حالا این کودک درون به چه دردی می خورـه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
حالا این کودک درون به چه دردی می خورـه؟
سلام.
خیلی برام جالب بود این موضوع. آنی ممنون که پیشنهاد به این خوبی دادید.
کاش یه تاپیک برای این موضوع باشه. که همیشگی باشه.
من نمیتونم بکشمش.
ولی یه پسر بچه میبینم که روش به دیواره توی یه دستش یه عالمه مداد رنگیه. با اون یکی دستش هم داره با مداد روی دیوار خط خطی میکنه.
اولش اصلاً متوجه نمیشدم که دارم یه پسر میبینم. بعدش دیدم بقیه دختر کشیدن، سعی کردم منم کودک درونم رو هم جنس خودم ببینم. ولی نمیشد!! بعد دیدم یکی پسر کشیده، بعد دیدم آنی داره در موردش حرف میزنه، فهمیدم دلیل داره.
جلو که میرم بخوام ببینم چی میگه، میبینم زبونشو یه وری درآورده داره (اینجوری:P) با جدیت داره کارشو میکنه .
:310:دختر مهربون:310:
وااااااای پس بگو من چرا این همه نسبت به تو احساس نزدیکی می کنم منم پسر بچه درونم دارم
:311:
:311:
:311:
پروفسر های درونمون رو کشیدم اون که زبونش بیرونه دخمل مهربونه http://www.hamdardi.net/imgup/32562/...6e20d156ed.jpg
اینا کودک درون نیستن پروفسر کوچولوی درون هستن
خوشحال شدم دیدم با یکی هم دردم :311:
منم دفعه اولی که با کودک درونم ارتباط گرفتم خیلی گریه کردمنقل قول:
آنی جون آدم واسه ارتباط با کودک درون ممکنه اشکش در بیاد.آخه واسه من اینطور شد.مخصوصا وقتی ازش خواستم چیزی بنویسه
انگار یه حس اندوه که چرا این همه مدت خود واقعی و درونیم رو نادیده گرفتم.بچه معصومی که نیازداشت به خواسته هاش توجه کنم و ازش مراقبت کنم اما من به جاش زیر خروارها خاک پنهانش کرده بودم.
رایحه جون از دلش در بیار.(چون تجربه کردم میگم)
همچنین گریه از دیدن خود واقعیم..واقعا جالب بود
تصویرکودک درون من این دخترنازشدکه بهم گفت:
http://img4up.com/up2/11293265023929095946.jpg
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
:104::104::104::104::104:
:104::104::104:
:104:
نکته اینکه همگی در درک کودک درون دچار مشگل هستید .
نقاشی خلاقانه و خوردن وخوابیدن - خندیدن و گریه کردن و......از بخش کودک هست اما ارتباط با کودک درون نیست . سعی کنید این بخش وجودی خود را حس و لمس کنید .
و اما فرهنگ
همه ی ما کودکان درون های آزرده ای داریم که این همه مطلق در اینجا کاملا کلمه ی درستی است و نیاز داریم که او را شفا دهیم . با او ارتباط بگیریم و ارتباط دوستانه ای با او برقرار کنیم و این اتفاق زمانی می افتد که با استفاده از روش ها و تکنیک ها خودمان را به او نزدیک کنیم و ...................و اعتمادش را جلب کنیم .
به ادعا همه با کودک ارتباط داریم و باز به ادعا همه اوضاعهایمان توپ و ردیف است :311:
معجزه زمانی است که این موجود کوچولو حسی را به واقع در درون خود ببینیم .
شاید در ابتدا کودک شما حتی بیشتر از یک خط و به زور و با فشار بسیار بر روی کاغذ نکشد . عجله نداشته باشید که حتما چیزی بکشید که تفسیر شود ......بیشتر تلاش تان و تمرکز تان روی ارتباط گیری باشد . زمکانی که واقعا ارتباط بگیرید فشار ودرد و گریه و .......بسیار درونی هزار ساله را حس خواهید کرد . آن وقت وقت نوشتن نامه و نقاشی های مختلف است و شما شاهد رشد او خواهید بود .
فرضن یه نفر تونست با کودک درون ارتباط بگیرـه،چه مشکلی ازش حل می شه؟
اون موقع می تواند توسط بالغ درون کم کم او را تربیت کنه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
اکثر کودکهای درون، لوس و رها و ننر و بی تربیت هستند.
این کودکها هم به قول آنی آزرده هستند. و هم بقیه رو آزرده می کنند(بقیه اینجا= والد درون و بالغ درون)
این کودکها نمیدونند کجا بازی کنند، کجا رها باشند. کجا ساکت باشند و ....
البته بخش والد شخصیت هم نمی داند چگونه این کودک را تربیت کند. یا مرتب با او سخت گیری می کند و تحقیرش می کند یا رهایش می کند و لوسش می کند.
نیاز به ورود بالغ شخصیت هست. تا کودک را پرورش دهد.
این کودک بازی می کند.
شادی می کند.
سکوت می کند.
می خوابد و ...
چنین کودک درونی می داند حوزه مانورش کجاست.
همه این پرورش کودک درون فقط وقتی هست که :
اولا وجود چنین کودکی را درونمان به رسمیت بشناسیم،
ثانیا با او ارتباط موثر پیدا کنیم، و
ثالثا علاوه بر بکن و نکن های والدانه، به صورت بالغانه پرورشش دهیم که در جای مناسب و به شیوه صحیح خود را تخلیه کند. و گمان نکند که می تواند همه شخصیت را به خود اختصاص دهد.
در پاسخ به سئوال فرهنگ و در ادامه ی توضیحات ارزشمند آقای سنگ تراشان اضافه کنم
کودک درون احساس حقارت و شرمندگی مزمن دارد این یک اپیدمی برای کودک درون است و دلائلش در این لینک ذکر شده .
مگر اینکه
1- با ارتباط گیری با او
2- و جلب اعتماد
3-و در آغوش کشیدنش
دست او را بگیریم و برای کنترل و رشد او اقداماتی داشته باشیم .
کودک درون به لحاظ سنی بزرگ نمیشود اما تربیت و کنترل میشود و زمانی این اتفاق می افتد که دیده شود و اعتماد کند و شفا یابد و درک کند که به غیر از روش ها و آنچه که در طی زمان با او برخورد شده و .....( دلائل ذکر شده در لینک بالا ) کسی هست که قابل اعتماد است و از او حمایت می کند و نیازی نیست که او افسار گسیخته وارد عمل بشود و............
اجازه!!منم یه چیزی بگم.نمیدونم چرا با وجود مدیر و انی عزیز اظهار نظر میکنم اما میگم.
به هر حال چه ما قبول کنیم چه قبول نکنیم،چه باش ارتباط بگیریم چه نگیریم این کودک درون ما وجود داره ونیاز داره ازش مراقبت بشه...همونطور که ازاسمش پیداست کودکه و نیازهای کودکان رو هم داره محبت حمایت و به قول جناب مدیر اموزش و تربیت..
وقتی ما به خواسته های کودک درون بی تفاوت باشیم و خواسته هاشو گوش ندیم ازطریق نادرست خواسته هاشو ابرازمیکنه.فرض کنید یه بچه کنارتونه و باهاتون حرف میزنه و خواسته هاش رو میگه اما شما اصلا بهش توجه نمیکنید.چیکار میکنه؟؟داد میزنه..گریه میکنه..وسایل رو پرت میکنه..قهر میکنه و...تا شما بهش توجه کنید و خواسته اش رو گوش بدید..
کودک درون هم همینطوره..اگه بهش توجه نکنیم خواسته هاش رو از روش نادرست بیان میکنه و این دلیل اینه که گاهی ما واقعا حس میکنیم ازرده هستیم،عصبانی هستیم،خشمگینیم،گاهی بعضی خاطرات کودکی تا 70سالگی هم باهامون هستن و ما رو رنج میدن و باعث میشن دیگران رو رنج بدیم...
پیرمرد خشن و بداخلاقی رو در نظر بگیرین که زورگوست.و با این کار اطرافیانش رو رنج میده..
اگه به کودکی این فرد برگردیم میبینیم شاید بارها بهش زور گفته شده..کودک درونش اسیب دیده و ازرده است...
زخم کودک درونش رو شفا نداده و باهاش زندگی کرده در حالیکه این ازردگی هنوز باهاشه.
اون وقتی که داره به دیگران زور میگه در واقع کودک درون اسیب دیدشه.
اگه شما دستتون زخم بشه ایا رهاش میکنید تا عفونت کنه؟وبا اون زخم تا اخر عمر زندگی میکنید؟
کودک درون چیزی کم از دست و پای ما نداره..اونم بخشی از وجود ماست اگه بهش توجه بشه،زخماش درمان بشه،باهاش همراهی بشه احساس ارامش بی نظیری نصیبمون میشه.
چه قدر طولانی شد:311: