کنم که بابا جان مگه زندگی با نصفه خونه درست میشه
با این حرفه من بابام و عموم جبهه می گیرن که تو چقدر شوهرتو دوست داری زشته تو رو ی پدرت از این کارا می کنی منظورشونو می دونید چیه یعنی تو به س.... بیشتر علاقه داری و من می شینم گریه می کنم و به مادرم می گم اون شوهره منه دوست پسرم نیست که مردم به خاطر دوست پسرشون رگه دستشونو می زنند حالا من شوهرمو کسی که حلاله خودمه دوست نداشته باشم؟
باور کنید عموم به بابام زنگ زد و گفت که برو مهرشو بذار اجرا بابام هم بدونه اینکه به من بگه رفته پیشه وکیل و علاوه بر مهریه گفته طلاقشم بده منم رفتم پیشه وکیل گفتم من طلاق نمی خوام باور کنید مجبورم کردن
نگید زندگیه خودته چرا مجبور شدی
به خدا خیلی تحته فشار بودم
حالا امروز عموم زنگ زده و گفته پسره چقدر نفهمه این نمی دونه زن داره
رو مغز بابام کار می کنه که خوب کاری کردین مهرشو گذاشتین اجرا
دارم دیوونه میشم:302::302::302::302::302: