RE: خینت همسر. دلم میخواد بمیرم
دوست عزیزم سلام
من واقعا از ته دل برای همه ی ناراحتی هات متاسفم ...و متاسفانه کاری نمی تونم واست بکنم جز این یک پست که برایت می نویسم:
1-دوست عزیز بارها در این تالار گفته ام که : خیانت مشکل فرد خیانت کار است نه فردی که خیانت دیده...در واقع اگر ما اندکی عزت نفس داشته باشیم وقتی خیانت می بینیم دنبال ایراد و اشکال در خودمون نمی گردیم...شما اگر فرشته ی روی زمین هم باشید اون کسی که به اصول اخلاقی و انسانی خودش و به تعهدش پایبند نیست پایبند نمی ماند...و اگر شما بدترین آدم روی زمین هم باشید اگر شوهر شما انسان متعهد و با اخلاقی بود در صدد حل مشکلش با شما بر می آمد نه اینکه سراغ رابطه ای جدید برود.
2- عسل عزیزم ما گاهی تنوع طلبی طرفمان را به حساب کم کاری های خودمان می گذاریم...این اشتباه است...اگر دیگری خطا کرد تو قرار نیست تاوانش را بدهی...همه ی ما آدمها اشتباهاتی داریم...من...تو...شوهرت...اما آیا وقتی شوهرت برای تو کم می گذارد تو دنبال خیانت یا رابطه ی جدید می روی؟
نه...پس علت خیانت ایشون کم کاری های شما نیست...
3-دوست گلم خیانت خطایی هست که اگر بخشیده شد باز هم تکرار خواهد شد...شما به هیچ وجه نباید شوهرت رو ببخشی و تازه محبت بیشتر بکنی...فرد خطاکار رو باید تنبیه کرد نه تشویق! تو حق داری عصبانی باشی ...نبخشی...اعتمادت رو از دست بدی...اینا حق تو هست...شما باید کاری کنی شوهرت بیشترین تاوان رو بده واسه کار خطاش تا این خطا رو دیگه به آسونی دوباره و دوباره تکرار نکنه...
4-دوست عزیز اگر ترسیدی ...اگر از جدایی ترسیدی...اگر واسه اینکه جدا نشی هر حقارتی رو تحمل کردی آخرش کارت به جدایی می رسه اما با حقارت...شجاع باش تو زندگی...ترس از دست دادن آدمارو نداشته باش که آخر هر قصه ای تنهاییه...آدم ترسو جذابیتشو از دست می ده...و وقتی بفهمن از از دست دادنشون می ترسی هر بلایی که بتونن سرت می آرن!
5- 6 ملیارد مردم کره ی زمین که شوهر شمارو ندارن مردند؟ نه...پس شوهر شما هوا نیست که اگه نباشه خدای نکرده تو هم نباشی... ما همه بدون هم زنده خواهیم موند...دنیا صحنه ی همین دل بستن ها و دل کندن هاست...یک روز مرگ پدر ...یک روز مرگ مادر...مرگ همسر...طلاق...اما باز هم زنده می مونیم ...
6- رابطه ای که در اون علاقه یک طرفه باشه همه چیز آدم رو ازش می گیره...عزت نفسشو...غرورشو...اعتمادشو...س� �امتیشو...امیدشو...
دنیا پره از آدمهایی که مارو دوست دارن پس حیف نیست حروم بشه به پای کسایی که مارو دوست ندارند؟
7- من اصلا توصیه به طلاق و جدایی نمی کنم...اما بهت می گم مثل مرد باش ...شجاع باش و به عنوان یک زن جذاب! تصمیم بگیر با خودت که مجکم بیاستی و از جدایی نترسی و اتمام حجت کن با شوهرت که خیانت را توهین می دانی و توهین را به هیچ وجه تحمل نمی کنی...همانگونه که اگر تو خلانت کنی او هم 1 ثانیه هم تو را نگه نخواهد داشت...
8-خیلی از خانوم ها شرایط شما رو تجربه می کنن...شما اولین و آخرین نیستی...اما طوری رفتار کن که اگر زنی از بیرون تورو تماشا می کنه از زن بودن خودش احساس غرور کنه ! :72:
RE: خینت همسر. دلم میخواد بمیرم
مرسی مریم عزیز
ممنون که نظرت رو گفتی....ولی من نه ترسیدم نه اعتماد به نفسم رو از دست دادم...من غمگینم .....
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
من اینهارو از جمله ی اگه ازش جدا بشم می میرم! برداشت کردم عزیزم. امیدوارم همونطور که یک رابطه ی 10 ساله داشتین که خیلی ها هنرش رو ندارند و تا این حد زیرک یودین از پس این مشکل هم برمیآین...اما متاسفانه یک چیزی که باید واقع بین بود نسبت بهش که خیانت چیزی هست که در تاریخچه ی یک زندگی 30-40 ساله بلاخره اتفاق می افته اما عکس العمل ها بهش متفاوت می تونه باشه...مخصوصا اگر فرزندی دارید...بهتره به یک مشاور مراجعه کنید حتی برای یک جلسه
موفق باشید
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
خواهرم،
توي پست اولي كه زدي نكات بسيار مهمي رو مي شه از زندگي شما فهميد..
هر چند به دليل وضعيت روحي كه داري و تا حدودي درونگرا هستي، و اين احساس تنهايي كمي كمك كردن به شما رو سخت مي كنه... اما حتما آرامش داشته باشيد چرا كه بدون آرامش واقعا نمي شه فكر درستي كرد..
با توجه به اينكه پستي گذاشته بودي در تاپيك ديگري كه مشكلات شما را تا حدودي روشن مي كرد..
البته نيازي نيست خودتون رو سرزنش كنيد. كافيست به سادگي مسئوليت اون اشتباهات رو قبول كنيد و براي اصلاح اونها (نه جبران اونها) برنامه ريزي كنيد. در اين صورت موفق خواهيد بود!
نوشته بوديد همسرتون عنوان كرده چيز خاصي نيست.آيا واقعا باور كرديد كه چيز خاصي نبوده؟ خيلي از اين دل نگرانيهاي شما مربوط به باور شما نسبت به ايشون مي شه. آيا ايشون رو باور داريد؟ آنچه من فكر مي كنم اين است كه شما ايشون رو باور داريد اما سايه اون خانم موجب دغدغه فكري ايشون و شما شده. اين موضوع تا حدودي مشكل رو ساده مي كنه و جاي نگراني رو كم مي كنه! البته اگر حدسم درست باشه!
اين احساس دلبستگي شما، هرگز نبايد تبديل به وابستگي بشه دقت كنيد اين اتفاق براي هر زني، مي تونه يك خودكشي احساسي محسوب بشه! بنابراين اگر نباشه، هيچ اتفاقي نمي افته و شما غمگين خواهيد بود! كه البته طبيعي است..
در همه پستهايي كه گذاشتيد به نظر مي رسه كه ايشون شما رو ترك كرده اند و امكان داره برگردند و يا بر نگردند! اين درسته؟
به نظر شما چه مسئله اي موجب خواهد شد ايشون برگردند به سمت شما؟ آيا انگيزه هاي لازم را براي اين بازگشت مي بينيد. من فكر مي كنم فهرست برچسب هايي كه ايشون به شما زده اند ناشي از روح ازرده شما و ايشون هست و شايد تا حدود 60 درصد واقعي نباشه و اغراق باشه. يعني شما واقعا اينگونه نبوده ايد! نخواستيد باشيد اما ايشون مثل يك حرفهاي ايشون مثل يك زخم چركين باز شده و وقتي شكافتيد متوجه يه سرطان فراگير شده ايد كه كل زندگيتون رو گرفته! البته اين احساس شماست و واقعيت جريان اينگونه نيست. واقعيت اينه كه شايد اتفاقاتي موجب شده كه ايشون ازرده بشوند.. اما اگر عشق باشه! هرگز از بين نمي ره! ( اما چه بسا عشقهايي كه ما مي گيم عشق، اما عشقي وجود نداره)
كمي برگرديد به عقب، اون زمان كه عاشقانه ازدواج كرديد و طبيعتا مدتي ايشون رو مي شناختيد! ايشون اون موقع يكي از صميمي ترين دوستان شما محسوب مي شد، نه؟
بيايد كمي مثبت نگاه كنيم هر چند واقعا سخته! ببينيد ايشون در يك مهلكه گرفتار شده و اين موقعيت رو شما با توجه به رفتارهاي ايشون ( مثل فهرست كردن و برچسب زدن) تشخيص داديد و متوجه غير عادي شدن ايشون شديد! همين نكته اي كه نشون مي ده ايشون تا قبل از اين نه بهانه گيري مي كرده و نه از اين فهرستها جلوي شما مي گذاشته چون به عنوان يك رفتار غير طبيعي از اين كار نام برديد! حالا با كمي تغيير در نگاه خودتون به ايشون به عنوان يك دوست بسيار صميمي، چه كمكي مي تونيد به ايشون بكنيد؟ مي تونيد كمكش كنيد كه از اين وضعيت سربلند خارج بشه؟ شما مي دونيد چه چيزي به نفع دوستتون هست! لازم نيست ايشون رو ببخشيد يا نبخشيد. لازمه به ايشون با تمام قوا كمك كنيد! لازم نيست زندگيتون رو نجات بديد! لازمه زندگيتون رو از نو بچينيد! مثل يك شطرنج بازي كه ناگهان صفحه را بر هم مي زند و مهرها را دوباره مي چيند.
تكرار اشكالات گذشته كمكي نخواهد كرد، جبران اشتباهات گذشته دردي دوا نمي كند! برنامه داشته باشيد، در كمال آرامش و سعي كنيد به دوستتون عاشقانه كمك كنيد حتي اگر با شما نماند!
البته تجربه من نشون مي ده كه اين اتفاقات كه در زندگي هر زن و شوهري در دنيا مي افته و تقريبا مي شه گفت از هر سه زن متاهل، يك نفر اون رو تجربه مي كنه، بعد از مدتي به حالت اوليه باز خواهد گشت و آرامشي پايدار بر قرار خواهد شد.
طبيعت كاري كه همسر شما انجام داده خوب و پسنديده نيست. هيچ كسي نمي تونه كار ايشون رو توجيه كنه! اما مي تونيم به صورت يك اتفاق بد، يك حادثه، يك نشيب در زندگي شما، به اون نگاه كنيم. مطمئن باشيد زندگي هميشه در نشيب نيست و نخواهد بود. مي دونيد چرا مي گن عاشق كوره و اونهايي كه عاشقند اين رو قبول ندارند! علت اصليش اينه كه عاشق، بسيار مثبت نگره و مي پذيره معشوق خودش رو تمام و كمال! من با نگاه اغراق آميزش موافق نيستم چون با واقع بيني در تضاده! اما شما كه اين اندازه عاشق هستيد، مطمئنا مي تونيد مثبت نگاه كنيد.
باز هم براتون دعا مي كنيم تا از اين وضعيت هر چه زود تر خارج بشيد.
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
تصحيح پست 24 جهت روشن شدن منظورم:
اين احساس دلبستگي شما، هرگز نبايد تبديل به وابستگي بشه دقت كنيد اگر شما به جاي دلبسته، وابسته بشيد، يك خودكشي احساسي كرديد!! بنابراين اگر شوهر شما نباشه، هيچ اتفاقي نمي افته و فقط شما غمگين خواهيد بود چرا كه به ايشون وابسته نيستيد و دلبسته هستيد!
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
Sciعزیز
چی بگم!فقط میتونم بگم اینجا!سایت همدردی بهترین جای روی زمین....چون دوست خوبی مثل شما با این همه نگرانی و دقت ..میخواد به من کمک کنه ....ممنون....ممنون ..ممنون
تقریبا همه حدسهاتون درسته.....من میخوام ازاول شروع کنم ازاول!باز هم عاشقانه والبته این دفعه اگاهانه....و حتما اگه فرصت شروع دوباره رو داشته باشم...حتما از شما دوست عزیزم کمک میگیرم...برای اینکه اشتباهات گذشته رو تکرار نکنم......من نمیدونم وابستگی رو به چی میگید.....تا اونجایی که خودم میدونم من دلبسته ام
باز هم سپاس فراوان
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
من ازدواج کردم ۱۰ سالی هست عاشقانه ازدواج کردیم
یک نقطه روشن
در طول این مدت مشکلات زیادی داشتیم
این مشکلات حل شدن؟تو حل کردی یا همسرت یا با هم؟.
تا اینکه متوجه شدم شوهرم با یکی در ارتباطه.....اول انکار کرد ولی بعد دیگه نه..هنوز هم میگه چیز خاصی در بین نیست ولی هنوزهم اون خانم سایه اش روی زندگیمه....
این حرفتون یعنی چی؟یعنی شوهرت دیگه انکار نمیکنه با اون خانومه؟چه جوری حس میکنی اون خانوم هست؟حس میکنی با شوهرت ذر ارتباطه یا میترسی شوهرت تو رو با اون مقایسه کنه و اونو بهتر ببینه و بره سراغ اون؟
شوهرم هم دیگه بهانه گیر شده و تمام بدیهای من رو لیست میکنه و همش ازم ایراد میکیره
فکر میکنی ایراد گرفتنهاش بخاطر حضور اون زن و مقایسه کردن تو با اون زنه؟
من خیلی دوستش دارم و اگه ازش جدا شم میمیرم
خیلی خوبه که دوسش داری ولی مطمئن باش نه بخاطر شوهرت و نه کس دیگه نخواهی مرد
متوجه شدم کجاها اشتباه کردم ...کجاها کم گذاشتم
ایا هنوز بخاطر اون اشتباهات خودتو سرزنش میکنی؟
مشکلم در حال حاضر اینه که نمیتونم خشم خودم رو در مورد این خانم وقتی حسش میکنم تو زندگی کنترل کنم و این مسئله باعث شده نتونم هیچکاری برای نجات زندگیم انجام بدم.......
خشم تو طبیعیه.اتفاقی افتاده و ناراحتی پس خودتو بخاطر ناراحتیت سرزنش نکن.انتظار نداشته باش با این اتفاقات هیچ احساس بدی نداشته باشی.مگه ادم از سنگه؟باید خشمت رو تو مسیر صحیح بندازی و با استفاده ازش مشکلتو حل کنی
واقعا داغونم....فقط بهم بگیدچی کار کنم اگه شوهرم دیگه من رو نخواد؟؟؟؟؟؟؟؟
بهتره این جوری بگیم.ایا شوهرم منو میخواد؟مطمئنا راه نفوذ شما به قلب همسرتون بسته نیست فقط از ناراحتی زیاد این راهو گم کردی.بهتره برگردی به ده سال قبل و راههایی که باعث شد قلب همسرت رو تسخیر کنی و عاشقانه ازدواج کنین رو به یاد بیاری
من هم ۱۰ سال از عمرم رو روی این زندگی گذاشتم !امیدوارم دیده شم
منظورت دیدن شدنت توسط همسرته؟
چه فایده ای داره که ریشه یابی بشه من خودم اشکالات رو پیدا کردم
اشکالاتی که پیدا کردی رو حل کردی؟
اون هم اشکالاتی داشته ولی مهم اینه که راهش این نبوده .....
کاملا حق با توئه راهی که رفته اشتباهه
ما بهترین سالهامون رو در کنار هم گذروندیم ...همدیگر رو دوست داشتیم.....کاش درصدد رفع مشکلات برمی اومد نه اینکه وارد یه زندگی اشتباه بشه....
ببینید الان پای یکی دیگه هم وسطه کافیه یک هزارم ثانیه از ذهنش بگذره که شاید اون بهتر از این باشه !در این حالت هر کاری من کنم بی فایده است
نه عزیزم این فکرت صحیح نیست.
با حرفهایی که زدی معلوم میشه اتفاقی که افتاده تو رو وارد یک شوک کرده و باعث شده اعتماد به نفست کامل ازبین بره.اولین قدم اینه که خودت خودتو دوست داشته باشی و باور کنی ادما با نقاط ضعفشون هم جذابند و حل کردن مشکلات به جذابیتشون اضافه میکنه.باور کنی که اون زن هم یک انسانه و نقاط ضعف و قوت رو با هم داره و رفتن همسرت به سمت اون الزاما دلیلش عدم جذابیت تو نیست.علت رفتار همسرت هر چیز دیگه ای میتونه باشه. چه بسا اگه ده سال پیش همسرت به جای تو با اون زن ازدواج میکرد حتی یکسال هم عاشقانه زندگی نمیکرد چه برسه به چند سال.چه بسا اگه همسرت سراغ اون زن بره مشکلاتی خیلی بزرگتر و بیشتر با هم داشته باشن.پس از لاک غم بیرون بیا و سعی کن اون مشکلات که گفتی رو حل کنی.برای حلشون میتونی از اینجا هم کمک بگیری.نهال عشقی که تو و همسرت ده سال پیش کاشتین خوب ازش مراقبت نکردین حالا باید جبران کنید.قوی باش و علفهای هرز دور این نهال رو ریشه کن بکن.
در نهایت برای هوشیاری همسرت و اگاه شدنش از اشتباهش و احیانا تنبیهش یک راهکار باید پیدا کرد
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
بهار ۶۶عزیزم،دوست خوبم
خیلی ممنون....درست میگی ...مرسی که نوشته هام رو تحلیل کردی...خیلی بهم نیرو دادی.....درسته من اول باید خودم رو دوست داشته باشم تا بقیه هم!....یه فکرهایی دارم ...باز هم ازتون کمک می گیرم
مرسی دوست خوبم....
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
سلام
سعی کن دیگه غرغر نکن
سعی کن یه طوری نشون بدی که برات اهمیتی نداره که با کسی باشهs
RE: خیانت همسر. دلم میخواد بمیرم
سلام خواهرم
اینکه تصمیمات جدیدی گرفتید بسیار عالیست و اینکه نتایج خوبی بدست اوردید هم خوبه
اگر دوست داشتید بگید در چه مرحله ای هستید