RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
عزیزم مثلا به مامان بگو مامان جان وقتی ما خونه نیستیم دیگه همراهمو نگیر پول تلفنت زیاد میشه ما هرجا هستیم مطمئن باش داره بهمون خوش میگذره خیالت راحت باشه ، وقتی رسیدم خونه شمارتو دیدم خودم باهات تماس میگیرم. اینطوری اصلا اسم شوهرتم نمیاری که مامانت فکر کنه شوهرت حساسه. به نظر من عزیزم این زن و شوهر هستن که برای همدیگه میمونن از خواهر برادر هم بیشتر به درد همدیگه میخورن حتی زن و شوهری که بچه هم دارن بالاخره بچه میره دنبال زندگیش پس مطمئن باش این دوتا هستن که در همه حال باید در کنار همدیگه باشن. پس با کمی درایت میتونی هم خانوادتو داشته باشی و مهمتر هم شوهرتو.
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
باسلام خدمت دوستان عزیز . من چند روزی هست که خودمو تغییر دادم و با همسر عصبیم خیلی خوب برخورد میکنم هرچند خیلی جاهابرام خیلی سخته اما برنفسم غلبه میکنم بهش زیادی احترام میذارم و خلاصه خیلی چیزای دیگه . یه سری از روشهایی که دوستان گفتند رو تو زندگیم پیاده کردم به هر حال بد نبوده خیلی بهتر شده باهام اما هنوز اون چیزی که من میخوام نیست و باید هنوز روش کارکنم . میخوام بهم کمک کنید که اگه بشه یجوری رابطش با خانوادم هم درست بشه خیلی عالیه میدونم زمان بر هست اما دوست دارم هم رفت و امد کنه با همه و روشهایی رو بلد بشم که عصبی نشه و نخواد بهم گیر بده و اعصابمو بهم بریزه .
با تشکر از دوستان خوب
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
سلام عزیزم
خوشحالم که تا حدی موفق شدی رابطه تو با شوهرت مدیریت کنی. امیدوارم نتایج بلند مدت بگیری. با توجه به اینکه اول راهی فرصت زیادی برای ساختن دوباره داری. ضمنا من شهرستان زندگی می کنم. اما در مورد خونوادت اونم درست می شه. شوهر شما به توجه و تحسین شما نیاز داره. نذار حرفای دیگران در مورد شوهرت روی اخلاق و برخورد تو با همسرت تاثیر بذاره. موفق باشی.
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
دوستان سلام . من چجوری میتونم همسرم رو به سمت خانوادم بکشم با توجه به این اتفاقاتی که افتاده و خانوادم تو چشم همسرم سیاه شدن؟ باید چیکار کنم راهی رو به من یاد بدید.
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
دوست عزیز سلام
خوشحالم که راهکار دوستان در رفع مشکلت کارساز بوده تبریک:72:
در رابطه با خانوادت به نظر من بهتره خودت رو کامل کنار بکشی هر چی در ایجاد رابطه مصر باشی همسرت مقاومتش بیشتر میشه
این مشکل با کمی گذشت زمان بهتر حل میشه
همه تلاشت رو بزار رو بهبود روابطت با شوهرت وقتی رابطه شما خوب باشه خیلی کمک میکنه برای حل اختلاف شوهرت با خانوادت
با آرزوی موفقیت و شادی برای شما دوست عزیز:46:
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
سلام عزیزان . اره درسته منم قبول دارم که باید رابطم با همسرم خوب باشه اما خانوادمم از این موضوع خیلی ناراحتن مخصوصا مادر و پدرم البته مامان و بابا میان بهمون سربزنن ناگفته نمونه این رابطه ها باعث شده منم از خانواده اون بدم بیاد و حوصلشونو نداشته باشم حالا دنبال راهی هستم و نمیخوام قهرشون طولانی بشه الان 4 ماه هست که طول کشیده کمکم کنید لطفا
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
دوستان سلام
من از اون توضیحات اولم تا حالا 4 ماهی میگذره و الان یکسال و دو ماهه از ازدواجم گذشته مشکلاتم خیلی کمتر شده و همسرم خونه بابام میاد و خانوادم خونه ما اما هر گاه خانوادم میان خونمون همسرم الکی توقعات بیخود میکنه و الکی گیر میده به من و میگه اصلا برا تو خانوادت ارزش قایل نیستن و من نمیدونم باید چیکار کنم و شروع میکنه به بددهنی و توهین در صورتیکه اگه از این حساسیتش کم میکرد شاید زندگی برامون بهتر بود درکل بیشعوره و نمیدونم باهاش چیکار کنم تا با خانوادم از سر لج بیاد بیرون حالا دیگه خانوادم باهاش خیلی خوب هستن اما این همسر گیرای بیخود و الکی میده.
لطفا راهنماییم کنید
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
عزیزم؛ به نظر من تنها موضوعی که میتونه همسرتون رو آروم تر کنه و بالطبع اون زندگی شما رو؛ اینه که همسرتون احساس حمایت شما رو دریافت کنه!
اینکه فکر کنه هیچ چیزی توی دنیا برای شما باارزش تر از همسرتون نیست و شما حاضرید هر کاری کنید تا ایشون آرامش داشته باشند.
اگر تونستی در این زمینه و در مقابل خانواده ات و همسرت جوری برخورد کنی که نشون بدی زندگیت و مردت برات از هر چیزی مهم تره؛ مطمئنا موفق تر خواهی شد و با همسرت آرامش بیشتری رو تجربه خواهی کرد.
یادته هم باشه مردهایی که عصبی تر هستند و زود پرخاشگری میکنند؛ قلب های فوق العاده رئوف و مهربانی دارند که همدلی کردن و هم حسی با اونها در لحظات پرخاش؛ میتونه بهترین لحظات رو بعدش برات رقم بزنه!
در ضمن در مقابل چنین مردانی لج بازی کردن و شکستن غرورشون بیشترین آسیب رو به زندگیت می رسونه!
بهتره زبونش رو یاد بگیری و ببینی در چه موقعیت هایی خوشحال تر و عاطفی تر هستند.
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
دل به نکته بسیار خوبی اشاره کرد. مردهای عصبی و زودرنج معمولا مردهای خوش قلب و وفادار و مهربونی هستند که از چیزی به شدت رنج می برند. منصفانه نیست وقتی خود شما هم صفاتی تا به این حد انسانی (خوش قلب، وفادار و مهربان) را در مورد همسرتان قبول می کنید پشت سر او از کلماتی مانند بی شعور و... استفاده کنید. همسری که با شما مهربان است خوش قلب است احساسات مثبتی به شما میدهد و رفتار زشتی مانند پرخاشگری و توهین دارد از کمبود محبت یا بی توجهی شما رنج می برد. بعید است این را متوجه نشده باشید. این صفات انسانی در دنیای کنونی بسیار کم پیدا می شوند.
نگذارید به روزی برسید که حسرت بودن با مردی که از خوش قلبیش مطمئن بودید بر دلتان سنگینی کند.
RE: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
سلام مرسی del و mehran . اما من هنوز بعد از یکسال نمیدونم باید چجوری در این زمینه و در مقابل خانواده ام و همسرم برخورد کنم که نشون بدم زندگیم و مردم برات از هر چیزی مهم تره؛ مثلا دیشب بعد از جند وقت خانودادم اومدن خونمون ما هر دومون مریض بودیم آبجیم هم اومده بعد که رفتن میبینم عصبیه میگه باید خانودادت را باید( ببخشید خیلی ببخشید من اینطوری میگم دیگه نقل قوق از همسرمه دیگه) گوه بگیرن میگم براچی این حرف رو میزنی چرا آخه بعد از کلی وقت اومدن تو چرا اینجوری میگی بر میگرده میگه تو خیلی بیشعوری اصلا شعور نداری اونا اصلا تو رو آدم حسابت نمیکنن میگم این چه حرفیه میگه من حالم ازشون به هم میخوره اون از خواهرت که جایی که احوال منو بپرسه نشسته موبایل بازی میکنه انگار ندیده ها بهش میگم چرا بی ربط حرف میزنی تا اومد احوالت رو نپرسید بعد برمیگرده میگه ننت گفت آبجوش تو بخور تا خوب بشی منم هیچی نگفت و گرفتم خوابیدم خوب شما قضاوت کنید باید چیکار میکردم و چی میگفتم آخه منم از خانواده اون خیلی چیزای جزئی میبینم که اگه بخوام به روش بیارم و بگم دعوا میشه و اصلا قبول نمیکنه به قولی مال خودشون ماله مال مردم بیت الماله
دوستان من به اینکه شما میگید قلبش خیلی مهربونه ایمان دارم و واقعا هم همینطوریه اما هر موقع که عصبی میشه دست و دل من میلرزه و باعث اعصاب خوردیه من میشه درضمن خیلی هم بدمهمونه و خیلی اهل رفت و آمد نیست برخلاف من و همین کاراش باعث میشه من از زندگی باهاش حالم بد بشه و باید همیشه من منت کشی کنم چون همیشه من رو مقصر میدونه من اصلا نمیدونم باید با این مرد چجوری رفتار کنم هرچیم میگم بریم روانشناس قبول نمیکنه اما من خودم به تنهایی باید برم و ببینم راه چاره چیه
تورو خدا دوستان کمکم کنید