آقا آرش من هم بسیار مشتاقم تا پاسخ شما رو به پرسشهای آنی عزیز رو بخونم!
ممنونم
نمایش نسخه قابل چاپ
آقا آرش من هم بسیار مشتاقم تا پاسخ شما رو به پرسشهای آنی عزیز رو بخونم!
ممنونم
سلام آرش،
به همدردی خوش آمدین،:72:
من در مورد آینده یا عقاید شما صحبت نمیکنم،
با توجه به طرز فکر کنونی شما، ازدواج به هیچ عنوان برای شما توصیه نمیشود.:303:
چه مسلمان باشی، چه مسیحی، چه زرتشتی...یا اصلا به خدا اعتقاد نداشته باشی، ورود به رابطهای که اجتماع آن را ازدواج مینامد نیازمند پایبندی به اصول و خط قرمزهایی هست، که با تفکر کنونی شما کاملا در تضاد هست به عبارت دیگر، اگر با چنین طرز فکری، حتی الان تصمیم به ازدواج هم بگیری و ازدواج کنی، ازدواج شما به شکست میرسد. نه به این دلیل که فرد مقابل شما، مناسب شما نیست یا...، بلکه تنها به این دلیل که شما اعتقادی به کارکرد و هدف از ازدواج نداری! به عبارت دیگر انگیزه اصلی در وجود شما نیست.
من یه سوال برم پیش میاد اونم اینکه این کارکرد و هدف ازدواج و انگیزه اصلی چی می تونه باشه ؟ می شه بهم توضیح بدی ؟
جواب : پروسه تصمیم گیری من از این قرار است : من از رابطه ی جنسی و عاطفی با یه زن لذت می برم و چون رابطه یه مفهوم دو نفرست باید یکی رو برای این کار پیدا کنم . این کار می تونه در غالب رابطه ازدواج باشه و هم می تونه در غالب رابطه آزاد باشه . به سه دلیل رابطه ازاد رو انتخاب می کنم یک اینکه هر ادمی بعد از یه مدت نهایتا 4 سال جذابیت جنسی خودشو از دست می ده . و دوم اینکه تنوع در رابطه جنسی جذابتراز رابطه با یه آدم که همیشه تکرار می شه . سوم هم اینکه ازدواج دردسر و ومسئولیت خاص خودشو داره که عقلانی نیست به خاطر رابطه جنسی آدم خودشو درگیرش کنه[/quote]
همانطور که قبلاً هم اشاره کردم نگاه شما به ازدواج و کارکرد آن، اشتباه هست، و در حقیقت اعتقادی به کارکرد اصلی آن نداری...
می شه بگید این کارکرد اصلی چی هست ؟
هدف و کارکرد ازدواج، تنها داشتن رابطه جنسی و ارضأ جنسی نیست...
و البته، شما صحبت از نیازهای عاطفی هم میکنید،
اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چگونه میتوان با فردی رابطه جنسی و عاطفی داشت، او را بخود وابسته کرد، و پس از اینکه از نظر جنسی برای شما، به قول خودتان تکراری شد، به راحتی از او جدا شد؟
من نگفتم که می خوام این کارو بکنم فقط گفتم که چون اون طرف کاکرد جنسی خودشو از دست می ده تحملش در رابطه جنسی ملال آور می شه مگه اینکه بنا بر نظر شما یه کاکرد دیگه داشته باشه ازدواج
آیا در این رابطه آزاد دو نفره که از آن صحبت کردید، تنها باید به خودمان فکر کنیم؟
نه این که می شه خودخواهی ... در رابطه هرکس دنبال منافع خودشه ....فقط باید به طرف مقابلش دروغ نگه یا سعی نکنه که بخواد با حرف اونو تحت تاثیر قرار بده (مخشو بزنه) ولی اینکه یکی از طرفین آسیب ببینه به زرف مقابلش ربطی نداره
طبیعت زنها با طرز فکر شما سازگار نیست، چرا که زنها به دنبال رابطه عاطفی امن و بلند مدت هستند،
بنابرین، زنی که در سوی دیگر رابطه آزاد با شما قرار میگیرد، ضربه سنگینی میخورد...چون پس از مدتی برای شما از نظر جنسی تکراری میشود و شما تصمیم به رها کردن او میگیرید...این در حقیقت یکی از مزایایی هست که خود شما برای رابطه آزاد بر شمردید.
در همه دنیا، جدای از مذهب، ما چیزی داریم به اسم اخلاقیات، و شخصاً فکر میکنم، در یک رابطه دو نفره اینکه تنها به خود فکر کنیم، خودخواهی هست و انسانی نیست. و این نوع زندگی شما، قاعدتاً انسانی نیست.
پرسیده بودید آیا در آینده پشیمان میشوید یا خیر؟
پاسخ این سوال خیلی سخت هست، اما من با توجه به تجربه دوستی پاسخ میدهم که چنین سبک زندگی را داشته،
دوستی دارم، که حدودا ۲۵ سالی با من اختلاف سنی دارد، و البته روابط آزاد را هم تجربه کرده، بدون استرس و هیچگونه فشاری...
صریح بگویم، از هر ملّیتی که فکرش را بکنید دوست دختر داشته و با هر یک مدتی زندگی کرده است...
ضمن اینکه، دوستانی با طرز فکر شما دارم،
با توجه به تجربه او، نمیدانم در آینده از ازدواج کردن یا نکردن در این سنّ پشیمان خواهید شد یا نه،
اما مطمعنم، روزی از داشتن این سبک زندگی پشیمان خواهید شد. چون به پوچی خواهید رسید.
سوالم اینه که این سبک زندگی چه تفاوتی با زندگی کسی که ازدواج می کنه داره که شما فکر می کنی با این سبک به پوچی می رسم ؟
این رو همه زیاد شنیدیم که لزومی نداره چیزی رو که دیگران تجربه کردند، خود ما هم تجربه کنیم...
اما به هر حال، گاهی اوقات باور و درس گرفتن از تجربه دیگران، بسیار سخت هست، و ما ترجیح میدهیم تا دردی رو خودمون با همه وجود لمس و احساس کنیم تا بفهمیم جایی را اشتباه کرده ایم یا راهی را اشتباه آمده ایم،
نمیدانم شما جز کدام دسته قرار میگیرید،
اما امیدوارم روزی که از این سبک زندگی کردن خسته یا پشیمان میشوید، فرصت جبران آن را هم داشته باشید.
موفق باشید،:72:
کامران
[/quote]
دوست خوبم ، من جبهه نگرفتم ... اولا که نوع لحن من اینه و این نباید شما رو دلخور کنه ... دوما اینکه این جواب دادن به حرف دوستان فقط به جهت اینه که گفتگو خوب پیش بره و برای من سوالی باقی نمونه که اگه هر تصمیمی گرفتم با ایمان کامل باشه ... و این عدم روحیه حرف شنوی نیست ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانوب
من كاملا به شما و عقايد و باورهايتان و حتي مسيري كه پشت سر گذاشته اي احترام مي گذارم و نه با آنها مخالف هستم و نه موافق . و سعي مي كنم خارج از فضاي قضاوت شما را همينگونه كه هستيد ببينم و درك كنم و مورد احترام قرار دهم و....من اينكه از دوستان نيز تقاضا مي كنم از سرزنش آرش به دليل راهي كه رفته جدا خودداري كنند و باورهاو...ي او را در حال حاضر شخم نزنند كه مقاومت آرش بيشتر خواهد شد
به شخصه آرش به تو احترام مي گذارم .و اما آرش دوست دارم با هم عميق تر به موضوع نگاه كنيم .
از نوع نگاهی که به مساله داری و سعی می کنی خارج از باور های خودت به موضوع نگاه کنی ممنون و سپاسگذارم ..
اينكه چرا و در چه شرايطي به اين باور رسيدي كه اين مسير ، مسير خوشحال كننده اي بود يا نبود و چرا آرش اساسا تمايل پيدا كرد كه اين تجربيات را داشته باشد ،آرش خودش اين راه را انتخاب كرد يا تحت تاثير موضوعي بود و يا.......و يا چرا آرش تن به تنوع طلبي مي دهد و از آن لذت مي برد و چطور مي توان اين تنوع طلبي را در آرش كنترل كرد به گونه اي كه نه به آرش و نه به شخص ديگري كه وابسته و عزيز آرش است و يا عزيز او خواهد شد آسيب بزند ؟
در جوابت اینو باید بگم که ایجاد ارتباط با دختر ها برام از اواخر دوره ی راهنمایی و اویل دبیرستان جذاب بود یکی دو مورد هم ارتباط همون موقع داشتم که صرفا در حد یکی ذوبار دیدن و گاهی تلفن حرف زدن و نامه بود ...کامل کننده ی صحبتم اینه که تعریف از این که من با دختری دوست هستم یا اینکه چزور باهاش دوست می شدم در جمع دوستام باعث احساس غرور و قدرت برای من می شد اینو گفتم که بگم اون ذوره حس عاطفی یا جنسی در میان نبود . اصلا من چیزی از این حسها نمی فهمیدم .فقط یه شیظنت و قدرت طلبی بود . و این حس قدرت طلبی تا همین الان هم با من هست . یعنی از اینکه دختری رو داشته باشم احساس قدرت می کنم . در ضمن از نیمه های دانشگاه حس لذت عاطفی و جنسی هم به این اضافه شد . اینا رو در جواب حرفتون گفتم که بتونید تحلیل کنید که چه شد که آرش تنوع طلبی را دوست دارد و به قول شما تن به تنوع طلبی می ده
و يا آرش فكر مي كني چند در صد مردم روي كره ي زمين از تنوع طلبي لذت مي برند ولي آن را مهار و كنترل مي كنند و راهكارهاي ممانعت از تنوع طلبي چيست ؟و اساسا آنهايي كه اين موضوع را كنترل مي كنند با آن دسته از افرادي كه كنترلي بر موضوع ندارند در چه مواردي تفاوت دارند و يا حتي چه شباهتهايي ؟!!
من نمی دونم که آیا چقدر از آدمها تنوع ظلب هستن و اگه هستن چرا کنترل می کنند ولی در مورد خودم فک می کنم که باید یه دلیل یا انگیزه ای باشه که بخوام تنوع طلبی رو کنار بگدارم . چون خودم رو که نمی تونم گول بزنم و ندیده بگیرم این حس رو در خودم .... اگر جواب این سوالاتی رو که پرسیدید بدید ممنون می شم . که بدونم اونایی که تنوع طلبی رو کنترل می کنند چرا اینکار رو می کنند ؟؟؟
تنوع طلبي و نيازهاي يك مرد كاملا قابل درك است اما اساسا مي بينيم كه همه از يك نسخه استفاده نمي كنند . تو خودت چي فكر مي كني و چه راهي را مثلا به آقاي x تنوع طلب پيشنهاد مي دهي ؟!آيا مسيري كه خودت رفته اي به من يا به كس ديگر پيشنهاد مي دهي ؟ در اين مسير چه لذتهايي داشتي ؟ چه آسيب هايي داشتي ؟ وزنه ي كدام سنگين تر بود ؟ يا اساسا آرش از چه چيز فرار مي كرد كه .........؟ يا براي آرش اين روابط نوعي مسكن بوده براي تسكين يك درد ؟ و يا حتي يك كنجكاوي و .....
هر آدمی در طول زندگیش احساس های مختلفی رو تجربه می کنه .خیلی از این حسها اسم دارن مثل شادی . ترس . دوست داشتن . نفرت و.... ولی خیلی دیگه از این حسها چون همه گیر نیست اسمی نداره ... رابطه دونفره محل خوبی برای تجربه این احساسات عمیق بی اسم هست . در کل نکات مثبت این رابطه داشتن ها برای فقط و فقط شخص من اینها بودن : 1- تجربه این حسهای عمق ... 2- لذتهای جنسی 3 - احساس توانایی در بدست آوردن دیگران و آسیبهاش هم : 1- تنهایی و2- نداشتن آرامش بوده ...
البته این آسیب مال این روزهاست که من سنم بالاتر رفته و به کسی برای تنها نبودن نیاز دارم ولی قبلا هرگز همچین نیازی نداشتم . به خاطر این می تونم ازش به عنوان یه اسیب نام ببرم که شاید باید قبلا فکر این روز ها رو می کردم تا تنها نباشم .
اما در مورد پیشنهاد دادن این نوع زیستن به دیگران باید بگم که نوع زندگی هر آدمی مخصوص به خودشه و چه خوب و چه بد اصلا پیشنهاد دادنی نیست
من دوست دارم به اين سئوالها پاسخ بدهي و بي نهايت خوشحال مي شوم كه از نگاه تو پاسخ اين سئوالها را دريافت كنم . [/color]
[/quote]
[quote=آرش]
اولا در مورد وفاداری باید بگم من که هیچوقت در رابطه ی زناشویی نبودم پس نمی تونم با قطعیت بگم که می تونم وفادار بمونم یا نه .... ولی هر موقع که رابطه ی عاطفی عمیقی داشتم به طرفم وفادار بودم و با کس دیگه ای نبودم .... و اما در مورد آرامش من فکر نمی کنم که ذر مورد رابطه آزاد افکارم اشتباه بوده بلکه به نظرم اگه شرایط ایجاد رابطه آزاد برایم مهیا بود اتفاقا آرامش بیشتری داشتم . من از نظر فردی عمیقا رابطه آزاد رو بیشتر از از ازدواج می پسندم ولی تنها چیزی که باعث می شه به ازدواج فکر کنم شرایط اجتماعیهنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
[quote=mehrdad_m]
ببینید افکار ما می توهنه شخصی باشه اما اعمال ما بر اساس شرایط اجتماعی شکل می گیره . ما به عنوان جزئی از اجتماع نمی تونیم با در نظر نگرفتن هنجارها و نا هنجارهای جامعه به ارمش برسیم که خودتون هم اشاره کردید که عدم ارامشتون از اینه. اما در مورد وفاداری من منظورم کسی بود که در اینده قراره با او ازدواج کنید. آیا شما می تونید تضمین کنید که در روابطتون با او به یاد روابط گذشتتون نیافتید و یا اون ها رو در ذهنتون شبیه سازی نکنید. این در تمام جوامع بشری به عنوان یک تخریب کننده روابط زناشویی و یا عدم وفاداری شناخته می شه. ایا چنین چیزی رو از همسر ایندتون می پذیرید که وقتی با شما رابطه داره به کس دیگه ای فکر کنه؟
در مورد تنوع طلبیتون من در ایران زندگی نمی کنم و در اینجا که من هستم به قول شما روابط ازاد وجود داره اما کمتر کسی هست که مانند شما رابطه داشته باشه. اینجا بیشتر افراد از سنینی که اجساس کنند نیاز به رابطه عاطفی و جنسی دارند یا یک نفر دوست می شوند و بیشترشان با همان فردبعد از مدتی ازدواج می کنند و به هیچ وجه روابط ازادشون برای ارضاء تنوع طلبی نیست. در واقع اگر ناراحت نمی شید اینجا به کسی که مثل شما عمل می کنه توصیه می شه که به یک سکسولوژی مراجعه کنه چون این امکان وجود داره که دچار بیماری ای باشه که باید درمان بشه.
[quote=deljoo_deltang]
[quote=آرش]
اولا در مورد وفاداری باید بگم من که هیچوقت در رابطه ی زناشویی نبودم پس نمی تونم با قطعیت بگم که می تونم وفادار بمونم یا نه .... ولی هر موقع که رابطه ی عاطفی عمیقی داشتم به طرفم وفادار بودم و با کس دیگه ای نبودم .... و اما در مورد آرامش من فکر نمی کنم که ذر مورد رابطه آزاد افکارم اشتباه بوده بلکه به نظرم اگه شرایط ایجاد رابطه آزاد برایم مهیا بود اتفاقا آرامش بیشتری داشتم . من از نظر فردی عمیقا رابطه آزاد رو بیشتر از از ازدواج می پسندم ولی تنها چیزی که باعث می شه به ازدواج فکر کنم شرایط اجتماعیهنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
نمیدونم چرا بعضی اوقات کوچکترین اشتباهی باعث پاک شدن پست و یا قفل شدن تاپیک میشه(که البته حتما بجاست)
اما این آقای آرش خیلی راحت میاد تحت عنوان قدرت طلبی و لذت و تنوع طلبی از زنا حرف میزنه و هیچ ........
به نظر شما این باعث نمیشه قبح مساله بریزه ؟ اصلا چرا باید انقدر راحت در مورد این مسایل که هم از نظر شرعی و هم عرفی خیلی ناپسند هم هستند صحبت بشه؟
ایشون که کوتاه نمیاد و مدام هم داره با توضیحات بیشتر کارو خرابتر میکنه پس چرا اصلا باید با ایشون بحث بشه؟اصلا این بحث کردن با ایشون ارزشی خواهد داشت؟
آقا آرش
من بعنوان يك خانم ميگم اگر كسي با چنين تفكري بياد و وارد زندگي من بشه بي برو برگرد همون روز اول قيدشو مي زنم. رابطه داشتن با جنس مخالف فقط برآوردن نياز جنسي نيست. مجموعه اي از اخلاقيات و ديدگاههاي اون آدم، تاثير متقابل دو نفر در زندگي همديگر، جذابيت عادتهاي رفتاري كه براي هر آدمي با آدم ديگه فرق مي كنه، تفاوت ديدگاهها كه در خيلي از اوقات باعث تغيير زاويه ديد و پيشرفت آدم ميشه يك رابطه دو نفره رو مي سازه. رابطه جنسي شايد فقط بعنوان چسبي باشه كه اينارو كنار هم نگه داره وگرنه همه چيز نيست. اتفاقا شيريني رابطه جنسي با بوجود آمدن اتصال عاطفي و فكري خيلي خيلي بيشتر مي شه.
اگر اينطور نبود شما الان در اين موقعيت به شك و دودلي در مورد ازدواج نمي رسيد. فشارهاي اجتماعي براي كسي كه به روابط آزاد اعتقاد داره خيلي معنا نمي ده. براي كسي معنا مي ده كه حرف و نظر ديگران براش مهم باشه.
نكته ديگر اينه كه شما داريد از ديدگاه خودتون به قضيه نگاه مي كنيد و در واقع چيزي از دست نمي ديد. اما براي يك دختر مسأله تعهد خيلي خيلي مهم هست. چون دوره باروري هر خانم محدوده و نهايتا تا چهل و چند سالگي هست و بعد از اون ديگه تواني براش نمي مونه پس بصورت غريزي حتما بايد يك جفت ثابت براي خودش داشته باشه. اما وجود افرادي مثل شما باعث ميشه اين ذخيره در اونها حيف و ميل بشه و درنهايت دست همچنين دخترهايي به جايي بند نيست. نه جايي ثبت شده و نه حق و حقوقي بهشون مي رسه.
نتيجه مي گيريم ضرر كننده اصلي در اين قضايا خانم هست و صد البته ضررهايي كه به شما خواهد رسيد با چشم غيرمسلح قابل رويت نيست اما تاثير اين تنوع طلبي مي تونه از لحاظ تزلزل فكري و از دست دادن آرامش زندگي و يا برخورد با افراد ناسالم يا سوءاستفاده گر باشه.
با سلام
اعضاء محترم توجه کنید
لطفا" از پرداختن به مسائلی که به هر نوع موجب انحراف تاپیک از مسیر اصلی خود میشود ،خودداری کنید.
فقط در خصوص مشکل مطرح شده پست ارسال کنید
ممنون
من نمیتونم بهتون پیشنهادی بدم یا از عملی شمارو نهی کنم چون این طرز فکر متعلق به خود شماست ومیتونه محترم باشه اما ازتون خیلی سپاسگذارم که تاالان ازدواج نکردین وقصده این کاررو هم ندارین .چون در اینصورت همسرتون خیلی ازار می بینه.من دقیفا دارم عواقب این رفتارو تو زندگی یکی از عزیزانم میبینم .راه به جایی نداره وفقط منتظر لطف خداونده .ببخشید ها اما همیشه ارزوی مرگ همسرشو میکنه تا بتونه زودتر از این استرسو فشار خلاص شه .پس لطفا هیچ وقت ازدواج نکنین.یا اگر میکنین با یه دختر سالم وپاک نباشه چون ظلم حقیقی در حق اون
اولا مگر هر مساله ای که از نظر شرع و عرف ناپسنده نباید درباره اش حرف زد ؟؟؟ گفتگو بین دو نفر باعث روشن شدن مساله در ذهن و همفکری می شه ... شما فرض کن که به قول شما هیچکس راجع به این موضوع حرف نزنه تا قبحش نریزه ... آیا اینطوره صورت مساله رو پاک نکردیم ؟ مطمئن باش آدمهای با افکاری نظیر من زیاد هستن . فقط شاید روشون نشه راجع به نطراتشون حرف بزنن ...تا زمانی که در مورد چیزی حزف زده نشه فقط صورت مساله در ذهن باقی می مونه .. . با جمله ای که داری می گی کار خراب تر می شه من فکر می کنم چون با افکار شما تناقض داره دارین از این بحث ها آزار می بینین .... که من فکر می کنم اینم ناشی از عدم تحمل افکار دیگرانه که خیلی ها دچارش هستندنقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ