RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
تعجب میکنم فرق تعصب و غیرت را نمیدانید تعصب در دین ممکن است به این باشد که انسان دفاع بی جا و غیر واقع از دین کند. نسبت دادن برخی امور به دین از روی تعصب و ... نیز از موارد تعصب در دین است.
از این صفت ناپسند باید دوری کرد زیرا قدرت تفکر و حق طلبی را از انسان می گیرد. پس باز هم تبریک میگم که ادم تعصبی نیستید مثل من .وغیرت یا حمیت نیز به معنای حمایت کردن منطقی و منصفانه از حق می باشد و در مورد چیزی که حمایت از آن لازم است. مانند دین، آبرو، اولاد، اموال، همسر و ... . غیرت، نگاهبانی، محافظت و کوتاهی نکردن در حمایت از چیزهایی است که حمایت از آن شرعا لازم است. در عرف معمولا غیرت را متعلق به ناموس می دانند در حالی که انسان باید در دین خود نیز غیرتمند باشد. غیرت در دین به این است که اجازه ندهد بدعت ها وارد دین شود امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند تبارک و تعالی غیور است و هر غیرتمندی را دوست می دارد. و از غیرتمندی اوست که زشت کاری های نهان و پیدا را حرام فرموده است.( منتخب میزان الحکمة، 4931)و اینجا هم به خودم تبریک میگم که دارای یکی از صفات پسندیده هستم .آفرین مریم غیرتی .:46:
بله درست میگی من عاشقانه ،عاقلانه ،با غیرت اعتقاداتمو دوست دارم و براش ارزش قائل میشم پس توان اثباتشو دارم من از قران گفتم و به وسیله همان یعنی کلام خود خداوندگار و برهان هایی که گفتید میتونم اثبات کنم البته راههای اثبات وجود حق تعالی، بسیار است و هر کس طریقی را پیموده است، می توان گفت به عدد انفاس خلائق راه موجود است.در یک تقسیم بندی کلی طرق رسیدن به حق دو قسم است:برخی بدیهی و بعضی نظری.به عبارت دیگر برخی ادعا کرده اند که هستی واجب احتیاج به استدلال و فکر و نظر ندارد و واضح و روشن است، و عده ای دیگر راه اثبات وجود حق را نظری می دانند و قائلند که باید راه استدلال و عقل را پیمود تا به هستی الله رسید.و این برهان ها همان طور که گفتید نمیتواند کافی باشد و اما برهان علیت شما درواقع دارید از دورو تسلسل استفاده میکند و هیچ اندیشمندی ان را قبول ندارد و باطل است زیرا امتداد سلسله ی علل و معلول ها تا بی نهايت نيز غير قابل قبول است. چون بی نهايت معلول، مخلوق است و نياز به خالق دارد، آيا بی نهايت صفر عدد می شود؟این برهان علیت و درباره برهان نظم در مثالهای زیادی که زده می شود، مثلا انسان با تمام پیچیدگیهایش، دلیلی برای وجود یک آفریننده ی فراجهانی دانسته می شود. حال نباید این را پرسید که اگر چنین چیزی باشد، خدایی که خود نیز یک موجود با شعور و هماهنگ فرض می شود نیز حتما و حتما منظم است، و در نتیجه باید آفریننده ای بالاتر از خود داشته باشد ؟ مسلما چنین چیزی را قبول نمی کنند. این مشکل تحلیل موضعی نقص برهان را نشان می دهد، مانند اکثر برهانهای دیگر. تنها راه فرار از آن این است که بگوییم نظم تنها به چیزهایی که دارای اجزا هستند تعلق می گیرد و از رابطه ی اجزا حکایت می کند (البته رابطه ی بین اجزا کافی نیست و به یک قطب دیگر نیز نیاز دارد) در حالی که خدا بسیط است (اجزا ندارد). ولی واقعا بسیط بودن خدا به چه معناست ؟ چطور چیزی می تواند بسیط باشد و کاری انجام دهد، یا شعوری داشته باشد ؟ درست است که برای فرار از نقد، هر چیز غیر قابل تصوری را به هر چیزی نسبت دهیم ؟ اشکالی ندارد، فرض می کنیم چیزهای بسیط بتوانند شعور هم داشته باشند و کارهایی انجام دهند. ولی این سریعا به این نتیجه نمی رسد که زنجیره ی نظم ها (من منظم هستم، به خاطر نظمی که پدر و مادرم داشته اند، و نظم غذاها و اشیا و ...) می تواند به عنصریا عناصری بسیط در همین جهان ختم شود ؟ البته همینطور است. با وجود این فرض جدید که برای فرار از نقد پیشین طرح شد، دیگر نمی توان به ماده ای خارج جهان رسید. خداباور می تواند جواب دهد که ماده نمی تواند بسیط باشد در حالی که غیر ماده می تواند، و در آن صورت من هم می گویم که ماده می تواند بسیط باشد و غیر ماده نمی تواند !لینک های زیر کمک میکنه و درمورد لینک شما اصلا باز نشد متاسفانه دوست داشتم بر معلوماتم اضافه شه
http://www.askdin.com/thread6786.html
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=9802
http://forum.new-philosophy.ir/showthread.php?tid=5
http://www.askdin.com/thread6786.html
به خدایی که دوستش دارم قصدم توهین به عقایدتون را ندارم اگر هم در جایی توهین کردم مرا عفو کنید ولی این که میگویید من در اعتقاداتم چیزی وجود نداره که بخوام اثباتش کنم برای من سوال پیش امد که ایا عقایدی که درونش و ماهیتش چیزی وجود نداشته باشه و قابل اثبات نباشه اعتقاد است ؟!پس ما به دنبال چه چیزی هستیم ؟غایت چیست؟و در جایی دیگه میگویید که برای همین اگر من متوجه شوم که جایی از اعتقاداتم اشتباه بوده است !یعنی چیه اشتباه بوده است ؟یعنی اینکه قبول داری که میتونه اشتباه باشه جای شکرش باقی است و سوالی دیگر چه کسانی ما را از اشتباه در می اورند ؟امامان و معصومین یا ...........لینک زیر مطالب خوبی دارد.
http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/Islamic_religion/essential_religion/islam_Nubuwwah/2011/12/24/46406.html
ضد و نغیض حرف میزنی میگی در گزاره های فلسفی مهم این است که چه چیزی درست است نه اینکه قبول چه چیزی برای من مناسب تر است بعد درجای دیگر میگی پس من هیچ وقت نمی توانم بگویم راهی که دارم می روم صد در صد درست است . اما می توانم بگویم به نظرم راهم درست است .پس مهم چیزیه که مهمتر و درست تر نه برا تو و به نظر تو درست باشد اگه قرار بود همه به نظر خودشون راه درست انتخاب کنند پس چرا خدا برا راهنمایی ما معصومین و امامان و در حال حاظر امام زمان عج لله را فرستاد؟
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیاء
نه اندر وحدتش کثرت نه محدث را ازو اینها
تو از گیتی همان بینی که از بستان جان پرور
ز شکل و رنگ کی بیند دو چشم مرد نابینا
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
با سلام به دوستان عزيز
بحث از موضوع خارج و محوريت خود را دارد از دست ميدهد و چون طبق مقررات تالار اداره هر موضوع با ارسال كننده است لذا تا زماني كه موضوع با محوريت خود ادامه پيدا كند بر قوت خود باقي است در غير اينصورت ابزارهاي مديريتي براي جهت بخشيدن ناگزيرا مورد استفاده قرار مي گيرند . فلذا هم دوستاني كه در اين موضوع متمركز هستند و چه ساير دوستان حتما موارد ذكر شده را لحاظ فرمايند .
متشكر از همه دوستان خوب تالار
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
فکر میکنم من باعث این اتفاق شدم مراتب عذر خواهی را به مدیران تالار اعلام میدارم .
دیگر تکرار نمیشود قول میدهم:43:
ارادتمند شما بابا لنگ دراز:43:
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
با سلام
نقل قول:
تعجب میکنم فرق تعصب و غیرت را نمیدانید تعصب در دین ممکن است به این باشد که انسان دفاع بی جا و غیر واقع از دین کند. نسبت دادن برخی امور به دین از روی تعصب و ... نیز از موارد تعصب در دین است.
از این صفت ناپسند باید دوری کرد زیرا قدرت تفکر و حق طلبی را از انسان می گیرد. پس باز هم تبریک میگم که ادم تعصبی نیستید مثل من .وغیرت یا حمیت نیز به معنای حمایت کردن منطقی و منصفانه از حق می باشد و در مورد چیزی که حمایت از آن لازم است. مانند دین، آبرو، اولاد، اموال، همسر و ... . غیرت، نگاهبانی، محافظت و کوتاهی نکردن در حمایت از چیزهایی است که حمایت از آن شرعا لازم است. در عرف معمولا غیرت را متعلق به ناموس می دانند در حالی که انسان باید در دین خود نیز غیرتمند باشد. غیرت در دین به این است که اجازه ندهد بدعت ها وارد دین شود امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند تبارک و تعالی غیور است و هر غیرتمندی را دوست می دارد. و از غیرتمندی اوست که زشت کاری های نهان و پیدا را حرام فرموده است.( منتخب میزان الحکمة، 4931)و اینجا هم به خودم تبریک میگم که دارای یکی از صفات پسندیده هستم .آفرین مریم غیرتی .
به طور کلی غیرت یک احساس مقاومت و جلوگیری است در مقابل کسی که میتواند رابطهها و یا ارزشهای ما را دچار اشکال سازد. غیرت همچنین باعث خشم، عصبانیت و... و افسردگی نیز میشود. و به نظر من این احساس مقاومت امری ناپسند است و انسان باید پذیرای افکار جدید باشد و در صورت نیاز افکارش را تغییر دهد و انسان نباید از این واهمه داشته باشد که افکار گذشته اش دچار اشکال شود . البته انگار تعریف شما از غیرت با تعریف من متفاوت است !
نقل قول:
بله درست میگی من عاشقانه ،عاقلانه ،با غیرت اعتقاداتمو دوست دارم و براش ارزش قائل میشم پس توان اثباتشو دارم من از قران گفتم و به وسیله همان یعنی کلام خود خداوندگار و برهان هایی که گفتید میتونم اثبات کنم البته راههای اثبات وجود حق تعالی، بسیار است و هر کس طریقی را پیموده است، می توان گفت به عدد انفاس خلائق راه موجود است.در یک تقسیم بندی کلی طرق رسیدن به حق دو قسم است:برخی بدیهی و بعضی نظری.به عبارت دیگر برخی ادعا کرده اند که هستی واجب احتیاج به استدلال و فکر و نظر ندارد و واضح و روشن است، و عده ای دیگر راه اثبات وجود حق را نظری می دانند و قائلند که باید راه استدلال و عقل را پیمود تا به هستی الله رسید.و این برهان ها همان طور که گفتید نمیتواند کافی باشد و اما برهان علیت شما درواقع دارید از دورو تسلسل استفاده میکند و هیچ اندیشمندی ان را قبول ندارد و باطل است زیرا امتداد سلسله ی علل و معلول ها تا بی نهايت نيز غير قابل قبول است. چون بی نهايت معلول، مخلوق است و نياز به خالق دارد، آيا بی نهايت صفر عدد می شود؟این برهان علیت و درباره برهان نظم در مثالهای زیادی که زده می شود، مثلا انسان با تمام پیچیدگیهایش، دلیلی برای وجود یک آفریننده ی فراجهانی دانسته می شود. حال نباید این را پرسید که اگر چنین چیزی باشد، خدایی که خود نیز یک موجود با شعور و هماهنگ فرض می شود نیز حتما و حتما منظم است، و در نتیجه باید آفریننده ای بالاتر از خود داشته باشد ؟ مسلما چنین چیزی را قبول نمی کنند. این مشکل تحلیل موضعی نقص برهان را نشان می دهد، مانند اکثر برهانهای دیگر. تنها راه فرار از آن این است که بگوییم نظم تنها به چیزهایی که دارای اجزا هستند تعلق می گیرد و از رابطه ی اجزا حکایت می کند (البته رابطه ی بین اجزا کافی نیست و به یک قطب دیگر نیز نیاز دارد) در حالی که خدا بسیط است (اجزا ندارد). ولی واقعا بسیط بودن خدا به چه معناست ؟ چطور چیزی می تواند بسیط باشد و کاری انجام دهد، یا شعوری داشته باشد ؟ درست است که برای فرار از نقد، هر چیز غیر قابل تصوری را به هر چیزی نسبت دهیم ؟ اشکالی ندارد، فرض می کنیم چیزهای بسیط بتوانند شعور هم داشته باشند و کارهایی انجام دهند. ولی این سریعا به این نتیجه نمی رسد که زنجیره ی نظم ها (من منظم هستم، به خاطر نظمی که پدر و مادرم داشته اند، و نظم غذاها و اشیا و ...) می تواند به عنصریا عناصری بسیط در همین جهان ختم شود ؟ البته همینطور است. با وجود این فرض جدید که برای فرار از نقد پیشین طرح شد، دیگر نمی توان به ماده ای خارج جهان رسید. خداباور می تواند جواب دهد که ماده نمی تواند بسیط باشد در حالی که غیر ماده می تواند، و در آن صورت من هم می گویم که ماده می تواند بسیط باشد و غیر ماده نمی تواند !لینک های زیر کمک میکنه و درمورد لینک شما اصلا باز نشد متاسفانه دوست داشتم بر معلوماتم اضافه شه
http://www.askdin.com/thread6786.html
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=9802
http://forum.new-philosophy.ir/showthread.php?tid=5
همان طور که خودتان گفتید با برهان نظم و برهان علیت به تنهایی نمی شود خداوند را اثبات نمود و به نظرم به جای اینکه بخواهید برهان نظم و علیت را به گونه ای توجیه کنید بهتر است که با برهان های دیگری خداوند را اثبات کنید . می شود هم بگویید که خودتان در مراحل مختلف زندگی تان خداوند را حس نموده اید . یا اینکه خداوند اصلا بگویید وجود خدا نیاز به اثبات ندارد .
در ضمن من و هم فکرانم مشکلی با خالق ندارم ولی بیشتر از نظر ما خدا یک پدیده علمی هست و بس و این خصوصیات انسانی که برایش میزارند را قبول نداریم.خدا بیشتر یک پدیده عجیب کشف نشده هست تا یک خدای ادیان ابراهیمی.درو اقع کسی میگه که به خدا اعتقاد ندارم به خدای ادیان ابراهیمی که مقدس هست و صفات انسانی داره اعتقاد ندارند.
لینکی هم که به شما معرفی کردم صفحه ی خاصی نبود . بلکه صفحه ی اول ویکی پدیا با پروتکل امن https بود که اگر می خواستید دسترسی به مطلبی داشته باشید که فیلتر است با این پروتکل به ان دسترسی داشتید . اما شاید برای استفاده از این پروتکل باید تنظیمات مرورگرتان را عوض کنید . اگر فیلتر شکن یا vpn دارید که نیازی با پروتکل امن هم ندارید . با دسترسی عادی به ویکی پدیا هم مطالب خوبی در مورد خدا موجود است . البته راه های عبور از فیلترینگ ایران هم به اندازه راه های رسیده به خدا زیاد است . این لینک ها را با استفاده از google cache گرفته ام تا بدون vpn فیلتر شکن و استفاده از https به ان دسترسی داشته باشید .
http://webcache.googleusercontent.co...&hl=en&ct=clnk
http://webcache.googleusercontent.co...&hl=en&ct=clnk
http://webcache.googleusercontent.co...&hl=en&ct=clnk
http://webcache.googleusercontent.co...&hl=en&ct=clnk
در مورد اثبات های وجود خدا هم که چون فیلتر نیست می توانید در همان ویکی پدیا ان ها را مطالعه نمایید. این صفحه هایی که به شما معرفی کردم به نظرم ارزش این را دارد که یک بار بدون غیرتی شدن ای ها را مطالعه نمایید . البته برخورد مسئولان اینجا برایم خیلی مهم نیست . اخرش این است که عضویتم در اینجا را از دست بدهم . خدا رحم کند که گیر بر و بچ اطلاعات نیفم . البته خودتان از من خواستید منابعی را به شما معرفی کنم و من خودم قصد تبلیغ چیزی را نداشتم .
نقل قول:
به خدایی که دوستش دارم قصدم توهین به عقایدتون را ندارم اگر هم در جایی توهین کردم مرا عفو کنید ولی این که میگویید من در اعتقاداتم چیزی وجود نداره که بخوام اثباتش کنم برای من سوال پیش امد که ایا عقایدی که درونش و ماهیتش چیزی وجود نداشته باشه و قابل اثبات نباشه اعتقاد است ؟!پس ما به دنبال چه چیزی هستیم ؟غایت چیست؟و در جایی دیگه میگویید که برای همین اگر من متوجه شوم که جایی از اعتقاداتم اشتباه بوده است !یعنی چیه اشتباه بوده است ؟یعنی اینکه قبول داری که میتونه اشتباه باشه جای شکرش باقی است و سوالی دیگر چه کسانی ما را از اشتباه در می اورند ؟امامان و معصومین یا ...........لینک زیر مطالب خوبی دارد.
اعتقاد در تعریف برون دینی، باوری استوار و مستقل از خرد یا تجربه، به نوعی ایده است. حتما نباید داشتن اعتقاد با اعتقاد به چیزهای موهومی و شبح و خدایان و روح و .... همراه باشد . بله انگار که می شود به این هم اعتقاد گفت . و من هم گفته بودم که به طبیعت گرایی اعتقاد دارم . در مورد عقایدم هم گفتم که شاید اشتباه باشد . مهم این است که همیشه راهی که فکر می کنم درست است را بروم . به نظر من تنها چیزی که می تواند انسان را به راه درست هدایت می کند خرد است و به قول شما مذهبی ها بزرگیترین نبی هر انسانی اندیشه اوست.
نقل قول:
ضد و نغیض حرف میزنی میگی در گزاره های فلسفی مهم این است که چه چیزی درست است نه اینکه قبول چه چیزی برای من مناسب تر است بعد درجای دیگر میگی پس من هیچ وقت نمی توانم بگویم راهی که دارم می روم صد در صد درست است . اما می توانم بگویم به نظرم راهم درست است .پس مهم چیزیه که مهمتر و درست تر نه برا تو و به نظر تو درست باشد اگه قرار بود همه به نظر خودشون راه درست انتخاب کنند پس چرا خدا برا راهنمایی ما معصومین و امامان و در حال حاظر امام زمان عج لله را فرستاد؟
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیاء
نه اندر وحدتش کثرت نه محدث را ازو اینها
تو از گیتی همان بینی که از بستان جان پرور
ز شکل و رنگ کی بیند دو چشم مرد نابینا
نمی دانم چرا شما نمی توانید این دو را با هم جمع کنید . به نظرم این ها با هم تناقض ندارند. از طرفی همیشه دنباله راه درست هستم نه راهی که برایم منفعت دارد و از طرفی هم همیشه پذیرای افکار جدید هستم و هیچ وقت این ادعا دا ندارم که من دیگر به کمال مطلق رسیده ام و صد در صد راه من درست است . اگر این لینک را بخوانید بهتر متوجه حرف هایم می شوید
http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:mO6tU-Q6OOAJ:fa.wikipedia.org/wiki/??????_????+&cd=1&hl=en&ct=clnk
نقل قول:
با سلام به دوستان عزيز
بحث از موضوع خارج و محوريت خود را دارد از دست ميدهد و چون طبق مقررات تالار اداره هر موضوع با ارسال كننده است لذا تا زماني كه موضوع با محوريت خود ادامه پيدا كند بر قوت خود باقي است در غير اينصورت ابزارهاي مديريتي براي جهت بخشيدن ناگزيرا مورد استفاده قرار مي گيرند . فلذا هم دوستاني كه در اين موضوع متمركز هستند و چه ساير دوستان حتما موارد ذكر شده را لحاظ فرمايند .
متشكر از همه دوستان خوب تالار
سلام . لرد حامد فقط خواستم جواب این دوستمان را بدهم تا بتوانم برای تغییر جامعه ام قدمی برداشته باشم . ضمنا من در سه موضوع اخیرم از بحث های اعتقادی پرهیز می کردم خواستم بگویم که این طور نیست که جوابی برای این حرف هایشان نداشته باشم . برخی فکر می کردند که من به صحبت در مورد این مسائل حساس هستم در حالی که من نمی خواستم بحث هایم منحرف شود .
از همه ی دوستان که در بحث مشارکت نمودند ممنونم . در این تالار خیلی به من کمک کردید که بتوانم خودم را پیدا کنم و همین طور اخلاق را در همه ی امور زندگی ام به کار گیرم . فکر نکنم دیگر بحثی بین ما مانده باشد . از همه ی شما سپاس گذارم .