RE: چطور به همسرم اولم بگم
آقای احسان گرامی، به هر حال شما چه خودتان به خانمتان بگویید، چه ایشان خودشان متوجه بشوند، شما باید خودتان را برای یک بحران عظیم چند ریشتری که پس لرزه هایش حالا حالاها ادامه خواهد داشت آماده کنید.
به هر حال زندگی دو همسری گاو نر میخواهد و مرد کهن. اگر این نوع زندگی را با اراده و اختیار خودتان انتخاب کرده اید حتما اینجاهایش را هم پیش بینی کرده اید. از قدیم گفتن هر کی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه. علی الخصوص شما که ادعا میکنید هر دو خانوم را دوست دارید و هر دو را میخواهید حفظ کنید. اینکه خانوم دومتان صیغه است، چیزی را عوض نمیکند. شما الان فرزندی از ایشان دارید (انشا الله بزودی و به سلامتی)، که این موضوع دیگر خودبخود نیاز به رسمیت بخشیدن به زندگی دوم را هم تشدید میکند. شما درست عین اینکه پدر فرزندان خانوم اولتون هستید، باید برای این فرزند هم پدری کنید ضمن اینکه لازم است مادر فرزندتان را هم حمایت کنید. بالاخره این بچه ای را که به این دنیا دعوت کرده اید، موظفید که زندگی سالمی را برایش فراهم کنید. بنظرم میرسد که دیگر نباید به این زندگی به شکل صیغه ادامه داد. یا لا اقل نباید بگذارید خانوم اول بداند که همسر دومتان صیغه شماست.
بعنوان پدر فرزندتان انصاف نیست که فرقی بین فرزندان شما از هر لحاظی وجود داشته باشد.
کار سختی در پیش دارید. برای همین هم هست که صیغه یا ازدواج مجدد توصیه نمیشود. شما میخواهید از آب عبور کنید پایتان هم خیس نشود! نمییشود که! به هر حال این هنجار شکنی شما طبیعتا یک تاوانی و هزینه ای هم برایتان دارد. شما فکر کنید که با توجه به حساسیتی که از همسر اولتان نسبت به شوخی های قبلیتان ذکر کردید، حتی ایشان تا پای طلاق هم بروند. یا آبروریزی و کشاندن موضوع به محیط کار و دوست و آشنا و...یا حتی خشونتهایی از اطرف ایشان و خانواده ایشان که همه اینها بستگی به روحیات ایشان و فرهنگ خانواده شان دارد. برای همین هم هست که دوستان توصیه میکنند که مشاوره حضوری انجام دهید. چون مشاور هر سه نفر را می بیند و ارزیابی بهتری از شرایط میتواند به عمل بیاورد و همچنین راهکارهای عملی به هر سه شما برای سازگار شدن با این زندگی میتواند بدهد. البته انتخاب مشاور اصلح هم حائز اهمیت است.
شما میتوانید یکبار به تنهایی نزد مشاور بروید. مشاور به شما خواهد گفت که بعد از آن چکار کنید یا چطوری ترتیب حضور خانمها را هم بدهید.
RE: چطور به همسرم اولم بگم
آقا احسان گرامی،
همانطور که گفته شد همیشه از دوستان می خواهیم که اگر قصد کمک به مراجعی رو دارند، به هیچ وجه او رو محکوم نکنند. ان شا الله در رابطه با شما هم همگی به این مسئله دقت خواهیم کرد.
ضمن تاکید بر صحبت های بی دل گرامی...
نقل قول:
منم تصميم دارم برم پيش مشاور
وي چطوري همسر اولم رو ببرم؟ به چه دليلي؟
شاید بهتر باشد اول خودتون بروید پیش مشاور و با او صحبت کنید و ببینید که بهترین کار چی هست و همینطور اینکه چطور باید این مطلب رو به همسرتون بگویید.
منظور ما این نبود که همسرتون رو ببرید پیش مشاور تا مشاور به او قضیه رو بگوید.
بلکه این وظیفه شماست که به همسرتون این مطلب رو بگویید. فقط با کمک مشاور ببینید که بهترین راه بیان این مطلب کدام است و همینطور اینکه در آینده به مشاور بروید تا ببینید چطور باید این مشکل رو حل کنید.
نقل قول:
در ابتدا با همسرم با شوخي و خنده مطرح ميكردم ولي ايشون به شدت اعتراض ميكرد و هيچ وقت فكر نميكردم كه به اين مشكل بربخورم ولي الان كه خوردم نميدونم بايد چه كار كنم. از طرفي هم نميتونم هيچكدوم رو از دست بدم چون هردوشون رو دوست دارم.
دوست عزیز. مسئله کار شرعی و غیر شرعی نیست.
به نظرم مسئله اینجاست که شما وقتی خانم اول رو عقد کردید، در عقدنامه نوشته شد که بدون تایید همسر اول، همسر دیگری اختیار نمی کنید. درست است؟
مسئله اینجاست که خانم شما مثل همه خانم های دیگر با این تصور به عقد شما در آمدند که شما تنها شوهر او باشید و نه شوهر زن دیگری.
اگر این مسئله نبود، شاید ایرادی در کار شما نبود. مثلاً اگر از همان اول به خانمتان گفته بودید که من در آینده می خواهم همسر دیگری رو هم اختیار کنم و او هم این شرط شما رو پذیرفته بود و به عقدتون در آمده بود.
خیلی دوستانه عرض می کنم. به نظرم شما یک اشتباه مرتکب شدی و در حق همسر اولت بدی کردی.
بی دل گفتنی ها رو گفت. به هر حال ادامه این راه آسان نخواهد بود.
حتماً تنهایی پیش مشاور بروید تا در ادامه راه کمکتان کند.
موفق باشید.
RE: چطور به همسرم اولم بگم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
همانطور که گفته شد همیشه از دوستان می خواهیم که اگر قصد کمک به مراجعی رو دارند، به هیچ وجه او رو محکوم نکنند.
با سلام
ضمن تأیید نقل قول آورده شده از حامد گرامی
متذکر میشوم،چنانچه چنین پستهای ارسال شود ،پست مورد نظر حذف و با کاربر خاطی برخورد خواهد شد
چنانچه میتوانید به مراجع کمک کنید، بسیار عالی
اگر نمیتوانید احساسات خود را کنترل نمائید،دوستانه عرض میکنم،در این گونه مباحث شرکت ننمائید.
با تشکر
RE: چطور به همسرم اولم بگم
سلام...
با اینکه اول تاپیکتون خیلی قاطی کردم اما با پست دومتون حالم بهتر شد...جالبه...احساس میکنم شما تونستید تا حدی عدالت رو بین همسرانتون برقرار کنید...عدالتی که از نظر شرع و قانون و ...شرط داشتن دو زن یا زبونم لال بیشتره...دلیل این حرفم اینه که شما 7 سال بدون اینکه آب از آب تکون بخوره با دو زن و زندگی سر کردید....کاش همه ی مردهایی که تعدد زوجات دارن مثل شما بودن...:104:
اما گذشته از توانایی ها و مشخصات منحصر به فرد شما که به نظرم قابل تحسینه با نظر دوستان موافقم و همسر اول شما شرعا و قانونا حق داره که بدونه مرد زندگیش انقدر دل گنده است که میتونه هم زمان عاشق دو نفر باشه...اگه همسر اولتون قبول کرد که به همسن روند ادامه بده که هیچ اگه نه که باید قید یکی از معشوقه ها رو بزنید و اجازه بدید حق انتخاب با همسر اولتون باشه...
همه چی توی زندگی سفر ماشین و خونه نیست...اطمینان قلبی به اینکه یه نفر فقط برای تو زنده است از تمام ماشین ها و خونه ها و سفرها ارزشمندتره...امیدوارم همسر اولتون رو درک کنید و بهش اجازه بدید انتخاب کنه...
RE: چطور به همسرم اولم بگم
خدا بهت صبر بده .یکی اومد خواستگاری کسی که طرف زن داشت اومد خواستگاری یی دختر 35 ساله که مونده بود خونه زن اولش فهمید شب تو خواب روش اسید پاچید شوهره مرد بدبخت تو قم این اتفاق افتاد به نظره شما این جوه خیانت بد نیست که رواج شده که این عملها پیش میاد همچین میگید خیانت انگار زنا کرده حکمش سنگساره من نمی گم الان شرایط سخته الان مردها رو ول کنن همه فرار میکنن از دست زنها ولی بردار خواهر عزیز تو هیچ وقت نمی تونی خودتو جای طرف بزاری تو خودت بودی سقط میکردی عمر گذارا هست هر جا فرار کنی باز بر میگردی پیش خدا حساب کتابی هست .
RE: چطور به همسرم اولم بگم
حتی اگه همسر اولتان بپذیره که با شما زندگی کنه و به هزار دلیل طلاق نگیره...روح و روانش دیگه همراه با شما نخواهد بود...این را مطمئن باش.
شما واقعا هر دو را یکسان دوست دارید؟ این به نظر من که خیلی عجیبه..به نظر من ادم ها حتی پدر و مادر را یکسان دوست ندارند ....همیشه خاطر کسی هست که بیشتر عزیز باشه...شما اگه واقعا همسر اولتان را دوست داشتید چندین سال به او خیانت نمکردید...
شما خیلی دوست دارید مثل کشورهای همسایه باشیم که زنان را ختنه میکنند تا نیاز جنسی انها را کاهش دهند و چند تا چند تا زن میگیرند که تنوع طلبیشان ارضا شود و از عهده برطرف کردن نیاز جنسی زنان ختنه شده برایند...
دقیقا تعریف شما از خانواده چیست؟
تعریف یک انسان دارای روان سالم و عاقل از یک خانواده همدل و ارام با چند همسری جور در نمی اید..
RE: چطور به همسرم اولم بگم
خانم لبخند و اقای samparsa
لطفا در تاپیک های قدیمی تر از 2 هفته پست نگذارید.
RE: چطور به همسرم اولم بگم
سلام خدمت همه
آقای احسان :
من برخلاف بقیه از پست شما تعجب نکردم چون توی زندگی شخصیم بهم ثابت شده که ما توچه جامعه ای زندگی میکنیم
وقتی حرف نماز و روزه میشه هیچ کس مسلمون نیست و همه دم از روشنفکری و بی دینی میزنن اما تا حرف از چند زنه بودن میشه همه میگن خدا حلال کرده و تو اسلام اومده و ...
توی ف.ب و این ور و اون ور همه از عرب ها بد میگن و اونا رو جاهلی و ... میدونن که چرا اسم عربی و چرا تاریخ عربی و ... اون وقت تا بحث زن دوم میشه همین عربهای جاهلی میشن الگوی ما ...
برادر محترم ، این حرفها رو برای کوبیدن شما نگفتم بلکه فقط گتم تا به خودت بیای و ببینی که داری ناخوداگاه خودت رو توجیه میکنی ! اینا همش توجیهه !! عرب عربه ! پارس پارسه !!!
همین الانش عربها این کار و نمیکنن که شما میخوای بکنی
میدونی چرا؟ چون ما انسانیم ، انتخاب میکنیم خطا میکنیم اصلاح میکنیم ما قدرت هر کاری داریم
توی زندگیم بهم ثابت شده مردها قدرت جنگیدن و بدست آوردن کسی که دوستش دارن و بعد از اون دلزده شدن و گند زدن به همه چیز با سرعت نور رو دارن !
شاید تجربه من به دردت بخوره
همسرم برای رسیدن به همه کم مونده بود بره با مژه هاش کوه بکنه و با تیشه تو سره خودش بزنه ، خودکشی ، تهدید ! که من همه اینا رو بعد از عقد فهمیدم اما زندگیمون به یکسال نکشید که رفت دنبال دلش و دلش هم دنبال یکی دیگه !
من و بچه کوچیکمون هم تو خونه تنها میموندیم تا آقا بره عشق و حالش رو بکنه و بعد از 3 روز برگرده و داد و دعوا و کتک ، خدا میدونه چقدر شب ها از تنهایی اشک ریختم و چقدر با لباس های پوشیده کبودی های بدنم و از خانوادم پنهان کردم تا کسی بهش بی احترامی نکنه، من به معنی واقعی عاشق همسرم بودم ، همون عشقی که میگن یه سرش بهشته و یه سرش جهنم ! حالا شما از خودتون بپرسید چقدر برای همسرتون عزیز هستید ؟
منظورم این نیست که اون میتونه بخاطر عشق شما با همسر دوم کنار بیاد یا نه
منظورم اینه که چقدر تلاش میکنه که شما رو به زندگی خودش برگردونه ؟! کم یا زیاد !
اما هیچ زنی ، هیچ زنی هیچ وقت با سایه یه زن دیگه توی زندگیش نمیتونه کنار بیاد! عرب و عجم هم نداره
چه برسه به این دوره زمونه که خانوم ها علاوه بر وظائف زنانه شون مثل یه مرد کار میکنن و قسط و اجاره میدن !! شما هم کمی از خصلتهای شبه مردانه! کم کن و کمی مثل زنهای خانهدار/شاغل! وفادار و متعهد باش!
من بعد از مدتها تلاش به زور پدر و مادرم به منزل پدری برگشتم و جدا شدم !
بعد از 6 ماه همسرم ازون زن هم خسته شد نه بخاطر اینکه هوس بود و ... که شما بگی ما هفت ساله که با همیم !
بخاطر عذاب وجدان ، به مرز جنون رسیده بود ! اینقدر از عشق من برای اون زن گفت که اونم ولش کرد
و اومد سراغه من
اما من در قبال دلی که از خانوادم شکست و شناختی که از ضعف اراده اش داشتم و با چند جلسه مشاوره آب پاکی رو ریختم رو دستش
دل نیست کبوتر که چو برخواست بشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم !
الانم کسی نمیدونه کجاست و چکار میکنه خداییش زندگیش بخاطر شکستن قلب من آتیش گرفت ، به چشم تاوان دیدنش رو دیدم برای همین اصلا ازش متنفر نیستم !
حالا شما یه آینه ای از آینده ات دیدی! اما بدون بعضی انتخاب ها قابل جبران نیست و تا آخر عمر دامان آدم رو میگیرن
نمیگم نکن ! نکن و حرص نمیخورم چون هزاران مرد هستن که تو همین لحظه دارن زندگی همسرشون و خودشون رو به آتیش میکشن
انتخاب کن و مردونه پاش وایسا
نگران همسرت هم نباش اون کم نمیاره چون خدا باهاشه
شمایی که ازین به بعد تنهایی !
نقل قول:
لطفا در تاپیک های قدیمی تر از 2 هفته پست نگذارید.
ای بابا اول این نوشتم بعد حرف شما رو خوندم
اشکالی نداره شاید کسی بخونه و به دردش بخوره
RE: چطور به همسرم اولم بگم
[با سلام .به نظرم شما بزرگترین اشتباه رو کردین .همسر شماحق داشت بدونه شما می خواین همسر دیگری بگیرین .یا قبول می کرد یا می رفت .ولی الان قضیه خیلی فرق می کنه .احساس می کنه بهش خیانت شده .شما چرا ایران رو با عربستان مقایسه می کنین ؟زنان عرب انسان حساب نمی شن .اونها حق رای وحتی رانندگی رو ندارن .شما فکر می کنین اونها از این که عشقشون رو با دیگری شریک بشن راضین ؟ اینجا ایرانه .نه عربستان .باسطح فرهنگ خودش .در کشور ما چند همسری رو نمی پذبرن .مطمئنا
همسرتون از شنیدن این ماجرا شوکه می شه .شوکی که ارزوی مرگ می کنه .همونطور که من بارها ارزوی مرگ کردم .امید وارم که بتونه قضیه رو هضم کنه .ولی مطمئنا هیچ وقت فراموش نمی کنه .شما مردا می تونین فکر کنین که همسرتون به یه مرد دیگه فکر کنه ؟فقط فکر کنه ؟من نتونستم این سوال رو هیچوقت به طور کامل از همسرم بپرسم .چون تا متوجه می شد می خوام چی بگم به هم می ریخت .نمی تونم براتون راهکاری ارائه بدم .چون من دردش رو می فهمم .با تمام وجودم