من 21 سالمه درست. اما واقعا خوب و بد روزگار رو چشیدم.
دیگه انگیزه ای واسه این زندگی ندارم.
خوشبختی از نظرم یه توهم احمقانه اس برای من
نمایش نسخه قابل چاپ
من 21 سالمه درست. اما واقعا خوب و بد روزگار رو چشیدم.
دیگه انگیزه ای واسه این زندگی ندارم.
خوشبختی از نظرم یه توهم احمقانه اس برای من
نوشین خانم عزیز،نقل قول:
نوشته اصلی توسط نوشین خسته
چرا جای خدا تصمیم می گیری؟
از کجا می دونی؟
مطمئن باش که هر نفسی که می کشی هدیه ای از سوی خدا به تو هست که بنده اش هستی!
و مطمئن باش که تو لایق دریافت این هدیه هستی! وگرنه بهت نمی رسید!
چرا امشب اینقدر ناراحت هستی؟
اتفاق خاصی افتاده؟
با دوستت دعوا کردی؟
شما هم خسته شدید دوستان.
وقتتون رو نباید برای من بی ارزش میگذاشتید.
ایشالا که همیشه شاد باشید
آره دعوا کردم. مثل همیشه.
ولی این بار و امشب و این لحظه به هیچ چیز این زندگی فکر نمیکنم.........
چون از هیچ جهتی بهش انگیزه ای ندارم........
حسم میگه که خدا هم از من نا میده. همینطور که من از تمام دنیا و بنده های اون نا امیدم
موافق هستی فعلاً صحبت رو تمام کنیم؟
فردا شما بیا، یک پست طولانی تر بزن و مشکلت رو توضیح بده.
بقیه اعضا هم هستند و کمک می کنند.
امشب استراحت کن.
سعی کن به چیزی فکر نکنی.
قبل از خواب، چند جمله با خدا صحبت کن.
مطمئنم همین که بنشینی و به او فکر کنی، آروم تر خواهی شد.
شبت بخیر، تا فردا.
دانشگاه دارم صبح. اما درس بخوره توسرم
منتظرم هوا روشن شه برم یه جایی................
دلم میخواد تو راه یه ماشین بهم بزنه بمیرم
نوشین خانم گل، خدا خیلی مهربون تر از این حرفاست!
بدون که خدا منتظره که بری پیشش و باهاش حرف بزنی.
فقط حرف! حتی اگه نتونستی حرف بزنی، فقط صداش کن...
میبینی که چجوری آرومت میکنه.:46:
اگر زنده بودم باشه.
به شما هم حق میدم ه حوصله من رو نداشته باشید.
ممنون که وقت گذاشتید آقا حامد.
نمیدونم اونجا شبه یا روزه اما وقت بخیر:72:
ما منتظر یه نوشین امیدوار هستیم:46:
مرسی دختر مهربون. آره بهش میگم ه منم ببر. شما دعا کن گوش کنه بهم:323:
سعی کن کمی استراحت کنی.
فردا هم اگر توانستی، دنبال یک روانشناس خوب بگرد تا ازش کمک بگیری.
البته من هم از کارشناسان تالار می خواهم که به تاپیکت سر بزنند.