RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
دلجوی عزیز ممنون .منظورت رو متوجه شدم .وشاید هم حق باشما باشد ملی خواسته ها در روابط جنسی باید مطرح شود تا تغییر کد والا من از کجا باید بدانم چه کنم .اتفاقا من اولین کاری که کردم همین بوده .با کلی سرچ کردن فهمیدم که کلی هم اضافه خدمت داشتم .
میدونید دوستان اول ممنون که راهنماییم کردید دوم اینکه من به این نتیجه رسیدم که بس که من خوش خدمتی کردم همه چی واسش عادی شده و من جایی برای نو اوری نزاشتم .حتی در این مورد بانی خیر هم شدم چند نفری با دیدن رفتار من با همسرم دلبری و لبندی یاد گرفتندو ....
تقصیر خودمه که تو هر چیزی شورشو در میارم دیگه حالا از خودم بد میشه .شاید هم ارزهای اخلاقی دارن تغییر میکنن انگار هر چی کولی بازی بیشتر در بیاری بیشتر عزیزی .انگار خوب بودنو خلاق بودن منطقی بودن شده ضد ارزش.
برام دعا کنید .
اگه مشاوره خوبی تو غرب تهران میشناسین لطف میکنین بهم معرفی کنید؟
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
قرار نشد کولی بازی دربیاری
چقدر خودت رو دوست داری ؟ وقتی خودت رو دوست داشته باشی به ارامشی وصف ناپذیر می رسی
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
وای توروخدا نگو اتنا جونم استرسم بیشتر شد
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
عزیزم توی هر کاری نه افراط خوبه نه تفریط
ولی شما در حال حاضر مثل کسی می مونه که یه سرما خوردگی داره و نیاز داره یه مدت بیشتر استراحت کنه
ولی اگه کسی اومد احوال شو بپرسه نباید به تیپ و تاپ طرف بزنه بلکه باید تشکر هم بکنی
شما یه مدت بیشتر به خودت برس و ذهنت رو اینقدر روی رفتارهای شوهرت متمرکز نکن ولی اگه اون سمت شما اومد استقبال کن
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
RE: میترسم همسرم رو از دست بدم
من اين چيزي كه ميگم به شما توصيه نمي كنم فقط تجربه خودمو ميگم شما خودت نتيجه گيري كن . شوهر من هم اوايل ازدواج خيلي از من ايراد مي گرفت ظاهرم دستپختم مي گفت تو نمي توني كاري انجام بدي خلاصه اعتماد به نفسم رو تخريب مي كرد اوايل موفق بود در اين كار (تضعيف من ) به حدي كه بعد از تولد فرزندم شده بودم مثل يك پيرزن اما يكباره به خودم اومدم تمام سعي خورم رو كردم كه به خودم ارزش بدم به ظاهرم رسيدم فعاليت هاي اجتماعي ام را شروع كردم البته نه يكباره كه موضع بگيره و حس كنه از كنترلش خارج شدم بلكه كم كم . به طور خلاصه سعي كردم به خودم بها بدم ومطالعه ام رو زياد كردم نت رفتم و... نمي گم راحت بود روزهايي بود كه حس مي كردم داره بين مان فاصله مي افته اما همسرم از دور شاهد رشد روز افزون من بود و حالا روزي رسيده كه خيلي بهم بها مي ده و ميده مني كه به خودم خيلي ارزش قايلم چرا اون نباشه . نمي دونم به نظر من كمي سختي و تلخي رو تحمل كن ولي بذار اون دنبالت بياد به خودت بها بده