آزاده ه ه ه ه ه ه ه ه ه جون تو چی کار می کنی؟ چطوری همه حرفهاشون رو تحمل می کنی؟
نمایش نسخه قابل چاپ
آزاده ه ه ه ه ه ه ه ه ه جون تو چی کار می کنی؟ چطوری همه حرفهاشون رو تحمل می کنی؟
سلام به تابای عزیز و همه کسانی که خانواده شوهر حسابی روزگار خوشی بهشون میدن
تابا عزیز من 3 ساله ازدواج کردم.ولی تا حالا یکبار تو خونه مارد شوهرم ظرف نشستم.یعنی فکر میکنم تنها کار درستم در مقابل اونا همین بوده.چون از روز اول به این موضوع حساس بودم .اما تا دلت بخواد سفره مینداختم و جمع میکردم.فکر کن نزدیک 30 بار خم و راست میشدم.کم کم به خودم آمدم.یعنی انقدر عذابم دادن که به خودم آمدم.حالا وقتی موقع جمع کردن سفره میشه سر خودمو به گلای مادرشوهرم گرم میکنم...یه بار میگم به به چه بشقابای قشنگی داره مادرجون و یکیشو برمیدارمو میشینم در مورد هارمونی رنگاش و گلهاش با همسرم صحبت میکنم.یه بار دیگه میگم ببخشید پام حسابی خواب رفته و....میبینم مادر شوهرم داره میترکه!! ولی خودش خواسته دیگه !آخر کار هم پا میشم و دو تا تیکه جا به جا میکنم.تابا جان سخت نگیر.مادر شوهر من هم مدام میگه بچه ام لاغر شده بچه ام زیر چشاش گود رفته (حالا شوهر من مدرس ه و روزی 2 ساعت میره سرکار)میگه بمیرم چقدر بچه ام کار میکنه !وقتی شوهرم میگه تشنمه مادر شوهرم منو هل میده که خودش آب ببره !!!!یه بارم به من گفت تو چرا موهاتو مش نمیکنی ؟من همیشه برای علی موهامو مش میکردم !!!(آخه این چه دید نادرستو زشتیه که آدم به بچه اش داشته باشه)
در مورد خواهر شوهرام که دیگه هیچی.به خدا براتون بگم به انسان بودن من شک میکنید.میگید عجب جونور سفت و سختیه !!
اگر خواستی تابا جان از اونا هم برات میگم !
فقط یه چیزی رو خواهرانه بهت میگم
تورو به جان همون پدر و مادر مهربونی که حسابی دوستشون داری به هیچ عنوان به شوهرت نگو.محکم باش
منم اوایل میگفتم اما بعدش چیزی جز بدبختی برام نداشت.
الان دیگه نمیگم.خودم فتیله پیچ میکنم.مودبانه و محترمانه.تمرین کن.آماده باش.تقریبا میتونی حدس بزنی که چیا بهت میگن.ولی دیگه اعصاب خودتو داغون نکنیا.
به شوهرت هیچ ربطی نداره اونا چه جور آدمایی هستن.اصلا مردا نمیتونن درک کنن که حرفای زنونه چه جوریه.پس اول از همه به خدا توکل کن.دوم محکم باش.سوم وقتی میخوای بری پیششون 14 بار سوره قدر رو بخون.چهارم تا میتونی با شوهرت خوب و مهربون باش.
انشاالله خدا کمکت میکنه
یادتم باشه تو هیچ وقت نمیتونی رفتار اونارو عوض کنی.این خودتی که باید عوض بشی(اراده و صبرتو زیاد کنی)
ممنونم مریم جون خیلی زیبا راهنماییم کردی. کلی آرامش گرفتم..حقیقتش من الان یکماه هست که دیگه به شوهرم هیچی نمی گم..اما امروز خیلی دلم گرفته بود صبح که داشت می رفت سر کار گریم گرفت. اما اون به جای اینکه آرومم کنه سرم داد کشید که باز چی شده؟؟ باز کی بهت چیزی گفته؟ یعنی با حالت خیلی بد سرم داد می کشید در صورتیکه من اصلا خدا می دونه یکماهه هیچی بهش نگفتم. تازگی یاد گرفته سرم داد می زنه مشکلم شده دو تا!!
سلام عزیزم.آفرین خوب کردی که هیچی نگفتی.یک ماه برای شروع خیلی عالیه.چرا دلت گرفته بود خانومی؟بازم چیزی گفته بودن قوم ظالمین؟!
میدونم.تو دلت میخواسته اون آرومت کنه و بهت آرامش بده.من نمیگم چرا گریه ات گرفت.ولی تابا جان اونم آدمه دیگه.دوست داره صبح با انرژی بره سره کار.این کارتو هم انرزِش رو میگیره و هم کلی نگرانش میکنه که وقتی خونه نیستم زنم ناراحته و داره غصه میخوره.سعی کن صبح ها با انرژی بفرستیش بره.زودتر از اون بلند شو.صبحونه مفصل حاضر کن.تلویزیون رو روشن کن و خلاصه پر شور و نشاط باش.این کار من تو روحیه همسرم خیلی تاثیر خوبی گذاشت.تا جایی که در بدترین دعواهامون (حتی در دادگاه.چون داشتیم جدا میشدیم) میگفت هیچ وقت یادم نمیره مریم از خوابش میزد و برام چقدر صبح ها موقع سرکار رفتنم زحمت میکشید.
دوست عزیزم یه چیز دیگه هم یادت باشه.فقط نگفتن مهم نیستااااا.اینکه نگی ولی بهش اخم کنی یا حتی بری تو خودت و یا به قولی بریزی تو دلت و ...اینا ارزش کارت رو خیلی کم میکنه.
اگر میبینی دوست داری بگی به کسی به من ایمیل بده.اگرم دوست نداری به اون شماره مشاوره 3 رقمی زنگ بزن خانومی.هم دردو دل کن و هم مشورت.
پس یادت باشه فقط نگفتن کافی نیست.خشرو و خوش برخورد بودن هم مهمه.
ضمنا مگه میشه مردا داد نکشن؟!اصلا برام عجیبه که شوهرت تازه الان داره سرت داد میکشه.اونا هم یه سری خصوصیات بد دارن مثل غرور..لجبازی..یکدندگی...داد کشیدن و...ما زن ها هم زیادی حساس..تا حدودی بدبین...زیادی رمانتیک و ....
موفق باشی.
ممنونم مریم جون از اینکه وقت میزاری و بهم کمک می کنی. عید رو هم بهت تبریک می گم و امیدوارم سالی پر از اتفاق های شاد و خوب برات باشه.. راستش اخیرا رفتم پیش یک مشاور معروف ولی برام جالب بود که من رو حسابی محکوم کرد گفت باید ظرف بشوری، حرفهاشون رو تحمل کنی و جواب ندی، اگر هم بهت فحش دادند حتی چیزی نباید بگی. گفتم مگه من از سنگم... کلی جلوی شوهرم من رو محکوم کرد من هم دیگه با مشاور نمی خوام صحبت کنم.
سلام تابا جان
عید تو هم مبارک خانومی
آره جدیدا مشاورا خیلی ناجور راهنمایی میکنن.ازت خواسته منفعل باشی.با نظرم این بدترین راهنماییه !
باید مودبانه اما جرات مندانه رفتار کنی.
منم توی این ایام عید خیلی از دستشون کشیدم...فکرشو بکن پدر شوهرم رفته از تو باغ گل چیده آورده به همه زنای فامیل داده...حتی به دورترین قوم و خویشاش
باورت میشه آخر کار اومد جلوی همه گل منو از دستم گرفت و گفت تو برو خودت تو باغ گل بچین.من میخوام اینو ببرم خونه دم کنم بخورم.!
اولش گوشام تیر کشید.دستام یخ کرد.
اما یکمی صلوات فرستادم و آب خوردم و آروم شدم.
دیگه هستن اینجوری دیگه.کاریشون نمیشه کرد.
تابا جان دقت کن پیش هر مشاوری نری چون ممکنه زندگیت رو بدتر کنه.فکر کنم blue sky بود که با همسرش رفته بود و برای اونم مشاور محترم مشکلاتی رو ایجاد کرده بود.