دوستان خوب،
خیلی ممنونم که با من همدردی کردید!
خیلی حالم بهتر از وقتی هست که این تاپیک رو شروع کردم.
بالاخره همه ما دردهایی داریم.
گاهی یاد KingReza می افتم که چقدر از دست پدرش در عذاب بود.
امیدوارم اوضاع زندگیش بهتر شده باشه.
یک جمله ای دیروز خواندم، جالب بود:
مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی!
ان شا الله که متعالی بشیم! :)
از همه شما متشکرم!
نماز روزه هاتون قبول!
متاسفم، اگر دوست داشتید، یک تاپیک بزنید تا کمکتون کنیم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط راحيل خانوم
:104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
خواهرم هم بیشتر از من ضربه خورد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
قبلاً خواهرم عاشق پدرم بود و پدرم عاشق او.
ولی دیگه انگار یک پرده بینشون افتاده.
خواهرم اکثر اوقات بی حوصله با پدرم حرف می زنه. مثل یک قهر همیشگی!
متاسفم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
وقتی این تاپیک رو ایجاد می کردم با خودم فکر می کردم که خیلی ها هستند که اصلاً پدری ندارند.
با این حال خدای مهربونی که من می شناسم، مطمئنم به شما نعمتهای با ارزش دیگری داده.
بله...نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
می شناسم چنین افرادی رو...
و می دونم خیلی سختی می کشند.
نمونه اش یکی از دوستهای صمیمی من...
باز هم از همه متشکرم!