RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
[align=justify]دلم میخواد بهت بگم:
تنها تجربه تو از زندگی فقط تجربه توانایی جسمی در تخلیه عقده بی پایان و عفونی شهوت بود!(این تجربه هرحیوانیه)
دلم میخواد بهت بگم:
س.ک.س میتونه کثافت باشه میتونه استخر معطر با بوی ارکیده باشه...!(حتی بین این دو برای تو تفاوتی نبود)
دلم میخواد بهت بگم:
بعد از هربار ........... من استفراغ کردم!
دلم میخواد بهت بگم:
اگه دوباره زن خوبی وارد زندگیت شد و از تجربیاتت استفاده میکنی یادت باشه درد تلخ تجربه زندگی با تو را من کشیدم و محبتش نصیب زن دیگه ای میشه!
دلم میخواد بهت بگم:
من زیاد لی لی به لالات میذاشتم فکر کرده بودی خیلی خبره، اما رفتم تا بفهمی هیچ ... نبودی!
دلم میخواد بهت بگم:
زن هر جوری باشه چه زشت چه خوشگل اگه نخواد سرت کلاه بذاره یه فرشته است، زن خیلی موجود بزرگیه!
دلم میخواد بهت بگم:
س.ک.س یه چیزه و عشقبازی با سر منشاء عشق در قلبت یه چیز دیگه است!
دلم میخواد بهت بگم:
تویی که نمیتونی با یه زن عاشقانه حرف بزنی درست مثل مردی میمونی که توی رختخواب ناتوان باشه!
دلم میخواد بهت بگم:
لذت روحی معاشقه موندگاره اما س.ک.س لذتی میاره که فقط یک روز طول میکشه!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد ژست روشنفکریت فقط برای دختران غریبه است، به خواهر و مادرت و زنت که میرسی قیصر میشی!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد توی تختخواب با تمام عقیده هام موافق بودی و صبحها از دنده دیگر از خواب پا میشدی!
دلم میخواد بهت بگم:
من محتاج درک شدن نیستم، دردم میاد خر فرض بشم!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد انقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد هر بار که آزادیمو محدود میکنی، میگی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است! نسل تو هم که اصلا مسئول خرابیهاش نبود؟!
دلم میخواد بهت بگم:
هروقت یه زن ه.ر.ز.ه یکم علف دستش گرفت و گرفت دم ِ دهنت و تو قاپ زدی خوردی، فهمیدم که گوسفن....!
دلم میخواد بهت بگم:
تو همیشه عادت داشتی از لجنزار شهوتی پست ارتزاق کنی!
دلم میخواد بهت بگم:
دلم برات میسوزه چون مرد هر چقدرم که خائن و هوسران باشه بازم درد را احساس میکنه!
دلم میخواد بهت بگم:
رابطه تو با ر.و.س.پ.ی.ه.ا مثه ظرفهای غذای دست خورده ای میمونه که معتادا از سطل آشغال در میارن و با دست ازش میخورن!
دلم میخواد بهت بگم:
وجودت کثیفه نه بخاطر س.ک.س با ر.و.س.پ.ی.ه.ا بخاطر از دست دادن لیاقت بودن با انسان مهربانی مثل من![/align]
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
آتنا جون عزیزم من با وجودی که خشنم و کمی فمنیسمی ولی خدایش با خوندن این تاپیک نمی دونم چرا حس بدی بهم دست داد این چه الفاظیه که استفاده کردی یکم مهربونتر و لطیفتر و قشنگتر می نوشتی
بی خیال جنس مذکر یکم به جنس خودمون احترام بذار:163:
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
[align=justify]هاله جان این حس واقعیم بود که من دلم میخواست به شوهر سابقم بگم
اصلا حس فمینیستی در کار نبود اگه دقت هم کرده باشی به هیچ آقاییی توهین نکردم مخاطبم فقط و فقط شوهرم بود
من خودم با فمینیست مخالفم ، البته با مردسالاری هم مخالفم
اگر تو هم جای من بودی عزیز حتما حال منو داشتی
وقتی 4 سال تمام عقد یه نفر بودی که کوچکترین ارزشی برات قائن نمیشد، بی اعتنا از کنار محبت بی چشمداشتت رد میشد، ازت پول میگرفت و پولی که از تو میگرفت میرفت با التماس خرج زنای هرزه میکرد بهشون کادو میداد تا یه ساعت باهاشون باشه!! تو هم اگه جای من بودی همین حرفا رو میزدی شایدم بدتر![/align]
http://www.hamdardi.net/thread-18073.html این فقط بخشی از چیزیه که من کشیدم و شما فقط میخونیدش
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم خیلی دلم می خواست بهت بگم
ای کاش از اول می دونستی زندگی مشترک یعنی چی؟
ای کاش برا زندگیت بیشتر تلاش می کردی
ای کاش اوایل زندگیمون به جای خاله بازی و رفت و امدهای بی موردت بیشتر به فکر زندگیمون بودی
ای کاش انقدر به فکر خواسته و دوست داشتنها و علایق خودت نبودی و بیشتر به من و زندگیمون فکر می کردی
ای کاش به این فکر بودی که منم سنم داره می ره بالا و دلم بچه می خواد
ای کاش دیشب که پشتت به منبود و من داشتم تلویزیون نگاه می کردم ودیدم که مادره پسرشو با عشق بغل کرد و من زار زار گریستم می دیدی و باهام همدردی می کردی اما من نزاشتم که تو متوجه بشی .
ای کاش اوایل زندگیمون منو از 4 شنبه تا اخر شب جمعه منو به زور خونه خانواده ات نمی برده که اینقدر احتراماتمون بین منو خانواده ات از بین بره
ای کاش اون موقع که پدرت به من تحمت دزدی زد از من دفاع می کردی
ای کاش وقتی پدرت قول دادهبود که به ما یه خونه میده بعد زیرش نیم زد تا من مجبور نباشم مثل یه مرد 40 ساله این همه سگ دو بزنم تا یه خونه و کار دستو پا کنم که الان حتی حال نداشته باشم به خودم برسم و از کار کردن خسته بشم و از زندگی خسته بشم .
ای کاش همون اول زندگیمون وقتی یه پول گیرت اومد به جای اینکه به فکر درست کردن و تمیز کردن واماده کردن همون خونه ای که بابات مثلا قرار بود به مابده باشی رفتی ویدئو و لوازم ضبط باند بار ماشینت خریدی این کارو نمی کردی .
ای کاش به فکر زندگیمون بودی از اول .
و ای کاشهای دیگر که خیلی زیادن .
ای کاش منو بیرون می بردی همیشه دلم می خواست باهات برم پیک نیک با یه سبد چای خواراکی بریم یه پارک که حتی تو این رو هم از من دریغ می کنی همیشه و بهم می خندی .
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم خيلي دلم ميخواست بهت بگم كه:
بابت تمام زحمتايي كه امروز برام كشيدي ممنونم. امروز كه خيلي حالم بد بود فقط وجود تو و محبتات بود كه منو آروم ميكرد.فكر نميكنم هيچ جاي دنيا بتونم مثل تو رو پيدا كنم.امروز خيلي خسته ات كردم وقت خواب با تمام خستگي و با چشماي خواب آلوده ازم پرسيدي بهتري؟ دوست داشتم بهت بگم عزيزم مگه ميشه تو رو داشته باشم وحالم خوب نباشه ولي نا نداشتم و فقط سرمو به نشونه بله تكون دادم.
بعد از اينكه خوابيدي من بهتر شدم و اومدم تو همدردي و از همينجا ميخواستم بابت تمام محبتاي امروزت تشكر كنم. خدايا سايشو بالا سرم نگه دار:323:
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عزیزم
پر از حرف های ناگفته ام که مدت هاست بغضی ست که راه گلوم رو بسته
از تمام حرمت های شکسته شده بینمون ناراحتم
از تمام تایید های غلطی که شدی گله مندم دلم میخواست فقط یه بار تو جلسات خانوادگیتون که پشت درهای بسته برای زندگیمان تصمیم گرفته میشد برای جدایی یا ادامه من هم بودم دلم میخواست میتونستم تمام بدی های خانوادت جبران کنم فقط یک بار دلم میخواست چشمام ببندم و تمام بی محبتی هاشون بهشون بگم ولی صد حیف که وجود هدیه خدا در وجودم اجازه این همه کینه رو نمیده
میدونم خیلی داری سعی میکنی جبران روزهای تلخم بشه ولی نمیتونم دیگه باورت کنم نمیتونم تمام خاطرات بدیو که تو دلم کاشتی رو فراموش کنم نمیشه یادم بره چه روزهایی از شادترین روزهام سیاه شد
متاسفم که اینقدر راجبت تلخ می گم ولی بارها و بارها برای نبودن هات شرمنده بودم بارها برای حفظ زندگیم کنار تو تحقیر شدم ازت بیزارم
با تمام عشقم ازت بیزارم میدونم توام پر از سکوت های تلخی تو چشمات غم هات میبینم ولی گاهی با بدجنسی خوشحال میشم از بدبختی هات غصه میخورم ولی تقاص همه رفتارهای بدت هست
از مشکلات خانوادت دیگه ناراحت نیستم این هم تقاص همه قضاوت ها و تایید های نابجاشون بود
ولی هیچ کدومتون رو هیچوقت نمی بخشم چون قبل بودنت کینه رو بلد نبودم خوشحال از ناراحتی کسیو پستی میدونستم ولی تو تویی که نزدیکترینم بودی خانوادت که دین و مذهب و خدا و پیغمبر شعار همیشگیشون بود همه این هارو تو وجودم قرار دادن از خانوادت متنفرم از محبت هاشونم متنفرم اگر همسرم نبودی از توهم متنفر بودم
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسری من خیلی دلم می خواست بهت بگم ازت ممنونم که به خاطر من امروز صبح ماشینو بردی تعمیر و این به قیمت خداحافظی نکردن با خانوادت شد که می رفتن کربلا.و واقعا آبروی منو خریدی.و ممنون هیچ منتی به خاطر هزینه سنگینی که متقبل شدی به سرم نذاشتی:46::43::72::46::43::72:
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عزيزم هاني من
دلم ميخواست بهت بگم خيلي ازت ممنونم كه دوباره سر پا شدي و مثل قبل به فكر زندگيمون هستي
دلم ميخواست بهت بگم واسم مهم نيست كه از ساعت 6 صبح نميبينمت تا 9.30 شب ... اين واسم مهمه 9.30 كه مياي ، تا درو باز ميكنم من و غرق بوسه و عشق ميكني تا صبح فرداش... دلتنگي هام جبران ميشه
دلم ميخواست بهت بگم ديشب وقتي با اون همه خريد اومدي خونه داشتم ذوق مرگ ميشدم
وقتي اون شب گفتي ماشين و ميفروشم تا واسه تو ماشين صفر بخرم ... فهميدم چقدر دلت درياست ... با همه وجودم گفتم من ماشين نميخواهم چون ديدم در مقابل داشتن تو اين چيزها مهم نيست
دلم ميخواست بهت بگم منو ببخش به خاطر كم صبري هام ، بد خلقي هام ، غر زدنهام و حساسيت هام
دلم ميخواست همه اين دلم ميخواستها رو بنويسم بچسبونم رو شيشه ماشينت اما بيدار شدي و گفتي ميرسونيم .. نشد
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
چقدر حرفا داشتم و دارم که بهت زنم که بخاطر اخلاق بدت نتونستم به زبون بيارم.
چقدر دلم ميخواست يه روز شروع کنم و از ابتداي آشناييمون بهت بگم و از لحظاتي که باعث شدي من ناراحت بشم غمگين بشم.عصباني بشم.گريه بکنم وحتي خودت و خانوادت رو نفرين بکنم باهات حرف بزنم.
دلم ميخواست بشنوي که چقدر ازت انتظارها داشتم و تو با بيرحمي شخصيتم رو لگدمال کردي و بهش بها ندادي.چقدر دلم ميخواست سرت داد بزنم.تا دلم ميخواست کتکت ميزدم و تو دم نميزدي.چقدر دلم ميخواست باهات قهر ميکردم و حرف نميزدم و محل سگ بهت نميذاشتم و تو عاجزانه طرفم ميومدي و ازم ميخواستي ببخشمت.
دلمميخواست بگم پشت اين ظاهر آروم و به ظاهر غمگين چه حرفها که دارم بهت بزنم ولي ازت ميترسم که مبادا باز فحش بدي و کتکم بزني دم نميزنم.
دلم ميخواست بهت بگم برا خودم متاسفم که از اينکه اونجور که فکر ميکردم نبودي و حس ميکنم که بهم کلک زدي تا منو بدست بياري.
دلم ميخواست بهت بگم رفتارت باعث شده تا حس کنم همه مردا بدجنسن و از همشون بدم بياد.دلم ميخواست بهت بگم وقتي بارها و بارها دلمو شکوندي و ناراحتمکردي و تازه طلبکار بودي که چه حقي دارم که ناراحت بشم و باز فحش دادي و کتک زدي ازت متنفر شدم و نفرينت کردم.
دلم ميخواست بهت بگم چه کارها که بايد خودت و خانوادت برام ميکرد و نکردين و برا همين کينه برام شده و دلم با خودت و خانوادت صاف نيست.
دلمميخواد بهت بگم بدم مياد از اينکه با خانوادت ارتباط داشته باشم و ازشون بدم مياد.
دلم ميخواست بهت بگم کاش جدا شدن آسون بود و اينقدر مجبور نبودم بخاطر ديگران زندگي کنم تا ميتونستم راحت ازت دل بکنم و براي هميشه از دستت راحت بشم.
دلم ميخواست بهت بگم چقدر حس انزجار دارم از اينکه فکر ميکنم برات يه نوکرم که بايد سر ماه حقوقم رو برات بيارم و تو اينو يه وظيفه ميدوني نه يه لطف.
دلم ميخواست بهت ميگفتم با همه اينها دوستت داشتم و دارم ولي تو هيچ وقت نميفهمي و فقط از من انتظار داري.
دلم ميخواست بهت ميگفتم ازدواج با تو باعث شده تا عصبي تر بشم.همش خودخوري کنم.زندگي برام مفهمومي نداشته باشه.افسرده بشم بعضي وقتها بي اختيار بشينم و به وضع خودم گريه بکنم.
دلم ميخواست بهت بگم ازت راضي نيستم و حقوقي که ميگيرم و بهت ميدم راضي نيستم و اميدوارم حلالت نباشه.
دلم ميخواست بهت بگم وقتي ياد کارها و حرفات ميفتم که منو ناراحت کردي و دلمو شکوندي کاش چند روز نبينمت و تنهام بذاري.
دلم ميخواست بهت بگم خيلي داري در حقم ظلم ميکني و نميدوني چه بلايي سرم داره مياد و انگار نه انگار.
دلم ميخواست بهت بگم تو اين مدت که باهات زندگي کردم از زندگي کردن خسته شدم و کاش اينو ميفهميدي و يه کم به کارهات فکر ميکردي:302:
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
اگه ایراد نگیرین بمن که نامزدمو میگم همسرم
دو جمله
قدرتو ندونستم
کاش بهم فرصت میدادی