حال و احوال یاران همدردی (5)

سلام بی نهایت عزیز

می دونید که این روزا خرج و مخارج گرونه ، رفته بودم دنبال یه لقمه نون حلال ، گیرم نیومد دوباره برگشتم تو تالار ، بالاخره یه سر پناهه برا ماها.

امروز اومدم دیدم کارگاهمو قفلیدن ، شاید بخاطر عدم پرداخت مالیات باشه !!! حالا تا بخوام دفاترش رو جفت و جور کنم ( و سود منفی نشون بدم ) یه کمی طول می کشه ، شاید هم کارگاهامو جمع کنم و یه مغازه (روسری فروشی ، لوازم آرایشی و ... ) باز کردم. سودش هم بیشتره و مشتریاش فراوون تر.

دیروز هم رفته بودم یه دسته گل برا خانومم بخرم ، صبحش هم بنائی داشتیم ، شب هم مهمون داشتیم و .....
حالا شما بفرمائید کجا تشریف داشتید ؟؟؟:311::311:

ما همین جا بودیم و هستیم .

سلام دوستان عزیزم
امیدوارم حال همتون خوب خوب باشه به قولی توپ توپ باشید :227::227:

ما هم خدا رو شکر خوبیم و در حال تکمیل خانه جدیدمون ..کلی استرس و در گیری که همه چی خوب از آب در بیاد ..
اگر خدا بخواد امسال دیگه می ریم خونه خودمون و از این اجاره نشینی راحت و آسوده میشیم :shy:

================

گلنوش 67 عزیز کجایی چرا نیستی خانومی ؟:72:

آقای مهاجر بی نشان عزیز یکمی بیشتر بهمون سر بزن ما به شما نیاز داریم توی تالار :72:

بهار شادی عزیز ما همیشه بیادتیم و منتظریم تا زودتر مشکلاتت حل بشه و بیایی پیشمون :72:

بهار 66 عزیز اگه میشه زودتر پررنگ شو عزیزم :72:

آقای جرجیس عزیز ممنون به خاطر دعاهایی که برامون می کنید :72:

چشمک عزیزم خونتون مبارکه
ایشالا که همیشه خوش خبر باشی
حرفای دل منو همه رو ی جا زدی:46:
واقعا گلنوش کوش؟

سلام،

حال همگی خوبه؟ :)

خیلی وقت هست که اینجا حال و احوال نکردم!
من خوبم! همه چیز هم خدا رو شکر خوب پیش می رود و زندگی به کام است! :)

یک screenshot جالب دارم از 7 تیر پارسال:

http://www.hamdardi.net/imgup/26486/...b26c056528.png

یک سری تفاوت هست...
یکی اینکه اون موقع Hamed65 بودم و نه hamed65 :)
یکی هم که آواتارم رمانتیک و لطیف بود... :)
یکی اینکه moderator نبودم.... خلاصه که من از این مدیرهای تازه به دوران رسیده هستم :311:
( یادتونه قدیم ها آدم ها تا پولدار می شدند یک پاترول می خریدند، موبایل هم می بستند کمرشون؟ حالا ربطی به این پستم نداشت، همینطوری گفتم :311: )
تعداد رتبه ها و تشکرهام هم که از الآن کمتر بوده :)

حالا چرا اینها رو گفتم؟ چون تعداد تشکرهایی که از شما گرفتم رفت بالای 10000.
وقتی وارد این سایت شدم فکر نمی کردم اینقدر اینجا فعالیت کنم و اینقدر رتبه و تشکر بگیرم.
حقیقتش تک تک رتبه ها و تشکر ها برایم ارزش دارند. هنوز هم یک پست که می زنم، باز سراغش می روم و می بینم که تشکر گرفته یا نه. و هر وقت آنلاین می شوم می بینم که رتبه گرفتم یا نه. حس خوبیه! شاید یک نیاز به تایید شدن باشه... ولی به نظرم بد نیست. وقتی چیزی می نویسم که تشکر یا رتبه می گیرد، خوشحال می شوم از اینکه شاید توانسته باشم به کسی کمک کنم. و همینطور از اینکه اون حامدی که پارسال با کلی غم و غصه و مشکلات مختلف به تالار اومد، حالا توانسته یک چیزهایی از این تالار یاد بگیرد...

نمی دانم تا چند وقت دیگر اینجا بمانم. به هر حال من هم یک روزی از اینجا می روم. به خصوص وقتی ازدواج کنم بعید می دانم فرصت کنم مثل الآن اینجا سر بزنم. ولی خوشحالم که خداوند این تالار رو سر راه من قرار داد.

از همه کسانی که با رتبه ها و تشکر هایشون و پست ها و راهنمایی های خوبشون من رو به مسیر بهتری هدایت کردند متشکرم.

چرا من اینقدر دوست دارم متن های احساسی بنویسم؟ نمی دونم! :311:

شاد باشید.

سلام sisili خانم
دخمل گلت چطوره؟
رفتی حاجی حاجی مکه؟!
بابا ما منتظریم بیایی ما رو از حال و احوالت باخبر کنی!

سلام و هزاران بار آرزوی سلامتی برای همگی شما عزیزانم

دوستای گلم خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟

اگه بدونین تو این 2 هفته چقدر دلم براتون تنگ شده بود....گاهی که به شکل مهمان میومدم پست های خوبتون رو یادداشت

می کردم که بعدا بهتون رتبه بدم...ممنون بابت پیام های پر مهرتون...

نازنین جان ، مینا جان عذر تقصیر که به برنامه هایی که گفتین نرسیدم...

تو این 2 هفته به قول معروف پوست انداختم و واقعا پوستم کنده شد تا کارها کمی روی روال رفت...مرسی بابت دعاهاتون

که بخداوندی خدای مهربان سوگند که اگه پیشرفتی هم کردم مرهون دعای شما دوستان عزیزم بودم :)

اوضاع داره بهتر و بهتر میشه و 1 همت 3 ماهه می طلبه درست شدن همه برنامه ها و من شبانه روزی در تلاشم

برای بهبود اوضاع و از طرفی درگیر برنامه های ازدواج برادرم و سایر فامیل هستم و روزهای تعطیلم همه با برنامه های

ازدواج افراد فامیل پر شده :227: و خلاصه حسابی شلوغ پلوغه...

انشالا زندگی شما ها هم سراسر شادی و شادمانی باشه :)

سر و کله baby عزیز هم که پیدا شده و خدا رو شکر ani عزیز هم به تالار با تاپیک هاش رونق داده

برای من باز هم دعا کنید که بالاخره از شکست نجات پیدا کردم و اومدم شما عزیزانم رو در جریان موفقیت های اولیه

بگذارم و اصلا دیدم که این تحول برای رشد خودم مناسب بوده و موفقیت های بزرگتری رو منجر شده که من ازشون

غافل بودم و این سختی ها همه لطف خدای مهربون بوده که همیشه بهم لطف داشته :)

به عینه دیم که تحولات بزرگ ، شرایط رو به شدت به هم میریزه و سخت می کنه و به عینه دارم می بینم که بعد

سختی خداوند به وعده اش عمل کرده و آسانی قرار داده ... خلاصه دشت غم رو کم کم دارم رد می کنم و به پایه

کوهپایه های شادی میرسم :D و خوشحال و آرومم بسیار زیاد :)

گفتم بیام تا قبل اتمام شارژم براتون بنویسم و از حال و احوالم با خبرتون کنم

برای همگیتون آرزوی خوشبختی و شادی و شادمانی رو دارم....

:46:

سلام بهار شادی خوش اومدی عزیزم.. خیلی دلم برات تنگ شده بود
ی خواهشی دارم
خیلی ناراحتم
پدر بزرگم حالش خوب نیست بردنش بیمارستان
یادتون می مونه براش دعا کنید
:302::302::302:
:72:

سلام به اعضای خوب تالار
برای پدر بزرگ خانم نازنین 1 حا لش خوب نیست در بیمارستان است امشب برای شفا تمام بیماران شفا پدر بزرگ خانم نازنین 1 دست به دعا بر داریم امین:323::323::323::323:

سلام به اعضای خوب تالار
برای پدر بزرگ خانم نازنین 1 حا لش خوب نیست در بیمارستان است امشب ساعت 11 شب برای شفا بیماران برای شفا پدر بزرگ خانم نازنین 1 دست به دعا بر داریم امین:323::323::323::323:
خانم نازنین 1 از حا ل پدر بزرگ به من در تالار خبر دهید