RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
سلام عزیزم
صداقت و شهامت و مسئولیت پذیری اعمال خود یک امر لارم برای زندگی است متاسفانه در این جامعه بودش به شکل یک ارزش درآمده و نبودش بیشتر عادی شده تا بودش .
در هر حال از باب این گزینه ها بهت تبریک می گم .
و اما
عزیزم این ترس هم بخشی از مسئولیت پذیری و هزینه و یا بهای تجربه است . اگر سنگین تمام شود یعنی تجربه ات را گران خریدی و اگر سنگین تمام نشود (تغییر فرمت این جمله از مدیر همدردیست)یعنی انتخابت نسبت به شرایط درست بوده .
و اما
مشاور .
اساس مراجعه به مشاور صداقت است چرا که تو با پای خودت به آنجا می روی و کسی ترابه زور نزد او نمی برد و او هم اصراری به کمک کردن به عابران پیاده ی توی خیابان ندارد . پس حاضر به اعتماد شو .
ضمن اینکه بر خلاف ظاهر امر صحبت کردن و اطلاعاتی که در اختیار مشاور قرار می دهید . مشاور از راه های دیگری به غیر از زبان محاوره ای قادر است از متعهد بودن و وفاداری و مسئولیت پذیری و بیماری های روانی جنسی و .................فرد مطلع می شود .
پس خواهش می کنم " حاضر به اعتماد " شو و از کمک یک مشاور کار بلد بهره ببر تا بتوانی با اطمینان بیشتری در این راه قدم برداری و انشالله زندگی خوب و سعادتمندی رو تجربه کنی .
خوشبخت و موفق باشی عزیزم :72:
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
ممنونم حتما مي رم حرفهاتون كاملا منطقيه
اما مي دونم حرفهاي مشاور هم دال بر اين نخواهد بود كه آينده اتفاقي نخواهد افتاد
واقعا مردهاي ايراني اين طوري اند؟
يا همسر من واقعا ميگه واسش همه چي حل شدست
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
سهای عزیز
انگیزه شما از بیان این مساله به همسرتان قابل ستایش است. از سوی دیگر نگرانی شما با توجه به اعتقادات شرعی و شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه حتی اگر شما و همسرتان به آن اعتقادی نداشته باشید صحیح و بجا می باشد. بیان ضمنی و توافق ابتدایی و اولیه شما و نامزدتان آن هم در شرایط پیش از ازدواج که هیجانات عاطفی اولیه راه را بر بسیاری از رفتارهای معمول افراد می بندد ضامن عدم بروز مشکل درآینده بر سر چنین مساله مهمی نخواهد بود. توصیه میکنم جهت بررسی دقیقتر موضوع و ذهنیات و نگاه خود و همسرتان به این مساله به مشاورین حاذق متخصص در مشاوره پیش از ازدواج مراجعه فرمایید. عدم اعتقاد شما به درمان تخصصی تنها ریسک ازدواج شما را بالاتر خواهد برد.
پیروز باشید
Re: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
سلام soha
به تالار همدردی خوش آمدی
خانمی شما گرفتار نتیجه ناسازگاریهای شناختی خود شده ای .
شما باید به خوبی در نظر بگیری که در چه جامعه ای زندگی می کنی ، اگر فرهنگ ملی و دینی و قوانین جامعه رادرنظر نگرفته و رفتارهایی درپیش بگیری که سازگار با این فرهنگ و سیستم اجتماعی نیست باید منتظر تبعاتش هم باشی ، که اتفاقاً منتظر هم هستی و اذعان داری که می ترسی چون مردهای ایرانی این روابط را بر نمی تابند . قید ایرانی که برای مردان لحاظ کرده ای یعنی اینکه باور داری که در ایران چنین روابطی و حاصل آن که شما هم گرفتارش شده ای پذیرفته نیست و شما هم در ایران زندگی می کنی پس یا باید تبعات را بپذیری و به قول معروف پیه همه چیز را به تن بمالی یا برای گرفتار تبعات منفی و مخاطره آمیز نشدن فرهنگ عرفی و قانونی و شرعی را رعایت کنی . شما نه به تبعات آن فکر کردی و پیه آنرا به تن مالیدی و نه فرهنگ جامعه را رعایت کرده ای ، و همین تعارض است که الآن هم نگران نتیجه اش هستی و نگرانی کاملاً به جایی هست .
عملکرد شما و هرجوان دیگری که نظرش این است که این روابط خارج از چهارچوب درست است و نیاز هست و ...... غیر ازآن را سنت غلط می دانید :
اولاً >>> عقیده نیست بلکه یک ناهنجاری است ( ناشی از ناسازگاری شناختی هست ) و حتماً معنی رفتار بهنجار و نابهنجار را می دانید . اگر نمی دانید توصیه می کنم در این زمینه خوب مطالعه کن . چون اگر تعارضاتت را حل نکنی بعید ندان در آینده با تصورات اشتباه دیگر مسائل دیگری برای خود بیافرینی یا در تربیت فرزندانت دچار اشتباه شوی .
ثانیاً >>> هوشیاری آن است که از تجربه های دیگران بهره بگیریم و درست عمل کنیم . شما در رابطه با دیگران حتماً متوجه شده ای که این روابط عوارض دارد چون نگران از این هستی که مردان ایرانی چنین چیزی را نمی پذیرند ، یعنی تجربه شده که چنین است . چرا از این تجربه عبرت نگرفتی ؟
اگر پسری که می خواهد با امثال شما رابطه برقرار کند خوب شما را توجیه می کند که : این یک نیازه و تو حق داری به آن بپردازی ( و او هم خیرخواهانه می خواهد برآورده اش کند!!! ) و بگوید چرا باید بخاطر تعهد به همسر آینده ات الآن تو خودت را محروم کنی ، یا ادعا کند که هیچ پسری نیست رابطه نداشته باشه پس همسر آینده تو هم حتماً این رابطه را قبلاً داشته است پس تو هم حق داری داشته باشی .... تصور نکن همین آقا پسر همین را برای خواهر خودش می پسندد وحاضر هست ببیند خواهرش با همین حرفها با کسی رابطه برقرار می کند . یا می پذیرد با دختری که قبلاً رابطه داشته به راحتی و با روی باز ازدواج کند و اگر هم اولش پذیرفت بعداً کابوسش نشود ( ما نمونه ها در همین تالار دیده ایم ) .
پس عزیزم حرفهای آنها را به عنوان عقیده راسخ خود بیان نکن . همانطور که گفتم این یک ناهنجاری هست . و واکنشها نسبت به این نوع ناهنجاریها اصلاً مثبت نیست چنانکه در همین تاپیک دیدی که واکنشها چگونه بود تازه این دنیای مجازی هست .
راهکار :
بهتره سنگایت را اول با خودت وا بکنی و بپذیری که رابطه ای که داشتی و نتیجه آن خطا بوده و آنرا
توجیه نکنی . همچنین سعی کن خود را ازنظر فکری و شخصیتی آنالیز کنی و این نوع ناسازگاری های
شناختی و بی مهابایی را در خودت پیدا کنی و نگرشت را پالوده کنی ( به کمک یک مشاور بطور حضوری)
و خودت را تغییر دهی . همین را با خواستگارت مطرح کن ، که به این نتیجه رسیده ای که اشتباه کرده ای
و ........... می خواهی مشاوره بری تا نگرش های اشتباهت را که یک نمونه اش همین بوده که باعث شده خطا
کنی را بشناسی و در پی رفعشون بر بیایی . تقاضا کن تو را همراهی و بهت کمک کند . همین خودش زیربنای
جلب اعتماد است . بعد که به مشاور مراجعه کردی علاوه بر کمک گرفتن برای خودشناسی بیشتر ویافتن
اشکالات و رفع آنها بخواه که با نامزدت هم کار کند که ترا با اشتباه قبلیش نبیند و ........
موفق باشی .
.
.
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
سلام soha عزيز
حرفهايي که ميخواستم بزنم رو فرشته سفيد تا حدي گفتند من هم محض تاکيد اين رو بگم:
اولا که حتما بايد طرز رفتار شما به گونه اي باشه که همسرتون کاملا از بابت وفاداري شما خيالش راحت باشه. از طرز پوشش در مجامع خاص گرفته تا نوع برخوردها با ديگران و همچنين عشق ورزيت به همسرت. البته هيچ موقع اين رو با احساس گناه انجام نده. کاري کردي، درست يا غلط (اينجا دادگاه نيست که قضاوت کنم و هر کسي خودش بهتر ميدونه...)، گذشته و قرار نيست تکرار بشه. اگر فکر ميکني غلط بوده توبه کن و اميدت رو ببند به خدا. اگر همش احساس گناه همراهت باشه و نگران باشي که نکنه همسرم فکري بکنه... اين رو همسرت حس ميکنه و احساس ميکنه که تو بهش مديوني يا اينکه احساس ميکنه شايد ريگي به کفشت هست.
دوم اينکه خود شما هم نبايد نسبت به همسرت اين حس رو داشته باشي که ممکنه اون هم بهت وفادار نباشه. بالاخره طبق گفته خودت اون هم روابطي داشته. اگر خودت شروع کني به بد بيني نسبت به ايشون (حتي اگر هيچ حرفي هم نزني، صرف وجود اين حس و نگاههات و غيره) اين بدبيني رو به ايشون هم نسبت به خودت القا ميکني.
تصميم بگير که در همه شرايط به همسرت وفادار باشي و نگاهت رو نسبت به ايشون هم با افکار مزاحم همراه نکني.
خيلي هم راجع به اين موضوعات جلو هم مانور نديد و سعي کنيد، اگر به اين نتيجه رسيديد که با اين وجود همديگر رو ميخواهيد، ديگه بهش فکر نکنيد.
اگر از بازتابش در آينده نگراني، يک بار خيلي شمرده با همسرت در موردش صحبت کن و بعد به گورستان تاريخ بذاريد بپيونده (حالا خودتون دوست داريد صحبت کنيد يا پيش مشاور دوست داريد باشه، اين ديگه به خودت و رابطه صميميت با همسرت بر ميگرده.)
اميدوارم خوشبخت باشي :72:
اين رو هم اضافه کنم:
خط قرمزهاتون رو براي هم کاملا مشخص کنيد. چون اونهايي که به دين خاصي يا فرهنگ خاصي پايبند هستند، خوب اين مجامع خط قرمزهاشون رو تعيين کردن و جاي حرفي باقي نميمونه.
ولي افرادي که طرز فکر خودشون رو دارند بايد از اين بابت هم مطمئن باشن که خط قرمز هاشون با هم ميخونه يا نه (در روابط با ديگران و غيره). ممکنه بعدا حساسيت هايي ايجاد بشه و طرف مقابل بگه اين از نظر من ايرادي نداره ولي مثلا براي شما ايراد داشته باشه و بالعکس.
(اميدوارم به عنوان توهين خداي نکرده برداشت نکني، چون نميدونم طرز فکر شما دقيقا چي هست به اين شکل مطرح کردم حرفم رو که متوجه بشيد.)
:72::72::72::72::72:
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
یادم میآد اون زمان که من تالار می اومدم اصلا جو تالار اینقدر تند نبود و هر کسی که دردو دلی داشت راحت ایجا میگفت و همه با جون و دل بهش کمک میکردن
فکر نمیکنم برخورد بعضی ار دوستای با سوهای عزیزی که با صداقت و شجاعت داره زندگی شو شروع میکنه درست باشه
اینجا خیلی از دوستای بجای اینکه به سوها کمک کنند از خودشون تعریف میکنند که با اینکه جوون بودن ولی خیلی کارها رو نکرد ایی حرفارو میگن که خودتون و با ارزش جلوه بدین یا اینکه مخاطب سرخورده کنین اونی که باید پاکی و صداقت یه آدمو بفهمه خداست نه خلق خدا
سوهای عزیز زندگی هر کسی به خودش مربوطه و اعتقاد هر کسی هم قابل احترام
شما هم بهترین کار کردی که با صداقت اومدی تو زندگی
کاری که الان باید بکنی اینه که به همسرت این اطمینان رو بدی که در زندگی آینده با وفاداری و صدافت کنارش میمونی
مطمئن باش اون صداقت و وفاداری که در آینده به زندگیت کمک میکنه در گذشته نسیت
گذشته مهم نیست این آینده است که مهمه
امیدوارم زندگی خوبی رو داشته باشی
bloom
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
جو تالار تغییر نکرده.وقتی مراجع نه از کارش پشیمونه و توجیه اشم می کنه و به بقیه هم نسبت می ده (تهمت).نه دلسوزی
بلکه باید طوری برخورد کرد تا متوجه اشتباهش بشه و کسی م که تونسته خودشو حفظ کنه از خودش دفاع می کنه.
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
اشکالی نداره یه انسان مرتکب خطا شه.به قول آنی تجربه ای به دست آورده با بهای خیلی سنگین.
به بقیه هم ربط نداره اما
اینکه بعد از این اشتباه با اینکه تاثیر این اشتباه رو هم از الان تا ابد تو زندگیش داره میبینه،باز هم دفاع میکنه جای تعجب!
اگه الان این فکر مشغولی و قضیه ازدواج براشون پیش نیومده بود باز هم میشد به حساب خامیشون گذاشت اما حالا دیگه!
در ضمن تاثیر منفی این طرز فکر رو هم برای خواننده خامی که تازه به سن بلوغ رسیده رو هم درنظرداشته باشید.
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
نقل قول:
اين چهار چوبها:عقیده نیست بلکه یک ناهنجاری است ( ناشی از ناسازگاری شناختی هست )
اين نظر شماست به نظرم كه شما هم خودتون رو تابع اين قوانين كرديد
اگر نه نمي شه گفت يه ناهنجاريه .اين طبق باورهاي و قاونهايي كه ما وضع كرديم مي شه نا هنجاري .اما در اصل اين طور نيست .
من رابطه و مسيري كه رفتم رو خطا نمي دونم اصلا ...و پديرفتم...
خوب الان با حرفهايي كه ميزنيد يعني چي .كار درست اينه كه ازدواج نكنم شايد يك روز همسرم...دچار همين كابوسها شود و زنذگي من خراب شود
ممنون bloom عزيز
بله من اصلا كاري به درست يا غلط بودن كار ندارم چون اون بر ميگرده به خط فكري ادم.
همه ي ادمها در زندگيشون مسيرهايي رو رفتن يكي با جسارت ، حماقت يا اسمش رو هر چي مي خوايد بذاريد
خيلي ها هم خيلي راهها رو رفتن و تا اخر عمر هيچ جا بازگوش نخواهند كرد چه برسه به اينجا كه ممكنه خيلي ها اونها رو بهترين كارشناس بدونند
من كاري به اين ندارم
من مي خوام با توجه به مواردي كه دورو برتون ديديد و شناختي كه از ادمها داريد
بهم بگيد ادمهايي در شرايط من با چه چالشهايي در اينده روبرو بودند
RE: حقيقت رو به همسرم گفتم.كار درستي كردم؟
مشاوره لازم در پست بنده به شما داده شد . همانطور که گفته شد شما رفتاری را داشته ای و اگر از نظر شما درست بوده و به خواستگارتان هم گفته اید پس نباید نگران هم باشید حتی اگر همسرتان بعداً معترض شود در هر صورت این احتمالی هست که شما در مورد هر خواستگاری می دهید که اول بپذیرد بعد خیر . روندی که به شما از نظرگاه کارشناسی گفته شد را هم قبول ندارید . پس محکم با همان موضع خود وارد زندگی شوید و پای برخورد و ناراحتی احتمالی همسرتان در آینده هم بایستید چون اگر از نظر شما هیچ ناهنجاری و اشکالی نیست پس می توانید محکم جلوی همسرتان در آینده بایستید و بگویید که کار خوبی کرده ام و پشیمان هم نیستم ( آنچنانکه در اینجا بیان می کنید )
خلاصه
====
راهکار شما با توجه به نگرش خود شما این است که نگرانیتان بیخود است چون این کار شما هیچ اشکالی نداشته و مخالف فرهنگ ، و قوانین جامعه ایرانی نیست . پس قطعاً نباید همسر شما هم مشکلی ایجاد کند . بنا یراین این نگرانی شما ممکنه یک توهم باشد ( در جایی که رفتاری درست است و بهنجار ترس شما از برخورد همسر آینده شما بخاطر آن رفتار یک ترس توهمی است )
پاورقی
====
دوستان عزیز
جای بحثهای چالشی انجمن آزاد است .
soha گرامی شما نیز با بحث در مورد عملکرد خود تاپیک را به انحراف نکشان
همچنین لازم هست بدانید که همدردی با روابط دوستی دختر و پسر مخالف هست و این نوع روابط بخصوص تا این حد را
بنا به ادله مختلف روانشناختی و ..... اشتباه محض و مخل بهداشت روانی و هنجارها می داند . و مراجعینی که وارد همدردی می شوند طبق قوانین همدردی که در حین ثبت نام پذیرفته اند حق ترویج و دفاع از این نوع روابط را ندارند ، در غیر اینصورت و اصرار به ترویج آن و بی خطا دانستن آن حساب کاربری آنها مسدود می شود . این یک تذکر جدی به شما هست تا مشمول مسدودی حساب کاربریتان نشوید .
.