RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام به همه دوستان
از این تاپیک ی یک ماهی میگذره
من هنوز با این دختر خانوم در ارتباطم. و انشالله تا ۵-۶ هفته دیگه میام ایران
ی مشکلی دارم که خیلی اذیتم میکنه. من وقتی از ایشون دور میشم یعنی ارتباط نداریم دلتنگ میشم و دوست دارم ببینمش و حرف بزنم... اما همین که قرار میزارم حرف بزنم ی اضطراب و دلهره عجیبی میاد سراغم. من کلا آدم استرسی هستم اما این مورد خیلی شدیدا جوری که بعضی مواقع احساس میکنم نمیتونم نفس بکشم یا قلبم درد میگیره.
هر چی هم فکر میکنم مشکله چی و چرا استرس دارم نمیفهمم ... میگیم دلم راه نمیده همینجورم... انگار یکی تو دلم هئی میگه نکن نکن:302:
بیشترین نگرانی که دارم اینه که نکنه دارم اشتباه میکنم،... نکنه بعد نتونم ایشون را به اندازه کافی دوست داشته باشم. نکنه راضی نباشم از شرایط بعد و .... اما کنار همه اینها ان استرس هم هست که نمیدونم چی
این را هم بگم از نظر امتیاز دهی ایشون ۸۰% معیار های من را داره و ما توافق کردیم که تصمیم نهائی باشه وقتی یکی دو جلسه دیگه حضوری هم را دیدیم و بعد از مشاوره. اما واقعیت اینه که نگران اینم هستم که بعد اگه بخوام بگم نه چی میشه
ممنون میشم اگه شما ها چیزی میدونید که میتونه کمکم کنه... بعضی موقع ها میگم تمومش کنم جونه خودم را راحت کنم:316:
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام
برادر گرامی من فکر میکنم شما زیادی مته به خشخاش میزنید.خیلی سختگیر نباشید.بالاخره همه چیز و همه کس که کامل نیست خیلی خوبه که آسونتر بگیرید و راحتتر باشید.سعی کنید که بعد از ازدواج هم راحت بگیرید مسایل رو.سختگیری زیاد خوب نیست.متعادل باشید.:305:
همش که فرد مقابلتون نباید خودشو با شما وفق بده.شما هم برادرم یه کم کوتاه بیا.درسته که سنجیده عمل کردن خیلی خوبه و باید همه ی جوانب رو در نظر گرفت ولی بیش از حد باعث اذیت شدن خودتون و طرف مقابلتون میشه.
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سید1387
بعضی موقع ها میگم تمومش کنم جونه خودم را راحت کنم:316:
سلام آقاسید حالتون خوبه؟
این چه حرفیه که شما میزنید؟! :300: تصمیم نگرفتن هم خودش یه شکست محسوب میشه نمیشه چون شما در تصمیم گیری مشکل دارین کلا از هر اقدامی باز بمونین! خوب این که ضررش شاید بیشتر باشه! :305:
به نظرم مشکل بزرگ شما "عدم مهارت در تصمیم گیری" است که بخشیش به کمالگرایی تون برمیگرده و اینکه میخواهین همه چیز اکمل باشه و البته عوامل دیگه ای هم داره
منم یه کم مشکل شما رو داشتم و هنوزم یه کم دارم این لینکی هست که خانم فرشته ی مهربان به من توصیه کردند .
شما هم بخونش.
موفق باشی. :72::72:
بهترین شکل تصمیم گیری
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
ممنون ياساي عزيز
درست ميگيد من كمالگرا هستم و ميخواهم همه چيز خيلي عالي باشه اگه يه كم يه گوشي چيزي يا كاري بلنگه انگار كه ديگه اون چيز يا كار خيلي برام ارزش نداره
لينك را دنبال كردم و همه پستاش را خوندم ولي واقعيت خيلي سردرنياوردم :(
ميدونم دغدغه من در مقابل مشكلات بعضي از دوستان مهم نيست اما بهرحالمن هم نياز به همفكري و همدلي دارم
ممنون ميشم اگه دوستان نظر بدهند
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام برادرم .
تك تك حرفهايي كه زدين رو درك كردم . منم شديدا كمال گرا و بعضي جاها كمال پرستم . از اشتباه كردن واهمه دارم .
شرايط الان شما رو من سال گذشته گذروندم .
با اين تفاوت كه شما از خانوم مورد نظر دور هستيد ، اما ما 6 ماه تمام هر روز از ساعت 4 عصر تا 8 ، 9 شب در مورد معيارهامون حرف ميزديم . بدون دخالت هيچ احساسي .
يك روز همسرم (بعد از 6 ماه گفتگو ) گفت خانوم ... من ديگه دارم دچار وابستگي عاطفي ميشم ، كاملا واضحه كه آرزومه شما همسرم باشيد اما شما انقدر جدي و سرد هستيد كه نميدونم منو ميخوايد يا نه ميترسم تداوم اين رابطه برام آسيب زا باشه !!!!
و تازه فهميدم انقدر درگير بحث هاي جدي شدم كه فقط ظاهر خشك و جدي و ملا نقطه اي من رو ديده .
چند روز بعد به جمع بندي رسيدم و بله گفتم ، اما بازم مهلت 2 ماهه خواستم تا بله برون . شايد باورت نشه با اينكه بله گفته بودم باز هم هر روز يه سري سوال جديد ازش ميپرسيدم . عين بچه هايي كه تا لحظه آخر امتحان كتاب دستشونه و دارن ميخونن .
روز بله برون كه برام انگشتر آوردن ، قصدم اين بود كه عقد رو 3 ماه بعد انجام بديم ، اما به دلايلي به ماه بعدش موكول شد . باور كن اشك ميريختم و ميخواستم همه چيز رو بهم بزنم . خيلي برام سخت بود .
تازه بعد از عقد هم تا مدتها فكرم پريشون بود .
اومدم اينجا يه تاپيك باز كردم عليرغم خوبيهاي همسرم از انتخابم پشيمانم !!!
الان چند ماهي هست كه به آرامش رسيدم . از انتخابم كاملا راضيم و عاشق زندگيم هستم .
ميدونم چه فشار سنگيني روته .
الويتهات رو دسته بندي كن . خواهرانه ميگم اخلاق خوب و خانواده خيلي مهمن . هم كفو هم باشيد .
نشاط يك زن و اينكه روحيه محبت كردن داشته باشه هم خيلي مهمه .
در مورد فكر و تفكر هم ، نخواه كه عين تو فكر كنه . بيشتر دنبال اين باش كه اهل فكر باشه .
(اميدوارم همجنساي من ناراحت نشن . اما چون من خودم خيلي اهل كتاب و مطالعه و فكر هستم ، راستش زياد دوستهام اذيتم ميكنن . معمولا دخترها كمتر اينطوري هستن .انتظارت رو تو اين زمينه يه كوچولو پايين بيار . الويت فكري زنها با شما فرق داره) اين نيازهارو تو ميتوني با افراد ديگه برطرف كني اما نيازهاي عاطفي كه يه همسر خوش خلق برطرف كنه با هيچ چيز قابل جبران نيست .
اما يه مورد : اينكه گفتي اون خانوم در پاسخ شما توي مباحثه حرفي گفته كه بيشتر احساس ميكني براي خشنودي شما بوده تا از روي عمق و آگاهي ، بهتره با بسط بحث متوجه اين موضوع بشي .
اگر از روي محبت به شما بوده ، معمولا اين رفتارها ادامه نداره ، زياد منظر ادامه نباش . مخصوصا بعد از ازدواج .
و در نهايت اين كه :
آدم كامل نميتوني پيدا كني . يكي مثل من ميتونه ساعتها آيه قرآن ، شعر حافظ و مولوي از حفظ بخونه ، تمام تفسيرهارو خونده باشه ، كلي حديث بلد باشه ، اما بلد نباشه يه آرايش ساده بكنه . من با اينكه كلي كلاس رفتم تو اين زمينه استعدادم صفره به خدا . هر وقت ميرم جلو آينه همه بهم ميگن عين جن شدي .:311:
هر چند وقت يه بار با همسرم كه ميخوايم جايي بريم ميرم آرايشگاه ، قشنگ احساس ميكنم روحيش اون روزها عوض ميشه .:311: باور كن داشتن روحيات زنانه خيلي خيلي مهمه .
در نهايت تول كن .
با توكل زانوي اشتر ببند .
مطمئن باش خدا جووني رو كه براي ازدواج قدم برداره دوست داره و كمكش ميكنه .
نهايت استفاده از عقل + توكل به خدا ميتونه رمز موفقيتت باشه.:72:
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام بهار خانم
خيلي ممنون از وقتي كه گذاشتيد
خوشحالم كه شما شرايطم را درك ميكنيد
ما ديگه الان سه چهار هفته اي هست كه از اون حالت نسبتا خشك سوال جوابي خارج شديم اما هنوز هم من سعي ميكنم وارد فاز احساسي نشيم ... برا همين هم احساساتم مشخص نيست چون ايشون هم به من ابراز احساست نميكنه يعني اگه بكنه هم من بيشتر ميترسم چون ميگم نكنه بعد به نتيجه منفي برسم و ايشون اسيب ببينه
ببينيد من دو سه سال پيش معيارام را نوشتم اگه تو پروفايلم ببينيد هست الان هم ايشون براساس اون معيارها ٨٠ درصد نمره مياره ميدونم كه نميتونم كسي را با نمره بيشترهم پيدا كنم
به نظرم اخلاقش خوبه خيلي صبور و با گذشت و خانواده اش هم كلا ادمهاي تحصيلكرده و سالمي هستند
ايشون خيلي با نشاط و سرزنده هست اما من هنوز از روحيه محبت كردنش و اينكه چجور و چه حد هست نميدونم چون خيلي وارد فاز احساسي نشديم اما به نظر مياد بد نباشه
در مورد فكر خودمم به اين نتيجه رسيدم كه چيزي كه من دنبالشم تو اكثر خانمها نيست و شايد اصلا اگه خانمي خيلي وارد اينجور فضاها بشه اون روحيه لطيفش را از دست بده من توي دوستاي هنجنسم هم خيلي كم افراد اهل مطالعه و فكر ميشناسم تازه دوستام همه دانشگاهي و تحصيلكردند
بعلاوه اينكه ايشون تو چند جلسه اخير بهتر شد و سعي بر اين داره كه بيشتر با من همراهي و همفكري كنه در اين زمينه ها ولي خوب چون تازه شروع كرده خيلي عمق نداره
خلاصه اينكه اين موضوع ديگه الان برام انقدر مهم نيست
ايشون كلا خيلي خودش را سازگار با انچه من ميگم يا ميخوام نشون ميده فكر نميكنم هم فيلم بازي كنه چون ظاهرا در مقابل خواسته هاي پدر و مادرش هم همينطور بوده يعني كلا شخصيتا دوست داره با بقيه در صلح باشه
اما ابنكه شما ميگيد اين رفتارها ادامه نداره را نميدونم
نه من هم دنبال ادم كامل نيستم بيشتر دنبال اينم كه يمي باشه با معيارام بخونه مثلا من شايد خانمم برام شعر حافظ بخونه بيشتر از اينكه ارايش بلد باشه بهم بچسبه
البته من چون كمال گرا هستم فهميدم كه خيلي خيلي دير راضي ميشم يا اينكه بهونه ميگيرم مثلا فكر ميكنم اگه ايشون حافظ ميخواند ميگفتم چرا بلد نيست ارايش كنه كاش انهم داشت
الان دغدغه اصليم اينه كه ايا من اين خانم را به اندازه كافي دوست دارم يا نه؟ ميدونم يه بخش از مشكل اينه كه من دورم اما كلا احساساتم هم قاتي شده ... يكم دلتنگ ميشم يكم بي تفاوتم يكم بدم مياد ... هميشه فكر ميكردم بايد عاشق كسي بشم كه ميخوام باهاش زندگي كنم ... ميخوام وقتي بهش ميگم دوستش دارم تمام قلبم به اين دوستي شهادت بده :)
بعضي مواقع هم احساس ميكنم شايد من بايد كسي بهتر را پيدا كنم من لياقتم بيشتر از اينهاست ميدونم خودخواهي اما اين فكرهام تو ذهنم مياد اما دقيقا هم نميتونم بگم از جهت بهتر باشه ...يه بار ميگم شكلش يه بار ميگم خانوادش يبار ميگم فكر كردنش ... خودم هم از دست خودم عاصي شدم
منكر توكل نيستم فقط ميخواهم با اين بحثها نهايت استفاده از عقلم را كرده باشم
بازم ممنون اگه بتونيد كمكم كنيد
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
فرداي روزي كه عقد كرديم رفتيم مزار پدرم .
توي كل راه حتي دستمون بهم نخورد . خيلي برام سنگين بود به صرف يه صيغه عقد بهش دست بدم .
خونمون كه رسيديم از ماشين كه ميخواستم پياده بشم دست دراز كرد دست بده ، من با دستكش دست دادم !!!!:311:
يه جورايي ناخودآگاه بود . من اصلا خيلي متعصب نيستم . اما نميتونستم تحمل كنم .
اما يه جورايي هم هيچ شوريدگي نداشتم .
اما الان ورد زبونمه :
صبر پريد از دلم ، عقل گريخت از سرم
تا به كجا كشد مرا مستي بي امان تو
اگر درست انتخاب كني مطمئن باش هر روز كه جلوتر ميري عاشق تر ميشي . پس خيلي منتظر اوج احساساتت توي روزهاي اول نباش . از قديم هم گفتن تب تند زود عرق ميكنه .
يه انتخاب خوب و يه همراه خوب بهترين نعمتيه كه خدا به آدم ميده .
نه كه قصاب به خنجر چو سر ميش ببرد
نهلد كشته خود را كشد آنگاه كشاند
چو دم ميش نماند ز دم خود كندش پر
تو ببيني دم يزدان به كجاهات كشاند
به مثل گفتم اين را و اگرنه كرم او
نكشد هيچ كسي را و ز كشتن برهاند
همگي ملك سليمان به يكي مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلي را نرماند
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام
[align=justify]اين رفتار شما تا حد زيادي طبيعيه. بلاخره شما در مرحله تصميم گيري هستيد كه چون احساسات هم در گير نيست، سخت تر مي تونيد از مسائل چشم پوشي كنيد. ولي اينو بدونيد جواب تمام سوال ها و نگراني هاتون پيش خودتونه و شما بايد ياد بگيريد انعطاف پذير باشيد نسبت به شرايط، مشكلات، موقعيت ها. عدم انعطاف پذيري موجب ميشه شما خيلي از فرصت ها، لذت ها و ... رو از دست بديد. و اين انعطاف پذيري فقط با ممارست و هم چنين مطالعه مشكلات و بالا و پايين رفتن هاي زندگي ديگران (در همين سايت) و در كل بالا بردن سطح دانشتون نسبت به زندگي مشترك و مشاهده اهميت جايگاه انعطاف پذير بودن و گذشت به دست مياد. [/align]
80% درصد بسيار خوبيه، دنبال بيشتر نگرديد كه نيست. همون دلتنگيه شما نشونه اينه كه شما پتانسيل دوست داشتن رو داريد كه الان بالقوه است و فقط با رفتار صخيخ خودتون ميتونه بالفعل بشه.
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
جالب بود :)
ممنون
درست انتخاب كنم يعني چي؟ يعني عقلم بگه درسته؟ اخه عقلم هم هي گير ميده رو احساسم ... ميگه واي اگه بعدا دوستش نداشتي چي؟ ميگه اصلا تو دوستش داري؟ ميام سراغ احساسم اون گير ميده به عقل ! ميگه حالا اگه درگير شدي و بعد نشد يا نخواستي چي؟ عقلت كه هنوز تاييد نكرده؟
يه خود درگيري ازار دهنده:(
بعضي وقتها فكر ميكنم اگه به اندازه كافي دوستش داشته بودم نبايد اين فمرا نيامد تو سرم ايا اين حرف درسته يا نه؟
من نميگم الان شيفته باشم اما انگار انتظار داشتم بعد سه چهار ماه روند احساسم رو به مثبت بوده باشه. انا الان بين مثبت ومنفي جابجا ميشه. البته گفتم من خودم هم نميذارم احساساتم درگير بشه بع اونهم گفتم نبايد احساسي بشيم ... بنده خدا اون را هم سرد كردم فكر كنم :( چيكار كنم اخه از عواقبش ميترسم كه وابسته بشيم و نتونيم يا نخوايم ازدواج كنيم
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام دوستان
من هنوز منتظر راهنمايي هاي شما هستم