نباید دروغ بگیم اما مجبور نیستیم هر راستی رو هم بگیم.
ممنون خوبیم خدا رو شکر.میگذرونیم زیر سایه شما.
نمایش نسخه قابل چاپ
نباید دروغ بگیم اما مجبور نیستیم هر راستی رو هم بگیم.
ممنون خوبیم خدا رو شکر.میگذرونیم زیر سایه شما.
سلام
خوب به مامانت بگو یه روز زنگ بزنه خونتون رسما دعوتتون کنه به یه بهانه ای و هم حال و احوال کنه یه شبی غیر از عاشورا که خودتون هستید و قبل از عاشورا مثل پنچ شنبه و جمعه این هفته
همسرت مگه الان سر کار نمیره که میگه می خوام کارم درست شه؟
نه کاری که مد نظرش هنوز ردیف نشده . خونه مامانم اینا میگه میام ولی تو این خبر و برو اول تنها بده چندروز بعدش یه برنامه میذاریم میریم خونشون
عاشورام که میگه ازم نخواه که بیام چیکار کنم؟
صحرا جان یواش یواش
صبور باش
قدم خیلی بزرگی رو برداشته اونم میاد شاید امسال نیاد ولی یواش یواش می اد
موضعگیری نکن مقابلش سعی کن حس کنه درکش می کنی و دوستشی
مطمئن باش اگه صبوری کنی حتما حتما میاد
خودتو نگران نکن
الان دیگه کم کم باید این نگرانیارو از خودت دور کنی که دوران بارداریه راحت و آرومی رو پشت سر بذاری
به هر حال در آینده مجبور که بیاد
زیاد هم مهم نیست که عاشورا برید یا نرید اگه نیومد تنها نرو و یه بهونه ای بیار مثل سفر و یا......
سلام دوستای خوبم
د یشب یهو همسرم تلفن داد دستم گفت زنگ بزن به مامانت اینا هر موقع امادگی دارن بریم اونجا . منم زنگ زدم بابام گفت بفرمایید خلاصه اخر شب باهام رفتیم اونجا همسرم که خیلی نرمال خوب سلام و علیک کرد مامان بابامم خیلی گرم و بروی خودشون نیاوردن . خلاصه کیک گرفته بودیم توش پستونک و شیشه شیر گذاشته بودیم تا کیک باز کردن شوک شدن فکر کنم هنوزم تو شک باشن :311: خیلی بهمون تبریک گفتن و ...
از اونجا که اومدیم همسرم گفت هفته بعد رفتیم صدای قلب بچرو بشنویم زنگ بزنیم با مامان بابات بریم بعدم گفت میشه منم به مامانم بگم تو بارداری ؟ منم با اینکه دوست ندارم ولی گفتم باشه عیبی نداره
حالا فقط میمونه داستان روز عاشورا؟ چجوری متقاعدش کنم که بیاد یا اصلا" نخوام بیاد؟؟
اگه کسی بفهمه من باردارم بگه اشتباه کردی سنت کم بود .... چی باید بگم که هم محترمانه باشه هم قاطع؟
وای وای از زبون این مردم
من اول کلی بهت تبریک میگم موچ
در مورد روز عاشورا یک حسی بهم مبگه خودش میاد تو اصلا گیر نده حالا اینو باز خیلی نظر نمیدهم چون هراز گاهی خودمم اینجور مشکلاتو دارم
اما در مورد حرف مردم
اگه کسی گفت اشتباه کردی سنت کم بود بگو:
نه اصلا ... میخواهم لذت مادر بودن وپدر بودن رو واسه خودم و شوهرم زودتر فراهم کنم
وقتی زندگی به کاممه وقتی شوهرم اینقدر خوبه چرا نخواهم خدا یک موجود خوبه دیگه از وجود این مرد فوق العاده رو به من بده؟؟؟؟
یعنی صحرا اینو بگی میترکن عملا منفجر میشن
یعنی پستونک و شیشه شیر رو هم کنار کیکتون گذاشته بودید؟! چه جالب!!!!!!! حالا ایده کی بود؟
خداروشکر
:227::227:
ایده خودم همسرمم کلی استقبال کرد
سلام صحرا جان
به مامانت اینا بگو دعوتش کنند
و یا نزدیک مراسمشون شد یه بار بهش بگو اگه گفت نه اصرار نکن
صحرا جان از تو که یه ادم تحصیل کرده هستی بعیده که حرف مردم برات مهمه
اصلا بگن اشتباه کردی چه اهمیتی داره
در ضمن بچه های ما چه گناهی کردن که طعم داشتن یه مادر جوون و پر حوصله رو از دست بدن بخاطر اینکه سن بارداری به نادرست تو مملکت ما رفته بالا...
اقلیما جان منم به حرفهات معتقدم ولی چندروزیه خیلی حساس و عصبی شدم
اگه کسی این حرف هارو بزنه یهو قاط میزنم واسه همین میخوام از الان امادگی داشته باشم واسه پاسخ مناسب و محترمانه