RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
با سلام،
به نظر من ایشون به دلایل مختلف دیدند که نمی توانند و یا نمی خواهند با شما ازدواج کنند، از طرف دیگر خواستگار دیگری برایش آمده و ایشون هم او رو پذیرفته اند.
به نظرم بهترین کار این هست که کاملاً پای خود رو از زندگی ایشون بیرون بکشید.
شما پر از احساسات هستید، باید فکری به حال خود بکنید.
برای مثال شاید احساس کنید به شما خیانت شده.
به هر حال مطمئن هستم که در شرایط سختی هستید و درک احساسات شما برای دیگران راحت نیست.
اگر می بینید که ما اینجا بدون در نظر گرفتن احساسات شما راهکار می دهیم، هدف این است که حداقل ما که از بیرون داریم به قضیه نگاه می کنیم، به شما کمک کنیم که از تصمیمات احساسی خودداری کرده و یک راه منطقی رو انتخاب کنید.
پایان یک رابطه بعد از 6 سال (که البته کاملاً اشتباه بوده) ضربه ی بدی به هر دو طرف زده.
ما کاری نداریم که تصمیم دختر خانم برای جایگزین کردن شما درست یا غلط است.
بلکه ما می خواهیم به شما کمک کنیم. و شما هم نیاز دارید که با پایان این رابطه کنار بیایید.
دیگر ایشون رو فراموش کنید. فراموش کردن کاری سخت ولی شدنی است. نیاز به یک برنامه ریزی خوب و زمان دارد.
موفق باشید.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام.خیالم راحته راحت شد.آره فکر کرده و دیده بهم نمیرسیم و جدا شده و کمی هم اینکه من رفتار خوب نبوده.امروز تماس گرفتم با آبجیش.ایشون گفت دیده بهم نمیرسیم و تفاهم( بنظرم الکی گفت) نداریم بهتره جدا شیم و ایشونم داره ازدواج میکنه.تمام
یه مقداری راحت شدم، دارم میپذیرمش
دوستان حسابی کمک کردید
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
بعد از این همه مدت با شنیدن ازدواجش از دوستش حالا متمعن شدم و به این واقعیت پی بردم که ازدواج کرده(با جستجو و تحقیق).واسم سخته ولی باید پذیرفتش.دوستش از اینکه باین سادگی و راحتی با اون طرف ازدواج کرده شوکه و ناراحت بود ولی کاریش نمیشه کرد.
این تاپیک به نتیجه رسید و تمام شد.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ali_3
سلام.پسری هستم 23 ساله.پیش دانشگاهی که بودم با دختری آشنا شدم که واقعا خوب بود.باهم خوب بودیم.بعد چهار سال رابطه جنسی امد وسط بعلت نیاز های هردومون و اعتماد کاملی که داشتیم به هم.زنو شوهر هم شدیم تا دیگه نتونیم از هم جدا بشیم.یک ساله پیش مادرم در حد یه آشنایی با خانوادش صحبت کردن.که مخالفت خانوادش واضح و صریح بود.بعلت اشتباهاتی که بنده و ایشون توی رابطمون داشتیم سرد شدیم و ایشون ازم جدا شد،این جدایی زمانی بود که همون لحظه جای منو کسی که آمد خاستگاریش گرفت و حدود دو ماه هست که هرچی اصرار کردم به نتیجه نرسید.حتی به جایی رسیدم که به فردی که آمده بود خاستگاری هرچیزی که بینومون بود رو گفتم تا برگرده.ولی مثل اینکه این مسائل رو قبول کرده بود و پا پس نکشید
با اتفاقاتی که بینمون گیش آمده دل کندن برایم سخت شده.راهنماییم کنید،هنوز دلم میگه برمیگرده ولی رفتار هارو که میبینم میگم نه.با نظرات و راهنمایتون خوشحالم کنید.
ببینید من به نظرم یه مسئله ای که داشتین این بود که اولین رابططون بوده و تا حالا جدا نشده بودین تو زندگی و این احساسو تجربه نکردین و واسه همین جدا شدن از به اصطلاح عشقتون
اینقد سخته براتون شما باید از نو شروع کردنو یاد بگیرین.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
این تاپیک به نتیجه رسید و به همین دلیل قفل می گردد
با آرزوی آرامش و موفقیت برای علی آقا در سال جدید .
.