RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
یکتا
بگید چه کاری کردید؟
از چیزی نترسید هیچ مشکلی بوجود نمیاد... زیاد به حرفها اهمیت ندید و انتظار این حرفها رو داشته باشید
سلام SCIعزيز
راستش پيشرفتم خوب نبود:302:
ديشب به مامانم گفتم من ديگه از هفته آينده خونه خودمون ميمونم خونه تكوني هم دارم بايد كارهامو انجام بدهم
مامانم گفت : كجا ميخواهي بري؟ خونه شما كه كاري نداره
خودم يك روز ميام همه كارهاتو ميكنم...شب ميخواهي تنها بموني كه چي بشه؟!
دوباره داغ كردم و با عصبانيت گفتم ميخواهم كارهاي خونمو خودم انجام بدهم حتما كار داره كه ميگم...:302:
آخرش هم يك مشت غر و لند و اين حرفها و بعدشم سكوت ...
هيچ نتيجه اي حاصل نشد...
اما ادامه ميدهم:303:
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
یکتا
شما باید با دقت بیشتری کارها و توصیه ها رو انجام بدید.
ببینید وقتی می گویید:
"من دیگه از هفته اینده خونه خودمون می مونم، خونه تکونی هم دارم، باید کارهامو انجام بدم"
یعنی من به دلیل خونه تکونی می خوام کارهام رو انجام بدم و لذا باید تنها بمونم و رفتار مادر شما در جواب شما طبیعی است
و اونچه غیر طبیعی خواهد بود جوش اوردن و قاطی کردن شماست
خب هر دو اینها رو به شما گفتم و شما توجه نکردید.. ببین خواهرم هر کجا ابهامی بود بپرسید
شیوه طرح موضوع شما اینگونه باید باشد که از امشب منزل اونها نروید و بهشون اطلاع بدید با ارامی و نرمش گفتار... به هیچ وجه با صدای بلند و لحن عصبانی با اونها صحبت نکنید اما در تصمیماتتون قاطع باشید
به مادر بگید یا حتی به پدر با ادبیات خودتون:
مامان عزیزم! من شما رو خیلی دوست دارم و برام خیلی عزیز و محترمین و همیشه به وجود شما و بابای مهربونم افتخار می کنم، اما من تو خونه خودم خیلی راحت ترم و ترجیح می دم تو خونه خودم بمونم و هر شب اونجا نیام و در طول هفته شب دوشنبه و .. پیش شما باشم. خیلی دوست دارم به نظر من احترام بگذارید
ببینید شما قرار نیست در رفتار جرات مندانه بیش از انچه لازم است بگویید و یا بی خودی دلیل تراشی کنید.. شما لازم نیست توضیح بدید برای چه موضوعی می خواهید منزل خودتون بمونید
وقتی ایشون می گن نه و ...
بگید شما دوست داشتید تشریف بیارید و دلیل قبلی که مبنی بر راحتی خودتون بود رو به ارامی تکرار کنید
باز هم چیزی گفتند هر چقدر هم عصبانی و ...
باز هم بگید من اینطوری راحت ترم...اگر شده هزار بار فقط یک دلیل ، دقت کنید فقط و فقط یک دلیل رو تکرار کنید و به هیچ وجه دلیل دیگه ای نیارید حتی اگر هزار دلیل دارید که منطقی و محکمه
به این می گن تکنیک صفحه خط خورده
به هیچ وجه خودتون رو با کس دیگه و حتی خود مادرتون مقایسه نکنید.. مثلا نگید مامام خودت راحتی هر شب بیای خونه ما؟ اینها خوب نیست و استفاده از جملات "تو" به جای جملات من است
بله باید ادامه بدید و البته دقیقا طی چند روز اول گزارش بدید که چه کردید
ضمنا در جریان این گفتگو ها همسرتون رو قرار ندهید
یک روزنامه یا هفته نامه که دوستش دارید عضو بشید و حتما با ادرس منزل خودتون و الزاما ماهنامه یا فصل نامه نباشه، بیش از هفته نامه نباشه
حتما برای امشب یا فردا شب یکی از دوستانتون رو منزل دعوت کنید و با هم ساعتی رو بگذرونید
با دقت پستها رو بخونید..
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yekta_b
سلام SCIعزيز
راستش پيشرفتم خوب نبود:302:
ديشب به مامانم گفتم من ديگه از هفته آينده خونه خودمون ميمونم خونه تكوني هم دارم بايد كارهامو انجام بدهم
مامانم گفت : كجا ميخواهي بري؟ خونه شما كه كاري نداره
خودم يك روز ميام همه كارهاتو ميكنم...شب ميخواهي تنها بموني كه چي بشه؟!
دوباره داغ كردم و با عصبانيت گفتم ميخواهم كارهاي خونمو خودم انجام بدهم حتما كار داره كه ميگم...:302:
آخرش هم يك مشت غر و لند و اين حرفها و بعدشم سكوت ...
هيچ نتيجه اي حاصل نشد...
اما ادامه ميدهم:303:
فكر كنم به اين رفتار ميگن منفعلانه پرخاشگرانه.
حتما به لينك اون كارگاه كه برات گذاشتم برو
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
يكتا خانوم شما تك فرزند يا احيانا تك دختري؟
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
يكتا خانوم شما تك فرزند يا احيانا تك دختري؟
سلام ليلا جان
آره من تك دخترم
توي يكي ديگه از پستهامم گفته بودم كه پدرم علاقه شديد و عجيبي به من دارن تا اونجا كه اصلا نميخواستن من ازدواج كنم و حتي وقتي متاهل شدم اصرار داشتند ما با اونها توي يك خونه زندگي كنيم:311:
قربونش برم درجه علاقه اش رو 1000 هستش
خب و اما ادامه تلاش هاي بنده:
ديشب به مامان گفتم من فردا (يعني امروز) بعد از باشگاه ميرم خونه خودمون
مامان: تنها ؟نه نميشه بيا همينجا
يكتا: مامان قربونت برم هيچكس كه تو خونه باباش اذيت نميشه و بدش هم نمياد خونه باباش بخوره و بخوابه ولي من خونه خودمون راحتترم.تنها هستم اما مجرد كه نيستم !!!
دوباره ميام تو هفته نگران من نباشيد
مامان: چي بگم والا...جواب باباتم خودت بده
يكتا::33:
امشب ميرم خونه خودمون اما واقعا نميدونم اون موقع كه بابا زنگ ميزنه و با داد و بيداد منو مواخذه ميكنه ميتونم دوم بيارمو گريه نكنم يا نه ...شايد هم زوركي بياد دنبالم
:302:
شوهرم هيچي از اين مسائل نميدونه ...
اگرچه اون هميشه ميگه هرجور كه خودت راحتي رفتار كن
ولي هر وقت ميام خونه خودمون ميگه من گوشيمو خاموش ميكنم چون بابا زنگ ميزنه به من و ميخواهد دعوا كنه چرا مجبورت نكردم خونه اونها بموني:163:
*** يعني زندگي ما كلا خيلي با حاله ...ا ي خدااااااااااااااااااااااا اا
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
سلام،
بسيار خوب بود..
تكنيك صفحه خط خورده رو در مقابل پدرتون هم فراموش نكنيد. داغ كردن و جوش آوردن ممنوع.. توصيه هاي قبلي رو بخونيد...
مطمئن باشيد هيچ مشكلي پيش نمي آد
هرچند امكان داره ايشون ناراحت بشوند... اما بالاخره تموم مي شه
امشب سعي كنيد با يكي از دوستانتون قرار بگذاريد و شام رو داخل منزل با هم بخوريد..اما از وجود دوستتون به عنوان بهانه نرفتن به منزل پدر استفاده نكنيد
تنها دليلي كه نمي رويد همون حرفي بود كه به مادرتون زديد و تكنيك صفحه خط خورده... همين
يك روز در هفته صحيح نيست! شجاعت داشته باشيد و يك روز رو مشخص كنيد... مثلا من سه شنبه شب ها تنها ميام، شبهاي جمعه يا جمعه شبها به اتفاق همسرم...
مي تونيد براي اعلام اين استقلال يك شب برادرتون رو به همراه همسرشون، يا فقط همسر ايشون رو دعوت كنيد منزلتون... خيلي كارهاي خلاقانه مي تونيد انجام بديد
مجله يا هفته نامه چي شد؟
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
سلام آقاي SCI عزيز و دوست داشتني :72:
خب سوال سوال سوال
فرموديد: مي تونيد براي اعلام اين استقلال يك شب برادرتون رو به همراه همسرشون، يا فقط همسر ايشون رو دعوت كنيد منزلتون
آيا اگر من اينكار رو در نبود همسرم انجام بدهم اشكالي نداره؟ خب ببينيد همسرم اگر بفهمه اصلا به من نميگه چرا اينكارو كردي...منو ادم حساب نكردي و اين حرفها ... روحياتشو كم و بيش شما ميدونيد ديگه ... اما فقط يك جمله ميگه : خب ؟خوش گذشت بهتون؟ خوب كاري كردي كه سر خودتو گرم كردي..ولي حالا اصراري هم نبود الان كه من نيستم دعوتشون كني ..وقتي اومدم هم ميشد ...
بعد هم بحث رو سريعا عوض ميكنه ...
اين يعني ناراحت شده ديگه نه؟
*************
هفته نامه رو امروز عصر رديف ميكنم ...
چرا ميفرماييد شام رو با يكي از دوستان باشم اما دليل خونه مامان اينها نرفتن داشتن مهمون نباشه؟!
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
يكتا،
حتما همسرتون رو در جريان كليات بگذاريد و بگيد تصميم گرفتيد كه منزل خودتون بمونيد و از ايشون تقاضا كنيد كه از شما و تصميمات شما در اين رابطه، حمايت كنند، ذكر جزئيات گفتگوهايي كه با پدر و مادرتون داشته ايد رو لازم نيست بگيد...
در مرود دعوت كردن از اقوام و دوستان، حتما به همسرتون بگيد كه مي خواهيد اين كار رو انجام بديد و دليل اون رو صراحتا بگيد، ترجيحا همسر برادرتون رو دعوت كنيد، به همراه دوستان هم سن و سال يا بدون اونها، جمعهاي اين چنيني بيش از سه نفر نباشه بهتره و بيشتر خوش مي گذره... (اين نظر شخصيه) اما اگر قرار بود كه برادرتون هم تشريف بياورند حتما به همسرتون بگيد و دفعه بعدش، وقتي ايشون هستند مهمان كنيد برادرتون رو...
عرضم اين بود كه شام رو با دوستتون صرف كنيد كه پدر و مادرتون نگران تنهايي شما نباشند و شما هم براي شب اول احساس تنهايي و غم نكنيد و از طرف ديگه مادر و پدر شما احساس استقلال رو در شما ببينند.. اما گفتم دليل نرفتن اين نباشه كه مهمون دارم! به دو دليل:
1. با تكنيكي كه به كار مي بريد يعني صفحه خط خورده تناقض داره و به راحتي مي تونه كارهاي شما رو خراب كنه
2. به دليلي كه در مورد يك گفتم، به شما خواهند گفت: وقتي دوستت رفت بيا اينجا... يا امشب دوستت اونجاست! فردا شب كه نيست... بيا اينجا!!!
هر سوالي بود بپرسيد..
موفق باشيد
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)
جناب sci هستند ، شاید جالب نباشه بنده نظری بدم
ولی این رو در نظر داشته باشید ، شاید همسرتون با همه مواردی مثل گفتن خودت راحتی و ... یک جور تصمیم رو به عهده خودتون گذاشته باشه ، ولی شاید در دل اینجور نباشه و یکجور خجالت یا عذاب نسبت به خانواده شما داشته باشه
این موضوع ممکن هست یه دعوای کوچیک رو به واسطه کشیدن حرف هایی مثل تو بابا مامانتو به من ترجیح میدی و ... ( یه بار نشد جمعه با هم باشیم و ... ) باعث مشکل بزرگ تری تو زندگیتون بشه
قاطعیت خودتون رو با احترام حتما در برخورد با پدر و مادر حفظ کنید
RE: توقعات بيش از اندازه پدر و مادر يا كم لطفي فرزندان؟؟؟(دچار عذاب وجدان شدم)