نوشته اصلی توسط
مهرااد
مهرنوش عزیز دوست نازنین من! من در مورد شوهر اولتون نظر ندارم. اما مثل روز روشنه که کیس دومتون خ پر از ریسکه اصلا خود ریسکه!
1) اختلاف سنی
2) بیکاری( ایا غ از سر کار نرفتن فعالیت جدیه دیگری دارن. مثل پی گیری یه هدف مشخص؟ هنر یا ورزش ؟...
خاهر گل من شما که می دونی که دوام عشق زیاد نیست! اونوقت چه دلیلی برات می مونه باهاش ادامه بدی میخای با
1) تنبلیهاش و توجیهاش که نمی ره سر کار چون بداخلاق میشه! شما دلیل از این بی منطق تر شنیدین؟
به قول مدیر محترم همدردی:
در ضمن ایشون بشدت انسان احساس محوری هستن. با هیجاناتشون تصمیم میگیرین: شما فکر کن
با خانمی میخاد ازدواج کنه که 5 سال بزرگتره؟ اشتباه نکنین این 5 سال شاید برای یه عده اقایون که انتخابشون منطقیه شاید شااااااااااااااااااید مشکلی نباشه اما واسه ای
ایش.ن چرا! منتظر شنیدن این حرفها باشین : که من جوان بودم شما که تجربه داشتی و بزرگتر بودی و عقلت بیشتر می رسید نباید تن به این ازدواج می دادی!
انتخاب با خودته اما این رو بدون طلاق دوم به مراتب سخت تر از طلاقه اوله.
براتون ارزوی خوشبختی دارم