RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
سلام نازنین
امیدوارم حالت خوب باشه
من تاپیک قبلی تورو هم خونده بودم و برا همین میگم باید خدارو شکر کنی که شرایط جوری شد که عقد نکردین
برا همین با نظر اونایی هم که میگن زود عقد کن مخالفم
الان یه مشکل بزرگ بین شما هست که تا حل نشه عقد درست نیست
درسته که تو میگی بقیه رفتارهاش خوب هست
اما اینرو هم در نظر بگیر که فقط بیمار روانی هست که تمام رفتارهاش مشکل داره 100%
در حالت معمول ما هممون خیلی محاسن داریم ولی ممکنه فقط یه رفتار بد داشته باشیم,اما اون رفتار بد اینقدر اذیت کنه که بقیه خوبیها رو هم تحت تاثیر بذاره
پس هیچوقت اینجور فکر نکن که 10تا خوبی داره و 1بدی,از این بگذرم
این گذشتن باید وقتی بشه که اون بدی اونقدر کوچیک باشه دیگه خوبیهارو هم از بین نبره
الان در مورد شما همچی رو تحت تاثیر خودش گذاشته
البته اینکه میگم بدی فقط و فقط از دید تو هست
من که اون آقا رو نمیشناسم
چون این مورد هم عین خیلی چیزهای دیگه هست
فرضا من گشنگی میکشم ولی کدو نمیخورم
در مقابل مامانم اینقدر دوست داره و سرخ میکنه با نون میخوره
پس اینکه میگی "این چیزهایی که منو دچار تردید کرده از نظر دیگران چقدر قابل اهمیت هستش" نباید برا تو مهم باشه, باید ببینی خودت چه احساسی داری,راضی هستی یا عذاب میکشی
البته منم اگه جای تو بودم با توجه به اخلاق خودم نارحت میشدم اگه طرفم با من اینجور رفتار میکرد
منم اگه جای تو بودم میترسیدم که وقتی طرفم بعد از صیغه محرمیت اینقدر عوض شده بعد از عقد و عروسی به کجا خواهد رسید.
الان اونوقت شماست که باید فقط خوشی بین شما باشه,
اونزمان هست که همه دل و قلوه رد و بدل میکنن و حسابی برا طرفشون مایه میذارن
نه وقت اونکه ارتباطش رو با تو قطع کنه که بخیال خودش تورو تنبیه کرده که دیگه از اون حرفها نزنی
پس من نظرم این هست که خیلی باید روی این رابطه و ادامش دقت کنی
این مسایل اگه حل نشن بعدا خیلی بزرگتر میشن.....
راستی یه مسله دیگه که میخوام بهت بگم در مورد گفتن مسایل به مادرت هست
من میگم که بگو حالا که بعد از این مدت مشکل حل نشده
هم مادرت هست و میتونه راهنمایی کنه و هم از الان در جریان تنش بین شما باشه
دیگه محرم شروع شد و یهو میبینی همه دارن آماده میشن برا جشن عقدتون
از الان بدونن خیلی بهتر هست
شاید تو نیاز داشته باشی زمان بیشتری برای شناخت بذاری
البته میدونم که همه اینها خیلی سخت هست
آدم توی یه دوستی ساده به مشکل میخوره زندگیش بهم میخوره
حتی تموم کردن رابطه براش سخت میشه, چه برسه به شما......
ولی چاره چیه نازنین
الان تو 2راه بیشتر نداری
یا خودت به اونجا میرسی که همچی خوب و گل و بلبل هست و لباس عروس تنت میکنی
یا همچی رو تموم میکنی
اینکه ادامه بدم و کم کم درستش میکنم و بهتر میشه و عوضش میکنم رو از سرت بیرون کن
اون آقا پسر هم 2راه داره عاقبتش !
یا متاسفانه مثل خیلیها که سوزنشون توی این مسله اینجا گیر میکنه تا وقتی بتونن دنبال اینجور مسایل میرن
و عین مردهای قدیم قدیم رفتار میکنن متاسفانه......
و خیانتهایی که میشه...........
یا بعد از رسیدن به خواستهایی که توی ذهنش ساخته,توسط تو به آرامش میرسه و میشه یه مرد خوب برای زندگی
اینهم دیگه چیزی هست که من نمیدونم چجور میشه تست کرد
اگه کسی بلد هست بگه
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
شما کاری که اول باید انجام بدی اینه که بفهمی این رفتارش یعنی دروغگویی و طرف رو تو موقعیت انجام شده گذاشتن فقط در مورد مسائل ج ن س ی هست یا تو همه زمینه ها.این خیلی مهمه که این موضوع رو دقیق بفهمی
اگه دیدی فقط در مورد همین مسئله است بهش بگو شرایطشو درک میکنی و بهش حق میدی به همین دلیل از اون یکمرتبه چشم پوشی میکنی اما اون هم باید شرایط تو رو درک کنه.بگو معذبی.بگو ناراحتی.ببین با نارضایتی تو باز هم کارشو تکرار میکنه؟نباید در مقابل دلیل و برهانهایی که میاره متقاعد بشی خوب این جوری میگه اون که قانع شد پس من کار خودمو میکنم.نگو چون شاید عروسی نکنیم این کارو نکن بگو من ناراحت میشم.ببین برای حس ناراحتیت ارزش قائله؟
اگر هم تو همه زمینه ها با دروغ و تقلب کارشو پیش میبره باید بیشتر در موردش دقت کنی
نکته دوم همون مسئله ایه که خودت گفتی.تنوع طلبی زیاد.این پسر باید تو رو همین جور که هستی تمام و کمال بخواد.بهش بگو علاقه ای نداری عوض بشی و مثلا اگه چاق بشی برات مهم نیست.ببین واکنشش چیه؟اینم خیلی مهمه
اصلا عقد تو محرم و صفر خوب نیست چون اولا خونواده ها شک میکنن که یهو چی شد که اصرار به زود گرفتن مراسم دارین ازطرفی این دوره مال همین شناخت هاس دیگه
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
نازنین جان منم بانظردوستان موافقم.الان بهترین موقع است تاازهرنظرامتحانش کنی .چون اگه بخواهیدتوهمین ماه عقدکنید.دیگه فایده ای نداره که بخواهی بشناسیش چون کارازکارمیگذره.خواهرم ببین نامزدت چقدربه شرایط وخواسته های تونزدیکه .
الان پشیمون بشی خیلی بهتراززمانیه که عقددائموخوندیدواسمش رفته توشناسنامت.
البته امیدوارم که بهترین راه وانتخاب کنی.:43::46:
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چرخ و فلک
منم اگه جای تو بودم میترسیدم که وقتی طرفم بعد از صیغه محرمیت اینقدر عوض شده بعد از عقد و عروسی به کجا خواهد رسید.
الان اونوقت شماست که باید فقط خوشی بین شما باشه,
اونزمان هست که همه دل و قلوه رد و بدل میکنن و حسابی برا طرفشون مایه میذارن
نه وقت اونکه ارتباطش رو با تو قطع کنه که بخیال خودش تورو تنبیه کرده که دیگه از اون حرفها نزنی
پس من نظرم این هست که خیلی باید روی این رابطه و ادامش دقت کنی
این مسایل اگه حل نشن بعدا خیلی بزرگتر میشن.....
راستی یه مسله دیگه که میخوام بهت بگم در مورد گفتن مسایل به مادرت هست
من میگم که بگو حالا که بعد از این مدت مشکل حل نشده
هم مادرت هست و میتونه راهنمایی کنه و هم از الان در جریان تنش بین شما باشه
دیگه محرم شروع شد و یهو میبینی همه دارن آماده میشن برا جشن عقدتون
از الان بدونن خیلی بهتر هست
شاید تو نیاز داشته باشی زمان بیشتری برای شناخت بذاری
البته میدونم که همه اینها خیلی سخت هست
آدم توی یه دوستی ساده به مشکل میخوره زندگیش بهم میخوره
حتی تموم کردن رابطه براش سخت میشه, چه برسه به شما......
ولی چاره چیه نازنین
الان تو 2راه بیشتر نداری
یا خودت به اونجا میرسی که همچی خوب و گل و بلبل هست و لباس عروس تنت میکنی
یا همچی رو تموم میکنی
اینکه ادامه بدم و کم کم درستش میکنم و بهتر میشه و عوضش میکنم رو از سرت بیرون کن
اون آقا پسر هم 2راه داره عاقبتش !
یا متاسفانه مثل خیلیها که سوزنشون توی این مسله اینجا گیر میکنه تا وقتی بتونن دنبال اینجور مسایل میرن
و عین مردهای قدیم قدیم رفتار میکنن متاسفانه......
و خیانتهایی که میشه...........
یا بعد از رسیدن به خواستهایی که توی ذهنش ساخته,توسط تو به آرامش میرسه و میشه یه مرد خوب برای زندگی
اینهم دیگه چیزی هست که من نمیدونم چجور میشه تست کرد
اگه کسی بلد هست بگه
سلام چرخ و فلک ممنون که نظرتو گفتی
خیلی دارم فک میکنم به اینکه الان باید بهترین روزهای زندگی من باشه و بهترین لحظه هارو با اون داشته باشم
ولی در واقعیت خیلی ازش دور شدم دیگه بیشتر وقتم تو اینترنت صرف میشه
از صبح که بیدار میشم تا شب که بخوابم تمام وقتم تو نت می گذره
چون این جوری می خوام خودمو آروم کنم ،حرفایی که جایی نمیشه زد رو اینجا بگم و احساس ترسی که از آینده دارم فراموش کنم .کلا انگار دارم از مشکلات فرار می کنم و خودم رو جور دیگه ای سرگرم می کنم
اصلا نمی دونم من آمادگی ازدواج داشتم ؟یا اشتباه کردم؟تند رفتم؟چی شد که کار ما به اینجا کشید!نمی دونم الان می تونم کنار بیام با این موضوع که جریان نامزدی مون بهم بخوره !فکر می کنم نمی تونم تحمل کنم تو دوست و اشنا این ور و اون ور و پدر مادرم...
اون صمیمت و احساسی که بینمون بود رو نمی دونم می تونم فراموش کنم و قیدشو بزنم !
ولی الان سه روز میشه که در تماس نیستیم،نه اون زنگ زد نه من و نه اس امی و نه ایمیلی
سر هیچ و پوچ،هیچ اتفاق مهمی نیفتاد که بخوایم قهر شیم!فقط من یه مساله شرعی رو براش توضیح دادم که اگر یه مرد انتظار داشته باشه با همسرش که حالا چه عقد رسمی چه موقت ،مثل زن و شوهر واقعی باشه ،اون مرد هم باید مثل زن واقعیش برخورد کنه و مثلا شهریه دانشگاه اون دختر رو بپردازه ...این حرفارو که زدم بینمون بحث پیش اومد و اون گفتش من شهریه تو رو می دم نه به خاطر اینکه تو انتظارات و خواسته های منو براورده می کنی ، به این خاطر که دوستت دارم می دم
ولی تو که این حرف رو می زنی یعنی ذهنیتت همش دو دو تا چهار تاس
یا یکی من یکی تو!!! گفت ذهن من خیلی خراب و همه چی رو عوض عوض می دونم
ولی من منظورم این نبود که اون باید شهریه منو بده !
گفتش که من اگر ازت انتظاری دارم معنیش این نیست که تو رو ابزاری بدونم واسه ارضای نیازهام ،چون دوستت دارم بهت نیاز دارم وگرنه برای ارضای نیاز راهای زیادی هست
ولی تو حتی به این روابط عاشقانه هم با دید مادی نگاه می کنی ،می گی باشه من به خواسته های تو توجه نشون می دم به شرطی که توهم شهریه منو بدی!
خیلی حرفم بهش برخورد ولی من اصلا منظورم این نبود که اون شهریه منو بده منظورم این بود که ما زن و شوهر نیستیم و اگر بودیم خیلی از شرایط فرق می کرد.خواستم اینو مثال بزنم براش فقط .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
شما کاری که اول باید انجام بدی اینه که بفهمی این رفتارش یعنی دروغگویی و طرف رو تو موقعیت انجام شده گذاشتن فقط در مورد مسائل ج ن س ی هست یا تو همه زمینه ها.این خیلی مهمه که این موضوع رو دقیق بفهمی
اگه دیدی فقط در مورد همین مسئله است بهش بگو شرایطشو درک میکنی و بهش حق میدی به همین دلیل از اون یکمرتبه چشم پوشی میکنی اما اون هم باید شرایط تو رو درک کنه.بگو معذبی.بگو ناراحتی.ببین با نارضایتی تو باز هم کارشو تکرار میکنه؟نباید در مقابل دلیل و برهانهایی که میاره متقاعد بشی خوب این جوری میگه اون که قانع شد پس من کار خودمو میکنم.نگو چون شاید عروسی نکنیم این کارو نکن بگو من ناراحت میشم.ببین برای حس ناراحتیت ارزش قائله؟
اگر هم تو همه زمینه ها با دروغ و تقلب کارشو پیش میبره باید بیشتر در موردش دقت کنی
نکته دوم همون مسئله ایه که خودت گفتی.تنوع طلبی زیاد.این پسر باید تو رو همین جور که هستی تمام و کمال بخواد.بهش بگو علاقه ای نداری عوض بشی و مثلا اگه چاق بشی برات مهم نیست.ببین واکنشش چیه؟اینم خیلی مهمه
اصلا عقد تو محرم و صفر خوب نیست چون اولا خونواده ها شک میکنن که یهو چی شد که اصرار به زود گرفتن مراسم دارین ازطرفی این دوره مال همین شناخت هاس دیگه
بهار جان نارحتی من به نظرم براش مهم نیست ،بهار من یه اشتباهی کردم چون فکر می کردم برخورد بد و محکم ممکنه باعث دل سرد شدن اون شه خیلی انعطاف پذیری از خودم نشون دادم و اون روز هم ناراحتیم رو به همون شدتی که وجود داشت ابراز نکردم وفقط گفتم دلیل ناراحتیم عذاب وجدانه که از اعتماد خانواده سو استفاده کردم و گفتم اصلا حس خوبی ندارم
گفتم یه اتفاقاتی که هست که تا آدم عمر می کنه هیچوقت از ذهن آدم پاک نمیشه و اینم که با همسرت برای اولین بار تنها شی از همون اتفاقات که باید شیرین و به یاد موندنی باشه ولی من چون عذاب وجدان دارم و حس بدی دارم نمی تونم این رو ی اتفاق خوب بودنم و ازش خواهش کردم درک کنه چه حسی دارم
ولی اون اصلا به ناراحتی من اهمیت نداد و با حرفاش به من تلقین می کرد که من خیلی دوست دارم پیشش باشم و هیچ عذاب وجدانی هم ندارم و می گفت تو خیلی دختر گرمی هستی می خواست به من تلقین کنه من خیلی گرمم
در مورد چاق شدنم بهش گفتم گفت که خیلی براش مهمه و همین یه چیزو می خواد که چاق نشم ،هر وقتم بیرون می ریم باهم یا می اد خونمون چیزی می خوریم همش به من می گه شکمووو من نمی دونستم تو انقد شکمویی،همین جور ادامه بدی سال دیگه می ترکی
اینا رو با خنده می گه خیلی هم می خنده از ته دل می خنده وقتی بهم میگه شکمو
در حالیکه من اصلا زیاد نمی خورم و لاغرم هستم اصلا اضافه وزن ندارم .
یه بار بهش گفتم من مگه هیکلم بده که تو انقدر می گی چاق نشو می ترسی !گفتش نه من برام هیکل خیلی مهمه خیلی زیاد ،و هیکل تو هم عالیه ،اینارو می گم که همیشه گوش زد کنم خودتو ول نکنی
چون دخترا معمولا بعد ازدواج چاق میشن
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
لازم نیست باهاش بد برخورد کنی که سرد بشه حرف دلتو بهش بگو.وقتی میگی بخاطر خونوادم عذاب وجدان دارم اون که نمیاد به خاطر خونوادت ازغریضه اش چشم پوشی کنه صد البته به فکر خودشه تا خونواده تو.وقتی بهت میگه تو دختر گرمی هستی بگو اره اما وقتی کسی خیلی اذیتم کنه و ازش ناراحت بشم دیگه باهاش سرد میشم دقیقا کاری که تو داری با من میکنی
چاقی رو مثال زدم برات چون خودت گفته بودی ازت ایراد ظاهری میگیره که چاق نشو چرا به خودت نمیرسی یا ازلباسات ایراد میگیره.
با این چیزایی که الان و قبلا گفتی به این نتیجه رسیدم که این اقا یه کم در مورد ازدواج ذهنیت اشتباه داره که همونطور که اون مشاور گفت تحت تاثیر فیلمهایی که دیده.یعنی الان تصورش از ازدواج اینه که من با یه زن خوشگل و خوش هیکل رابطه ج ن س ی برقرار میکنم اونم از نوع رابطه ایی که تو فیلمها دیده و بعضا عجیب و غریب هستن.بخاطر دیدن همین فیلمها هم تحریک میشه و برای ارضا به تو رو میاره.البته دید بد به نامزدت نداشته باش فقط تصوراتش غلطه.انتخاب با توست که باهاش بمونی یا نه؟اما اگه خواستی ادامه بدی باید ذهنیتهای اشتباهش رو عوض کنی بعد رفتارش رو ببینی و تصمیم بگیری.رابطتون رو از فاز ج ن س ی ببر تو فاز احساسی.اگه بهت اس ام اس جوک یا نیاز ج ن س ی میده تو در جواب اس ام اسی بده که ازاحساسات میگه.مواقعی که میخواین با هم باشین جاهای رمانتیک اما پر رفت و امد برین.روی برگای پاییزی راه برین و ازصداش لذت ببرین.سینما برین.کتابایی که تو این زمینه هستن بهش هدیه بده.بهش نشون بده تو دنیا چیزای دیگه ای هم واسه لذت بردن هست.اصلا دیگه هم ازش راجب فیلمهای س ک س ی نپرس چون فایده ای نداره.باید ناخوداگاه ذهنش رو ازاین مسائل دور کنی.
فرض کن همین امروز شما عقدو عروسی کردین.دیگه اشکالی واسه رابطه ج ن س ی وجود نداره که.اما اشکال اینجاس که این اقا توقعات ج ن س یش روز به روز بالاتر میره جوری که دیگه شاید تو براش ارضا کننده نباشی.اونوقته که ازت ایراد بگیره و خواسته های جورواجور داشته باشه که نمونه هاشم الان تو رابطتون هست.پس ترست فقط از ایجاد رابطه باهات نباشه از ذهنیت اشتباهش باشه و همونطور که گفتم این ذهنیت باید عوض شه.در مورد مسائل دیگه زندگی زناشویی باهاش حرف بزن.تو همه زمینه ها بسنجش مسئولیت پذیری همراهی همدلی و.....این دیگه هنر توئه که بشناسیش.
در مورد اون دروغگویی هم که گفتم دقت کن
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
دوست من سلام
به نظر من این آقا اصلا به درد زندگی نمی خوره و چه بهتر که هنوز شناسنامت رو خراب نکرده جدا بشی...با همین توضیحات کمی که دادی مشهود هست این آقا دوست داشتنی در کارش نیست...کسی که هنوز شما زنش نشدی مدام می خواد ازت باج بگیره و به نیازهای جنسیش فکر می کنه نمی تونه یه تکیه گاه خوب باشه واست...مثل خواهرم دارم بهت می گم جدایی الان خیلی آسون تره تا وقتی راهی دادگاه و ...بشی و مهر مطلقه هم روت بخوره...چیزی رو که قراره بعد از ازدواج بفهمی از الان داره خودش بهت می گه که تنوع طلبه!
به خدا اگه یک لحظه اراده کنی و احساست رو مدیریت کنی و پا روی اون دوست داشتنه بزاری زندگیت رو نجات می دی...مردی که اصلا خویشتن داری نداره و واسا از همین اول کار قهر و بی محلی و ...به کار می گیره تا به خواستش برسه آدم عاقل و پخته ای نیست...باور کن شاید مشاور یک سری راهنمایی ها بهت بده ولی این آدم همینه...این مرد زندگی تو نمی شه...و به خدا می گم دلم نمی خواد بعدا بیای ی تاپیک راجع به طلاقت بزنی اینجا...اون داره مثل یک دوست دختر تو رو برای رسیدن به خواسته هاش فریب می ده و بعید نیست به لذت هاش که رسید دلش رو بزنی و به یک بهانه ای تو رو کنار نگذاره و نره سر نفر بعدی...کاش گوش می دادی حرفمو...سادگی نکن دختر...خونش نرو...نزار بهت دست بزنه و جلوی خودت رو بگیر و اگه واقعا دوستت داشته باشه فقط به خاطر مسائل جنسی هی برات قهر و ناز نمی کنه...
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
به حرفای مریم فکر کن.تمام مراحلی رو که گفته رو گذرونده.باید به نشونه ها توجه کرد.کسی الآن بهت می گه اینجور و
اونجور باش هیچ بعید بعد که سنت بالا رفت سراغ جوون تر نره.قهر کردناشو رو راست نبودناش سرجاش.
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
نازنین جان به نظر من دوستان یه خورده دارند تند می روند .
مهم ترین چیز در این زمان این هست که از آشفتگی ذهنی پرهیز کنی.
اقدام عجولانه ای به هیچ وجه انجام ندهی.
نشانه هایی وجود داره که باید روی اونها تمرکز کنی حتی در صورت اثبات نشانه ها شما نمی تونی بگی نامزدت آدم مناسبی برای ازدواج با شما نیست.
انسان که یک موجو تک بعدی نیست باید سعی کنی تمام ابعاد شخصیتی ایشون را بشناسی و اون موقع در ترازوی معیارهات قرار بدی پس الان برای تصمیم گیری زود است.
راجع به اون بحثی که بین شما ونامزدتون راجع به حقوق متقابل زن و شوهر شده بود کاملا آشکار بود که مهارت های ارتباطی شما ضعیف است و احتیاج هست روی اون به آگاهی های بیشتری برسید.
نازنین جان با توجه به تاپیک قبلی که راجع به قد و اندازه بود و من پیگیر اون بودم و مطالب تاپیک فعلی تون به این نتیجه رسیدم که هم شما هم همسرتون بیش از اندازه روی این موارد زوم کرده اید و تمام زندگی را دارید از این دریچه نگاه می کنید.
احتیاج است در این مورد کمی ذهنتون را آزاد کنید و فوکوس دیدتون را از این بردارید.
با همسرتون مهربان باشید الان زمانی نیست که شما بخواهید با نا مهربانی و این نمونه بحث ها رابطه را به چالش بکشید .
با مهربانی و ایجاد یک رابطه نرمال سعی کنید در یک محیطی سرشار از آرامش به شناخت برسید در غیر این صورت تمام رفتارها یه جوری ریشه در مسایل جنسی و ظاهر پیدا می کند.
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
نازنین جان به نظر من دوستان یه خورده دارند تند می روند .
راجع به اون بحثی که بین شما ونامزدتون راجع به حقوق متقابل زن و شوهر شده بود کاملا آشکار بود که مهارت های ارتباطی شما ضعیف است و احتیاج هست روی اون به آگاهی های بیشتری برسید.
نازنین جان با توجه به تاپیک قبلی که راجع به قد و اندازه بود و من پیگیر اون بودم و مطالب تاپیک فعلی تون به این نتیجه رسیدم که هم شما هم همسرتون بیش از اندازه روی این موارد زوم کرده اید و تمام زندگی را دارید از این دریچه نگاه می کنید.
احتیاج است در این مورد کمی ذهنتون را آزاد کنید و فوکوس دیدتون را از این بردارید.
با همسرتون مهربان باشید الان زمانی نیست که شما بخواهید با نا مهربانی و این نمونه بحث ها رابطه را به چالش بکشید .
با مهربانی و ایجاد یک رابطه نرمال سعی کنید در یک محیطی سرشار از آرامش به شناخت برسید در غیر این صورت تمام رفتارها یه جوری ریشه در مسایل جنسی و ظاهر پیدا می کند.
وای بی نهایت حق با شماست منم خیلی اشتباه کردم
من دختر خوبی نیستم وهرچی هم سرم می اد حقمه
منم خیلی روی چیزایی فکر می کنم و خدا هم که از افکار بنده هاش آگاهه کاری کرد که نتیجه افکار خودمو ببینم :302:
نمی دونم چه جوری این رابطه رو باید نرمال کنم
چند روز بود ازش خبری نبود
با خودمم تصمیم داشتم اگر امروز هم خبری نشد به خانوادم بگم که این اخلاق قهر کردن رو داره و با من قهر کرده ....
البته این رفتار رو چندبار کرده و قهر کرده و چند ساعت بعدش زنگ زده و انگار که نه انگار..
ولی این دفعه وقتی زنگ زد منم جواب ندادم و یه اس ام اس داد که جواب بده گوشی تو
و منم باز جواب ندادم و اونم دیگه زنگ نزد
ولی بعد 4 روز دوباره صبح زنگ زد ،این دفعه جواب دادم ،خیلی عادی حرف زد گفتش چیکار می کنی ،خوبی و چه خبر.منم عادی حرف زدم.بعدش گفت بیام دنبالت امروز بریم بیرون،گفتم بهت خبر می دم
حالا نمی دونم امروز باید چی بهش بگم؟یا بازم مثله دفعه های قبلی هیچی نگم ؟
این چند روز که زنگ نزد یه لحظه هم دلم براش تنگ نشد :302:
ولی الان انقدر دلم تنگ شده ،اصلا من احساساتم نسبت به اون متغیره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
لازم نیست باهاش بد برخورد کنی که سرد بشه حرف دلتو بهش بگو.وقتی میگی بخاطر خونوادم عذاب وجدان دارم اون که نمیاد به خاطر خونوادت ازغریضه اش چشم پوشی کنه صد البته به فکر خودشه تا خونواده تو.وقتی بهت میگه تو دختر گرمی هستی بگو اره اما وقتی کسی خیلی اذیتم کنه و ازش ناراحت بشم دیگه باهاش سرد میشم دقیقا کاری که تو داری با من میکنی
چاقی رو مثال زدم برات چون خودت گفته بودی ازت ایراد ظاهری میگیره که چاق نشو چرا به خودت نمیرسی یا ازلباسات ایراد میگیره.
با این چیزایی که الان و قبلا گفتی به این نتیجه رسیدم که این اقا یه کم در مورد ازدواج ذهنیت اشتباه داره که همونطور که اون مشاور گفت تحت تاثیر فیلمهایی که دیده.یعنی الان تصورش از ازدواج اینه که من با یه زن خوشگل و خوش هیکل رابطه ج ن س ی برقرار میکنم اونم از نوع رابطه ایی که تو فیلمها دیده و بعضا عجیب و غریب هستن.بخاطر دیدن همین فیلمها هم تحریک میشه و برای ارضا به تو رو میاره.البته دید بد به نامزدت نداشته باش فقط تصوراتش غلطه.انتخاب با توست که باهاش بمونی یا نه؟اما اگه خواستی ادامه بدی باید ذهنیتهای اشتباهش رو عوض کنی بعد رفتارش رو ببینی و تصمیم بگیری.رابطتون رو از فاز ج ن س ی ببر تو فاز احساسی.اگه بهت اس ام اس جوک یا نیاز ج ن س ی میده تو در جواب اس ام اسی بده که ازاحساسات میگه.مواقعی که میخواین با هم باشین جاهای رمانتیک اما پر رفت و امد برین.روی برگای پاییزی راه برین و ازصداش لذت ببرین.سینما برین.کتابایی که تو این زمینه هستن بهش هدیه بده.بهش نشون بده تو دنیا چیزای دیگه ای هم واسه لذت بردن هست.اصلا دیگه هم ازش راجب فیلمهای س ک س ی نپرس چون فایده ای نداره.باید ناخوداگاه ذهنش رو ازاین مسائل دور کنی.
فرض کن همین امروز شما عقدو عروسی کردین.دیگه اشکالی واسه رابطه ج ن س ی وجود نداره که.اما اشکال اینجاس که این اقا توقعات ج ن س یش روز به روز بالاتر میره جوری که دیگه شاید تو براش ارضا کننده نباشی.اونوقته که ازت ایراد بگیره و خواسته های جورواجور داشته باشه که نمونه هاشم الان تو رابطتون هست.پس ترست فقط از ایجاد رابطه باهات نباشه از ذهنیت اشتباهش باشه و همونطور که گفتم این ذهنیت باید عوض شه.در مورد مسائل دیگه زندگی زناشویی باهاش حرف بزن.تو همه زمینه ها بسنجش مسئولیت پذیری همراهی همدلی و.....این دیگه هنر توئه که بشناسیش.
در مورد اون دروغگویی هم که گفتم دقت کن
بهار اون قبلا یعنی تو دوره ای که خواستگار بود و هنوز جواب مثبت نداده بودم بهش اصلا حرفی که مربوط به مسائل اینجوری باشه نزده و یا هیج رفتاری هم نمی کرد که من بگم اون ذهنش همش رابطه جنسی
دقیقا بر عکس این بود ،وقتی با من بیرون می رفت اصلا دست منو نمیگرفت و حتی خودشو به من نزدیک نمی کرد،تو اس ام اس هاش هم هیچ وقت این جوری نبود
من حتی تو اون مدت با خودم فکر می کردم که نکنه اون اصلا میل جنسی توش وجود نداره ،باور کن این فکرها همیشه تو ذهنم می اومد و فکر میکردم چرا اون اصلا هیچ حرفی یا رفتاری که نشون دهنده این میل باشه توش وجود نداره ! نمی دونم یهو چرا انقدر تغییر کرد !
قبل محرمیتمون من پدر بزرگم بیمارستان بود و مادر بزرگم اینها اسباب کشی داشتن میخواستن خونشون رو بکوبن بسازن که پدر بزرگم سکته مغزی کرد و همه چیز قاطی شد
روزی که قرار بود خونشون رو تحویل بدن هنوز یه سری خرت و پرت تو خونه مونده بود و کسی هم نبود کمکی کنه ...من مجبور شدم با اون برم و ماشینش رو پر کنیم چون مامان اینام همه بیمارستان بودن.مامانم خیلی تاکید کرده بود که رفتی اونجا مراقب باشی ها ...
خودمم از وقتی پامو گذاشتم تو خونه اونا همش منتظر یه واکنشی بودم تو فکرم می اومد
:302: نه اینکه دلم بخواد اتفاقی بیفته ولی تو فکرم می اومد:302:
(الانم فکر میکنم همون افکار شیطانیه من باعث شده این اتفاقات بیفته .... و اون پسر خوب یهو انقدر عوض بشه )
وقتی رفتم تو خونه ،خوب یه خونه خالی بود و هر اتفاقی هم می شد بیفته و منم بااون خیلی صمیمی بودم و رابطه رسمی نبود..ولی خیلی سریع خورد ریزها رو جمع کرد و رفت تو ماشینش
من برگشتم بالا یه گلدون که جا مونده بود رو بیارم پایین ،سنگین بود نشد بلندش کنم ،زنگ زدم گفتم بیا یه چیز جا مونده ،اومد بالا ،گفت تو برو پایین تو ماشین جنس هست من می ارم .همش فکر میکردم حتما هیچ میلی نداره !
دروغ دیگه ای هم ازش ندیدم تا حالا !
ممنون بهار حرفای خیلی خوبی گفتی بهم :72:
:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryamp
دوست من سلام
به نظر من این آقا اصلا به درد زندگی نمی خوره و چه بهتر که هنوز شناسنامت رو خراب نکرده جدا بشی...با همین توضیحات کمی که دادی مشهود هست این آقا دوست داشتنی در کارش نیست...کسی که هنوز شما زنش نشدی مدام می خواد ازت باج بگیره و به نیازهای جنسیش فکر می کنه نمی تونه یه تکیه گاه خوب باشه واست...مثل خواهرم دارم بهت می گم جدایی الان خیلی آسون تره تا وقتی راهی دادگاه و ...بشی و مهر مطلقه هم روت بخوره...چیزی رو که قراره بعد از ازدواج بفهمی از الان داره خودش بهت می گه که تنوع طلبه!
به خدا اگه یک لحظه اراده کنی و احساست رو مدیریت کنی و پا روی اون دوست داشتنه بزاری زندگیت رو نجات می دی...مردی که اصلا خویشتن داری نداره و واسا از همین اول کار قهر و بی محلی و ...به کار می گیره تا به خواستش برسه آدم عاقل و پخته ای نیست...باور کن شاید مشاور یک سری راهنمایی ها بهت بده ولی این آدم همینه...این مرد زندگی تو نمی شه...و به خدا می گم دلم نمی خواد بعدا بیای ی تاپیک راجع به طلاقت بزنی اینجا...اون داره مثل یک دوست دختر تو رو برای رسیدن به خواسته هاش فریب می ده و بعید نیست به لذت هاش که رسید دلش رو بزنی و به یک بهانه ای تو رو کنار نگذاره و نره سر نفر بعدی...کاش گوش می دادی حرفمو...سادگی نکن دختر...خونش نرو...نزار بهت دست بزنه و جلوی خودت رو بگیر و اگه واقعا دوستت داشته باشه فقط به خاطر مسائل جنسی هی برات قهر و ناز نمی کنه...
چشم عزیزم حواسم هست :302:
مریم تو تجربه جدایی داری؟مریم اون تو دوران خواستگاری هم از تنوع طلبیش می گفت .
یعنی من دونسته این رابطه رو تا اینجا کشوندم
مریم ممکنه الان فقط حرفشو بزنه ،آخه بعضی از دوستام می گن ممکنه حرفشو بزنه که من تنوع طلبم ولی در واقعیت و تو زندگی این جوری نباشه ؟!
RE: به خاطر این رفتارهایی که از نامزدم دیدم خیلی دودل شدم
اتفاقا شما دختر خوبی هستی .
اون آقا هم پسر خوبی هستند.
اما الان به خاطر شرایط خاصی که دارید قضایا با هم قاطی شده و هر دوتون احتیاج دارید که کمی آرامشتون را حفظ کنید و روی رفتار هاتون کنترل داشته باشید .
اگر عشق بین شما و ایشون در زندگی ریشه کنه ومحبت ها تون عمیق بشه اون هم در زندگی نه الان به واسطه مهارت هایی که لازم هست هر دوتون به دست بیارید و گذشت هایی که هر زن و شوهری توی زنگی میکنند مطمین باش به جایی می رسید که همین آقا که چاق نشدن شما برایش خیلی مهم هست روزی پروانه وار دورو بر شما با اضافه وزن 15 کیلو خواهد چرخید.
اصل درست رفتار کردن هست . انسان ها در طول زمان معیار هاشون هم عوض می شه مهم این هست که به خواسته های هم احترام بذارید ودر جایی که حس می کنید توسط یارتون درک نمی شید نا امید نباشید و به دنبال راه چاره ودرمان و برطرف کردن مشکل باشید.
نازنین جان با همسرت برو بیرون ، خیلی هم خوب برخورد کن . در درستی حرف های شما راجع به حقوق زن وشوهر هیچ شکی نیست اما عزیزم نحوه عنوان کردنش هم خیلی مهم هست .سعی کن از نامزدت دلجویی کنی و به ایشون ابراز محبت کنی و به ایشون اطمینان بدی که بعد از عقد رسمی جای هیچ کمبودی را براشون نمی ذاری و تمام تلاشت را می کنی . اما الان انتظار داری که از سمت ایشون استرس های شما راجع به این موضوع درک بشه وهمراهتون باشه .
ازشون بخواین که دوست دارم ببینم مردم چطور با تمام عشقی که به من داره و من را مشتاقانه می خواد به خاطر من پا رو دلش می ذاره و براش آرامش من مهم ترین چیز هست.
این را هم بگو که اشتیاق تو هم به اون کمتر از ایشون نیست ومنتظر هستی که زودتر عقد کنید .
عزیرم این اعتماد اولیه را به ایشون بدهید که دوستش دارید . محبتش کنید .اگر هم مورد خاصی ذهنتون را درگیر کرد به سادگی از روش نگذرید اما به خودتون وقت بدید و به موقع اون را بررسی کنید .تا زمان عقد رسمی هنوز وقت دارید که ایشون را کشف کنید.