RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
سلام آقا حمید
دوست عزیز نامزد سابق من هم سر مسائل جزئی منو تنها گذاشت دو هفته دیدنم نیومد اما این کارش برای هر دومون گرون تموم شد خانواده ها درگیر شدن، شلوغ بازی شد و مسائلی که تو همه زندگی ها هستن و به راحتی حل میشن تبدیل به دعوای خانوادگی شد و در نهایت ما از هم جدا شدیم. روزای آخر بهم گفت تنهام گذاشته چون فقط میخواسته مثلا منو تنبیه کنه:163: اما چه فایده اوضاع زندگیمون کاملا بهم ریخته بود.....
آقا حمید ازتون خواهش میکنم اینطوری با مسئله برخورد نکنین. اگرم میخواین حضورتون رو تو خونه نامزدتون کم کنین یه دفعه این کارو نکنین ، کم کم و به صورت نامحسوس این کارو انجام بدین. به نامزدتون محبت کنین باور کنین یه شاخه گل که ارزش مادی زیادی نداره روی ما خانم ها خیلی تاثیر مثبت داره، بعضی وقت ها که میرید خونه شون براش گل بگیرین، براش هدیه بگیرین بهش محبت کنین مطمئن باشین نتیجه بهتری از این کارا میگیرین تا اینکه یه مدت ترکش کنین.
ضمنا سن همسرتون کمه و به احتمال زیاد ایشون آمادگی کافی برای زندگی مشترک ندارن ، از نظر من لازمه شما گذشت بیشتری توی زندگی از خودتون نشون بدین
امیدوارم مشکلتون زودتر حل بشه دوست عزیز:72:
ممنونم از پاسخ و راهنمايي شما پروانه خانم
باور كنيد من تو خيلي از مسايل بيش از حد كوتاه اومدم و غرورمو زير پا گذاشتم چون دوست دارم و دوست داشتم به خوبي و خوشي اين مسايل انجام بشه چون خيلي دوسش داشتم البته هنوزم دوستش دارم وقتي با همديگه صحبت ميكنيم ميبينيم واقعا چيزي بين ما نيست كه بخواد مارو ناراحت و يا ما رو از هم جدا كنه اما نميدونم چرا يه سري مسايل باعث ميشه گفتم مثلا اگه من خونه برادرم دعوت باشيم اون نمياد ميگه راحت نشدم نميتونم آخه داره 11 ماه ميگذره بعد از اونور توقع داره من خونه تمامي اقوام اونا سر بزنم و باور كنيد يه سري مسايل ديگه هم هست كه نميدونم چيكار بايد بكنم و چطوري بازگوش كنم به قول باجناقم ميگه وقتي شما كنار هم نشستيد انگار مال هم نيستيد نميدونم شايد از طرف خانواده خانمم بهش فشار ميارن كه نميدونم دوران عقده مواظب باش زياد با هم نباشين شايد.... در حاليكه من واسش توضيح دادم گفتم ببين خانم من تو رو واسه خودت گرفتم نه خانواده و نه هيچ چيز ديگه حتي شب عقدم بهش گفتم و بازم گفتم دوس دارم كه تو هم منو واسه خودم بخواي در حاليكه بازم يه سري مسايل رو فراموش كرده و از ياد برده
بازم مرسي از كمك و راهكارتون حتما بهش عمل ميكنم اما واقعا ديگه نميدونم كادو چي بگيرم چون ديگه چيزي نمونده براش بگيرم فك كنم شاخ گل خوب باشه زياد بدم بهش
مرسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
يه سوال :
خانمتون اصلا منزل شما نميان؟
اصلا كه نه؟ ولي شايد يكي دو بار اونم به اصرار من، ميگه راحت نشدم و اين زمان بره و تو بايد دركم كني اما از طرفي من هم دوس دارم كاملا خانمم اجتماعي باشه نخواد از سر ناچاري بخواد بياد اونجا اگه در اين مورد هم راهكار بديد ممنون ميشم
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
سلام دوستان خواهشمندم اين مورد رو كمكم كنيد بهتون قول ميدم ديگه وقتتون رو نگيرم دوباره يه مشكل خيلي بزرگ در دوران عقد من در سال 90 اتفاق افتاد اونم بر ميگرده به چند روز قبل كه عروسي باجناقم بود خلاصه ميگم همه چي داشت خوب پيش ميرفت تا عصري كه داماد رو به اصطاح آرايش ميكردند بعد آقايون ميان رو بوسي و خواهر و برادارش بعد اونم بروي تختي بلندي ايستاد و خانمم ازم يه شاخ گل خواست كه بهش بدم تا اونم از طرف دوتامون بهش بده اولش مخالف اين كار بودم اما بهش دادم و اون يهو رفت رو تخت و اونو چند باري بوسيد البته منظوري نداشته اما چون تو جمع بوده و فيلمبرداري ميترسم مردم حرف در بيارن
ديگه زندگيمو راستشو بخواييد با اين كارش دارم ميبازم خيلي دوسش دارم اما اين كارش ضربه سختي بهم زد ميگه من بچه ام و تو كه با من ازدواج كردي بايد بدوني كه اشتباه كردم و دركم كني منم گفتم خوب من همه جا و همه مسايل دركت كردم و ميكنم اما اين دليل نميشه كه تو فرداي دگر هم بخواي با كسي رابطه اي داشته باشي و بعد بگي بچه بودم، ندونستم بيخيال مردم آخه آدم يه موقيعت اجتماعي هم داره كه بايد اونو حفظ كنه
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
سلام برادر گرامی
من تمام پستهای ارسالی رو خوندم...
مگه این خانوم اعتقادات مذهبی ندارن؟
اخه مگه کنترلش دست خودش نبوده که حالا میگه اشتباه کردم.؟؟؟؟؟
شما خودت هم با این موضوع مثل اینکه خیلی جدی برخورد نمیکنی...میگین منظوری نداشته...!
مطمئنید از لحاظ فرهنگی و مذهبی بهم میخورید؟چون بعضی خانواده ها متاسفانه اعتقاد دارن که با جناق و داماد و ...به همه اعضای خانواده محرمه
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام برادر گرامی
من تمام پستهای ارسالی رو خوندم...
مگه این خانوم اعتقادات مذهبی ندارن؟
اخه مگه کنترلش دست خودش نبوده که حالا میگه اشتباه کردم.؟؟؟؟؟
شما خودت هم با این موضوع مثل اینکه خیلی جدی برخورد نمیکنی...میگین منظوری نداشته...!
مطمئنید از لحاظ فرهنگی و مذهبی بهم میخورید؟چون بعضی خانواده ها متاسفانه اعتقاد دارن که با جناق و داماد و ...به همه اعضای خانواده محرمه
ممنون مريم خانم بخاطر راهنمايي و خوندن مطالب ارسالي
چرا واقعا معتقد هستن اما دست دادن به همديگه البته مثلا فقط داماد موردي نداشته اصلا فكرشو نميكردم اين مشكل برام پيش بياد خيلي بهم ريختم تازه هنوز فيلمه هم نديدم اگه باشه كه ديگه واقعا ميشكنم من از اين جور مسايل خيلي سخت كنار ميام و ميبخشم
من اين گذاشتم بپاي كم سن و ساليش باور ميكنيد اصلا به ذهنم خطور نميكرد اين مورد اونم تو ايم چنين جمعي اتفاق بيفته
مهم اينكه من با دست دادن با اعضاي خانوادش يا اون با دامادشون مشكلي نداشتم اما اين بوسيدنه منو داغون كرده
حالا ميخوام از شما كمك بخوام چطور ميتونم با اين مساله كنار بيام و فراموش كنم ؟ هر چند برام خيلي سخته و يكي از خصلت هاي بد من هم از ياد نبردن خاطرات گذشته است
ديشب رفتم خونشون با يه چهره بشاش اومد به استقبالم اما راستشو بخوايد باز هم من حالم خوب نبود و نتونستم ناراحتمو مخفي كنم كلي باهاش حرف زدم و بهش گفتم تو غرور و مهمتر از همه غيرت منو تو اون جمع شكستي و زير پا گذاشتي و بهش گفتم كه انگيزم نسب به زندگي كم شده اونم زد زير گريه و گفت انگيزت من و عشقت نسبت به من بايد باشه
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
ببین دوست عزیز
طبق تجربه ، شما باید شخصیت بدی به همسرت
یعنی اینکه بهش تلقین کنی که بزرگ شده و دارای شخصیت هست ، در عین حال هم باهاش هم صحبت بشی و نظرش رو راجع به مسائل مختلف بدونی !
خیلی آروم می تونی توضیح بدی که از این بابت اینجور باشه بهتره ( نه اینکه بگی روشش غلطه )
مطمئن باش خیلی زود پیشرفت می کنی
فقط باید مقداری صبر داشته باشی
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
سلام خدمت شما
در یک سری مواقع واقعا باید چشمها رو بست و گذشت
اما حمید اقا در این موارد نه.مواردی ممکنه در اینده شما ...روابط شما...حتی بچه شما هم تاثیر بذاره
اما دقت کنید اصلا منظورم جار و جنجال به راه انداختن نیست
باهاش خیلی جدی صحبت کنید و بگید من تورو به عنوان همسر و شریکم انتخاب کردم.ازش بپرسید اگر مثلا من با یک نامحرم روبوسی کنم تو چه حالی بهت دست میده؟خوشت میاد؟
ازش بخواهید منطقی با مسائل برخورد کنه.شاید براش زود باشه اما شما بهش تلقین کنید.
در واقع همسر شما هم باید بدونه که وقتی وارد زندگی کسی میشه احساس مسئولیت داشته باشه
کسی که بله رو میگه باید به این بلوغ فکری هم رسیده باشه.
اقا حممید شما از دست دادن همسرت با یه نامحرم ناراحت نمیشی؟
اگر همسرتون و خودتون واقعا معتقدید چرا براتون مهم نیست؟
توجه کنید این دست دادن ممکنه زمینه سازه مسائل نادرست دیگه باشه
مثلا فکر میکنید اگر همسرتون دست دادن رو کار اشتباهی میدونست..کار به بوسیدن میرسید؟
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام خدمت شما
در یک سری مواقع واقعا باید چشمها رو بست و گذشت
اما حمید اقا در این موارد نه.مواردی ممکنه در اینده شما ...روابط شما...حتی بچه شما هم تاثیر بذاره
اما دقت کنید اصلا منظورم جار و جنجال به راه انداختن نیست
باهاش خیلی جدی صحبت کنید و بگید من تورو به عنوان همسر و شریکم انتخاب کردم.ازش بپرسید اگر مثلا من با یک نامحرم روبوسی کنم تو چه حالی بهت دست میده؟خوشت میاد؟
ازش بخواهید منطقی با مسائل برخورد کنه.شاید براش زود باشه اما شما بهش تلقین کنید.
در واقع همسر شما هم باید بدونه که وقتی وارد زندگی کسی میشه احساس مسئولیت داشته باشه
کسی که بله رو میگه باید به این بلوغ فکری هم رسیده باشه.
اقا حممید شما از دست دادن همسرت با یه نامحرم ناراحت نمیشی؟
اگر همسرتون و خودتون واقعا معتقدید چرا براتون مهم نیست؟
توجه کنید این دست دادن ممکنه زمینه سازه مسائل نادرست دیگه باشه
مثلا فکر میکنید اگر همسرتون دست دادن رو کار اشتباهی میدونست..کار به بوسیدن میرسید؟
راستشو بخواييد منم ميترسم از آينده و مخصوصا اين رفتار خانمم كه باعث شد واقعا از آينده و زندگي با ايشون بترسم بهش هم گفتم بعد از اين كارش انگيزم نسبت به زندگي كم شده كه تا تونست اونم بلند بلند گريه كرد البته من قاطع تر حرفامو زندم بهش گفتم ديگه دوست ندارم با نامحرمي دست بدي
اون فقط با دامادشون دست ميداد من اولش خيلي مخالف بودم و مقاومت ميكردم اما خواهر بزرگترش كه مجرد هم هست بهم گفت اينجوري صميميت بيشتر ميشه و منم قبول كردم فقط اعضاي خانواده با هم دست بدن مثلا همون داماد و ديگه كسي نيست كه اين بلا سرم اومد و اونو تو اون جمع بوسيد و آبرو و غيرت و غرورم رو زير پا گذاشت و از بين برد
بهش گفتم فقط شانس بياري تو فيلمه ضبط نشده باشه وگرنه برا هميشه بايد منو فراموش كني اونم بهم گفت برا خودش متاسفه كه نتونسته تو اين مدت 11 ماه نتونسته بشناسه و منو ناراحت كرده
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamid.hamid
بهش گفتم فقط شانس بياري تو فيلمه ضبط نشده باشه وگرنه برا هميشه بايد منو فراموش كني اونم بهم گفت برا خودش متاسفه كه نتونسته تو اين مدت 11 ماه نتونسته بشناسه و منو ناراحت كرده
اینکه توی فیلم ضبط شده یا نه توی اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمی کنه.
با یه بچه ازدواج کردی پس توقع رفتار بچه گانه داشته باش! :305:
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
اقای rude boy
شما عضو تازه سایت هستید و بنا به گفته مدیریت سایت آفتهای مشاوره رو باید مطالعه کنید.
باید بتونید گره از کار و مشکل دوستان باز کنید نه اینکه کاسه داغ تر از آش بشید و یا مراجع رو تحریک کنید.
خدمت برادرم آقای حمید سلام
خوب جای شکرش باقیه که همسرتون از اینکه شما رو ناراحت کرده خودش هم ناراحته
ببینید اقا حمید در این مورد کمی قاطع تر رفتار کنید و از همسرتون بخواهین دیگه با هیچ نا محرمی دست نده...نه داماد ..و نه کس دیگه.
هرچی باشد بهم نامحرم هستن ..نمیدونم اعتقادات مذهبی شما چه طوریه...ولی برادر گرامی وقتی خدا چیزی رو حرام میکنه چرا ما بنده ها حلال میکنیم؟
چرا فکر نمیکنیم خدا بیکار نبوده که این احکام رو برای ما قرار داده؟
چرا فکر نمیکنیم که هیچ کس به اندازه اون صلاحمون رو نمیخواد؟
اگر واقعا اینکار باعث ایجاد صمیمیت در بین افراد یک خانواده میشد خدایی که انقدر به صله ارحام و ایجاد دوستی و صمیمیت تاکید داره چرا خدا حرومش کرده؟
نکته دیگه که نامحرم نامحرمه.دست دادن همسر شما با دامادشون هیچ فرقی با دست دادن با یک مرد غریبه در خیابان نداره
الان هم دیگه کاریه که شده
از همسرتون بخواین دیگه با نامحرمی دست ندن و شما هم بر این قضیه پافشاری کنید.اگر هم میبینید پشیمونه دیگه شما کشش ندید
چون همسرتون سنش کمه الان محبت خیلی جواب میده.قاطع اما مهربون برخورد کنید
و کمکش کنید تا کم کم بتونه معنی زندگی مشترک رو بفهمه
RE: احساس تنهایی شدید و احساس سردی روابط بعد از دوران نامزدی و عقد
دوستان سلام من خیلی احساس تنهایی میکنم ؟ نمیدونم دلیلش چیه و باید چیکار کنم؟ خودمو با هیچ چیز نمیتونم سرگرم نگه دارم؟ با وجود اینکه یه دوماهی از این موضوع میگذره اما بازم فکر کرن بهش منو به گریه میندازه هرچند دیگه بخشیدم و دارم سعی میکنم فراموش کنم
من خیلی تنهام باوجود اینکه تقریبا هر شب میتونم خانمم رو ببینم روابطمون هم خوشبختانه خوب شده نمیدونم چرا بیش از حد براش نگرانم و هرجا میره و میاد نسبت بهش دلهره دارم؟