RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
آره گلنوش خانوم
دیگه کاملا از زندگیم خارجش کردم... معیار هام رو برای ازدواج مشخص کردم و جالب اینجاست این خانوم حتی یکی از اون معیار ها رو هم نداره!! الان یه کیس مطابق معیارهام مد نظرم هست که هر وقت کمی جدی تر بشه ماجرا، حتما یه تایپک مجزا واسش میزنم تا قبل از هر حرکتی مشاوره بگیرم.
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام تبریک به شما
امیدوارم هممون به نتایج منطقی و قابل قبولی برای خودمون برسیم و با قدرت روی منطقی که بهش اطمینان داریم وایسیم و نذاریم احساسات ضربه ای به تصمیمامون بزنه
براتون آرزوی موفقیت دارم
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط COMPLETE
آره گلنوش خانوم
دیگه کاملا از زندگیم خارجش کردم... معیار هام رو برای ازدواج مشخص کردم و جالب اینجاست این خانوم حتی یکی از اون معیار ها رو هم نداره!! الان یه کیس مطابق معیارهام مد نظرم هست که هر وقت کمی جدی تر بشه ماجرا، حتما یه تایپک مجزا واسش میزنم تا قبل از هر حرکتی مشاوره بگیرم.
سلام دوست عزیز، تاپیکت رو از اول دنبال میکردم.
خیلی خوشحالم که اینا رو از قول شما میخونم.
فکر نمیکردم اگه معیارها رو بنویسی به شخص دیگه ای میرسی.
ما منتظر تاپیک جدیدت هستیم:72:
برات آرزوی موفقیت میکنم:72::72::72:
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
قبل از هر چیز 4 ساله شدن همدردی رو به همه و خودم تبریک میگم:227:
بعد از این مدت که همه راه های ارتباطی رو با این خانوم قطع کرده بودم دیدم منو تو فیس بوک پیدا کرده و با یه نام کاربری رفته عضو شده و واسم پیام گذاشته.کلی حرف زده بود بهم گفته بود بی معرفت ... نوشته بود دوباره بهش فرصت بدم ... نوشته بود خیلی دوستم داره و بدون من نمی تونه زندگی کنه و فقط و فقط منو میخواد ... نوشت من فقط با تو ازدواج میکنم وتو عشق منی .... منم واسش نوشتم دیگه تقریبا فراموشت کردم دست از سرم بردار ... دوباره واسم پیام گذاشته بود که مگه من چیکارت کردم که منو ترک کردی؟ من عاشقتم ازم جدا نشو ترکم نکن خواهش میکنم ... من دوستت دارم و ...
الان نمی دونم چی کار کنم! منطقم دیگه هیچ وقت این دخترو نمیپذیره هنوز دوسش دارم اما نمی تونم به حرفاش اعتماد کنم ... از کجا معلوم دوباره حرفشو عوض نکنه؟! بهش گفتم تو دیگه واسم فقط یه همکلاسی هستی و بس
ازم میخواد بهش اعتماد کنم بهم گفت هیچوقت بهم دروغ نگفته و نمیگه و احساسش نسبت بهم واقعیه ازم فرصت میخواد تا عشقشو بهم ثابت کنه ... نمی دونم اصلا درسته بهش فرصت بدم؟؟پس معیار هام چی میشه؟ گیج شدم دوباره... بهش معیار هام رو بگم؟یا اصلا بهش فرصت ندم؟
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
قبل از هر چیز 4 ساله شدن همدردی رو به همه و خودم تبریک میگم:227:
بعد از این مدت که همه راه های ارتباطی رو با این خانوم قطع کرده بودم دیدم منو تو فیس بوک پیدا کرده و با یه نام کاربری رفته عضو شده و واسم پیام گذاشته.کلی حرف زده بود بهم گفته بود بی معرفت ... نوشته بود دوباره بهش فرصت بدم ... نوشته بود خیلی دوستم داره و بدون من نمی تونه زندگی کنه و فقط و فقط منو میخواد ... نوشت من فقط با تو ازدواج میکنم وتو عشق منی .... منم واسش نوشتم دیگه تقریبا فراموشت کردم دست از سرم بردار ... دوباره واسم پیام گذاشته بود که مگه من چیکارت کردم که منو ترک کردی؟ من عاشقتم ازم جدا نشو ترکم نکن خواهش میکنم ... من دوستت دارم و ...
الان نمی دونم چی کار کنم! منطقم دیگه هیچ وقت این دخترو نمیپذیره هنوز دوسش دارم اما نمی تونم به حرفاش اعتماد کنم ... از کجا معلوم دوباره حرفشو عوض نکنه؟! بهش گفتم تو دیگه واسم فقط یه همکلاسی هستی و بس
ازم میخواد بهش اعتماد کنم بهم گفت هیچوقت بهم دروغ نگفته و نمیگه و احساسش نسبت بهم واقعیه ازم فرصت میخواد تا عشقشو بهم ثابت کنه ... نمی دونم اصلا درسته بهش فرصت بدم؟؟پس معیار هام چی میشه؟ گیج شدم دوباره... بهش معیار هام رو بگم؟یا اصلا بهش فرصت ندم؟
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
فراموشش كنين. براي هميشه.
اون كم سنه و احساساتي. براي همين اين حرفا را براتون نوشته.
فراموشش كنين. دوباره همه چيز را خراب نكنين تا مجبور بشين از صفر شروع كنين.:305:
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
فراموشش كنين. براي هميشه.
اون كم سنه و احساساتي. براي همين اين حرفا را براتون نوشته.
فراموشش كنين. دوباره همه چيز را خراب نكنين تا مجبور بشين از صفر شروع كنين.:305:
تو همین مسیر قرار گرفته بودم اما حرفهایی که میزنه حسابی رو مخمه ... خدایا کمکم کن ... ازم یه فرصت دوباره خواسته ... نمیدونم واقعا نمی دونم موندم چی بهش بگم
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
بهش بگو نه .
نذار بعد از اين همه سختي كشيدن براي فراموش كردنش دوباره احساساتت را به بازي بگيره.:305:
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
دوست خوبم سلام
به نظر من این عشق که الان داری میگی به مرور زمان به کینه تبدیل میشه دیدگاه شما باید این باشه که اون خانم باعث شده که یه تجربه تو زندگیت پیدا کنی هر چند تجربت تلخ بوده اما واقعا ارزششو داشته و در نهایت میتونی تو آینده ازش استفاده کنی در حقیقت چیزی که مشخصه اینه اون خانم زن زندگی برای شما نمیشه و شما باید ازش جدا بشی می خوام اینو بهت بگم دوست من الان ولش کن که برگرده دانشگاه و اون موقع یه بار بشین و براش حرف بزن و بگو که معیاری برای ازدواج او نیستی و خودش در آینده باهات دچار مشکل میشه که ازت دست برداره میدونم که اون با حرکات زنانه باز می خواد شما رو جذب کنه و شما باید تا اونجایی که میتونی ازش دوری کنی.
باید اینو هم بگم کسی که واقعا عاشقت باشه تو هر موقعیتی که باشه و باشی حاظره تو یه خونه کلنگی هم باهات زندگی کنه عشق با پول بدست نمیاد.
شما که میتونی تو بهترین جای تهران خونه بگیری خب وضع مالیت خوبه اگه می خوای ازدواج کنی خب در فکر باش نامزد کن باید اینو هم سر منشا فکرت کنی هر وقت که ماهی رو از آب بگیری تازه هست اگه فکر کردی که اون خیلی زیباست و عاشقش شدی مطمئن باش زیباتر از اون هم واست پیدا میشه این دنیا خیییییییییییییییلی بزرگه ازش استفاده کن و خودتو تو قفس ننداز .
خلاصه ای کاش من بجای شما بودم ....یه سایت بهت معرفی می کنم قبلش معیارهای ازدواجتو مشخص کن بعد اگه خواستی و تصمصیم ازدواج داری دست بکار شو حداقل میتونی نامزد کنی سایت ازدواج برو ببینم چیکار می کنی اینطور راحتتر می تونی خودتو از افکار مزاحم خلاص کنی:46:
http://www.iranzendegi.com
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام
الان متن شمارو خوندم
ظاهرا شما توی رابطه ایی دچار مشکل شدی که من هیچوقت تجربه شو نداشتم
منظورم دوستی قبل ازدواجه
نمیدونم میتونم شرایط شمارو بخوبی بفهمم ...؟
یه جایی این دختر خانم گفته : خب من که دوستت دارم تو هر جوری میخوای فکر کن
مطمئنا آدم وقتی کسی رو دوست داره براش مهمه که اون چه فکری میکنه...
به نظر من هر علاقه یی در کنارش منطق هم باید بصورت موازی حرکت کنه توی 99.9% اینطوریه
هیچکدوم نباید اون یکی رو نغز کنه مگر در مواردی خاص (0.1%) اونم جاییه که واقعا دو نفر به اون درجه اعتماد و اطمینان از هم رسیده باشن
نمیدونم شما تا چه حد با عرفان آشنایی داری اما توی عرفان هم یه مرحله و مقامی هست که همه حجاب هارو کنار میزنن و فقط یه افراد خاصی میتونن به اون مقام برسن
که اونجاست که هر چیزی مجازه، چون دیگه اونجا عالم امنه و پرده ستر شماست، و در اونجا یه پرده میکشن بین شما و بقیه که فقط شما و معشوق اونجایید
و هرگونه شلتاق توی اون مقام برای شما مجازه .. یعنی اونجاست که میتونید هرجور که خواستی با معشوقت صحبت کنی حتی میتونی بهش خرده بگیری و ناز کنی
یه جای دیگه گفتین این خانوم براتون شرط گذاشته یه خونه خیلی خوب توی بهترین نقطه تهران!
اگر نخواهیم بگیم شرط بهتره بگیم شرایطی که گذاشته یه مقدار دور از دسترسه...! و ظارهرا خودشم حواسش به این قضیه بوده...
اگر فکر میکنید که به دروغ بهتون میگه دوستتون داره، پس دیگه چرا براتون مهمه که بدونید علت دروغش چیه؟ آیا دونستن علت دروغ مهمه ؟
آدما به دلایل زیادی دروغ میگن ... یا براشون نفعی داشته باشه ... یا تلافی گذشته هاشون .. یا بخاطر عشق زیادی (که البته این مال زمانیه که وجود خود عشق توی رابطه تثبیت شده باشه و اصل عشق زیر سوال نباشه و وضعش معلوم باشه) یا به هیچ دلیلی و بخاطر هیچی!!!
هرکسیکه میگه دوستت دارم (به راست یا دروغ بودن حرفش کاری نداریم) اما همیشه دوست داشتن مساوی با این نیست که برای ازدواج مارو میخواد!
گفتن این حرفم مثل گفتن دروغ میتونه دلایل زیادی داشته باشه ( شاید یکی نیاز داره به گفتن این کلمه و اینجوری یه سری از نیازهای عاطفیش ارضا میشه و هزارتا علت دیگه ...)
هر حرفی سند نیست!!
مطمئن باشید توی این دنیا اون دختر تنها کسی نیست که میتونه شمارو خوشبخت کنه ...
خدا هم به بنده هاش هزاربار فرصت انتخاب میده توی زندگیشون ...
ایندفعه شتاب زده عمل نکن و سعی کن یکم محتاط تر جلو بری ...
به امید خدا حتما موفق تر از همیشه خواهی بود...