RE: قد کوتاه، درد بیدرمان یا...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
چند روز پيش توي يك ون مسافر بودم و داشتيم از كنار ميدون ولي عصر مي گذشتيم. چشمم به دو تا پسر جوان افتاد كه از اونور خيابون داشتن ميومدن اين ور...به وسط دو تا لاين كه رسيدند نگاه كردم ديدم قد يكيشون از اون يكي كوتاهتره شايد هم قد شما...خيلي هم به خودش رسيده بود... پيش خودم يه حرفهايي شبيه حرفهاي شما فكر كردم... گفتم شايد از اينكه از دوستش كوتاهتره ناراحته... دقيقا در همون لحظه ديدم اين پسر دست پيرمردي رو از همونجا كه وايستاده بود گرفت و آروم از خيابون ردش كرد... لبخندي زدم و در دلم براش آرزوي خوشبختي كردم...
فكر مي كني چند نفر ممكنه مثل من كه براي اون آقا دعا كردم، براي تو آرزوي خوشبختي كرده باشن؟ شايد هم اون آقا پسر خود شما باشي!...
اين رو بدون اگر خدا چيزي رو بهت داده حتما بايستي مي داده و اگر نداده حتما نيازت نبوده...
موفق باشي:72:
ممنونم، اینطور هست، همهجوره سعی در پیاده کردن افکار مثبت رو ذهنم دارم...:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
اقا مهران همه خیلی خوب راهنماییت کردن فقط سه تا نکته رو میخوام بگم.
حواست باشه مهربونی هم مثه هر چیز دیگه ای باید حد و حدود و چارچوب خودشو داشته باشه و همچنین علت محبت.
منظورم اینه که از ترس اینکه مسخرت کنن مبادا در مقابل دیگران کوتاه بیای.هر جا حقت میدونی حقت رو بگیر البته به روش درست.
دوم این که لباس پوشیدن روی اندام خیلی تاثیر داره.شما برای اینکه بلندتر به نظر بیای باید لباسهایی که راه راه عمودی دارن بپوشی.اینجوری بلندتر و لاغرتر به نظر میای.
سوم:شنیدی میگن از هر چی بترسی همون سرت میاد.یه دوست داشتم خیلی روی گرد و خاک کفش حساس بود.هر روز کفشاشو واکس میزد و همش میترسید مبادا کسی پا رو کفشش بذاره،اتفاقا وقتی با دوستام گروهی بودیم همه غیرعمد فقط پا رو کفش اون میذاشتن.بنده خدا خیلی غصه میخورد و میگفت چرا رو کفش شماها پا نمیذارن؟ادم ازهرچی بدش میاد انگار سرش میاد.
انشاا... با تمرین تمرکزت رو ازترس از مسخره شدن برمیداری،من مطمئنم کم کم میبینی انگار کسی به قدت توجهی نمیکنه و از تمسخر خبری نیست.
تشکر خواهرم... در کل آدم مهربونیم، سعی در این دارم با همه مهربون باشم و البته حقمو نمیزارم پایمال کنن، بعضی اوقات شاید از ترس مسخرهشدن مهربون بشم ولی کسی نیستم که حقم خورده بشه و باز بشینم نگاه کنم...
در مورد لباس و کفش خیلی شنیدم، اما نه از کفش کفه ضخیم خوشم میاد و نه از لباس راه راه، بنابراین اینچیزا یکمم افسردهم میکنه که به خاطر قدم باید چیزایی رو که دوست ندارم بپوشم! اما در انتخاب نوع لباسم خیلی خیلی حساسم، سعی میکنم اونی که گرون و شیکتره بخرم، قدّم عقدهای شده تا بهترین چیزا رو بخرم و بپوشم تازه بعد اینکه کلی پول خرجشون کردم باز یه چیزی نمیزاره آروم بگیرم و هی در گوشم میگه: آخه اینا به قد کوتاها نمییاد که!!!
درست میفرمایید، اوایل امسال من خیلی حساستر از این بودم طوری که تو کوچه و خیابون و اتوبوس همش فکرم و چشمم تو دهن مردم بود، تا به یه چیزی میخندیدن بیچارهها، به خودم ربطش میدادم، طوری بودم که کسی باید پیشم نمیخندید... چون ترس داشتم به هر کجا هم میرفتم مردم تا منو میدیدن حالا به هر چیز دیگهای هم که شده میخندیدن منم که حساس و...
انشالله، ممنونم از همتون:72:
RE: قد کوتاه، درد بیدرمان یا...
مهران عزیز
انقدر دیگران قشنگ نوشتن و همراهیت کردن که لازم نمی بینم چیزی رو اضافه کنم. فقط امیدوارم این قضیه دکتر رفتن رو جدی بگیری چون پسر خاله من هم مشکل شما رو داشت و بعد از اینکه درمان هاشو شروع کرد 5 سانت به قدش اضافه شد. امیدوارم جدی بگیریش. در ضمن هم هم سن شما بودم فکر می کردم باید از مشکلات فرار کرد یا اینکه راهش اینه که قصه بخورم و شاکی باشم و همیشه غر بزنم. ولی بعدا متوجه شدم که راهش این نیست. باید به مشکلات حمله کرد و از بین بردشون. هنر زندگی کردن به همینه. وگرنه نشستن و غصه خوردن که راحت ترین و مخرب ترین راهه. در مورد تمسخر دیگران هم کوتاه نیا. به نظرم باید جوابشونو داد و جلوشون وایساد وگرنه ادامه پیدا می کنه. ولی خواهرانه بهت میگم که حتما دکتر برو اگه تا این حد برات مهمه. چون سن رشدت هنوز ادامه داره ازش غافل نشو.