-
RE: میخوام برم اون دنیا
سلام عزیزم
شما میدونید همسرتون جلوی خانوادش اینجوریه پس خدارو شکر همیشه اینجور نیست
شما تو رفتاراشون میبینید اونجا اینجوریه پس نیازی نیست الان با حرف بگن باید صبور باشید وبا سیاست
جلوی خانوادش بهش احترام بذار دوست داره وانمود کنه شما به حرفشید
احترام خیلی زیادی به مادرش بذار هیچ وقت از مادرش بد نگو فکر کن مادرته تا چیزی گفت فکر منفی نکن
همسرتون میبینه مادرش شمارو به عرش میبره اونوقت شما از مادرش بد میگید این خوب نیست
اونجا میری نیازی نیست کلی با شوهرت صمیمی باشی ولی تنهاش نذار واسه غذا بشین جفتش خیلی بهش محبت کنی ناراحت میشه معذبه آخه خانوادش این کارو خوب نمیدونه
جلو خانوادش اگه همسرت یا مادرش حرفی زد تایید کن باید کم کم کاری کنی که کنار خانوادش خجالت نکشه با شما خوب باشه باید صبور و با سیاست باشی قهر و رفتارای بد رو جلو خانوادش بذار کنار:72:
-
RE: میخوام برم اون دنیا
عزیزم چرا بی دلیل در قبال خانواده شوهرت گارد گرفتی!!! اصلا چرا روی رابطه شوهرت با خانوادش حساس شدی!! این حساسیت هات باعث شده هر چیزی رو به چیزایی دیگه ربط بدی..مثلا اگه گفته برو پیش خواهرم بخواب شاید دلیلش این بوده که پیش خانوادش خجالت می کشه خیلی بهت نزدیک بشه .این که نشونه بدی نیست .این نشونه حجب و حیای یه مرد متشخصه .حالا به درست و یا غلطش کاری ندارم ولی فرهنگ خانواده های اصیل ایرانی یه چیز متفاوتی هست.خیلی مردها اینطورین.اینو نشانه خوبی بدونو بذار کم کم خودش شرمش بریزه و یا دیدش عوض بشه ..اینو به عنوان یه کسی که بیشتر تجربه زندگی داره می گم هر چی روی روابط شوهرت با خانواده ش بیشتر کنکاش کنی و حساسیت به خرج بدی تویی که بازنده این بازی هستی ..ببین عزیزم چرخه زندگی مشترک خیلی ثابت نیست ولی اینو بدون که سالهای اول زندگی برای زنا سالهای سرنوشت سازیه چون توی جنگ با خانواده ها مسلما این عروسان که ثابت نخواهند بود..چون هنوز جایگاهشونو پیدا نکردن هنوز به اون جایگاهی که توی خانواده باید داشته باشند دسترسی پیدا نکردن .معمولا این مال عروسای 7 هشت سال به بالا هست که جایگاهشون توی خانواده شوهر تثبیت شده هست ..پس الان خیلی زوده که بخوای فکر کنی شوهرت باید مدام دل تو رو به دست بیاره ..دیدت رو عوض کن عزیزم هر چی به خانواده شوهرت نزدیک تر بشی و احترامشون رو خالصانه و قلبی بیشتر حفظ کنی توی رسیدن به اون جایگاه موفق تر خواهی بود .وقتی شوهرت توی تنهایی به گفته خودت فرشته هست پس یعنی دوستت داره و براش مهمی .خودت این اولین پله های موفقیت رو خراب نکن.:305:
..به جای افکار خود کشی هم خودتو جمع و جور کن و بدون که اصلا حتی فکرشم قشنگ نیست چه برسه به حرفش...:163:
-
RE: میخوام برم اون دنیا
با سلام
بچه ها به خدا همه ی تلاشمو کردم گارد هم نگرفتم و شاید 1% بهتر شده ولی خب بازم مادرشه که عذابم میده البته هیچ وقت جلوش نگفتم و یا نشون ندادم ولی خب خودم دیگه توانش را ندارم منم آدمم نا سلامتی
گفتین مثل مادرم باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمیتونم بخدا نمیتونم من اینقدراهم ضعیف نبودم اما حدود 2 ساله من با این خانوادم روشی نمونده که امتحان نکرده باشم نمیشه تنها امیدم اینه الان دختره خودش داره ازدواج میکنه (میدونم ساده لوحانه اس ولی خب حتی به این هم دل بستم) میگم شاید نمیدونه اینقد زجرم میده با حرفاش بزار دخترش بره اون وقت از زبون دخترش بشنوه شاید روش تاثیر بزاره و بدونه پسری که زن گرفته مال زنشم هست اونم آدمه
خیلی ناراحتم چند روزه مثل دیونه ها شدم فقط به در و دیوار زل میزنم آخه به کی بگم من تو خانواده خودم واسه همه راهنما بودم حرفم رو همه تاثیر داشت یک کلام سالاری بودم تو خونه بابام، اما الان 2 ساله این آدم هر جور خواسته با تحریک شوهرم منو زجر داده و حتی واسه 1 دقیقه نمیتونم باشوهرم از این دردام بگم
خیلی سعی میکنم درست رفتار کنم اما میترسم اینجوری پیش برم تو جمع خوب شم ولی دیگه جرات حرف نداشته باشم عینا چیزی که شوهرم میخواد یه زن لال تو جمع مخصوصا تو خانواده اش
بچه ها من افسرده شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:325::325::325:: 325::325:
همدم و f_z جان بخدا همه ی این کارا رو کردم نمیشه خسته ام دیگه
:302::302::302::302::302::302::302:
-
RE: میخوام برم اون دنیا
سلام خواهرم،
ببینید! این که نشد... شما قرار بود وارد یک پروسه درمانی بشی! توصیه های اولیه رو در پستهای 16 و 19 به شما گفتم... فعلا فقط روی آرامش خودتون کار کنید و از محیطهای پر تنش و افکار پراکنده پر تنش دوری کنید
خب... این همه تلاش چی هست؟ کی ؟ یک روزه؟؟؟
به مادر ایشون هم توجه نکنید... شما مسئول خوشحالی یا ناراحتی ایشون نیستید.. شما فقط و فقط مسئولیت زندگی و آرامش خودتون رو دارید. پس بی سبب حساس نباشید و دیگه به ایشون فکر نکنید...
علائم افسردگی رو فعلا ندارید اما اگر توصیه ها رو جدی نگیرید و فقط داد و فریاد که خسته شدم از این زندگی... نمی دونم دقیقا کی! اما مطمئنا می شه بعدها این علائم رو در شما دید...
اون توصیه ها که به شما گفته شده رو انجام بدید با اطمینان و اعتماد به نفس بالا و مطمئن باشید...
ببینید ما ایشون رو که سالهاست زندگی کردند و مهارتهای غلطشون به تجربیاتی اشتباه تبدیل شده رو نمی تونیم تغییر بدیم... پس نه شما، نه دخترشون و نه هیچ کس دیگه نمی تونه ایشون رو تغییر بده! پس ایشون رو با این نوع رفتار بپذیرید... دقت کنید چی می گم : بپذیرید و ببخشید و رها کنید...
این بخشش به معنی تعیین مقصر و بخشش کلامی نیست که بگیم خب.. بخشیدمش! نه ببخشید تا روح شما رها بشه...
چند توصیه رو اضافه می کنم:
- هر روز روزانه 15 دقیقا پیاده روی سریع با موسیقی انجام دهید ( هدفون)
- از غذاهای کم چرب استفاده کنید
- چای سبز رو حتما جایگزین چای سیاه کنید و کافئین فعلا مصرف نکنید
- مصرف قرص آهن رو شبها بعد از شام قبل از خواب شروع کنید
سوالی بود بپرسید
-
RE: میخوام برم اون دنیا
سلام عزیزم
من قصد سرزنش شما رو نداشتم زندگی تو اوایل زندگی خودم رو جلوی چشمام تداعی میکنه
خیلی از چیزایی که میگی رو با جون و دل چشیدم (مادرشوهر و میگم)و حس کردم منم حساس بودم و الان هم هستم شاید بیشتر از تو ولی همین حساسیت های من زندگی منو به بازی گرفت و بهترین روزای زندگین رو تبدیل به بدترین روزا کرد
الان که فکر می کنم به گذشته به خودم میگم آخه چرا به خاطر یه آدم زندگیمو خراب کردم
رفتار های مادر شوهرت به خودش ربط داره و شوهرت نباید پاسخگو باشه و بهش ربطی نداره
سعی کن شادی و غم و ناراحتی و حرفای خانواده شوهرت برات مهم نباشه و تاثیری توی رابطه قشنگت با همسرت نذاره اون یه آدم با فکرای خودش رهاش کن بذار واسه خودش باشه
اینا رو خواهرانه بهت میگم
من نمی گیم کار همسرت درست بوده خیلی هم اشتباه بوده
به نظر من اون می خواد تو خانوادش نشون بده که همسرش به حرفشه تو با محبت کردن به اون و خانواده اش تو جمع اون ها می تونی همسرت رو به خواسته اش برسونی و اصلا هم حساسیت نشون نده
به خدا می دونم بی تفاوت بودن خیلی سخته ولی تنها راهشه چون تغییر دادن دیگران واقعا سخته
فقط به آرامش خودت فکر کن و به این فکر کن چه طور می تونی از لحظه لحظه های بودنت با همسرت لذت ببری
راستی حرفای sci را حتما حتما گوش بده به من و شمیم بهاری عزیز که خیلی کمک کرده
-
RE: میخوام برم اون دنیا
سلام
ممنون از راهنماییاتون
sci جان تقریبا 3 روزه شروع کردم مهارت ها رااجرا کنم البته که خیلی خوب نبوده اما خب از قبل که بهتر شده کم کم دارم سعی میکنم این مهارت را عالی یاد بگیرم خب میدونم کار زیاد داره ولی من میخوام پس میتونم
بله اقلیما جان منم به این نتیجه رسیدم که خیلی اشتباه کردم و برای جبران اشتباه هام میخوام تلاش کنم به خدا خیلی سخته ولی خب به خاطر زندگیم میرم این راه را
برام دعا کنید تو این ماه مبارک
بچه ها تو این راه تنهام نزارید من یه آدمیم که همیشه به نطرات دیگران(خارج از گود) نیاز دارم شماها قضات خوبی هستید چون طرف کسی را نمیگیرید منم قول میدم مو به مو راهنماییاتون را اجرا کنم
پس بازم میگم تنهام نزارید:46::46::46::46:
-
RE: میخوام برم اون دنیا
خیلی بدین پس چرا کسی سراغی ازم نمیگیره:302::302::302::::302::302::316::316 ::316::316: