نمایش نسخه قابل چاپ
نازنین خانم همین که اومدین مشکلتون رو اینجا مطرح کردین معلومه که برا آبروی خودتون ارزش قائل هستین و این خودش کلیه .
پست 25 فرشته مهربان تایید میشه و در ادامه صحبت های ایشان در بد ترین شرایط متصوره از دست دادن کار خیلی بهتر و با شرافت تر از اینه که این ارتباط پنهانی رو کش بدی هم تو خانواده و هم محل کار معضب باشی و خدای نکرده روزی که این ارتباط برملا شه آبروت هم در معرض خطر باشه .
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آسو
:104::104:
:104::104::104:
:104::104:
آره نازنین جان ، شما حساب را روی تعدیل شدن بسته بودی و خودت هم تعجب کردی از اینکه تعدیل نشدی . پس اخراج شدنت فرقی نداره . به عبارتی حرف ناگفته مدیر پیش از اقدام به ارتقاء شما این بوده :
خانم نازنین " شما مشمول تعدیل هستی ، اما من می خواهم شما را نگهدارم ، برای اینکه با من دوست باشی و هرطور من بخواهم با من در ارتباط باشی "
اصل محتوای اقدام ایشون در رابطه با شما با توجه به اینکه شما مشمول تعدیل بودی همین بوده ، پس این پیام را از رفتار وی بخوان .
حالا هم که مشغول کار هستی پیامش این است :
" من شما را برای این نگه داشتم و تعدیل نکردم که با من باشی ، کارت را هم طوری تنظیم کرده ام که بیشتر به من نزدیک باشی و در ارتباط قرار بگیری و من از وجودت بهره ببرم و ..... من تنها به این دلیل ترا نگه داشته ام "
نازنین جان جوابت به این آقای رئیس با این پیامهایش چیه ؟
اینجا درست موقعیتی است که باید ذهن خوانی بدبینانه داشت ، عطف به ما سبق ( عملکرد و حرف و پیامکش ) و به بدتر از بد آن باید فکر کنی و تصمیم بگیری .
.
[align=justify]و یه نکته دیگه اینکه: افشاگری می تونه برات خیلی گرون تموم بشه. چون مطمئنا زور ایشون به شما می چربه و نهایتا می تونه همون کاری رو بکنه که زلیخا کرد! و این وسط اعتبار اون باعث قربانی شدن شما می شه.
از نظر من حتی این موضوع رو صراحتا به روش نیار، چون شغل فعلیت جزء رزومه کاریت هست و بعدها هم هرجا بخوای کار کنی، احتمالا با این اداره تماس می گیرن و پرس و جو می کنن. بنابراین این شخص می تونه روی آینده کاری و غیر کاریت هم تاثیر بگذاره.
اینجا جنگ نرم جواب بهتری می ده. خیلی سریع و بی سروصدا، بهانه ای بیار و استعفا بده، قبل از اینکه موضعش رو مشخص تر کنه یا پیشنهادی بده که رد کردنش از سمت شما، باعث بشه باهات چپ بیفته و تصمیم به تلافی بگیره.[/align]
به نظر من اگر در همین مرحله جرات مندانه رفتار کنی لازم نیست تا مرحله استعفا هم بری.
به هر حال در اطراف ما ادم های زیادی هستند که دل های مریضی دارند. ما که نمی توانیم از کنار همه اونها دور بشیم اما می توانیم چشم طمعشون رو از همون اول کور کنیم . البته بعضی موارد هم هست که تنها راه چاره و در امان موندن دور شدنه.
نازنین پس کجایی؟
این تاپیکت رو که میخونم دلم ریش میشه.یاد خودم میفتم:302::302:
اتمام حجت و بهانه بی فایده است..مگه اینکه محیط کارت دولتی باشه و اون اقا از ابروریزی بترسه و گرنه اگه اتمام حجت کنی باهاش که مثلا حریم رو نگهدار دو حالت داره قبول میکنه و میگه برگرد سر کارت اما منتظر تو یه فرصت خفتت کنه و کار خودشو بکنه...مگه چقد زمان میخواد...یه لحظه است
یا اینکه میگه برگرد سر کارت اما تو دلش اینه که حسابی تلافیشو سرت در بیاره و یه وقت میبینی چنان انتقامی ازت گرفته که ارزوته که دیگه سر کار نری...
اینو از من بشنو..ابی که نباید ریخته میشد ریخته شده و اتفاقی که نباید، افتاده...حالا من بهش بگم حرمتا رو نگه دار و اس نده خیال کردی اون میترسه...نه نه نه
بازم خودت میدونی نازنین اما از من بشنو کار تو همچین محیطی ارزش نداره.
البته فرشته جون بهونه اوردن برای استعفا هم چندان اثر نداره چون اونا خنگ که نیستن میفهمن.اینو از روی تجربم میگم.
نازنین من از مفاد قراردادتون اطلاعی ندارم اما هر کاری که میخوای بکنی مثل تسویه حساب یا احیانا گرفتن چک ضمانتی که بهش دادی تنهایی نرو حتما حتما با پدرت برو وگرنه این قضیه بیشتر کش پیدا میکنه.بازم میگم با پدرت برو
اینکه بابام میفهمه ابروم میره و این حرفا رو میذاری کنار
نازنین جان
دوستان گفتنی ها رو گفتند اما ذکر یک نکته خالی از لطف نیست!
1 وقت هایی هست که خدا آدم رو امتحان می کنه! میخواد ببینه چقدر پای ارزشهات و اعتقادات
می ایستی...البته بهت یک هشدارهایی رو هم میده! مثلا اگر تو بمونی و علیرغم همه هشدارها
باز به کارت بدون قبول خواسته های مدیرت ادامه بدی اون از تو انتقام می گیره و ممکنه پشت سرت
حرف درست کنه و ماشالا تو جامعه ما هم واسه خانوم ها زود بد میشه!
قبل اینکه کار به اونجاها برسه خودت زرنگی و پیش دستی کن و به 1 بهانه مثل نگهداری از
پدر و مادر از شرکت بزن بیرون! باور کن به جای این حفظ عفت و نجابت بهترین کار رو نصیبت می کنه
تازه میتونی دلیل ترک کارت رو به جای بعدی تعدیل نیرو به دلیل مسائل مالی شرکت نشون
بدی و در آزمون الهی پیروز بشی! از الان بدون اینکه بقیه بفهمن دنبال کار بگرد!
ترس و خجالت تا یک جاهایی خوبه! تو میتونی! تو دختر قوی و شجاعی هستی! اصلا تو توکلت
به خداست! چه پشت و پناهی از اون بهتر؟
نازنین زود دیر میشه ها!
حتما خدا تو رو قابل دونسته که امتحانت کرده!پس بهش اعتماد کن و کار درست رو انجام بده
ما هم برات دعا می کنیم! اصلا خودمون واست تلاش می کنیم کارت درست شه!
من هم هر کمکی بتونم بهت می کنم!
:72:
سلام نازنین عزیز
به نظر من جنگ نرم بهتره
من میگم فقط بخوای که استعفا بدی به دلایل شخصی
لگه مدیرتون آدم کینه ای باشه اگه مستقیما بااش صحبت کنی ممکنه نه تنها درست نشه بلکه بعدا کینه هم بگیره و اذیتت کنه
اگه با آرامش بیای بیرون کاملا متوجه میشه چی کار کرده و به نظر من خجالت زده هم میشه
من این روش رو که امتحان کردم جواب داده واسم و طرف مقابلم دیگه حواسش جمع شده
باز هم همه چی بستگی به شرایط و اخلاق خودت و شرایط کار و...بستگی داره و ممکنه ما خیلی چیزها رو ندونیم و تو بیشتر واقفی به مشکلت و از ریزترین چیزها که ممکنه تو تصمیمت اثر بذاره باخبری
به هر حال امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری
منم با بهار،بهار،شوکا موافقم.نازنین،تا در قفس بازه (پیشنهاد نداده) خودتو نجات بده.
نازنين جان اون احمق فكر كرده الان چون شما نامزدي ات را به هم زدي خلاء عاطفي داري و خيلي راحت مي تونه فريبت بده. خيلي مواظب خودت باش. حتي اگر براي خلاصي از اين موضوع شغلت را از دست بدي هم اصلا مهم نيست.
نازنين جون پوزه اش را به خاك بمال.
دوستای عزیزم خیلی ازتون ممنونم واقعا نمی دونم اگر شما رو نداشتم الان چه کار می کردم و تو چه وضعیتی گرفتار میشدم
در مورد استفا و رفتنم هم فکرایی دارم که می گم براش هم ی ایمیل خوب آماده کردم امروز بفرستم
فقط خواستم بگم که من تو محیط نسبتا دولتی کار می کنم
ی سازمان خیلی بزرگ
که چندین تا شعبه داره.
صد در صد همه شما اینجا رو می شناسید .
این اقایی هم که می گم بالاترین مقام نیست ،تو همین قسمت ما ی نفر بالاتر از ایشون هم هست.
از اینکه کارم رو از دست بدم خیلی ناراحت می شم 3 سال از عمرم رو گذاشتم تو این کار،محیط خوب و سالمی داشت،رفت و امدم خیلی راحت بود،کارمو دوست داشتم ...ولی برای خودم ارزش قائلم و حاضر نیستم تحت هر شرایطی کارم رو حفظ کنم. به حرفاتون گوش می دم.
الان هم بابام بازنشسته شده به تازگی،تومحل کار اونها این قانون هستش که کسی که بازنشسته شد فرزندش رو استخدام کنند البته اگر اصلا استخدام داشته باشن که فعلا ندارن
به پدرم گفتم میخوام برم اونجا استخدام شم از منشیشون وقت ملاقات گرفت که با ریسشون حرف بزنه درمورد استخدام من .خدا کنه جور شه.:323:
امروز اول صبح زنگ زد برم تو اتاقش ،من که رفتم گفت بیا این ور یعنی پشت میزش، بعد چندتا عکس به هم نشون داد عکس ببر و خرگوش و ی لیوان نسکافه... گفت کدوم قشنگه!بزارم عکس دسکتاپ!
اگر حرفاتون رو نخونده بودم می رفتم بهش نظر می دادم مثلا می گفت این قشنگه!
ولی گفتم ببخشید اقای ...من فقط کارمند شما هستم و نمی پسندم ارتباطم تو محیط کار از چهارچوب ارتباطات کاری خارج بشه. وای خودم اینو گفتم انقدر گرمم شد انگار رفته باشم تو کوره آتیش، شوکه شد،گفت به به چه کارمند ایده الی
من از وجود کارمندانی مثل شما افتخار می کنم ولی این رو یادت باشه
همیشه دستور مافوق رو باید اجرا کرد،فرقی نمی کنه چهارچوبش چی باشه...بعد سریع با خنده گفت بگو کدوم قشنگه.....
گفتم آقای ... من با طرز برخورد شما مشکل دارم،گفت مشکلت چیه؟...داشتم فکر می کردم جمله بندیم رو درست کنم مشکلم رو بگم، خودش گفت مشکلت اینکه خیلی وقته گریه نکردی،هوس کردی ی نامه توبیخی یا اخراجی بگیری و دل سیر گریه کنی.(این حرفش رو کاملا با شوخی زد)
بعدش هم سریع ی حرف کاری زد و الکی عصبانی شد گفت من در کارها اهمال می کنم و گفت تا ساعت 12 این کار رو تموم کن همین الان کارش تموم شد.
شایدم درخواست بدم زودتر برم ی شعبه دیگه
اینم خوبه واسم