RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
سلام آقا سهيل، اتفاقا از اين صراحتتون خيلي هم خوشم اومد. مثل اين كه شما هم از دست ما دخترا دل پر دردي داريد.:D
اصلا صحبت سر ماديات نيست چون شهروز در يك خانواده اصيل و ثروتمند بزرگ شده و وضع مالي خودش هم كه واقعا عاليه. خودش هم تعجب مي كنه از اينكه اصلا محل دختري نميذاشت ولي امروز اينقدر به قول خودش منت كشي مي كنه.
ببينيد موانع ازدواج ما يكي دو تا كه نيست و خودش هم كاملا توجيه هست. درسته كه ميگه برميگرده ولي من بعيد مي دونم و تا وقتي كه نياد باور نمي كنم. آخه صحبت سر 1 سال صبر كردن كه نيست. من خيلي به صحبتهاي دانوب فكر كردم و نميخوام كه براش صبر كنم چون اگه خدا بخواد ما بهم خواهيم رسيد. :323:
باور كنين تو اين مدت من هم روزهاي سختي رو داشتم و اينطور نبوده كه بخوام اذيتش كنم.
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
خصلت آقايون طوريه كه اگه يه چيزي رو بخوان براي رسيدن بهش تمام تلاششون رو مي كنند.
مثلا من تمام كرده بودم ولي بعد از اون روز باز هم زنگ زد و گفت كه اصلا دليل اين كارهاي من رو نمي فهمه، گفت كه حاضره واسه ضمانت برام خونه بخره و دانشگاهش رو به خاطر من ول مي كنه . الهي بميرم فقط كم مونده بود كه بزنه زير گريه.
ولي من عذاب وجدان گرفتم كه درسش رو به خاطر من ناتموم ميذاره چون واسه رسيدن به اين مرحله خيلي زحمت كشيده بود، از اينكه فشرده زبان خوند، از اينكه يكي از برنامه هاي مهم زندگيش ادامه تحصيلش بود و كلي هزينه هاي جورواجور كرده بود.
شايد الان با خودتون بگيد كه اين دختره چقدر دمدمي مزاجه، يه روز ميگه تموم كردم، فردا دوباره مياد ميگه دارم ادامه ميدم.:311:
چون واقعا خودم بين دل و عقلم گير كرده بودم ولي الان ريسك هاي ادامه ارتباطم رو كاملا مي دونم و ميخوام كه ادامه بدم. اي كاش مي تونستم كه خيلي از ناگفته هام رو بگم.
حداقل الان خودم رو واقعا به دست خدا سپردم. مطمئنا ايشان تنها پسر نيك روزگار نيستند. من الان مجردم و هيچگونه تعهدي ندارم و شايد هم رابطه ما الان مثل دوستي باشه تا نامزدي. :163:
اين پست رو به دو علت نوشتم:
1-بخاطر اينكه بعدها ممكنه در جاي ديگه به ارتباط خودم و شهروز :43:اشاره كنم و براي بعضي از دوستان ايجاد سوال بشه و ازم بپرسند كه مگه تو ارتباطت رو قطع نكردي؟
2-به خاطر آقايوني مثل آقا سهيل كه فكر نكنند ما دخترا، افرادي خودخواه هستيم. جالبه كه من در تمام مدت قطع رابطه فكر ميكردم كه من واقعا از خودگذشتگي كردم!!!
و حرف آخر:
مديران محترم تالار، لطفا اين تاپيكم رو ببنديد.
يادش بخير، ا ماه پيش كه اومدم اينجا و اين تاپيك رو نوشتم واقعا نااميد و افسرده بودم ولي الان عين طبيعت كه با اومدن بهار سبز و شكوفا شده، روحيه من هم به روزهاي طلايي خودش برگشته.:310:
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
بسمه تعالي
عليك سلام.
تبريك ميگم هم به شما هم به آقا داماد
علت اين نيست كه پسرها هوس بازند و هر كاري براي رسيدن به خواستشون ميكنند.
بعضي پسرها هم به يه ديني اعتقاد دارند به نام اسلام.
در دو صحيح از ابن مسعود(رض) استخراج شده است:
«قال لنا رسول الله(ص):يا معشر الشباب من استطاع منكم الباء فليتزوج فانه اغض للبصر و احسن للفرج و من لم يستطع فعليه بالصوم فانه له وجاء»
«اي جماعت جوانان! هر كس از شما توان تامين مخارج زندگي را داشت پس ازدواج كند كه آن بهترين پوشاننده چشم و بهتريين وسيله پاكدامني است.پس هر كس استطاعت نداشت پس بر اوست روزه كه آن براي او "وجاء" است»
علامه حسن زاده آملي نوشت وجاء نوعي عقيم كردن است.
پس براي ما پسرها ازدواج نوعي تفريح و تفنن نيست كه حالا هر وقت به نفعمان بود انجامش دهيم.
مثلا بنده ديگر توان روزه ندارم چون همين حالا 20 كيلوگرم كمبود وزن دارم.در تمام اين مدتي هم كه هفته اي 2-3 روزروزه ميگرفتم ناراحت بودم كه عقيم نشوم ولي خب چاره اي هم نبود.
و الحمدلله من پارسال ديدم انگار طرف ميخواد اعتقاداتم رو به بازي بگيره نامه نوشتم و ارتباطم رو قطع كردم.البته بعد احتمال دادم شايد فكر كردم همه اينا عمديند!و عذر خواستم ولي ديگه اون ول كن نبود!
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
سلام صنم جان
من نمیخوام حرفی بزنم و شمارو راهنمایی کنم چون مشاورای عزیز همه چیزو گفتن
فقط میخواستم نظر شخصیمو بدم
نمیدونم چرا همه تو این انجمن رابطه بین دختر و پسرو بد میدونن و فقط میگن هرچه زودتر از هم جدا بشین بدون این که بفهمن به اون سادگی که اونا میگن نیست جدایی
خوب شما هم حتما دلیلی برای جدایتون داشتین و لی من اصلا با کاری کریدن موافق نیستم
باز هم میگم من فقط نظر شخصی خودمو گفتم:72:
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
دوباره سلام
آقا سهيل، از پيگيري كه نسبت به تاپيكم داشتيد، ممنونم. اگه شهروز پست شما رو بخونه و ببينه كه از الان آقا داماد صداش مي زنيد، از خوشحالي بال درمياره.:311: اميدوارم همينطور بشه كه شما فرموديد.:323:
Singl-love عزيز، مثل اينكه حرفهاي من رو كامل متوجه نشديد. من به رابطه ام با ايشان ادامه ميدم.
البته تالار همدردي با روابط دختر و پسر قبل از ازدواج موافق نيست اما فكر نمي كنم اين گفته براي همه صادق باشه. حداقل براي ما كه سن و سالي از ما گذشته و به پختگي لازم رسيديم.
اما دلايل سختگيري سايت همدردي رو نسبت به اين گونه روابط قبول دارم. مثلا من اون اوايل آشنايي يه علاقه معمولي بهش داشتم ولي با گذشت زمان اين علاقه بيشتر و بيشتر شد. و الان هم بيشتر از جونم دوستش دارم.:43: اما اين وسط به اين فكر مي كنم كه اگه زبونم لال، ما بهم نرسيم، من چطور ميتونم به مردي ديگه كه همسر من ميشه ابراز عشق و علاقه بكنم.:302:
هرچند كه شهروز ميگه اگه ازدواج بكني، اگه بهم اجازه بدي من هميشه هستم حالا مي خواي به عنوان يك برادر برات باشم يا بعنوان يك دوست. :163:و حتي اگه همسرت هم فوت كنه يا كارتون به طلاق بكشه، باز هم من هستم.
اين حرفهايي رو كه ميگه واقعا عمل مي كنه و ميدونم كه همينطوري الكي واسه دلخوشي من نميگه. از همين حرفهاست كه مي ترسم و اصلا به خاطر همينجور چيزا بود كه دنبال قطع ارتباطم بودم.
در هر صورت به اين ارتباط ادامه ميدم تا ببينيم خدا چي ميخواد. الهي به اميد تو.:323:
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
سلام صنم
ان شاء الله سال خوبی در پیش داشته باشی
صنم در هرحال تصمیم شما برای ادامه ارتباط بسیار اشتباه است
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
، گفت كه حاضره واسه ضمانت برام خونه بخره و دانشگاهش رو به خاطر من ول مي كنه . الهي بميرم فقط كم مونده بود كه بزنه زير گريه.
چون واسه رسيدن به اين مرحله خيلي زحمت كشيده بود، از اينكه فشرده زبان خوند، از اينكه يكي از برنامه هاي مهم زندگيش ادامه تحصيلش بود و كلي هزينه هاي جورواجور كرده بود.
و همینها خودش نشونه هایی منفی هست که متأسفانه شما از روی احساسات مثبت می بینید ، چون این رفتار ایشون صرفاً احساسی و نشان از تعارض هست نه عقلانی ، البته اگر واقعاً اینجوری عمل کنه .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
الان ريسك هاي ادامه ارتباطم رو كاملا مي دونم و ميخوام كه ادامه بدم. اي كاش مي تونستم كه خيلي از ناگفته هام رو بگم.
و این یعنی کاملاً احساسی عمل کردن و بدور از سنجش منطقی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
حداقل الان خودم رو واقعا به دست خدا سپردم.
خود را به خدا سپردن هرگز به معنای آگاهانه راه اشتباه را رفتن و به خدا سپردن که مشکل پیدا نشه نیست . توکل به خدا یعنی اینکه شما راه را درست میروی و طبق رضای خدا عمل می کنی و انتظار هیچ نتیجه ای را هم نداشته باشی و فقط هرچه خود خدا صلاح بدونه را راضی باشی . اگر شما بخواهی واقعاً به خدا بسپاری باید عملت و تصمیمت درست باشه و تصمیم درست و مورد رضای خدا یعنی اینکه قطع ارتباط کنی و از دوستی بپرهیزی . و به خدا بسپاری که اگر خیر در ازدواج شما هست خودش امکان و شرایطش را فراهم کند و شما هم در مسیر ایجاد شرایط ازدواج تلاش کنی ، نه اینکه قدم اشتباه برداری و از خدا انتظار داشته باشی مسئله پیدا نکنی و .....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
من الان مجردم و هيچگونه تعهدي ندارم و شايد هم رابطه ما الان مثل دوستي باشه تا نامزدي. :163:
این نگاه نه منطقی هست و نه خدا پسندانه و نه مورد تایید روانشناسان مطمئن . بین به خدا سپردن و این نوع نگاهی که منشاء عمل شما هست تعارض وجود دارد ( به تعارضهای شناختی رجوع کنید )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
اين پست رو به دو علت نوشتم:
1-بخاطر اينكه بعدها ممكنه در جاي ديگه به ارتباط خودم و شهروز :43:اشاره كنم و براي بعضي از دوستان ايجاد سوال بشه و ازم بپرسند كه مگه تو ارتباطت رو قطع نكردي؟
2-به خاطر آقايوني مثل آقا سهيل كه فكر نكنند ما دخترا، افرادي خودخواه هستيم. جالبه كه من در تمام مدت قطع رابطه فكر ميكردم كه من واقعا از خودگذشتگي كردم!!!
دلایلت برای این توضیحات و اعلام وضعیت نشان از اینکه خودت هم دقیقاً می دانی که داری اشتباه می کنی اما نمیتوانی بر خود مسلط باشی هست . به عبارتی با این توجیهات از سرزنش عقل خودت فرار می کنی و در اصل هیچ ربطی به اعضاء همدردی نداره که شما ارتباط را قطع بکنی یا نه ، و همینطور این پست و حفظ ارتباطت دفاع از دخترا در مقابل آقا سهیل و اثبات بی رحم نبودن آنها نیست .
هر دو دلیل توجیه و در واقع به نوعی کلاه گذاشتن سر وجدان اخلاقی خودت هست .
عزیزم ، فاکتور سن و سال به هیچ وجه تضمین کننده درست عمل کردن و احساسی نبودن نیست . چه بسا پیرهایی که عنان رفتارشان دست کودک درونشون ( احساسات ) هست ، و چه بسا نوجوان کم سن و سالی که بالغش فرمانده عملش هست .
همین که شما 27 ساله بودن را احساسی نبودن می دانی و چنانکه در پستهایت خواندم به خودت به اشتباه بسیار مطمئنی یعنی نقطه آسیب پذیری و مطمئناً با این رویکرد پیش بری آسیبها خواهی دید .
و نهایت اینکه هر تصمیمی که میگیری باید پای تبعاتش بایستی . چون نتایج در گرو تصمیمات ماهست ، شما تصمیم به حفظ یک رابطه نامعلوم گرفته ای و به قول خودت ریسکهایش را هم می دانی . پس در نظر داشته باش که فردا نیایی کلی بد و بیراه به این آقا و ... بگی و از رنج خودت و قطع ارتباطتت و اینها بگویی و ....... ( نمونه های زیادی در انبان تجربه خود از افرادی مثل شما داریم که به چنین جایی رسیدند و یادشان رفت که حرف درست را گوش ندادند و .... بعدش پای تبعاتش ناله و فریاد و بد و بیراه نثار طرف مقابل کردن را در پیش گرفتند و از اینکه خودشونو به خدا سپرده بودند و خدا چرا چنین کرد و .... )
به خواست خودتان تاپیک قفل خواهد شد
موفق باشی .
.
.
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
خانم فرشته مهربان، دوست عزيزم، كمي آرامتر، من از شما توقع اين انتقادات تند و تيزي كه بيشتر شباهت به تمسخر داشت رو ندارم.
مثل اينكه بنده بلا گفتم كه ميخوام به ارتباطم ادامه بدم. از نظر شما كارشناسان محترم، ما دختران هميشه به خاطر احساسات محكوم هستيم.
خنده دارترين مقاله اي كه من در اين سايت خوندم مطلب مربوط به 40 روش موثر در پيدا كردن شوهر بود!!!!!!!!! جالبه كه شما در اين 40 روش به دختر به ديده يك موجود وابسته به مرد نگاه كرديد و دختران رو رسما به تور كردن شوهر دعوت كرديد اما كساني مثل من كه ميخواهند با كسي كه دوستش دارند زندگي كنند رسما به باد تمسخر و اهانت گرفتيد.
مشكل اينجاست كه در دنياي مجازي ما همه انسانها رو به يك ديد نگاه مي كنيم و مي خواهيم براي همه يك نسخه درماني بپيچيم اما غافل ميشيم از اينكه شناخت در دنياي مجازي و به صرف چند جمله نوشته نمي تونيد به اين راحتي در مورد افراد قضاوت كنيد.
اميدوارم كه شما دوست عزيز هم متوجه خطاهاي شناختي خودتون و برچسب زدنهاي متعددي كه نسبت به من داشتيد، بشيد.
ولي يك حدستون كاملا درسته من فردي هستم كه به خودم كاملا مطمئنم. و چون خودم رو مي شناسم به اين ارتباط ادامه ميدم. عزيزم اين تز منه. من اگه مي خواستم تا الان يك ازدواج معمولي و بدون علاقه داشته باشم تا الان چند بار بايد ازدواج مي كردم.
درضمن اين سايت يك سايت روانشناسي است و لطفا درصدد تفتيش عقايد مذهبي ديگران نباشيد. شما از راه دور چطور در مورد اعتقادات من به اين راحتي قضاوت مي كنيد. اعتقاداتي كه ريشه در قلب من داره ولي افرادي مثل شما فقط بخاطر دوستي من با پسري كه قصد ازدواج با ايشان را دارم، به من ميگيد كه تو داري از معناي توكل سواستفاده مي كني؟؟؟؟
باور بفرماييد اين طرز مشاوره اي كه شما داريد بيشتر شبيه به تحكم و امر و نهي است. كمي اين رفتار را تعديل بفرماييد تا دوستان تازه واردي مثل من تعجب نكنند كه آيا واقعا اينجا يك محيط دوستانه است يا كه يك محيطي است كه در آن به افراد از ديد بالا و برتر نگاه مي كنند؟
ممنون از تذكرات، راهنمايي هاي شما كارشناس محترم.:72:
موفق و مويد باشيد
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
بسمه تعالي
صنم خانم ايشون هرگز در مورد سوء استفاده از توكل حرف نزدند.
ولي سوال دارم.فرشته مهرون& شما براي چه رها كردن دانشگاه رو از سوي آقا شهروز نشانه اي منفي مييدانيد؟
مسلما ايشون صنم خانم زو ميخواد........................هر كسي براي "دوستش" جلاي وطن نميكنه.حسش بايد بيشتر از دوستي صرف باشه.
در مورد روابط هم، صنم خانم مراقب باشيد دلبسگي انقدر زياد نشه كه اگر ازدواج نكنه دست به كار عجيبي بزنيد.
چون ذقن را بست خواهند اي صنم//آن به آيد كه زنخ كمتر زنم
RE: فردي رو خيلي دوست دارم اما مي خوام با اين حس مبارزه كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
شهروز ميگه اگه ازدواج بكني، اگه بهم اجازه بدي من هميشه هستم حالا مي خواي به عنوان يك برادر برات باشم يا بعنوان يك دوست. :163:و حتي اگه همسرت هم فوت كنه يا كارتون به طلاق بكشه، باز هم من هستم.
و این حرفها بسیار جای تأمل دارد . هیچ زن و مرد غریبه ای نمی توانند خواهر و برادر باشند و دوستی با زنی که همسر دارد نیز که !!!!!!!!!!!!! . وقتی کسی اعلام میکند حتی اگر ازدواج کنی می تواند رابطه را با شما ادامه دهد و از حالا بحث از حاضر بودن برای فوت همسر یا طلاق شما می کند ، خصوصیات قابل تأمل و سلب کننده اعتماد را می رساند . باید تردید بسیار جدی بشه .
احساسات باعث تحریف شناخت میشه و با دید احساسی محتوای این نوع حرفها و موضع گیریها درک نمیشه .
آقا سهیل اینجا جای بحث کردن نیست اما یک قلم از معنای این اقدام بی ثباتی ناشی از احساسی بودن است ، ایشان یا قبلش در مورد تحصیل تصمیمش عمقی نبوده یا حالا که چنین ادعا کرده ، اگر دقت کرده باشی گفته ام تعارض هست و با مطالعه در زمینه تعارضها می توانید دریابید یعنی چه .
صنم جان ای کاش خوب و دقیقتر حرفهایم را می خواندی ........، البته اشکال ندارد عزیزم . ولی همین پست شما شدت واکنش هیجانی شما را نشان می دهد . من حرف پست قبلیم را تکرار می کنم که شما مختارید هر تصمیمی بگیرید که ادامه ارتباط را تصمیم گرفته اید اما باز هم تأکید می کنم پای تبعاتش بایستید :305:.
به قولی کسی که خواب است را میشه بیدار کرد اما کسی که خودش را به خواب زده خیر .
بنا به درخواستتان تاپیک قفل می شود . ( با نظر به رسیدن شما به نتیجه )
موفق باشید .
.