*در فاصله کوتاهی دوبار یتیم شدم*

بهشت توی دست مادرها بود.
ما که به دنیا آمدیم،
مادر بهشت را زمین گذاشت تا ما را در آغوش بگیرد.
حالا بهشت زیر پای مادران است.

موعود عزیز ضمن عرض تسلیت، خوشحالم که آرام هستی و راضی. آرامش نعمت بزرگی است.

******************
شعر از سالها قبل توی حافظه ام بود و از شاعرش که یادم نیست عذرخواهی می کنم هم برای ننوشتن اسمشون و هم اگر جایی از نوشته اشتباه شده.

سلام موعود عزیز
من هم بهتون تسلیت عرض می کنم
با خوندن پستتون خیلی ناراحت شدم .....

اما خوشحالم به خاطر ایمان و صبرتون و از خدا می خواهم همیشه زندگیتون لبریز از آرامش باشه.

-------------------------------
امام باقر (ع) فرموده اند:
اگر کسی از شیعیان ما به بلایی دچار شد و بر آن صبر و شکیبایی نمود، خداوند عزوجل پاداشی به میزان پاداش هزار شهید برای او مقرر می فرماید.(بحارالانوار ج 49 ص 42)

سلام دوست نادیده من!
چند سال پیش که پدرم به رحمت خدا رفت دوستی جمله ای به من گفت که هنوز در ذهن دارم و آن زمان مایه آرامش نداشته ام شد.
سخن آن دوست این بود که ما هر روزی را که پشت سر می گذاریم قدمی به عزیزان سفرکرده مان نزدیک و نزدیک تر می شویم و سرانجام روزی خواهد رسید که به آن ها ملحق شویم.
تصور زیبایی است که پس از سال ها دوری بتوانبم عزیزان مان را دوباره و صدباره ببینیم؛آن قدر زیباست که انسان را برای رفتن دچار شوق می کند.

خوشحالم که خداوند مهربان،شکیبایی و صبری به بزرگی درد و غمتان به شما عطا کرده است.
پایدار باشی دوست من!

موعود عزیز

تسلیت میگم

امیدوارم غم اخرتون باشه.

براتون از خدای مهربونمون صبر آرزومندم:323:

سلام
از صمیم قلب از همدردی و ابراز محبت شما ممنونم.

دیشب داشتیم با برادرم و خواهرهام از خاطرات پدر و مادرم صحبت میکردیم.یک دفعه یادم افتاد که ما یه خواهر کوچولوی یکی دو ساله داشته ایم که از دنیا رفته(قبل از من بوده).بچه ها هم که پاک و بیگناهند و بی سوال و جواب میرن بهشت.
یه روایت قبلا شنیده بودم که نقل به مضمونش اینه: وقتی کودک خردسال را میخواهند به بهشت ببرند میگوید داخل نمیشوم مگر اینکه پدر و مادرم هم داخل شوند! یعنی اینکه کودکان خردسال پدر و مادرشون رو شفاعت میکنند.
خیلی خوشحال شدیم که پدر و مادرم یه شفیع کوچولو دارند:46:

امیدوارم همه پدرها و مادرهای عزیز چه اونهایی که از این دنیا رفتند و چه اونهایی که در قید حیات هستند، مشمول رحمت و آمرزش خداوند قرار بگیرند(انشاء الله)

سلام. ایشالا که خدا رحمتشون کنه.

خوشحالم که خدا کمکتون کرده و روحیه ی خوبی دارید.

براستی که خدا برای بنده اش کفایت میکند . . .

salam moude aziz
khahare aziz tasliyate mano ham be enwane yek khahare kochik pazira bash, enshallah ke khodaye mota'al maghferateshan kone. omidvarom hamishe saburo mohkam bashi azizam:46:

سلام
من هم تسلیت میگم
با توجه به پست هایی که ازتون دیده بودم جز این نگاه زیبا و رضایت به مشیت الهی توقع دیگه ای ازتون
نمیرفت،ایشالله منم بتونم مثل شما محکم و بنده خوب و شاکری باشم:203:

التماس دعا

M.Moud عزیز سلام

واقعا از صمیم قلب فقدان این عزیزان رو به شما و به خانواده محترمت تسلیت میگم و از خداوند

مهربان آرامش اون عزیزان و صبر واسه شماها رو آرزومندم.

خیلی از نوشتت و متنی که اول این پست زدی خوشم اومد ، واقعا زیبا نوشتی و آرامشت روم اثر

زیادی گذاشت...خیلی قشنگه که آدم واسه رضای معشوق از دلبستگیاش دل ببره

خوش به سعادتت که خدا به همچین مقامی رسوندتت که بیتابی نکنی و صبور باشی ...

حرفات منو یاد اون آیه قرآن انداخت که میگه : "وقتی مصیبتی بر شما وارد شد بگویید همانا از

خداییم و به سوی او باز میگردیم" واقعا به مصداق این آیه رسیدی قلبا انگار...واقعا از خوندن

نوشتت اشک تو چشمام حلقه زد...به حال خوب معنویت غبطه می خورم و می دونم اگه

از دلبستگیات دل نمیبریدی به این مقام نمیرسیدی

خوش به حال پدر و مادرت که همچین فرزند صالح و خوبی روی زمین به یادگار گذاشتن!!!

سلام به دوستان عزیز

خیلی ممنون از این همه لطف و همدردی و حسن نیت شما نسبت به حقیر:72:

واقعا شرمنده ام میکنید(باید مواظب باشم مغرور نشم)خوبی از خودتونه و سپاسگزارم:72:

خوبه که کسانی درک کنند راضی بودن به راضی خداوند و عدم گلایه و شکوه از خالق به معنی این نیست که کسی از مرگ عزیزش ناراحت نیست یا حتی خوشحاله! یا بیعاره یا ...
آخه بعضیها بر عکس شما و امثال شما دوستان عزیز، برداشت دیگه ای دارند و ممکنه فکر کنند مثلا من از دوری و مرگ پدر و مادرم غمگین نیستم و کوچکترین تغییری تو زندگیم اتفاق نیوفتاده.در حالیکه من فرزندشون هستم و طبیعی و بدیهیه که دلتنگشون هستم اما " من خدا رو بیشتر از همه عزیزانم دوست دارم حتی پدر و مادرم ".

و چون مرگ انسان خواست خدا و یکی از مشیتهای الهی هست،باید بهش راضی باشم و شکوه نکنم
نه اینکه کل زندگیم رو تحت تاثیر این اتفاق قرار بدم و خدا رو به خاطر یکی از حکمتهاش نعوذ بالله متهم کنم:163:

پدر و مادرم تا وقتی در قید حیات بودند روی سرم جا داشتند و هررررر کاری لازم بود برای جلب رضایتشون کردم و به قول بستگان خودم رو وقفشون کردم حالا هم هر کاری که فکر میکنم براشون مفیده انجام میدم و خدا رو شکر میکنم که تو این راه کمکم میکنه که بدون شک بدون لطف و عنایت خداوند من این حس رو نداشتم.