RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
سلام. من قصد جسارت به شما رو نداشتم. گفتم که خواهر کوچکی بودم که دلش از زخم خوردن برادر پاک و مهربانش به درد آمده بود. پس تورو خدا از من به دل نگیرید.
میدونم که ظاهر گاهی گول زنندس اما فکر کنم با به مهار احساسات بشه علائم هشداردهنده رو دید.
اصلاٌ ندارید بدبینی و ناامیدی و دلسردی از ازدواج در دلتون خونه کنه. اون خودش مشکل ایجاد خواهد کرد زمانی که مورد مناسبتون رو پیدا کنید
ورزش و تلاش و کار و...عالیه. مدتی آرومتون میکنه و اعتماد به نفس و عزت نفس رو در شما تقویت میکنه تا دیگه به هر ناکسی اجازه ندید غرور و شخصیت شما رو به بازی بگیره. منتظر مدال های جهانی شما هستیم:104:
برادر من، این اس ام اس های میلاد ائمه این روزها از هزار دو تا مؤسسه و ... برای همه میاد. آخر اینم شد دلیل شناخت؟!!!:316:
من باز هم توصیه ام بر درگیر کردن خانواده ها طی جریان شناخته. مادر شما هم زمانی ضربه می خوره که شما احساساتی برخورد کنید و خدای نکرده ضربه بخورید. اگر شما منطقی به دنبال شناخت باشید ایشون هم آرامش دارن
من مطمئنم که کمال هیچ انسانی در انزوا و خلوت و تجرد حاصل نمیشه پس به ازدواج فکر کنید اما اینبار منطقی و درست
امیدوارم خدا نیمه گمشده شما رو سر راهتون قرار بده.
التماس دعا
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar_t
سلام. من قصد جسارت به شما رو نداشتم. گفتم که خواهر کوچکی بودم که دلش از زخم خوردن برادر پاک و مهربانش به درد آمده بود. پس تورو خدا از من به دل نگیرید.
میدونم که ظاهر گاهی گول زنندس اما فکر کنم با به مهار احساسات بشه علائم هشداردهنده رو دید.
اصلاٌ ندارید بدبینی و ناامیدی و دلسردی از ازدواج در دلتون خونه کنه. اون خودش مشکل ایجاد خواهد کرد زمانی که مورد مناسبتون رو پیدا کنید
ورزش و تلاش و کار و...عالیه. مدتی آرومتون میکنه و اعتماد به نفس و عزت نفس رو در شما تقویت میکنه تا دیگه به هر ناکسی اجازه ندید غرور و شخصیت شما رو به بازی بگیره. منتظر مدال های جهانی شما هستیم:104:
برادر من، این اس ام اس های میلاد ائمه این روزها از هزار دو تا مؤسسه و ... برای همه میاد. آخر اینم شد دلیل شناخت؟!!!:316:
من باز هم توصیه ام بر درگیر کردن خانواده ها طی جریان شناخته. مادر شما هم زمانی ضربه می خوره که شما احساساتی برخورد کنید و خدای نکرده ضربه بخورید. اگر شما منطقی به دنبال شناخت باشید ایشون هم آرامش دارن
من مطمئنم که کمال هیچ انسانی در انزوا و خلوت و تجرد حاصل نمیشه پس به ازدواج فکر کنید اما اینبار منطقی و درست
امیدوارم خدا نیمه گمشده شما رو سر راهتون قرار بده.
التماس دعا
سلام
من شرمندم نمیدونم چیزی گفتم که شما اینجوری برداشت کنید بالاخره من اشتباهاتی کردم و اینجا هستم
برای شنیدن اونها تا بدونم چرا اینجوری شد.
ورزشکارای حرفهای بعد از شکست سنگین بارها و بارها فیلم شکستشون رو میبینند و همین میشه زمینه قهرمانی.
تمام نظرات دوستان رو ده ها بار خواندم و هر دفعه نکتهای جدید رو برداشت میکنم.
اون مورد اس ام اس یک نمونه بود هرچند متوجه شدم بودم خیلی مذهبی نیست، البته همیشه به این حساب میذاشتم
که شاید من زیادی (مثلا) مذهبی هستم.
من یک نظری دارم نمیدونم درسته یا نه ولی فکر میکنم یک مقدار تفاوت در زندگی لازمه.
متاسفانه مادر من بسیار از خودم من احساسی تر هست تنها کسی در خانواده که احساساتی نیست پدرم هست من
نمیدونم چرا به پدرم نرفتم. چون پدرم کلا یک آدم بیخیاله.
من هم آرزوی برآورده شدن آرزوهای شما رو از خدا دارم
خدا حافظ شما :72:
دوستان بعد از یک ماه از تموم شدن این ماجرا
حالاتم خوبه، خیلی سعی کردم که درست بشه و خداروشکر خوبم فقط یک نکته:
در روز یکی دوبار انگار یک چیز داغ روی تنم بریزن یاد اون میافتم ولی سریع و گذراست. (واقعا بدنم داغ میشه)
تو این مدت برای آروم کردن خودم کارهای زیر رو کردم:
تمام چیزهایی که به یادش میافتم رو از بین بردم، از اس.ام.اس - ایمیل - عکس ...
هر روز تقریبا یک ساعت پیاده روی میکنم در جاهای شلوغ اوائل توی این پیاده روی
موسیقی آرام گوش میدادم ولی بدترم کرد ولی الان با اعتقاداتی که دارم فقط قرآن
گوش میدم http://shiavoice.com/images/play.gif خیلی آرومم میکنه حتی این جسارت رو پیدا کردم تمام
مسیرهایی که با اون میرفتم رو تنهایی برم و الان دیگه برام عادی شده. تمام موسیقی هایی
که در زمان اون گوش میدادم پاک کردم کلا موسیقی باکلام گوش نمیدم حتی عطری که در
اون زمان میزدم عوض کردم.
از مطالب توی این سایت هم خیلی استفاده میکنم و نظر و درد و دل های دوستان رو میخونم
مشکل اینه که من این خانم رو توی اداره میبینم و چیزی که هست از وقتی این ماجرا رو
تموم کرد من هیچ نظری تا حالا بهش ندادم فقط همون اس ام اس که گفتم بخشیدمت
کلا عادت دارم کسی بهم حمله میکنه سریع جوابشو نمیدم این عادت شخصیتیم هست.
و تاحالا بعد از یک ماه چیزی در مورد این ارتباط بهش نگفتم ولی خیلی دوست دارم بگم
یعنی تمام چیزهایی که برداشت کردم. البته خانم سرافراز این مساله رو بهش اشاره کردند.
نه برای چه میدونم برگشتن یا هرچیز دیگه میخوام فکر نکنه یک هنوز رویای منه. که نه بعد
از تموم شدن که از همون بروز رفتارها دیگه متوجه شده بودم ولی توان تموم کردن نداشتم.
ممنون میشم راهنمایی کنید :72:
**********************
سعادت، لمس عشق خداست
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
چقد غمناک بود،درکت میکنم....اما اینو بدون:همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد:شاکی سختی های دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایییییییی:43:[size=medium][color=#DDA0DD]
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
وقتي رابطه از طرف ايشون تمام شده شما نبايد بريد بگيد ديگه بهت فكر نمي كنم!! من ديگه نمي خوامت و از اين حرفها! اين حرف شما يعني دقيقا عكس قضيه! يعني دقيقا من هنوز بهت فكر مي كنم!!!
شما به همين ترتيب ادامه بده...اگر ايشون اومد و چيزي گفت يا حركتي كرد و خواست دوباره با شما رابطه رو آغاز كنه اونوقته كه شما بايد بهش بگي ديگه نمي خواهي! زماني كه من اون نوشته ها رو براتون نوشته بودم دقيقا متوجه نشده بودم كه ايشون از طرف خودش رابطه رو تمام كرده. بهرحال فرقي به حال شما نمي كرد. نتيجه يكيه...
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lili71
چقد غمناک بود،درکت میکنم....اما اینو بدون:همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد:شاکی سختی های دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایییییییی:43:[size=medium][color=#DDA0DD]
خیلی ممنون که مطالعه کردید و سخن شما هم خیلی زیبا و دلنشین هست (خدا کنه اینطوری باشه)
:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
وقتي رابطه از طرف ايشون تمام شده شما نبايد بريد بگيد ديگه بهت فكر نمي كنم!! من ديگه نمي خوامت و از اين حرفها! اين حرف شما يعني دقيقا عكس قضيه! يعني دقيقا من هنوز بهت فكر مي كنم!!!
شما به همين ترتيب ادامه بده...اگر ايشون اومد و چيزي گفت يا حركتي كرد و خواست دوباره با شما رابطه رو آغاز كنه اونوقته كه شما بايد بهش بگي ديگه نمي خواهي! زماني كه من اون نوشته ها رو براتون نوشته بودم دقيقا متوجه نشده بودم كه ايشون از طرف خودش رابطه رو تمام كرده. بهرحال فرقي به حال شما نمي كرد. نتيجه يكيه...
ممنون خانم سرافراز
من هنوز ایشون رو میبینم، تو اداره سعی میکنه با من مهربون باشه!؟ سوالات کاری ازم بیشتر از قبل میپرسه
سعی مکینه موضوعات جالب رو به من نشون بده. و از طرفی من رفتارم باهاش دیگه خوب نیست و آخرین بار
که دیدمش به من گفت شما چرا اینجوری شدید؟!؟ و یکجورایی مثلا بغض کرد؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟!؟
من نمیخوام بگم بهت فکر نمیکنم و یا نمیخوامت که این حرف جالبی نیست، من میخوام بدیهاشو یکبار بهش
بگم شاید اصلا این بنده خدا نمیدونه بدی چیه .... و اینکه فکر نکه من الان هم درموردش در هپروت سیر میکنم.
این قضیه برای من تموم شده هست مهمترین دلیلش اینه که دیگه نمیتونه اعتماد منو جلب کنه و از طرفی
تمام چیزهایی که برای من خط قرمز محسوب میشه ایشون پا روش گذاشته. و مهمتر اینه که از آدم دروغگو
هوس باز متنفرم.
:72:
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
شما لطفا همون شيوه كاري معمولي را در پيش بگيريد و به عكس العمل هاي ايشون كاري نداشته باشيد. اصلا براتون مهم نباشه و سعي هم نكنيد چيزي رو براي ايشون توضيح بدهيد. ايشون خودشون مي دونن دارن چيكار مي كنن و اين وظيفه شما نيست كه بايدها و نبايدها رو به ايشون گوشزد كنيد. اگر بخواهيد چنين كاري انجام بدهيد ارتباط بي سرانجام شما دوباره از نو شكل مي گيره و دوباره برميگرديد سر نقطه اول و ممكنه بازي بخوريد.
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
سلام دوست عزیز
این کار شما فقط فرصت نقش بازی کردن دوباره رو به اون خانم می ده ممکنه دوباره شروع به مظلوم نمایی کنه یا بخواد براتون توضیح بده که در موردش اشتباه می کنین و دوباره شما رو تحت تاثیر قرار بده
می دونم خیلی دلتون می خواد بهش بفهمونین که ازش بدتون می یاد و احساس سابق رو به اون ندارین ولی عجله نکنین به مرور می فهمه اصلا اگر به مرور بی تفاوتیه شما رو ببینه و ببینه که مشغول زندگی عادیتون شدین بدونه اینکه به رفتاراش اهمیت بدین مطمئن باشین براش سخت تره تا بخواین دوباره باهاش وارد بحث بشین و چیزی رو براش توضیح بدین
صبور باشین با عجله کردن چیزی درست نمیشه
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
علت سوال پرسیدن زیاد ایشون از شما اینست که نیاز به توجه شما داره و دوست دارد توجه شما رو نسبت به خودش جلب کند.
همانطور که دوستان گفتند بهترین رفتار شما کم محلی به ایشان هست. تا حد امکان از ایشان دوری کنید.
لطفا دیگه شروع کننده بازی نباشید که در این بازی شکست خورده حتمی و بازنده اصلی شما خواهید بود.
موفق باشید.:72:
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
سلام. با همه دوستان موافقم. بهترین رفتار در این شرایط بی تفاوتی کامله. حتی اگر ایشون جلو اومدن و خواستن سرصحبت رو باز کنن، شما جدی(نه عصبانی یا ناراحت) بگید این مسأله از نظر من تموم شده است و بحث رو ببندید. ایشون هم خوب و بد رو می دونن اما بهش اهمیتی نمیدن. به فکر زندگی خودتون باشید
RE: ● من قربانی چی شدم/ این داستان بلند از عشق منه لطفا بخونید و کمکم کنید
من هم مانند سایر دوستان زندگی نامه ات را خواندم واقعا خیلی دردناک است که احساسات آدم بازیچه قرار بگیرد:302:
اول اینکه سعی کن نسبت بهش بی تفاوت باشی انگار که نمی بینیش و و حتی چیزی از حرفهایت را بهش نگو و بگذار در این باور بماند که شما به او فکر می کنید چون شما مسیول افکار او نیستید و بهتر است چیزی نگویید چون این ماجرا تمام شده است.
به نظر من بهترین راه برای شما ازدواج است و بهتر است که از مادر خود بخواهید که در این راه کمکتان کند