RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
سلام یچه ها ...حالم خیلی بهتره...تقریبا همه چی واسم عادی و قابل پذیرش شده...هز چی زور می زنم که چند تا خاطره ی خوب ازش یادم بیاد که یکم ادای آدمهای عاشقی رو که نیمه های راه جا موندن رو در بیارم همش بدی یادم می آد و نه خوبی...من تو زندگی با اون چیزی که به دست نمی آوردم تازه همه ی باورهام ...عزت نفسم...جوونیم و...از دست می دادم...ماشین خوب و تفریح و پول مال آقا بود ما هم همون دور و بر مثل ی موجود اضافی می پلکیدیم! اصلا دوست ندارم به زندگی باهاش برگردم...فقط دوست دارم زودتر طلاق بگیرم آخه چون طلاق با مرده 2-3 سال شاید الاف بشم...فقط از اینش ناراحتم...کتابهامو گرفتم...دارم روی دکترا برنامه ریزی می کنم...روحیم خوبه...خیلی بهتر از وقتی پیش شوهرم بودم...خانوادم خیلی حمایتم می کنند و خوشبختانه تازه خوشحال هم هستند که من تصمیم به جدایی گرفتم...پدرم می گه این ی تجریه ی ارزش مند بود...می گه آهن رو هم اونقدر می زنن تو سرش که می شه پولاد و دیگه آخ هم نمی گه...می گه تو با این تجربه می شی همون پولاد...موقع ازدواج با مجید عاشقش نبودم و اون ادعای عاشقی می کرد...کم کم بعد از ازدواج عاشقش شدم اما حالا می فهمم که ما هیچ کدوم عاشق هم نبودیم ...دو تا یکی ی دونه ی لوس که فقط عاشق خودمون بودیم...حس من بهش عادت بود و اون حتی همین حس عادت رو نداشت! هرکدوم با پیش فرض های خودمون ازدواج کردیم که غلط در اومد...اون با پیش فرض اینکه ی زن دهن پر کن واسه تو خونه می گیره و بیرون هم مجردیشو ادامه می ده ومن هم اینکه زیبایی و تحصیلاتم با پول اون به علاوه می شه و چی میشه! وچون مطلقه هست زندگیشو اینبار می چسبه اونم با زبون کوتاه! امااااااا تازه فهمیدیم جفتمون که رو دست خوردیم! نه من اون زن رام و خونگی شدم نه اون ی مرد اهل زندگی که پولی واسه کسی جز خودش خرج کنه! زندگیه دیگه چه می شه کرد...
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
مریم جان سلام
عزیزم واقعا متاسفم برای مسئله ای که الان با اون رو به رو هستی.از ابتدا زنگ خطر های وجود دایته که نسبت به اون ساده گذشتی مثلا برگزار نکردن مراسم جشن عروسی و رسما معرفی نکردن شما به اقوام و بستگان همسرتان.عزیزم در حال حاضر پدرت میتونه یه همراه دلسوز و واقعی تو راهی که در پیش داری باشه.از کوچکترین حقت نگذر.تا راه برای ادامه کارهای نا شایست او بسته شود.زندگی با همه تلخی ها و شیرینی ها ادامه دارد...
برایت ارزوی موفقیت دارم
مهشید
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
همینکه تا این حد شهامت داری که بیان می کنی چه افکاری برای ازدواج داشتی نشون میده که دختر جسوری هستی .همین جسارتت می تونه بهترین کمک بهت برای تصمیم گیری هات باشه .امیدوارم زندگی از این پس به کامت باشه ..
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
می دونین من و مجید گزینه های مناسبی واسه هم نبودیم...من اشتبهات یا سوتی های زیادی داشتم تو این رابطه...اما اینا فقط باعث شد زودتر بفهمیم که به درد هم نمی خوریم...که حتی اگه اون اشتباهارو نداشنم باز هم این زندگی دوام نداشت...گاهی وقتا تو به ی نفر تنه می زنی...طرفت ممکنه بزرگوارانه بهت بگه :خواهش می کنم یا اینکه بگه: ااااهههه چته مگه کوری؟! و یکی ممکنه برگرده بزنه تو صورتت یا دهنتو خورد کنه...
مجید همون آدم سومیه هست که در مقابل اشتباهات من برگشت صورت منو داغون کرد...باز من تو خلوتم اشتباهاامو مرور می کنم و بابتش خیلی شرمندم...اما مجید از اون دسته آدمایی هست که تو خلوتشم هم من و هم زن اولشو آدمای بی شعوری می دونه که لیاقتشو نداشتیم! یعنی من تو این 1 سال فهمیدم که ببخشید...اشتباه کردم یا تقصیر من بود یا شاید منم مقصر بودم تو فرهنگ لغت مجید نیست! همیشه طرفش مقصره...و این واسه من عجیبه...طلاق اولشو می گفت تقصیر مادر دختره بوده...با 200 تا سرعت یکی رو تو اتوبان زیر گرفته می گه عمدی انداختنش جلوی ماشینم...منو می گه بابات پرت می کنه خودتم واسه پول اومدی آدم روانی هم هستی:316:
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
مهشید جون پدر من ی مراسم عقد مفصل گرفت که همه فامیلهای مجید هم بودن ...اما اونا عروسی نگرفتن و ی مهمونی دادن اونم واسه فامیلای خودشون!
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
سلام...
الان 3 ماه می گذره ...شنبه دادگاه داریم...
امروز یکی از دوستام ی جمله ای گفت : که از قدیم گفتند زن مردرو زنش بده زن طلاق دادرو سگش بده!
یعنی اگه کسی زن نگه دار باشه همون اولیو نگه می داره و من چشممو روی این حقیقت بستم و ساده لوحانه گقنم شاید این فرق داره شاید خانمش مقصر جدایی بوده...اما حالا که فکرشو می کنم کدوم زنیه که بخواد مطلقه بشه یا کدوم زنی ی مرد خوب رو ول می کنه؟
دارم می رم باشگاه...درگیر کارای پایان نامم...فکر می کنم دیگه دوران ازدواج به سر اومده اما خوب شاید ی روزی ی آدم خوب باعث بشه همه ی این درد و رنج هارو فراموش کنم...مجیدو به خدا واگذار کردم چون با حس نفرت و کینه نمی تونم از زندگیم لذت ببرم و اگر عدالت و خدایی در کار باشه تا آخر زندگیش باید تاوان پس بده ...خودش و خانوادش...
آدم دوست داشتنی نبود...شخصیت قشنگی نداشت...آدمی نبود که با خوبی هاش نمک گیرت کنه یا دلت واسش تنگ بشه...تو این 3 ماه حتی یک بار هم وسوسه نشدم که بهش برگردم یا حتی منتظرش نبودم و این اولین باره ب ی آدم این حسو دارم که کامل ازش لریدم...ی آدم اونقدر بددددددد که تو 8 ماه ازش بیزار بشی ...8 ماهی که تازه باید گل کار می بود....
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
سلام مریم جان. جریان تاسف آوری بود. خدا کمکت کنه.
یاد یکی از اقواممون افتادم... دختره 19 سالش بود ازدواج کرد و بعد 1 سال طلاق گرفت. باورتون نمیشه مهریش چقدر بود! 7 سکه!!!! پسره نداد!!!! گفت حتی 1 سکه هم نمیدم!!!!!
به نظر شما تو قیامت این افراد چطور میخوان جواب بدن....
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
می دونی عزیزم من معتقدم اینکه دیگران به تو ظلم می کنند 90 درصد مقصر خودمونیم اولا به خاطر انتخاب اشتباهمون و اینکه خودمون اجازشو می دیم ...خوب اولا آ دم به بهای کمی اگه زن کسی شد همون قدر راحت از زندگیش می زارتت کنار، گفتن مهریه خوشبختی نمی یاره اما نه دیگه 7 سکه! بعد اینکه مهریه و طلاق هر دو گرفتنی هستند نه دادنی! کی بدش می آد ی مدت استفادشو بکنه بعد بی هیچ حق و حقوقی با ی تیپ پا طرفشو بندازه بیرون...اینجور آدمارو اول باید ی درس حسابی بشون داد تا جایی که می تونی بعد دست آخر دیگه واگذارش کنی به خدا...اونی که اجازه می ده بهش ظلم بشه هم به اندازه همون ظالم مقصره...حالا انتخاب اشتیاه کردیم قبول سختیشم می کشیم آه و ناله و شکوه هم به خدا نمی کنیم چون می گن از ماست که بر ماست اما دیگه از حق و حقوقمون نباید بگذریم...
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
شما هول هولی آشنا شدی
شما هول هولی عقد کردی
هول هولی عروسی کردی
هول هولی هم می خوای جدا بشی.
این حرفهایی که شما زدید دلیل محکمی برای یک جدایی نیست. همسرتون از شما خواسته که حجاب بهتر و متانت بیشتری داشته باشید. به قول خودتون دنیای مجردی و متاهلی متفاوته. بخشیش مربوط یه این قضیه است. در مورد اطاعت از همسر و ... حرفی خارج از شرع و قانون نزدن. اگر مهریه ی این شرع را قبول دارید باید تمکین و اطاعت از همسر را هم قبول داشته باشید. گزینشی که نیست. هر جاش به نفعمون باشه بگیم خوبه.
پدرتون مشاور هستند و تحصیلکرده و با تجربه. ولی شاید محبت پدری باعث شده که نتونن به اندازه کافی در مورد شما اقتدار داشته باشند. وگرنه به عقد و ازدواج در عرض چند ماه و جدایی به این شکل راضی نمی شدند. بهتره از یک مشاور خارجی کمک بگیرید.
RE: آزموده را آزمودن خطاست...واسه همه دخترایی که قصد ازدواج با ی مرد مطلقه رو دارند
دوست عزیز شما احیانا با طالبان رابطه ای ندارید؟؟؟؟ من نمی دونم شما در چه خانواده ای بزرگ شدی که با اینکه زن هستی از تمکین به مرد فاسدی حرف می زنی که خودش مرز تاهل و تجرد رو نشناخته... عزیز من ایشون مختار بوده زنی رو انتخاب کنه که با اصولش در همخوانی باشه نه اینکه تمام شروط من رو بپذیره مبنی بر اینکه من همینمممممممممم چشماتو باز کن! در ضمن متانت یک خانوم در گرو مدل پوشش اون نیست و ثانیا مگر شما پوشش من رو دیدی؟؟؟ و مگر قراره اگه من به اشتباه و به قول شما از روی عجله ازدواج اشتباه کردم ی چند سالی در این لجنزار دست و پا بزنم؟؟؟ در ضمن شما از من پرسیدی که مشاوره گرفتی از کسی جز پدرت یا نه؟! خوب من 3 تا مشاور رو امتحان کردم و هر 3 متفق القول نظر به جدایی ما دادن.در ضمن خانوم اول این آقا هم ی خانوم مدرن بوده ایشون که یک بار دیده کسیو نمی شه تغییر داد چرا باز همون اشتبهو تکرار کرده؟ پس ایشون کلا به خانومهای زیبا و مدرن علاقه داره اما بعد ازدواج می خواد تبدبل به بردشون بکنه...ایشون چرا نمی ره ی خانوم چادری مثل مادرشو بگیره؟ از خودت پرسیدی یا نه؟
منظورت اگه اینه با وجود 8 ماه زندونی بودن و خیانت و توهیت و سردی دیدن باید ی 8 دست کتک هم می خوردم و ی خاک بر سر کامل می شدم و بعد جدا می شدم نه خواهر من شاید شما مردش باشی اما من نه...حرف شرع و قانونمونم نزن که بوی لجن می ده...با عرض معذرت شرع و قانونمون هم خالی از اشتباه و کم و کاستی نیست...
شوهر من کسی هست که خودش و دوستش روسری رو از سر من می کشیدند توی عروسی و منو دعوت به رقص توی ی عروسی مختلط می کردن و من روسریمو سفت می چسبیدم ! پس نگران دلواپسی های شوهرم در مورد شرع و دین نیاشید...اگر در فرهنگ شما زن باید از مرد اطاعت کنه در فرهنگ ما زن و مرد با مشورت هم عمل می کنند و تمکین ی رابطه ی احترام متقابله...مهریه رو هم اون قبول کرده چون من رو به هر بهایی می خواسته ...و حالا که تنوع طلبیش زندگی منو خراب کرده و اسمش شناسنامه ی منو سیاه کرده بهاشو هم میده...ما به خدا هیچچچچچ جای این قوانینو نمی خوایم نه مهریشو نه تمکینشو نه اطاعت از شوهرشو چاره ایییی نداریم چون یک سری باید قربانی بشن تا ی خونه تکونی تو این قوانین و تبصره های مضحک بشه