RE: چطور باید گذشته را فراموش کنم؟
سلام
همه ما گاهی توی زندگی چیزایی برامون پیش میاد که مطابق میلمون نیست .ولی ما باید زندگی کنیم .زمان داره میگذره و برامون خاطره میذاره .اگر همسرت اینقدر خوبه سعی کن باهاش خاطره های خوب بسازی .همه بنده خداییم و اگر کسی به تو بدی کرد به کوچکی اون فرد در برابر خداوند فکر کن بعد میبینی که نحوه رفتارش باتو چقدر بی اهمیت می شه .من فکر می کنم تو خودت خودت رو باید آموزش بدی تا از زندگی بهره ببری. احتمالا زندگی بدون مشکلی داری که دست از سر مشکلات گذشته برنمی داری .قدر این زندگی خوب رو بدون و یاد بگیر که استفاده لازم را از این زندگی خوب ببری .در ضمن فکر میکنم همسرت تو رو لوس کرده و لی لی به لالات گذاشته و تو هم از اونجایی که مهارت شاد زندگی کردن رو نداری نازت برای همسرت را به صورت ناراحتی از گذشته ابراز می کنی
RE: چطور باید گذشته را فراموش کنم؟
mmba عزیز سلام
به تالار خوش اومدی
ممنونم عزیزم . حرفای قشنگی زدی ولی این که گفتی همسرم لی لی به لالام میذاره و من براش ناز میکنم نه اشتباه میکنی . اتفاقا من دائم سعی دارم اگه بابت موضوعی ناراحت میشم اونو از همسرم پنهان کنم چون دوستش دارم و میدونم اونم منو خیلی دوست داره و ناراحتی من اذیتش میکنه به همین خاطر سعی میکنم به روی خودم نیارم . از آخرین پست من نزدیک یک ماه میگذره و توی این یک ماه من واقعا شاد زندگی کردم همونطور که قبلا بودم , حتی جالبه بدونید وقتی ناراحتم و دلم گرفته به مادر شوهرم زنگ میزنم و با وجود اینکه دلخوریهام از طرف اونه , باهاش صحبت میکنم , البته حرفهامون معمولیه راجع به گذشته حرفی نمیزنیم ولی همین به من این آرامش رو میده که باور بکنم گذشته ها گذشته و الان دیگه رابطه من و مادر شوهرم مثل قبل نیست , در واقع هر وقت یاد گذشته میکنم به مادر شوهرم زنگ میزنم تا به خودم ثابت کنم که دیگه دلیلی برای ناراحتی وجود نداره و اونوقت شاد شاد میشم . از این بابت خوشحالم .