RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
میشه این سوالمو جواب بدین بی زحمت
من اون کار رو دیگه نمی کنم برای درمان قطعی
ازون احساسه بیشتر برام بگین اون قلقلکه..این که دلت هررری بریزه...این که این احساسو می خوام داشته باشم بده؟یا اینکه با همسرم ندارم بده؟اصلا میشه ادم با همسر قانونیش این احساسو داشته باشه؟یا حتما باید یه چیز یواشکی باشه..
عزیزم خوب پست فرشته مهربون رو عملی کن!در واقع با استفاده از اون راهکاری که ایشون به شما دادن ،هیجان محوری شما کاسته می شه و کنترل میشه و دیگه احساس نیاز به چنین هیجان احمقانه ای (با عرض پوزش فراوان ) نخواهید کرد....
خوب شاید اکثر ما ادم ها چنین حسی رو تجربه کردیم و واقعا هم میشه گفت حسی لذت بخش در عین حال پر استرس و صد در صد کوتاه مدت هست...که با افرایش سن که همراه با افزایش تجربه و عاقل تر شدنه ،کمتر اتفاق می افته...
حتی همین فردی که الان داری باهاش چت می کنی وقتی یک مدت طولانی تر باهاش چت کردی و از اون هیجان افتادی ...دیگه دلت هررری نمیریزه (البته مشخصه استرس و فشار روت هست و بیشتر هم میشه ولی تو از این استرس که لذت نمی بری...و اون هوری ریختن دل که مد نظر توست با استرس و فشار برملا شدن رازت فرق می کنه)
در هر صورت هرری پایین ریختن دل ،یک احساس زود گذر هست و برای هیچ شخصی مداوم نبوده...
اگر بخوای مدام این احساس رو به خودت بدی ،در واقع باید مدام با افراد مختلفی رابطه ایجاد کنی..و مدام عاشق افراد مختلفی شی
فکر می کنی چه اسمی میشه رو چنین دختری گذاشت!!!
مینو نمیشه ادم از همسرش هی دلش هورری بریزه پایین
چون که دیگه اون همسرت هست و برای خودت داریش،حس هیجان جای خودش رو به احساس امنیت و ارامش می ده......
وقتی سوار ترن هوایی میشی بار اول خیلی جیغ می زنی کل مسیر چشمات رو می بندی
بار دوم کمتر چشماتو می بندی ..بعضی جاها چشماتو باز می کنی
بار سوم کلا چشمات رو باز می زاری و کمتر جیغ می زنی
..
بار بیستم انگار سوار هواپیما شدی نه چشمات رو می بندی و نه جیغ می زنی فقط ی حس دلهره کوچیک داری ...
خوب همه حس های هیجان انگیز اینجورین از نظر من
حالا عاقلانه چیه؟
مثلاچون دیگه ترن هوایی اونقدر برات هیجان نداره می تونی بری خودت رو پرت کنی از دره پایین تا هیجان رو دوباره حس کنی...ولی خوب به چه قیمتی ...به این قیمت که وقتی رسیدی ته دره ...تموم شی ،نابود شی
کاری که الان داری میکنی همینه دیگه...
تو باید این میل به هیجان اونم هیجان منفی رو از خودت دور کنی و به دنبال احساس ارامش باشی و هیجان رو از طرق دیگه تجربه کنی
به شوهرت ابراز علاقه کن سعی کن سورپرایزش کنی
مثلا براش کیک درست کن یا نیمرو درست کن روش بنویس با سس قرمز دوست دارم:46:
سعی کن تو زندگیت تنوع ایجاد کنی
اگر خیلی به چت علاقه داری حتی با خودش چت کن
بعضی حرفاتو چتی بهش بگو
بهش اس ام های عاشقانه بزن
و تو رابطه حنسیت دنبال تنوع باش ...
شاید اینا زندگیت رو هیجانی تر کنه و البته قشنگ تر...
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
سلام .لحظه هاتون خوش
من به تازگی با خودم یک مشکل پیدا کردم و اون زگیلیست از دوران مجردی من که به تازگی عود کرده.از همین اوایل سال نو
من 24 سالمه.لیسانس معماری هستم و برای ارشد باید آماده شم
2 ساله ازدواج کردمو از همسرم و زندگیم بسیار راضی هستم.بیشتر از 95 درصد
همسرم 27 ساله و او هم لیسانس معماریست.بسیار دوستم داره و اظهار عشق فراوان می کنه.
اما مشکل من که عود کرده
چت است .گفتم حدود یک هفتست.علی رغم برنامه های زیادی که دارم مخصوصا امتحان ارشد خیلی دارم وابسته می شم.اساسی تر از برنامه هام این خیانتیست که دارم به همسر بسیارخوبم می کنم.یک بار مسنجرم رو آنینستال کردم و دوباره نصبش کردم.اولین بارها برای بهبود زبانم به روم های خارجی می رفتم تا چت انگلیسی کنم. اما همه افراد در این روم ها بدنبال نیاز های جنسی مربوطه شون هستند.حالا در روم های ایرانی با چند لایه پوشش ظاهری.حالا من کاری به موضوع و لایه های چت روم ها ندارم.
من مشکلم با خودمه که ایمانم ضعیف شده و نمیتونم برخودم غلبه کنم.عذاب وجدان دیوونم کرده از این حس خیانت به همسر معصومم.هر بار که می خوام برم بچتم گرمی محبت ها وآغوشش از ذهنم دور نمیشه. اما بازم می رم چت می کنم.
با یک نفر دوست شدم.و در اوج دیوونگی بهش شماره تلفنم رو دادم.اون گفته که هیچ وقت مزاحم نمیشه و اصلا زنگ نمی زنه.اما من دیوونگی کردم دوباره.
راستش می دونین این که یه رایطه پنهانی داشته باشم قلقلکم می ده. اینکه دلم مثل مجردی هام هررررری بریزه.به همسرم چند بار گفتم که دیگه دلم نمیریزه. بیا یه کاری بکنیم.اما چیزی به ذهنمون نرسید.رابطه جنسی مون خیلی خوبه..هر دو گرمیم. اما من نمی دونم این حس چیه که دارم. شاید همسرم برام عادی شده.اما این اعتیاد که هنوز شاید قابل کنترل باشه تمام برنامه هامو بهم ریخته.
اگه سوالی برای حل مشکلم داشته باشین حتما جواب می دم.منتظر راهنماییتون هستم.کمکک کنین.
چیز عجیبی اتفاق نیفتاده . خیلی از خانم ها مدت کوتاهی بعد از ازدواج ، دل شون برای اون هیجان های زمان تجرد تنگ میشه . اما بهتر اینه که با درک این که شرایط یک زن متاهل با زمان تجردش فرق می کنه ، به دنبال تامین هیجان از راه های سالم و معقول باشید . چیزایی مثل ورزش ، ادامه ی تحصیل ، شرکت در رقابت های علمی و ...
این حرفای بالا ، با این پیش فرض بود که تنها انگیزه و تمایل شما به چت ، کسب آدرنالین بیشتر باشه . اما اگه تنها این نباشه و چت برای شما جذابیت های دیگه ای هم داشته باشه ( کسب لذت یا هیجان جنسی ) باید به یه روانپزشک مراجعه کنین ...
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
عزیزم من می فهمم چی میگی، منم این احساس رو که میگی دوست داری هری دلت بریزه و هیجان و این چیزا رو خوب می فهمم.
منم خیلی دوست دارم ولی هروقت دلم این چیزها رو می خواد زود به خودم میام . چون اصلا حاضر نیسم زندگیمو از دست بدم
آخه اون گناهه که اینطور لذتی داره ، همیشه به خودت بگو که این دنیا دار مکافاته با هر دستی بدی با همون دست پس میگیری ،اگه تو اینکارارو بکنی مطمئن باش و شک نکن که خدا سر راه همسرت هم یک روز این چیزا رو می زاره تا اون رو هم امتحان کنه .
همیشه گفتن ماه پشت ابر نمی مونه ، این و همیشه به خودت یاد آوری کن. خدا چند بار بهت فرصت میده تا به اشتباهت پی ببری اگه تو دست بردار نباشی آبروت ریخته میشه
همیشه فکر کن که چه کار کنی که همسرت رو سورپرایز کنی ،اینطوری خیلی از هیجانات تخلیه میشه عزیزم
موفق باشی
:305:
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام به همه فرشته های مهربون
من دیگه چت نمی کنم.:160:
از بعد ازشنیدن حرفای سازنده تون.
یه وقتایی دلم هوس می کنه اما سریع ترمز می کشم حواس دلمو می برم یه جای دیگه ،برای هیجان محوریم دو سه شبه که با همسر گلم میریم بیرون و کلی والیبال بازی می کنیم..دیشب انقدر زیاد بازی کردم که دستام کبود شده..
من با همسرم
خیلی لحظه های خوشی رو گذروندیم اینکه هم رشته و هم کارهستیم واقعا عالیه وقتایی بوده که برای تحویل پروژه مون دو سه شبانه روز بی وقفه کار می کردیم واز باهم بودنمون شاکر
اینکه گفته بودم من خوشبختم بی اغراق بوده واقعا ..
این احساس هایی که از هیجان و احوال دلم براتون گفته بودم توی درونی ترین لایه های ذهنم بوده ودارم هی خودمو بررسی می کنم تا ته احساساتمو کشف کنم...
اما چیزی که مشغولم کرده..
در مورد روابط زناشوییمون گفته بودم که هردو گرمیم و من برای همسرم هنوز مثل روز اول تازگی دارم ....
اما احساس می کنم یعنی مطمئنم ..که احساس من اینطوری نیست..من عاشق خودش هستما دوست داشتن و وابستگیم سر جای خودشه اما در مورد روابط اینکه من تحریک نمی شم چی کار کنم؟تمایل دارما.. اما احساس می کنم مثل حس او نسبت من ، من حسی ندارم به او ..نمی دونم شاید اکثر خانوما اینطوری باشن ..عبارت تحریک نشدن فکر کنم گویا باشه
باید چه کنم؟:325:
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام
من فکر کنم باید یه تاپیک جدید باز کنید و موضوع رو اونجا مطرح کنید
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
سلام به همه فرشته های مهربون
من دیگه چت نمی کنم.:160:
از بعد ازشنیدن حرفای سازنده تون.
یه وقتایی دلم هوس می کنه اما سریع ترمز می کشم حواس دلمو می برم یه جای دیگه ،برای هیجان محوریم دو سه شبه که با همسر گلم میریم بیرون و کلی والیبال بازی می کنیم..دیشب انقدر زیاد بازی کردم که دستام کبود شده..
من با همسرم
خیلی لحظه های خوشی رو گذروندیم اینکه هم رشته و هم کارهستیم واقعا عالیه وقتایی بوده که برای تحویل پروژه مون دو سه شبانه روز بی وقفه کار می کردیم واز باهم بودنمون شاکر
اینکه گفته بودم من خوشبختم بی اغراق بوده واقعا ..
این احساس هایی که از هیجان و احوال دلم براتون گفته بودم توی درونی ترین لایه های ذهنم بوده ودارم هی خودمو بررسی می کنم تا ته احساساتمو کشف کنم...
اما چیزی که مشغولم کرده..
در مورد روابط زناشوییمون گفته بودم که هردو گرمیم و من برای همسرم هنوز مثل روز اول تازگی دارم ....
اما احساس می کنم یعنی مطمئنم ..که احساس من اینطوری نیست..من عاشق خودش هستما دوست داشتن و وابستگیم سر جای خودشه اما در مورد روابط اینکه من تحریک نمی شم چی کار کنم؟تمایل دارما.. اما احساس می کنم مثل حس او نسبت من ، من حسی ندارم به او ..نمی دونم شاید اکثر خانوما اینطوری باشن ..عبارت تحریک نشدن فکر کنم گویا باشه
باید چه کنم؟:325:
خب برای مورد اول تبریک میگم .بذارید فرض کنیم که تصمیم شما استواره و قطعی . اینجا یه نکته ای هست و اون این که تمایل شما به چت کردن در یه فضای مجازی ای که تا حدودی تشریحش کردید ، می تونه ناشی از مشکل دوم شما باشه . در واقع این احتمال وجود داره که اون تحریکی رو که در شرایط معمول دریافت نمی کنید ، ناخوداگاه در چت به جست و جوش میرید .
این که چرا همسرتون شما رو اون طور که انتظار دارین برنمی انگیزه ، می تونه دلایل بسیار متنوعی داشته باشه . سوابق ارتباط شما با جنس مخالف ، میزان جذابیت جنسی همسر شما ، فانتزی های شما در زمینه ی جذابیت های مردانه ، نوع تربیت خانوادگی و دیدگاه های اخلاقی و بنیادین شما ، ... و خیلی چیزای دیگه . فکر می کنم باید خیلی دقیق و مفصل توضیح بدین . این که در همین حال خیلی همسرتونو دوست دارین اصلا چیز عجیبی نیست . عشق شما نسبت به همسرتون ابعاد مختلفی داره که جذابیت جنسی یکی از اونهاس و این اصلا کمیاب نیست که علیرغم ناکامیابی جنسی ، عشق در جنبه های دیگه ش حضور قاطعی داشته باشه .
یه خورده به عمق حس تون فکر کنید . آیا دلیلش ظاهر همسرتونه ؟ ( در این صورت خیلی راحت باهاش صحبت کنین و بگین ظاهرشون به اون شکلی که شما دوست دارین تغییر بده ) آیا دلیلش نوع رفتار جنسی ایشونه ؟ ( برین پیش روانپزشک و متخصص مسائل جنسی ) و خلاصه هر گرفتاری ای راه جلی داره برای خودش .