لازم نيست به شوهرت بگي. فعلا يك جلسه خودت تنهايي برو پيش مشاوره روانشناس. اگه اون گفت برو پيش روانپزشك. البته يك روانپزشك خوب.
نمایش نسخه قابل چاپ
لازم نيست به شوهرت بگي. فعلا يك جلسه خودت تنهايي برو پيش مشاوره روانشناس. اگه اون گفت برو پيش روانپزشك. البته يك روانپزشك خوب.
عزیزم اصلا به شوهرت نگو که میری پیش روانپزشک. این هم جز مگوهای زندگیه که الان علتش رو نگم بهتره
ولی من یک پیشنهاد دیگه برات دارم
اگه بری پیش دکتر اون بهت داروهای آرامش بخش میده .شما که همیشه عصبانی نیستی که بخوای هر روز داروهای آرامش بخش بخوری .تازه اگه داروها خوب باشن شما که نمیتونی همه عمرت دارو بخوری .به نظرم بشین ریشه یابی کن .خودت اشاره کردی که در موقعیت های خاص برای یک سری حرفای خاص که شوهرت بهت میزنه عصبانی میشی .پس شما الان میدونی مشکلت چیه و از کجاست. پس دنبال راه حل برای جلوگیری از اون حرفایی که شوهرت بهت میزنه و شما عصبانی میشی باش
ببین شما چی کار میکنی یا چی میگی که همسرت بهت حرفی میزنه که شما عصبانی میشی.
حتما زمان دعوا با همسرت فکر میکنی که دیگه همه چی این زندگی تموم شده و دیگه خیال برگشت به اون زندگی نداری پس هرکاری میکنی که همسرت رو آزار بدی .حالا چه با حرفات و چه با اعمالت .
میدونم دختر حساسی هستی و نسبت به شوهرت سریع عکس العمل نشون میدی .پس سعی کن اولا زمینه بحث پیش نیاد .یعنی سعی کن وقتی با همسرت اختلاف نظر داری زیاد جدی نشی که اونم جدی بشه و بخواد بهت چیزی بگه که ناراحت شی.(همه اینایی بهت میگم قبل از عصبانیته).
مثلا تا مببینی شوهرت بهت حرفی میزنه که یکم میرنجی مثلا با صدای بچه گونه و با حالت بغض بهش بگو "دعوام میکنی؟" یا یک چیزی شبیه به اینا تا هم به شوهرت بفهمونی که ناراحت شدی و هم اون رو ناراحت نکرده باشی تا بهت حرفی بزنه و ....
منظورم اینه که قبل از عصبانیتت جلوی دعوا رو بگیری.
عزیزم همسرت وقتی شما عصبانی هستی چیکار میکنه؟بیشتر عصبانی ترت میکنه یا سعی داره آرومت کنه؟
منم با نظر شما موافقم تمنا جان
الانم همه سعیم همینه
همسرم با حرفاش منو تا اوج عصبانیت می بره بعد که دید خوب تونسته منو عصبانی کنه سکوت می کنه و هیچ حرفی نمی زنه و این بیشتر عصبانیم می کنه
راستش چند هفته ای هست دارم رو خودم کار می کنم و سعی می کنم که اصلا عصبانی نشم
مثلا چند شب پیش سر موضوعی بحثمون شد همسرم هم هی با حرفاش اذیتم می کرد مثلا حرفی رو زد که اصلا من نه انجام داده بودم و نه می خواستم انجام بدم و روش اصرار می کرد منم دیدم دارم از کوره در میرم اول چند بار ذکر لا اله الا الله رو برای خودم گفتم و چند تا نفس عمیق کشیدم بعدم رفتم خوابیدم و اونم گرفت خوابید قبلشم دست تو موهام کشید و با موهام بازی کرد کاری که هیچ وقت بعد از دعوامون نمی کرد!!!!!!
من تمام سعیمو می کنم
خواهش می کنم شما هم کمکم کنید
فکر کنم اگه چند بار بتونم اینطوری خودمو کنترل کنم کم کم از سرم بیافته
آفرین خانمی بهترین کار رو کردی:104:
حالا یک پله برگرد عقب تر .ببین چی شده بود که همسرت اصرار داشت بگه تو این کارو کردی؟بشین بهش فکر کن و دفعه دیگه جلوی همون هم بگیر نزار حتی تا اون جا هم پیش بره.
خانم ها خیلی راحت و با سیاست میتونن زندگی رو مدیریت کنن .گاهی اوقات با دلبری کردن برای همسری چه کارا که نمیشه کرد :227:
ما منتظریم دفعه دیگه بهتر از اینا بیای اینجا بنویسی .خوب؟
باشه حتما
تمنا جان همش استرس دارم مبادا مشکلی پیش بیاد و من نتونم خودمو کنترل کنم
این ترس و اضطراب منو رها نمی کنه
وباعث می شه نتونم درباره مسائل و مشکلاتی که باعث بحث و دعوامون میشه با همسرم بعد ار آشتی کردن صحبت کنم
و مسائلمون وارد یه چرخش میشه و چند ماه بعد همون مسائل دوباره پیش می اد و دعوای حسابی سرش با هم می کنیم
اگه زمانیکه باهم خوبیم درموردش باهاش حرف بزنم که نمی زنم اینطوری نمیشه
برام دعا کن
بازم می ام از کارام می نویسم
عزیزم بیشتر در مورد همسرت بگو چه اخلاق و خصوصیاتی داره ؟فکر میکنی چه مواقعی بیشتر این مشکلات پیش میاد؟وقتی جدی با هم بحث میکنید؟وقتی دلت ازش میگیره؟وقت بی حوصله ای؟.....حتما یک علتی داره دیگه...بگرد علتش رو پیدا کن .در واقع باید خودتو بیشتر بشناسی و بدونی در برابر چه چیزهایی کنترل خودت رو از دست میدی.وقتی خودت رو شناختی دنبال راهش می گردیم .یعنی شما اول مساله رو پیدا کن بعد دنبال راهی برای حل مساله بگرد.
سلام آتيس جان
من 5ساله كه ازدواج كردم و يه بچه 2ساله هم دارم
به نظر من اگر هم مشكلي داشته باشي احتمالا كمبود آهن يا يه ويتامين خاصه تا چيز ديگه و ثانيا رفتن پيش يه مشاور خانواده اي كه كارشو بلد باشه و سريع حكم به جدايي نده.چون زندگي من و شما منتظر يه جرقه است تا به يه طرفي كشيده بشه و ثبات بگيره و خيلي مهمه كه مشاور كه ميريم بتونه مشكلمونو حل كنه و مراجعه به مشاور باعث ايجاد مشكلات جديد نشه .و اينكه نكته ديگه اي كه خيلي مهمه اراده خود ماست همونطور كه مريم و بهار عزيز اشاره كردن يعني اينكه بايد به تبعات بعدعصبانيتمون هم يه لحظه فكر كنيم همش مثل يه سيكل معيوبه وقتي عصبي ميشيم به هر دليل،تخريب مي كنيم و بعدش طاقت قهر رو هم نداريم بايد بريم يه جوري از دل همسرمون دربياريم اين از اعتبار ما كم ميكنه و كم كم خودمون هم باورمون ميشه يه لك رواني داريم.
كارهايي كه خودم كردم و خيلي از قبل بهتر شدم رو بهت ميگم اميدوارم براي شما هم موثر باشه.مطالعه كتابهايي مثل عشق هرگز كافي نيست.زنان ونوسي مردان مريخي.معجزه صميميت 3جلدي.و اينكه هر جا هر مقاله اي،سايتي پيدا ميكنم كه يه خط راجع به بهبود روابط همسران داشته باشه ميخونم و بهش تا جايي كه امكان داره عمل ميكنم.توي اين سايت هم نظراتي كه كارشناسان مثل آقاي مدير وجناب Sci ،آني و فرشته مهربان عزيزم و ساير كارشناسان محترم به مراجعين ميدن ميخونم.حدالامكان برنامه هاي روانشناسي ارديبهشت ،طلوع و صبحي ديگر شبكه هاي 4 و 7 تلويزيون كه از كارشناساي مجرب استفاده ميكنن هم ميبينم.
اميدوارم مشكلت هرچه زودتر حل بشه خانومي:72: