چشم شاید برم میدونم اونم میگه جدایی و مادرم میگه نه و منو خراب میکنه جلو مشاور
نمایش نسخه قابل چاپ
چشم شاید برم میدونم اونم میگه جدایی و مادرم میگه نه و منو خراب میکنه جلو مشاور
تنها برو مشاور اگه نظر اون هم موافق بود. از مشاور بخواه با خانوادت صحبت كنه و آينده اين ازدواج را براشون ترسيم كنه.:305:
از مشکلاتی که براتون پیش اومده متاسفم. اول فکر کردم همسرتون سنش کمه که این رفتار رو داره، ولی توی 30 سالگی این رفتارا عجیبه...
نمی دونم تا الان پیش مشاور رفتید یا نه ولی به نظر من هم مشاور بهتر می تونه راهنماییتون کنه.
به خاطر حرف هایی که مادرشوهرتون می زنه خیلی ناراحت شدم...پیشنهاد می کنم برید پزشکی قانونی و یه برگه برای تایید بکارتتون بگیرید؛ چه الان و چه در آینده ممکنه لازمتون بشه.
فکر می کنم اگر هم همسرتون بیاد توی راه، مادرش نمی ذاره شما زندگی خوشی داشته باشید؛ مخصوصاً این که با کارهای ایشون دهن به دهن هم شدید و حرمت ها بینتون از بین رفته. شما که الان رابطه نداشتید جدا شید و فرد بهتری سر راهتون قرار بگیره خیلی بهتره تا بعد از ازدواج و حتی با بچه از هم جدا شید. این طوری نصف مهریتونو می گیرید و همه می دونن که شما باکره اید و احتمال این که مورد بهتری براتون پیش بیاد خیلی زیاده.
سلام دوست خوبم.خوب فکراتو کن.چرا باید بگی هر چیزی اندازش خوبه؟چرا باید با مشروب خوردنش مشکل نداشته باشی؟چرا فکر نمی کنی با همین سیگار کشیدن به اندازش ممکنه معتاد بشه؟خیلی نگرانت شدم.
باور کن آدم مجرد بمونه بهتر ازینه که این چیزا رو تحمل کنه .امیدوارم عاقلانه فکر کنی
سلام نازنین جان :72:چیکار کنم خانوادم بامن سرد برخورد میکنن هیچکس حمایتم نمیکنه:302: خانوادم علنی گفتن که اگه جدا بشی میندا زیمت بیرون رفتارهای با من میکنن که انگار من مقصرم حتا گفتن اگه طلاقت بده میندزیمت بیرون اومدم خوبه یکی از بستگانم الان ۱ماهه اونجام تا تکلیفم معلوم شه زورم میاد مامانش میخواد جدا بشیم:160: هی زنگ میزنه میگه توافقی یعنی با بخشیدن مهریم جدا بشیم اینا عذابم دادن کشتن منو انتظار دارن مهریمو بهشون ببخشم...مامانش از خدا میخواد جدا بشیم من شوهرمو دوست دارم :228:اگرم جدا بشیم فقط بخاطر دوبهم زنیا و حرفای مامانشه که خیلم نفوذ داره نمیخواد منو اون باهم ما بشیم همش تشویقش میکنه به تنها بودن تنها رفتن اونم که بدش نمیاد رفیق بازی کنه:310: :322:و فکر میکنه مامانش خوبیشو میخوادحاضر نیست بفهمه مامانش رفتار و حسودی بچگانه داره:301:
رایحه جان مرسی از نظرت :72:ولی اگه خانوادم درکم میکردن و هی نمیگفتن اهمیت نده به حرفای مامانش پشتیبانم بودن تکلیفم معلوم میشد حداقل مهریمو میذاشتن اجرا که ممنوع خروج شه و انقدر تهدید نکنه از ایران میره منو میذاره تا موهام رنگ دندونم سفید شه:324:
نمیدونم چی بگم اینقدر عجیبه که موندم........
من بودم یه لحظه هم با این پسر نمی موندم آخه چرا خونوادتون مخالف طلاقن؟باید متقاعدشون کرد که این پسر ،مرد زندگی نیست