RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
فرشته مهربان واقعا ممنونم،من خوب میدونم اگر به خواسته هاش تن بدم خیلی بد تر از الان باهام رفتار میکنه حدالاقل الان ی حرمتی دارم ولی اونموقع دیگه حرمتیم برام نمونده،فقط برام دعا کنین منم بتونم عوض همه اذیت هایی که این مدت شدم بتونم در بیارم مطمئم ی روز بخاطر این کاراش پشیمون میشه و اون وقته که منم عوضه همشو در میام.....من میتونم فراموشش کنم فقط 2 تا مشکل دارم که اذیتم میکنه یکی اینکه همش جلو چشممه خودش کارایی میکنه باهام صمیمی شه و دومی اینکه ی خیلی حساسم،دوست ندارم ببینم جلو چشمه من کسه دیگه ای بیاد تو زندگیش......فرشه مهربان من همیشه همین مشکل و داشتم خیلی اذیت میشم کمکم کنین که چیکار کنم تا از حساسیتم کم بشه نه تنها در مورد این بلکه در مورد هر کسه دیگه ای قرار باشه بیاد تو زندگیم........
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
سلام تورور خدا منو راهنمایی کنین،من میترسم از خیانت از اینکه یکی دیگه جای منو بگیره میترسم،الان چند روزه اومده تو ذهنم مثل خوره که اگه بخواد زن بگیره دارم زهره ترک میشم.....میمیرم .......به این دلایل میگم من برم از این شرکت......کمکم کنین........ منتظره راهنمایی هاتون هسستم
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
سلام بر خدمت دوستان خوب تالار همدردی
من به مشکل بزرگی برخودرم
من با این آقا کلا کات کردم و در محل کار هیچ گونه صحبتی حتی کاری بین ما رد و بدل نمیشه ولی از اون جایی که تا قبل از این جریان من همه کاره شرکت از لحاظ نظر دادن در همه مورد بودم و نظراتم خیلی تاثیر گزار بود ولی الان با وجود اتفاقاتی که افتاده دیگه این آقا حتی کوچکترین اهمیتی برای من قائل نیست و با صمیمی شدن با بقیه همکارای من و اهمیت دادن به نظراتشون قصد اذیت کردن منو دارن من الان ی مدته دارم کنار میام همش تحمل میکنم ولی باز تکرار میشه اینقد باهاشون صمیمی میشه که پیششون میشه براشون وسایل میخره کلی باهشون شوخی میکنه ی چیزی فراتر از رابطه همکاری و اینا منووو واقعا آزار میدن بخدا منم آدمم احساس دارم خیلی دارم اذیت میشم وقتی خودمو قبلا با اون موقعیت میبینم با الان داغون میشم دوس ندارم ببینم اینجوری با همه راحت شده دوس ندارم ببینم کوچکترین اهمیتی به من نمیده خیلی سعی کردم خودمو بی خیال نشون بده ولی مثله خوره آزارم میده همش هر روز از روز قبل باهاشون صمیمی تر میشه ی مدت خواستم کلا از محل کارم بیام بیرون تورو خدا از همتون خواهش میکنم منو راهنمایی کنین چیکار کنم............منتظر جوابتون هستم!!!!
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
آروم باش
کاملا این آدمو از ذهنت و زندگیت بیرون کن
هر چی کمتر حساسیت نشون بدی رفتار آزار دهندش کمتر میشه
سعی کن کار خودتو کنی و توانایی های خودتو بروز و رشد بدی ...آیا توجه اون به شما باعث میشه تواناییت بیشتر شه؟ معلومه که نه! هر انسانی توانایی خاص خودشو داره اگه ربات ممکن باشه از اون محیط دور ش یو تو یه محیط جدید کارتو آغاز کنی خیلی ربات بهتره روحیت کلی عوض میشه:72:
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
جوانه عزیز خیلی ممنونم.میدونم توجه این آقا باعث رشد من نمیشه.....من از مهره های کلیدی این شرکتم حتی ی لحظم نمیتونه فک کنه که من نباشم تا حالا چند مورد که پیش اومده که گفتم میرم تعجب کرده سریعا شروع به قانع کردن من میکنه چون اگه من نباشم کاره کل شرکت میخوابه....خودمم کارمو خیلی دوس دارم چون خبره شدم...ولی واقعا اذیتم میکنه جدیدا ی همکار جدید آوردن که که زیر دست من کار کنه و چون ی مقدار از لحاظ ظاهری زیباست و یکی دو موردم از حساسیت من از این خانم میدونه یا شاید اصلا ازش خوشش میاد و از روزی که من گفتم دیگه نمیخوام باشم شروع کرده شدیدا باهاش صمیمی میشه نگرانش میشه بهش زنگ میزنه و خیلی کارای دیگه............دلم میخواد از ذهنم نابودش کنم ولی چه جوری؟؟؟؟دلم میخواد مثل قبل نسبت بهش بی تفاوت باشم ولی چه جوری؟؟؟؟ دلم میخواد عوض تمامی این اذیتاشو در بیام ولی چه جوری؟؟؟؟دلم میخواد این من باشم که اصلا آدم حسابش نکنم ولی چه جوری؟؟؟؟؟ تورو خدا منو کمک کنین!!!!!!!!!!!!!!! این چه دنیایی که بخاطر پاک بودنت برا با حیا بودنت اینجور عذابت بدن!!
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
استعفاء بدین!
به همین راحتی!
یه مدت استراحت، بعدشم پیدا کردن یه کار خوب!
هر چی تو این موقعیت بمونی، خودت رو بیشتر اذیت می کنی و کلی بیماری روحی می یاد سراغت، بعدش ده ها برابره همین حقوقی رو که گرفتی باید خرجِ روانپزشک و روان شناس کنی تا سلامتیت رو دوباره بدست بیاری!
توی کارم خبره شدم و کارم رو دوست دارم و اینا رو هم بریز دور! چیزای مهم تری هست!
به فکر انتقامم نباش، چون فعلاً خودت مهمتری! اول به فکر این باش که از این ماجرا جونه سالم به در ببری!
موفق باشی دوست عزیز.:72:
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaz66
سلام بر خدمت دوستان خوب تالار همدردی
من به مشکل بزرگی برخودرم
من با این آقا کلا کات کردم و در محل کار هیچ گونه صحبتی حتی کاری بین ما رد و بدل نمیشه ولی از اون جایی که تا قبل از این جریان من همه کاره شرکت از لحاظ نظر دادن در همه مورد بودم و نظراتم خیلی تاثیر گزار بود ولی الان با وجود اتفاقاتی که افتاده دیگه این آقا حتی کوچکترین اهمیتی برای من قائل نیست و با صمیمی شدن با بقیه همکارای من و اهمیت دادن به نظراتشون قصد اذیت کردن منو دارن من الان ی مدته دارم کنار میام همش تحمل میکنم ولی باز تکرار میشه اینقد باهاشون صمیمی میشه که پیششون میشه براشون وسایل میخره کلی باهشون شوخی میکنه ی چیزی فراتر از رابطه همکاری و اینا منووو واقعا آزار میدن بخدا منم آدمم احساس دارم خیلی دارم اذیت میشم وقتی خودمو قبلا با اون موقعیت میبینم با الان داغون میشم دوس ندارم ببینم اینجوری با همه راحت شده دوس ندارم ببینم کوچکترین اهمیتی به من نمیده خیلی سعی کردم خودمو بی خیال نشون بده ولی مثله خوره آزارم میده همش هر روز از روز قبل باهاشون صمیمی تر میشه ی مدت خواستم کلا از محل کارم بیام بیرون تورو خدا از همتون خواهش میکنم منو راهنمایی کنین چیکار کنم............منتظر جوابتون هستم!!!!
عزیزم
شما به شدت نیاز به تقویت عزت نفس داری .
در ظاهر با ایشون کات کردی اما در ذهنت اصلاً با ایشون کات نکردی . نیاز هست حضوراً نزد مشاور رفته و روی عزت نفس و جرأتمندیت کار کنی . و اگر محیط و دیدن ایشون برای شما آزار دهنده هست نیازه بستر زدایی را در پیش بگیری یعنی قاطعانه محیط کار خود را عوض کنی و برایت مهم نباشه که ایشون و کارش لنگ می ماند .
رفتارهای ایشون یک بازی هست که متأسفانه شما دارید بازی میخورید یعنی احساس حقارت و رنج را در شما ایجاد می کند . و این عزت نفس شما راروز به روز بیشتر تخریب می کند . علت ایجاد احساس حقارت در شما هم این است که شما ایشون را برای خود بت کرده ای و کاملاً احساسی هستی در رابطه با وی و هیچ ارزشی برای خود قائل نیستی .
خلاصه :
1 - مشاوره حضوری برای تقویت عزت نفس و جرأت آموزی
2 - بستر زدایی با تغییر محیط کار بطور قاطع و مصمم
موفق باشید
.
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
با سلام خدمت فرشته مهربان عزيز
من اين مدت با توجه به توصيه شما قصد ترک محل کارمو داشتم که بهشون مطرح کردم تا پايان ماه سر کارم هستم ايشون بدجور از اين موضوع جا خورد اصلا نميتونست قبول کنه که من همچين تصميمي گرفتم!!شروع کرد به صحبت کردن با من در حالي تو اين مدت حتي جواب سلام منو هم نميداد که به خاطر چي داري ميري منم رک بهش گفتم از دست تو و کارات شروع کرد به قانع کردن من برا موندن منم همه چيو گفتم گفتم رفتاراي تو با اون خانوم مرخصي دادن هاي بي جا به اون خانم فرق گذاشتنات تو محل کار ي چيزه ديگه رو ميرسونه که حتي اگه رابطه ي خودمون بزارم کنار از لحاظ همکاري داري فرق ميزاري اولش قبول نميکرد بعد يکي ديگه از همکارامونو صدا کرد اونم تمام حرفاي منو تاييد کرد گفت شما دقيقا همين جوري هستين!!!! بعد شروع کرد جلو همکارم به غلط کردن ازم عذر خواهي کرد جلو همکارم قول داد رفتاراشو درست کنه و ديگه من از اين رفتارا انجام نميده و که من نرم جالب اينجاس اين خانم کوچکترين کاري انجام نميده که خودشون ازش شاکين!! به من گفت نگران نباش اين خانم ميخواد بره اگه نرفتم من خودم بهش ميگم بره........خلاصه به هر نحوي شده منو منصرف کرد.....حالا بعده دو هفته دوباره کاراشو شروع کرده حالا اين بار اين خانم رفته بهش گفته ديگه نميام باهم صحبت ميکردن باورتون نيمشه حتي ميتونم بگم بغل هم بودن کلي براش دليل آورده که چرا ميري نرو بهش گفته اگه خسته شدي از کار(در حالي که کوچکترين کاري انجام نميده فقط برا تفريح مياد اونجا ) برو ي هفته استراحت کن دوباره برگرد.......فرشته مهربان عزيز من خستم ديگه نه راه پس دارم نه پيش نه ديگه ميتونم دوباره بگم ميرم چون ديگه آبرو برام نميمونه نه..........!!تورو خدا تنها کسي ميتونم باهاش حرف بزنم شماين هيچکيو ندارم حرفامو بهش بگم توروخدا کمکم کنين!!!!
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
سلام
شما درمانده نیستی ، خیلی راحت میتوانی محیط را ترک کنی . این آقا رفتارهاش در سیکل معیوب هست و درواقع صلاحیت مدیریت برشما و دیگران را ندارد و سلامت محیط کار با این رفتارها آسیب دیده و می بیند ، شما تخصص دارید و راحت می توانید در جاهای دیگر و البته با اعتماد به نفس و رابطه ای جدی و رسمی کار کنی .
نیاز نبوده توضیح بدهی به خاطر رفتارهای وی با آن خانم محیط را ترک می کنی ( این شخصی سازی مسئله بوده و یک ضعف هست ) ، درستش این بود که می گفتی اینجا محیط کاری نیست ، و شما رفتارتان در محیط کار متناسب نیست و در واقع اصلوب مدیریت در رفتارتان ندارید و بنده خوشایندم نیست در چنین محیطی که ضابطه ای ندارد و مدیریت درستی ندارد کار کنم و حاضر نمی بودی به ادامه کار مگر با تعیین شرایطی جدی و رسمی مثلاً اختصاص یک اتاق مستقل و .... شرایطی که شما اینجور رفتارهای این آقا را نبینی و فقط کارتان را انجم دهی .
حالا هم بهترین کار ترک این محیط است .
شما اگر عز نفس داشته باشی یعنی خودت نزد خودت ارزش داشته باشی ، مطرح کردن ترک محیط را آبرو ریزی نخواهی دانست . باز هم تأکید می کنم روی عزت نفس و قاطعیت خود کار کنید .
موفق باشید .
.
.
RE: چگونگی برخورد با مشکل پیش آمده برای خواستگارم
فرشته مهربان عزيز
با سلام
از همه ي راهنماييتون واقعا ممنونم .....اصلا نميدونم چرا گول حرفاشو خوردم قبل اين جريانا كه از احساساتش بخواد بگه من تا حدي از اين اخلاقاش اطلاع داشتم ميديدم رفتاراشو حتي وقتي ي خانم كه پاشو تو شركت ما ميذاشت ديگه از خودو بي خود ميشد ولي چون برام بي اهميت بود روش تمركز نميكردم ولي الان ميبينم اوضاع خيلي بد تر از اوني كه فكر ميكردم هستش.....مثلا حتي ي دختر يا خانم فرق نداره مياد تو شركت .....حتي اون طرفه شركت باشه سريع خودشو ميرسه هي مياد و ميره سلام ميده همش سعي ميكنه خودشو نشون بده يعني طوري خودشو عنوان كنه و خيلي رفتاراي ديگه كه حتي اگه دخترم پايه باشه حتي ميتونم بگم با روابط اجتماعي بالايي كه داره با طرف مقابل رابطه برقرار ميكنه و بقيشم........حتي ميتونم بگم دختر يا زن سطح پايين و سطح بالا هيچ فرقي نميكنه..اين آقا تو دانشگام تدريس ميكنه به همه ي دانشجوهاش شماره ميده بهشون ميگه خوشحال ميشم اسمس بدين زنگ بزنين دعوتشون ميكنه شام......جالب اينجاس قبلنا من با شوخي بهش ميپروندم كه اينجوري هستي اصلا زير بار نميره كليم ادعاش ميشه من از اون آدمام كه فقط يكي تو زندگيمه همشم به من ميگه تو حساسي تو گير ميدي...........به نظر شما ميشه استاد كوچكترين ابهتي بين دانشجو هاش نداشته باشه حتي چند مدت پيش يكي از دانشجو هاش اينقد زنگ ميزد مجبورا بهش گفت ازدواج كردم برا منم تعريف ميكرد....... بعضي وقتا احساس ميكنم نكنه چون من خيلي حساس شدم اينجوري فك ميكنم نظر شما در مورد اين اخلاقو رفتاراش چيه؟؟؟؟؟آيا منطقي؟؟؟؟