RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
خوب مثل اینکه صحبت کردن با پدر منتفیه و...اما مادر آیا دوستانی در اطرافش دارد که موجب شادیه او بشود ..من فکر می کنم که بهتره این قرارها را در بیرون از خانه داشته باشد چون احتمالا رابطه پدر با مادر در این قضیه هم بی تاثیر نیست ...و اگر دور از محیط باشد البته برای ساعتی در روز یکمی او را به وجد می آورد...
اگه می تونی با یه مشاور هم صحبت کن تا یکمی راه حلهای اساسی بگیری...
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
بهار جون مامان يك دونه است، مامان عشقه، مامان دنياست، ديگه هرگز در مورد اين موجود ارزشمند اينطوري صحبت نكن.
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
چشمک مامانم الان نمیتونه بیرون بره،یا نمیخواد.به هر حال بیرون نمیره.ارتباطش تلفنیه اونم بیشتر با خواهراش.
راستش قبلا بابت مشکلاتمون پیش مشاور رفتم گفت مادرت باید حضوری بیاد.اما به هیچ ترفندی نرفت.
گاهی کتابای اسون روانشناسی مثه لطفا گوسفند نباشید یا مثه اونو بهش میدم میگم بخون جالبن.میگه اصلا حوصله ندارم.نمیدونم باید چیکار کنم؟
اصلا باید کاری کنم؟
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
بهار جان عزیز دلم
من تجربه همچین فضایی رو داشتم
اون چیزی که بهش رسیدم این هست .ما نمی تونیم شخصیتی مثل پدر ، مادرمون رو عوض کنیم .وظیفه ما احترام به اونهاست در هر شرایطی.این حس مسئولیت پذیری به خاطر وجود این مادر در شما به وجود اومده.عزیزم سعی کن به کارهای خوب مادرت هر چند کوچک هم بها بدی.اگه غذا درست می کنه اصلا ازش ایراد نگیری .حتی اگه کسی ازش بد گفت شما تعریف کن.بعد بهش یاد بده (طوری که احترامش حفظ بشه و بهش بر نخوره). نذار جایگاه مادرت تضعیف بشه.برای انجام کارهای خونه روی خواهرت کار کن.سعی کن ایشون رو با خودت همراه کنی.به هر زبونی که می تونی.این رو درنظر بگیر که خواهرت هنوز کوچیکه.میتونی می تونی رو تربیت اش بیشترکار کنی و مسئولیت پذیر بشه.نذار به هیچ وجه به مادرت بی احترامی یا کم توجهی بشه.حسابی قربون صدقه اش برو تمام غرورت رو مقابلش بشکن و ازش بخواه از جاش بلند شه.بگو دوست نداری مادرت رو توی اون حالت ببینی .دوست داری دستپخت ایشون رو بخوری.دستش رو بپوس پاهاش رو بپوس اشک بریز .....
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
من یه فکر دیگه اومد توی سرم اونم اینکه اگه دوست داره با خواهراش خوش بگذرونه اگه امکانش هست ازشون بخواه که تند تند بیان پیش مامانت و خیلی شادی و خوشحالی کنند تا روی مادرت هم تاثیر مثبت بزاره..
در ضمن بهار عزیز طوری رفتار نکن که مادرت متوجه بشه که قصد عوض کردنش رو داری!
بعضی اوقات مادر منم از لحاظ روحی تحت فشار قرار می گیره ولی ما این رو فهمیدیم که وقتی خانواده پدرم رو می بینه حالش خوب میشه چون اونها باعث میشن که مامانم بلند شه و یکمی به خودش بیشتر برسه و خنده بیاد روی لباش.:311:
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
سلام عزیزم خودتون یه بررسی اجمالی که انجام بدی می فهمی که کلا مامان گلی به چی کارهایی علاقه داره ... مثلا خرید یا کار هنری و یا صحبت با تلفن و تماشای تلویزیون و بعد از اون طریق راه تغییر رو به مرور م یتونی پیدا کنی باید اولویت اولتون تغییر در شرایط زندگی مادرتون باشه اما آهسته و پیوسته
در ضمن به این دختر خوب با اینهمه مهربانی و عشق و معرفت تحسین می گویم آفرین:104::104::104::104::72::43:
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
تسنیم الهی اون خواهرم که ازش گفتم هنوز خیلی کوچیکه.راستش چی بگم؟مامانم روش تربیتی درستی هم نداره انگار.یعنی فکر کنم.چون اصلا با خواهرم خوب تا نمیکنه.خوب اختلاف سنیشونم زیاده.خواهرم به شدت شلخته و لجباز شده.خوب وقتی تو یه خونه همش بحث و دعوا باشه روی اونم تاثیر میذاره.بگذریم منظورم اینه که نمیتونم از خواهرم توقع کمک خاصی داشته باشم.
در مورد بی احترامی کاریه که خیلی اتفاق میفته.یعنی در واقع مامانم کاراها و رفتارهایی داره که باعث میشه بقیه بهش بی احترامی کنن.گاهی فکر میکنم مامانم عادت کرده.
چشمک تقریبا با خونواده مامانم در ارتباطیم و الان میان بهش سر میزننومیدونی کلا تا وقتی مهمون خونمونه هممون یه نقاب خوشحالی میزنیم بلافاصله وقتی رفتن همه میشن همون که بودن.
تغییر مامانم که اصلا ممکن نیست..منم به همچین چیزی فکر نمیکنم ولی شاید بخاطر ارتباطش با پدرم باشه.خوب از اون ورم بابامم خیلی نازاضیه
:302:پس من چیکار کنم؟؟
مموش مامانم یه مدت کارای هنری انجام میداد.ما هم خیلی تشویقش میکردیم اما ولش کرده.بابام قبلا که ما بچه بودیم خیلی اصرار داشت که سر یه کار سبک بره تا تو اجتماع باشه اما قبول نکرد.خیلی هم از این شاخه به اون شاخه پریده.
الان که خوب فکر میکنم میبینم خیلی اتفاقا افتاده که مامانم نتوسته شاید خوب باشین کنار بیاد.مثلا مرگ مامان بزرگم با اینکه چند سال میگذره.
یا تولد خواهرم.چون سنش تقریبا بالا بود.
یا اینکه پدرم رو نظم خیلی حساسه و اما مامانم اینطور نیست.
نمیدونم دیگه بخدا
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
بهار جونم واقعا شرایطی رو که توش هستی خیلی حساسه و خیلی هم سخته چون وقتی مادر خانواده از یه مساله ای رنج ببره برای همه مشکل عاطفی پیش میاد.
خیلی دوست دارم که مشکلت حل بشه و تما سعی ام را هم می کنم:72:
در ضمن از فرشته مهربون هم خواستم که کمکت کنه پس منتظر حرفهای فرشته عزیز باشیم:72:
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
سلام بهارجون، خسته نباشي از اين همه فداكاري و تلاش براي گرمتر شدن كانون خانواده ات، و همينطور آفرين به تربيت اين مادر و پدر كه دختر فهميده اي مثل شما رو تقديم جامعه كردند.:72::72::72:
مادر شما نياز به توجه بيشتر همسرش داره و به نظر من تو اين شرايط فقط ايشون مي تونند بيشترين تاثيرگذاري را روي مامان شما داشته باشند كه مثل اينكه متاسفانه يك مقدار روابطشان سرد شده،هر چقدر هم كه شما به ايشان محبت كنيد، پرستاري كنيد، كارهاي خانه را انجام دهيد اما اثربخشي يك جمله پراحساس و تقديم كردن يك شاخه گل از سمت پدرتون از تمام كارهاي شما براي مادرتان پرارزش تر است مادرتان يك زن است و نياز به توجه ويژه همسرش دارد و رفتارهاي ايشان نوعي اعتراض به پدر شماست و البته نوعي درخواست غيرمستقيم توجه بيشتر . ( شما فرموديد كه روابط پدرو مادرتون از قبل سرد بوده و حتي نزديك بوده كه كارشون به جدايي كشيده بشه، به نظر من مادر شما واقعا از لحاظ روحي خسته هستند و تمام اين كارها فريادهاي خاموش ايشان هستند تا بلكه پدر شما هم كمي به فكر اصلاح روابط باشن.)
به نظر من اول از همه با پدرتون صحبت كنين و يك جشن كوچولوي خودموني به مناسبت سلامتي دوباره مادرتون برگزار كنين، و حتما بساط كيك و شيريني و گل و از همه مهمتر يك كادوي خوشگل كه پدرتون واسه ايشون تهيه كنند. تا ان شال... مادر شما هم سلامتي خودشون رو قبول كنند.
:303:من براي اصلاح روابط پدر و مادر شما راهكاري ندارم و اميدوارم كارشناسان سايت راهنمايي هاي مفيدي را ارائه دهند.
RE: به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
بهار عزيزم رفتار مادر شما تا حدي شبيه رفتار خواهر من است (از لحاظ تنبلي و كندي)
فكر مي كنم بايد از پدرتون براي حل مشكل استفاده كنيد، يعني بايد پدرتون اون را براي كنده شدن از اين وضعيت تشويق كند. نمي دانم رابطه تان چقدر با پدرتان نزديك است. ولي دور از چشم مادرتان به پدرتان بگوييد مشورت گرفته ام و مشاور گفته براي خروج از اين وضعيتي روحي همراهي پدر الزامي است. سعي كنيد با هماهنگي پدر برنامه هاي تفريحي براي خروج مادرتان از خانه و حالت افسردگي فراهم كنيد بخصوص كه فصل بهار هم در راه است. اگر مادرتان علاقه به حضور خواهرانشان دارد آنها را همراه كنيد. از خاله هايتان براي خروج مادر از خانه استفاده كنيد. سعي كنيد به خاله هايتان هم همين حرف را بزنيد كه مشاوران حضور همراهاني كه مادر به آنها علاقه مندند را براي خروج از اين وضعيت توصيه كرده اند. (مي توانيد به پدر و خاله هايتان بگوييد مشاور گفنه ماندن در اين وضعيت حالت روحي او را وخيم مي كند والان به حضور سبزتان نيازمنديم)
يك مدت مسئوليت روي دوش خودتان است نگذاريد خانه آشفته باشد، سعي كنيد با محبت كودكانه خواهرتان را همراه كنيد. كمي كه وضعيت روحي مادرتان بهتر شد به او مسئوليتهاي كوچك بدهيد و كلي تشكر و تشويق كنيد كه بهتر از اين كار را كسي نمي توانست انجام دهد.
برايت دعا مي كنم