RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
دو سوال از روشنفکران مطرح می شود که آیا خودشان حاضرند با مردی ازدواج کنند که زن داشته و یا زنی را اختیار کنند که شبهای زیادی را به صبح رسانده ؟؟؟؟؟
اگر جوان موضوع ما نیز جواب را می دانستد چه نیازی بود از ما راهنمایی بخواهد ؟
:305::305:
اصلا خطاب من ازدواج های دوم و سوم و ... نیست چون این موضوعی است اجتناب ناپذیر و غیر قابل کتمان و من در جوابی که موضوع داده بودم این ازدواج را به طور 100 درصد رد نکردم و قصد بازدارنده ای نداشتم و موضوع را به شکل امروزی بیان کردم که گویا دوستان از درک آن غافل شدند و جریان همانند مردی شد که مدعی دانستن علم کامپیوتر شد و در جمع از او خواستند که یک کامپیوتر را روشن کند و در پاسخ ، آن مرد گفت : به کامپیوتر واردم اما نه در این حد ! :163:
پس بهتر آن است برای هم بیانیه صادر نکنیم و برای هم جبهه نگیریم و حرف های همدیگر را نکوبیم . همه ما کامل نیستیم پس بهتره قشنگ تر صحبت کنیم . همه ما از هم شناختی کم و نسبی داریم از این که به همدیگر توهین کنیم روشنفکر جلوه نمیکنیم بلکه طور دیگر به دوستان خود شناحته میشویم .
فرهنگ هایی که هجوم به سرزمین ما آورد هم بی علت نیست . نشان دادن عادی بودن روابط نامشروع ، ازدواج های مکرر ، باردارشدن قبل از ازدواج ، خیانت های همسران و .... موضوعاتی است که از همه ی جهات به سمت جوانان حمله ور شده است .:160::160:
ما به جایی اینکه به همدیگر کمک کنیم سعی در مارک زدن هستیم . این فرهنگ قطعا در جامعه ما مهار شدنی نیست اما در تالار همدردی که همه برای هم احترام قایل هستند نه از نظر من ، بلکه از نظر همه هیچ جایگاهی ندارد و نخواهد داشت و در آینده نزدیک قطعا از بین خواهد رفت . :305::305:
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
آقاي lord-hamed عزيز
من به هر حال هنوز با اين نظر شما مخالفم كه افراد مجرد رو صرف اينكه يك خانم يا آقايي قبلا ازدواج كرده و شبهايي رو با همسرش به سر برده از ازدواج با اين قشر منع مي كنيد . واقعا اين فرهنگ قشنگي نيست كه ترويج بشه .
يا شايدم بقول شما من هنوز منظورتون رو نگرفتم . كاش واضحتر دليل مخالفتتونو بگين .
به نظر من بهتره اينجوري عنوان بشه كه بدليل اينكه يك آقا يا خانم متاهلي كه قصد ازدواج با فرد مجرد رو داره يك بار زندگي كرده و ديگه يك جوان خام نيست و شايد خيلي از راه هايي رو كه اون فرد مجرد نرفته ، رفته ، زندگي به اين شكل داراي سختي ها و مشكلاتيه كه بايد دو طرف قبل از ازدواج راجع بهش تحقيق كنن و آشنا بشن و مهارت هاشونو واسه اين نوع زندگي بالا ببرن . نه اينكه صرفا بدليل اينكه اون خانم يا آقا متاهله كلا قيد اينجور ازدواج رو زد . من واقعا نمونه هاشو تو دور و برم زياد ديدم كه يك فرد مجرد با يك فردي كه متاهل بوده و جدا شده ازدواج كرده و واقعا خودشون اظهار مي كنن كه خيلي خوشبختن . اصلا نميشه راي قطعي صادر كرد . فقط بايد تو اينجور موارد دقيق تر شد و از قبل راجع به مشكلات اين نوع ازدواج ها اطلاعاتمونو بالا ببريم .
توي اين مورد هم جدا از اين مسئله متاهل بودن خانم مورد نظر واقعا موردهاي خيلي مهمتر ديگه اي هست كه اين آقا بايد راجع بهش تحقيق كنه و بعد تصميم بگيره .
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
آزاده آن زنی که به یمن صفــــات او / مردان زنام وی طلب آبـــــرو کنند
[align=justify]نقل شده جبرئیل روزی بر پیامبر اکرم نازل شد و پیامبر به فاطمه فرمودند که جبرئیل اینجاست و از طرف خدا پیام آورده که هرچه میخواهی بخواه اجابت خواهد شد. وپاسخی که فاطمه داد مملوازعظمت و کرامت بود و او این بود که انقدر من مستغرقم در لذت خدمت به خدا و خدمت به خلق برای خدا که اساسا هیچ چیز برای خودم ازخدا نمیخوام. فرصتی نشده که من بیاندیشم برای خودم یک فهرست مطالبات شخصی، مطالبات دنیوی و صنفی برای خودم تدارک ببینم یا یک لیست آروزها داشته باشم که اگر چنین فرصتی پیش آمد اونهارو از خدا مطالبه کنم!
درواقع فاطمه دست رد به سینه جبرئیل زد! و همین یک جمله کافیست که نشون بده فاطمه از جهان و کل هستی بزرگتر است. چراکه تمام هستی به او عرضه شد و او پس زد، که اگر در اسلام به او و به نقش زن چه بعنوان همسر چه بعنوان مادر و چه بعنوان های دیگه ... ظلمی روا شده بود میتونست حقی درخواست کنه برای تمامی زنان در تمامی عصرها.[/align]
[align=justify]و همونطور که پیامبر اکرم فرمود : کرامت زن را پاس نمیدارد مگر کسیکه خود بهره ای از کرامت برده باشد و جز انسان پست به زنان اهانت نمیکند. (و توهین به زن بخاطر زن بودنش توسط پیامبر نفی شد)[/align]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نقل قول:
دو سوال از روشنفکران مطرح می شود که آیا خودشان حاضرند با مردی ازدواج کنند که زن داشته و یا زنی را اختیار کنند که شبهای زیادی را به صبح رسانده ؟؟؟؟؟
[align=justify]نمونه مسئله همسر دوم را داشتیم توی تاپیک های دیگه که دخترخانومی قصد داشت همسر مردی بشه که داشت از زنش جدا میشد و خیلیا بحث کرده بودن که این حق مرد هست.
بحث ما اینجا اصلا بر سر زن و مرد بودن نیست!! که بخواهیم بگیم اگر مردی طلاق گرفت آیا دختری حاضره با او ازدواج کنه یا نه!! اولا دید ما ازدواج دو انسانه اما شما دید جنسیت بهش دادینو دارید از دید جنسی بهش نگاه میکنید! بله این درسته که موقعیت و شرایط کسیکه یک بار ازدواج میکنه برای بار دوم خیلی فرق میکنه با کسیکه مجرد بوده اما این شرایط شامل هردو زن و مرد میشه و چه ربطی به جنسیت داره !؟ این جداسازی و مقایسه از کجا نشات میگیره؟ آیا واقعا اسم این روشنفکری یا تحجر گرائیه؟ آیا جنسیت و جسم زن فقط در ازدواج مورد ملاک همسر باید باشه؟!
[/align]
نقل قول:
اگر جوان موضوع ما نیز جواب را می دانستد چه نیازی بود از ما راهنمایی بخواهد ؟
دقیقا با شما موافقم. قرار نیست ما اینجا سلیقه های شخصیمونو وارد کنیم بلکه داریم برای یه زندگی نسخه میپیچیم و این مسئولیت بزرگی به عهده ما میزاره!
[align=justify]خیلی مهمه که ما اساسا به خانواده از چه منظری داریم نگاه میکنیم. یعنی ontology و هستی شناسی خانواده، خیلی مهمه که چه فلسفه ای برای خانواده بهش معتقدیم. اگر به فلسفه خانواده و رابطه زناشویی توجه نکنیم صرفا وارد مشاجره های حقوقی اونها بشیم مرتکب یه اشتباه بزرگ شدیم!
اگر بخواهیم منشاء تفاوت بین زن و مرد رو بفهمیم باید بگردیم ببینیم منشاء حق و حقوق و منشاء وظیفه کجاست. مدیریت اقتصاد خانواده، تنظیم روابط درون خانه وتنظیم روابط خانواده با جامعه که یه مهندسی بسیار پیچیده است.
ما تو یه بستر فکری بزرگ شدیم که تو خانواده رابطه زن و مرد خصمانه تعریف نشده که بعد قرار باشه یکی فمینیست باشه یکی ضد فمینیست! تو تفکر اروپائی زن و مرد رابطه رفاقتی نه بلکه رقابتی دارن بعنوان دوتا واحد مستقل از هم. در صورتیکه تو فرهنگ اسلام دوگانگی بین زن و مرد نیست چون دوتا موجود رو در رو تعریف نمیشن.[/align]
[align=justify]تو فرهنگ غربی یه دوره ایی حدود صد سال قبل یه گذشته افراطی در مورد ناپاک دونستن روابط جنسی، نفی حقوق جنسی وجود داره که همین نقش زیادی توگسترش فساد جنسی امروز در غرب داشته. تعصب شدید افراطی علیه حقوق جنسی که تو فرهنگ کلیسائی و مسیحی هر نوع حقوق جنسی رو نوعی گناه تلقی میکردن و همین یه نوع عدم تعادل جنسی توی غرب بوجود آورد طوریکه ازدواج مفهوم ناپاکی و مشارکت با شیطان پیدا کرد و تجرد یه امر مقدس! و تحقیر مسیحی زن هم به این قضیه ضمیمه شد چون زن رو هم پیمان دائمی شیطان میدونستن، به همین خاطر عقده های دائمی تو اروپا بوجود اومد که این عقده های جنسی بعدها یعنی امروز با حذف مسیحیت از قانون تبدیل شد به یه انفجار عقده های جنسی! اون تحریم هایی که کشیشها حتی ازدواجهای پیامبر اسلام رو نقص معنوی میدونستن اون امروز منجر شده به تجویز مسیحی و کلیسیائی برای زنا و لواط و جماع با همجنس و حیوانات و انواع بیماریهای جنسی و .... [/align]
[align=justify]و نتیجه ش این شد که توی پنجاه سال اخیر داره یه نوع شتاب زدگی در مورد تنظیم روابط و حقوق متقابل زن و مرد اتفاق میفته که این شتابزدگی بیشتر از اینکه پشتوانه اخلاقی داشته باشه علل سیاسی اقتصادی داره. اومدن دارن با شعار احیاء حقوق زن و کرامت زن، مرد محورانه به حقوق زن نگاه کردن بعد بسرعت یه نوع کپی برداری از روی حقوق و وظایف مرد و وضعیت مردانه برای زنها توی دنیا دارن انجام میدن! برای جبران چند قرن حذف شدگی زن از عرصه عمومی در غرب اومدن یه نوع یکسان سازی و شبیه سازی بین زن و مرد دارن انجام میدن بدون توجه به ظرافت های طبیعی و تفاوت هاشون.
اسمش احیاء حقوق زن هست اما بواقع داره توصیه میکنه به تقلید زن از مرد!!! یعنی باز مرد رو معیار گرفته برای زن!!! مرد رو معیار انسانیت میگیره و میگه شما اونوقتی سهم انسانی زن رو بهش دادید که امتیازات وامکانات مردانه به زن تعلق بگیره!!! یعنی باز داری زن رو با مرد میسنجی و بازم مرد معیار قرار گرفته!
[/align]
[align=justify]حمایت مرد از زن داره تبدیل میشه به رقابت مرد و زن! چون بجای اینکه مرد و زن تکمیل کننده هم باشن دارن مدام با هم مقایسه میشن. ملاک های مردانه معیار مقایسه قرار داده شده و ملاک داوری تو این رقابت این میشه که هرچی زن بتونه مردتر باشه این به استاندارد نزدیکتر شده! یعنی قرار نیست زن زن تر باشه بلکه قراره مردتر باشه! یه حقی داره این وسط پامال میشه و اونم حق زن بودنه و حق متفاوت بودن! [/align]
[align=justify]تو فرهنگ های ماترلیالیستی مد مطرح شده برای کمک به تبرج جنسی و اینکه زن طوری لباس بپوشه و طوری آرایش و رفتار کنه که توی جامعه جنبه غالب شخصیتش جنسیت اون باشه. در واقع مد اینجوری تعریف میشه که برای ایجاد جاذبه جنسی بیشتر در سطح جامعه و عرصه عمومی به این معنی که زن دیگه هیچ برجستگی شخصیتی و هیچ امتیازی نداره به جز جنسیت.
تقسیم امور جهان به زنانه و مردانه و نگاه جنسی به همه چیز تو زندگی از غرب شروع شد. تو فرهنگ اسلام نه توی کلام و الهیات و فقه و حقوق و احکام و بخصوص نه در مباحث ارزشی و اخلاقی به هیچ وجه تقسیم زنانه و مردانه وجود نداره! بیش از 95% احکام و حقوق و تکالیف هیچ فرقی بین زن و مرد وجود نداره و توی این 95% از احکام و حقوقی که تعریف شده موضوع بحث انسانه نه زنه و نه مرد. همونطور که خطاب آیات قرآن به ایها الناس، به انسان، به مردم، به بندگان خدا و به مومنینه چه مرد چه زن.
و اون موراد انگشت شماری که توی احکام و حقوق تفاوت وجود داره دیگه از اینجا به بعد مخاطب انسان عام نیست چون از اونجاست که تفاوت های زن و مرد شروع میشه. تمام چیزایی که دین درمورد رشد انسان، کرامت، عدالت، مباحث اخلاقی، مسئله معرفت، توی تمام اینها هیچ تفاوتی نمیبینید نه توی قرآن و نه توی روایاتی که سند درستی دارن. توی خانواده زن و مرد تقسیم میشن به زن و مرد نه توی جامعه. توی جامعه ما زن و مرد نداریم بلکه انسان داریم. و اصلا فلسفه حجاب برای این بود که راه حضور شرافتمندانه زن تو جامعه تضمین بشه و نگاه جامعه به اون نگاه انسانی باشه نه جنسیتی. و برخوردهای توی جامعه برخورد انسان باشه با انسان نه برخورد مونث و مذکر. توی خانواده ست که زن باید برای همسرش زن باشه و مرد برای همسرش مرد باشه و نگاهشون به هم نگاه محبت آمیز.
[/align]
[align=justify]فردیت انسان توی غرب اونو تبدیل کرد به یه یه موجود تیپاخورده، یه موجود جدا افتاده از دیگران از جامعه از جهان و از خدا. و گفت من باید بعنوان یه فرد باید خودم به نجات خودم و به منافع و لذت خودم فکر کنم! اصالت فرد، اصالت لذت، اصالت سود، اصالت تجربه حاکم شد. از یه همچین دیدی نه تنها کرامت انسان بیرون نمیاد کرامت زن هم معنی نداره چون هرکسی دنبال منافع خودشه.
خوب معلومه که زن قربانی این قضیه ست! زن قربانی میشه و شد! وقتی ارزش انسان به اندازه ارزش سود اقتصادی که کسب کرد و به اندازه زور بازوش و کلفتی صداش که شد خوب معلومه که زن قربانیه! زن له میشه! و یه فلسفه اینکه اصلا اسلام نفقه زن رو بر مرد واجب کرد نه با اهانت و بعنوان منت بلکه بعنوان یه وظیفه با احترام و گفت این یه حق انسانیه که با روش شرافتمندانه باید برای زن تامین بشه ... واینکه اسلام گفت زن حق فعالیت اقتصادی داره اما تکلیف اقتصادی نداره یعنی میتونه کار کنه اما وظیفه ش نیست ، یعنی زن رو نمیشه مجبور بکار کرد حتی برای تامین معاش خودش یعنی راه استثمار اقتصادی زن بسته شد که فردا مرد برای اینکه زورش به زن میرسید زن رو مجبور به کار نکنه، همون کاریکه تو یه دوره کردن! زن رو بخاطر اینکه یه کارگر ارزان قیمت تر از مرد بود و حقوقش از او کمتر بود به کارخونه ها کشیدن که این مرحله اول بود، تو مرحله دوم برای تبلیغ کالای تولید شده از برهنگی زن استفاده کردن، وتو مرحله سوم هم برای فروش کالای تولید شده باز زنو یه موجود مصرفی کردن و از طریق زن کالاهاشونو به داخل خانواده ها بردن! و مسائلی که بعد از اون پیش اومد که بعضی از این زنها برای زنده موندن مجبورن تن به فحشا بدن! مثل کارگر روزمزد!
(البته توی مباحث فقهی متاسفانه هنوز گاهی تعابیر واژگونه میشه و قبول داریم که زنها چه توی جامعه ما و چه در جوامع دیگه هنوز مشکل دارن چون در مورد خیلی از چیزا مفاهیم اسلامی هنوز عمل نمیشه)[/align]
[align=justify]مثلا درباره مسئله دیه که بحث شده چرا خون بهای مرد از زن بیشتره!؟
اولا نه توی قرآن و نه توی هیچ کدوم از احکام اسلامی و فقهی هیچ جا گفته نشده که دیه به معنی ارزش انسانی است!!! و این به این معنی نیست که ارزش انسانی مرد از ارزش انسانی زن بیشتره (کما اینکه خیلیها هنوز اینطور تعبیر میکنن و همین کلمه خون بها هم ترجمه اشتباهه از این نظر)
همونطور که خدا گفت کشتن یه مرد و کشتن یه زن مثل قتل عام کل بشریته! بنابراین خون و جان هیچ مردی و هیچ زنی رو با هیچ مبلغی از پول نمیشه تعیین کرد! کلمه دیه بمعنی ارزش جان و قیمت انسان نیست! و تمام این حقوق هم بعد از اسلام به زن داده شد. تا قبل از اسلام زن نه حقوق اقتصادی داشت، نه دیه داشت، نه ارث میبرد، حق رای که اصلا حرفشو نزنید...!
دوم اینکه دیه صرفاً برای جبران حداقل خسارت مالی ناشی از فقدان انسان و عنصر اقتصادی که جاش از بین خانواده خالی شده. و چون بار اقتصاد خانواده رو دوش مرد هست فقدان مرد از داخل خاناوده ضرر اقتصادیش بیشتر هست. (دقت کنید ضرر اقتصادیش نه ضرر عاطفی و انسانی و ارزشیش).
نکته سوم دیه مرد یا زنی که میمیره را به خودش که نمیدن! یا توی قبرش که نمیزارن! دیه مرد رو به زن و خانواده ش میدن و دیه زن رو هم به شوهر و خانواده ش میدن. درواقع اینجا به نفع زنه نه به نفع مرد! اگه مردا خیلی زرنگ باشن بگن مثلا دیه خانوم منو ده برابر کنید! :310:
[/align]
[align=justify]زن و مرد یه سری شباهت های حداکثری دارن و یه سری تفاوت های حداقلی.که این تفاوت های حداقلی شامل یه سری تفاوت های حقیقی و حقوقی میشه که به هیچ وجه به معنی تفاوت ارزشی زن و مرد نیست که منشا این تفاوت حقوقی همون تفاوت های حقیقی هستش و ارزش زن و مرد به کرامت و انسانیت و تقواست نه به تفاوت های حقیقی یا حقوقیشون و نیز نه به نژاد نه به طبقه نه به ثروت و نه به جنسیت.
حالا این تفاوت های حقیقی شامل چی میشه؟ خصوصیات جسمانی زن و مرد با هم متفاوته، خصوصیات روان و اعصابشون با هم متفاوته، نوع استعدادهاشون در بعضی جهات با هم تفاوته، یه استعدادهایی مردانه ترن یه استعداد های زنانه تر هستن. امـــــــــا مرد و زن به هیچ وجه نباید از تفاوت های حقیقی که باهم دارن علیه هم سوء استفاده کنن! یعنی اگر زن قدرت تاثیرگذاری بر مرد رو داره بدلایل زنانه نباید از این قدرت به نفع خودش و برعلیه مرد سوء استفاده کنه و در مقابل مرد هم اگر قدرت بازوش بیشتره نباید از زور بازوش علیه زن سوء استفاده کنه. پس باید به هم کمک کنن چون هرکدوم نیازهایی دارن که فقط اون دیگری میتونه تامین کنه. و مبنای این تفاوت های حقیقی و حقوقی خصومت نیست که زن و مرد رو مقابل هم قرار بده بلکه زن و مرد شریک و حامی هم باید باشن. مرد و زن باید در کنار هم تعریف بشن نه در برابر هم. و به همین ترتیب توی تفاوت های حقوقی هم نباید علیه هم استفاده کنن. مثلا اگه زن هیچ مسئولیت اقتصادی رو دوشش نیست نباید از این موقعیت سوء استفاده کنه یا اگه مرد تو حوزه اختیارات یا حقوق مدنیش بیشتر قرار داده شده نباید از این حقوق علیه همسرش سوء استفاده کنه. مثلا چرا ارث مرد از زن بیشتره چون مسئولیت اقتصادی برعهده مرد هست که از همون دوسوم سهم ارث هم که بهش میرسه باز یک سومش برای زن و خانواده ش باید خرج کنه (که اگر نکنه و بخواد از زیر بار مسئولیت اقتصادیش شونه خالی کنه چنین کسی اصلا انسان نیست چه برسه به اینکه مرد باشه) یعنی در ظاهر سهم مرد بیشتره اما در مصرف قسمتی از همون هم باید خرج خانوداه بشه. [/align]
[align=justify]و از همه اینا گذشته زندگی که فقط با حقوق و قانون اداره نمیشه! باید اخلاق در کنارش باشه، محبت در کنارش باشه، عشق باشه فقط با قانون نمیشه خونواده رو نگه داشت، خونواده یی که با قانون حفظ بشه که خونواده نیست! زندانه... مثل طلاقای سردی که ظاهرش زندگیه اما باطنش خصومته و خشمه! [/align]
[align=justify]بنابراین :
1-جنسیت مقدم بر انسانیت نیست. یعنی انسان ها از نظر ارزشی تقسیم نمیشن به زن و مرد. بنابراین زن بودن یا مرد بودن نه ارزشه و نه ضد ارزش. یعنی نه بهش میشه افتخار کرد که آقا من مفتخرم که زن هستم یا من مفتخرم که مرد هستم، و نه میشه شرمنده بود که من شرمنده م که زنم یا شرمنده م که مرد هستم! ارزش انسان به جنسیتش نیست به انسانیتشه.
2-زن بودن یا مرد بودن ما به انتخاب ما نیست. بنابراین جنسیت باز هم هیچ معیار انسانی نیست. کی انتخاب کرده که زن بدنیا بیاد و کی انتخاب کرده که مرد بدنیا بیاد؟ چیزی که انتخابش با ما نیست برای ما نه ارزش به حساب میاد و نه ضد ارزش. (و لقد کرمنا بنی آدم) ما به فرزندان انسان یعنی زن و مرد کرامت دادیم این کرامت عامه که مال همه افراد بشر هست و یه کرامت خاص دیگه هم ق رآن داره که مال افراد خاصه نه مال همه که میگه (ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله) و اون کرامت خاص هم ملاکش باز تقواست نه جنسیت. پس جنسیت معیار ارزش انسانی و ارزش اخلاقی نیست.
3-زن و مرد بودن ما بر اساس حکمت الهی و حساب شده است. خداست که میدونه در ارحام مادران مذکر یا مونث باید باشه و چرا باید باشه ، چه جوری باید باشه و ...
4-در حیطه ارزش گذاری مقایسه زن و مرد اساسا یه کار غلطه که باعث همون فرگرایی و اصالت به نفع میشه. البته ممکنه بعضی بگن الان توی این شرایط شانس موفقیت زنها بیشتر ِ یا شانس مردا بیشتره ، یا با زنها خوب برخورد نمیشه یا بعضی مردا از روی فشار کار و چکهای برگشتیشون بگن کاش زن بودم مجبور نبودم برم سر کار یا زنها بگن کاش مرد بودم مجبور نبودم مشقت های بارداری و اینارو تحمل کنم اما از حیث ارزش انسانی قرآن صریحا میگه هیچ زنی آرزو نکنه مرد باشه و هیچ مردی هم آرزو نکنه که زن باشه. چراکه زن بودن یه موقعیت انسانیه و مرد بودنم یه موقعیت دیگر انسانی.
[/align]
با عرض پوزش از عزیزان بخاطر زیاد شدن متن و بی موقعیت بودن کلامم
با آرزوی موفقیت
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
هستند کسانی که نیمه گمشده خود را پیدا نکردند و به شرح دوستان در ازدواج دوم و یا ازدواج با زنی مطلقه و بر عکس ازدواج کرده اند و خوشبخت و راضی بوده اند .
اما درصد ریسک در این موارد در هر دو نفر بالاست و نمیتوان با توجه به عوامل شرعی و انسانی رای صادر کرد که چون دو نفر خوب بودند ، خوب است و یا بلعکس !:305:
اما ترویج فرهنگ تست کردن زن و مرد موضوعی است که جامعه ما به عنوان " تعصب به جا " نمی پذیرد .
نمیتوان به خیال اینکه اگر همسرم چیزی نبود که من خواهانش هستم طلاق میگیرم و به گزینه های بعدی فکر میکنم .
این موضوع بنیان خانواده را از بین می برد .
این دوست ما نیز که به تالار آمده ، در درون به دنبال این موضوع است که تا چه میزان می تواند ریسک کند .
ازدواج سنت است و به همه توصیه شده که تنها نباشد که تنهایی فقط مختص خداوند رحمان است .:305:
اما باید با دیدی باز و مشورت با بزرگان و ریش سفیدان حرکت کرد که نتیجه خودسری ها و بی اعتنایی فقط شلوغی دادگاه های خانواده را در پی دارد .....
اگر حرفی بر میان می آید ، خواستار این حقیقت است که ثمره این ازدواج پسری نباشد که زنی اختیار کرده و طلاقش دهد و دختری که 2 بار ازدواج کرده و هنوز نتوانسته زندگی دست و پا کند !
کمی عمیق تر فکر کنیم و وسعت دیدمان را زیاد کنیم .:305:
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
[align=justify]هیچگاه توصیه نمیشه که ازدواج بدون شناخت صورت بگیره.
خدا، شرع، دین، عقل، عرف همه گفتن اول تحقیق و بررسی انجام بشه.
دوست عزیز قبل از هرگونه اقدامی به ازدواج با این خانوم که مدت کوتاهی عقد بودن (و صرفا عقد بودن حتما دلیل بر اینکه این خانوم شبهای زیادی در بستر همسر سابقشون بودن نیست!!) باید آشنایی تمام و کمال نسبت به خصوصیات اخلاقی و رفتاری ایشون و بالاخص اشراف کامل به علت طلاقش پیدا کنی.
اینکه ایشون مطلقه هستن از حنبه ارزشی و انسانی ایشون به هیچ وجه کم نمیکنه!!! حتی اگر بقول دوستمون با همسر سابقشون روابطی هم داشتن اولا که در اون زمان ایشون همسر اون خانوم بوده و ثانیا اگر قرار بود زن و شوهر بواسطه روابط جنسی در حریم خانواده و زندگی مشترک چیزی از ارزش انسانی یا اخلاقیشون از دست بره فاتحه تمام ازدواج ها را باید خواند!!!
این قضیه که شما به تشکیل خانواده و ایجاد زندگی مشترک از چه منظری نگاه میکنی خیلی مهمه و جهت فکری شما باعث ایجاد خیلی از ملاکهای شما برای انتخاب همسر میشه. ریسک پذیری زمانیکه ازدواج بدون شناخت انجام بشه مسلما بسیار بالاست چه طرف مقابل ما مجرد باشه و چه قبلا ازدواجهای متعددی کرده باشه هردوش بدون شناخت ما از طرف مقابل خطر ریسک داره! یه رابطه 8 ساله هرچقدرم که شیرین و خاطره انگیز بوده باشه دلیل کافی و درستی برای ازدواج و تناسب دو نفر برای ازدواج نیست. عشق تنها مکمل ازدواج است نه تنها دلیل آن.[/align]
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
بچه ها اینجا چه خبره؟
دوستان عزیز دقت کردین به جای اینکه جواب این بنده خدا رو بدین تا بیشتر از این دچار تردید نشه
دارین با هم دعوا می کنین تو این تاپیک؟؟؟
lord.hamed عقیده شخصیشو گفته و مسلما برادر گرامی که
این تاپیک رو ایجاد کردن انقدر صاحب فهم و کمالات هستن که بر اساس خرد جمعی یه انتخاب
قشنگ بکنن!!! پس دیگه دعوا و جبهه گیری نکنین خواهشا :305:
======================
برادر گرامی به اندازه کافی راهنمایی های خوب شده واستون
اگه میخواهید از تردید در بیاین باید صبور باشین و زیرک!!! یک مدت باهاش قظع ارتباط کنید تا
خدای نکرده فکر به شما مشوق طلاقش نباشه!!! بعد چند وقت اگه طلاق گرفت مراحل
شناخت رو شروع کن...حتما به یه مشاور حضوری مراجعه کن!!!
و با چشمان کاملا باز واسه زندگیت تصمیم بگیر چون فرصت زندگی کردن فقط 1 بار به هر آدمی
داده میشه پس باید به بهترین شکل اونو ساخت
موفق باشید
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
من از مدیران و دوستان عزیز پوزش میخوام بخاطر متنی که بی موقعیت در این تاپیک نوشتم
و از مدیران میخوام اگر امکان داره متن طولانی منو که در این صفحه ست حذف کنن
اگرچه که امید داشتم درمورد بعضی مسائل کمکی بکنه به ابهام زدائی درمورد مشکل این دوست عزیزمون که از ما کمک خواستن اما فکر میکنم بیش از اینکه کمکی درجهت حسن تفاهم داشته باشه، ممکنه ایجاد سوء تفاهم کنه.
باتشکر از مدیران و دوستان عزیز:72:
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
[size=medium]دوستان عزیز. ممنون از اینکه سعی در راهنماییم داشتید و گاها اختلاف نظر دوستانه بین انجمنی ها صورت گرفت ولی باز یه سوال توی ذهنم منو قلقلک میده و اونم اینه که به نظر شما میشه با همسر قبلی این خانم صحبتی داشته باشم؟به نظر شما عاقلانه ست؟فکر میکیند اصلا میکنمید؟میشه باهام حرف بزنه؟یا مثلا چه راهی پیشنهاد میکنید که بتونم با اون آقا ارتباط برقرار کنم حتی واسه یه بار.این موضوع شاید خیلی از گره های کور این بخش از زندگیمو باز کنه.سپاسگذارم
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
اگه براتون ممكن هست ميتونيد فردي رو بفرستيد محل كارش تا ازش تحقيق كنه ويا اصلا خودتون ميتونيد اينكار رو انجام بديد.ميتونيد شماره تلفن محل كارش رو گير بياريد وخيلي محترمانه از همكاراش بخوايد راهنماييتون كنند.فقط در حد پيشنهاد بود شايد پيشنهادم خيلي بچه گانه باشه ببخشيد