نمایش نسخه قابل چاپ
آره عزيزم بگو نمي پذيرم بعد هم در كمال آرامش يك مدت ازش فاصله بگير بدون هيچ تماسي تا به آرامش برسي
احتمالا چند وقت ديگه (البته اگه هيچ تماسي از ناحيه شما نباشه) خودش مي آد سراغت.
فقط تو اين مدت حسابي رو خودت كار كن كه اشتباهات گذشته ات را تكرار نكني.
ببين ممكنه يك كم طول بكشه بايد كاملا صبور باشي تا نتيجه بگيري
چند ساعت پیش با اس ام اس با هم صحبت کردیم. ازش پرسیدم این شرایطو گذاشته تا من بگم نه و همه چی تموم بشه میگه اینطور نیست میگه اگه شرایشو قبول کنم باهام زندگی میکنه میگه دلش شکسته و از نظر احساسی ضربه دیده ولی نمی خواد بهم ظلم کنه و تنهایی تصمیم بگیره. میگه می خواد با این شرایطش یه ارامش نسبی واسه خودش فراهم کنه. میگه میدونه که هیچ وقت این اتفاقات یادش نمی ره و تا اخر زندگیمون می مونه. خیلی حساس و کینه ای هست اینو قبلا هم بهم گفته بود. به نظرتون من چی کار کنم. چه تصمیمی باید بگیرم.
واسه چی میپرسی وقتی انجام نمیدی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
همه دارن میگن یه مدت تماس نگیر باز میگی الان اس ام اس دادم این شد اون شد
من اینم امتحان کردم 1 ماه هیچ اقدامی نکردم. نه تماس نه اس ام اس نه دیدار. اما اخه قراره اخر هفته بهش جواب بدم که شرایطشو می پذیرم یا نه .
:104::104::104::104::104::104::104::104::104::104: :نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
سلام پروانه جون
من خودم رو در حدی نمیدونم که بخوام بهت راه حلی بدم چون خودم دو سال و نیم از عقدم میگذره و نمیتونم تصمیم بگیرم ولی دلم میسوزه داری اشتباه من رو داری تکرار میکنی من اگه عجله نمیکردم مشکلم یکسال قبل باید حل شده بود ولی با عجله کردن و شلوغ بازی وضع رو خراب تر کردم لطفا به حرفای دوستان فکر کن.
موفق باشی عزیزم:72:
سحر جان شما هم مشکله مشابه مشکل من داشتین/
قصد فضولی ندارم اما واقعا موندم. ما قرار بود تیر بریم خونمون اما این مسائل پیش اومد و اینجوری شد. من شغلمو منتقل کردم شهر ایشون الان رفت و امد کلافم می کنه از طرفی هم دیگران هی سوال پیچ می کنند کی می رید خونه خودتون و از این حرفا . اعصابم خرد میشه. شوهرم هم فوق العاده لجباز و کینه ای هست و به خاطر مسائل الکی کارو به اینجا رسونده.
[size=medium][color=#FF4500] برگرد شهر خودت کنار پدر و مادرت
برو سرکار به خودت برس و از مهریت هم نگذر.(بیخیال همسرت شو مثل زمانی که مجرد بودی)
مردم همیشه حرفی برای گفتن دارند هیچ توجهی نکن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
سلام
خیلی ببخشید قصد توهین و بی احترامی ندارم
من خودم در گیر همین حرفهام
ولی تورو خدا ول کنید این حرف ها رو
به مردم چه ارتباطی داره
مگه قراره که مردم بیان بجای شما زندگی کنند
به کسی چه ربطی داره که شما برای زندگیتون چه تصمیمی میگیرید
اصلا به حرف مردم اهمیت نده
اگر بخواهی به حرف مردم زندگی کنی باید هر روز بخاطر مردم یه کاری کنید
بازم میگم اصلا به حرف مردم اهمیت نده
به حرف های یه مشت خاله خان باجی که جز سرک کشیدن تو زندگی این و اون کار دیگه ای ندارن
به خودت و آینده ات فکر کن که قراره یه عمر با همسرت زندگی کنی و به عنوان شریک زندگیت در کنارش زندگی کنی
اینجا کسی نمیتونه کمکت کنه
خودت باید به فکر خودت باشی
همه دوستای همدردی و از جمله خود من گفتیم که تماس نگیر
اما دلت طاقت نمیاره
اگر الان نتونی مشکلت رو حل کنی فردا پس فردا خیلی سخت تره
سخته ولی میشه
باید بخواهی
یه تصمیم جدی بگیر
فقط خوب فکر کن
به حرف دوستمون سنجاب گوش کن و از مهریه ات نگذر و یه مدت بیخیال باش
تو رو خدا خودت به فکر خودت باش
عزیزم اول از همه چرا اس ام اس می دی ؟ یعنی فکر می کنی وقتی داری روی شرایط همسرت فکر میکنی باید با مشورت با همسرت تصمیم بگیری؟
دوم اینکه این تماس گرفتن هات خودتم می دونی که یک بهونه است تا ببینی ایا نظرش عوض شده یا نه. مطمئن باش اگر قرار باشه نظرش عوض بشه با این تماس گرفتن ها دیگه این اتفاق نمیوفته. پس خواهشا بس کن و در این مدت به جای اینکه فکر کنی چطوری نظر همسرت رو عوض کنی به این فکر کن که چه شرطی می تونی بذاری که اینده زندگیت تضمین نسبی داشته باشه.
سوم لطفا عزت نفست رو بالا ببر و مثل ادمهای اویزوون رفتار نکن. چرا به همسرت می گی این شرایطی که گذاشتی برای جدا شدنه؟ فکر می کنی فایده اینجور حرف زدن چیه؟ همسرتون شرایطی گذاشته خودش هم خوب می دونه دلیلش چی بوده و به شما هم دلیلی رو گفته. پس دیگه نپرس که با این پرسیدن ها خودت رو به جدایی نزدیک می کنی.
چهارم اینکه بهتره بیشتر در باره اینده زندگیت با همسرت فکر کنی.
پنجم. زندگیت مهمتر از وضعیت کار و شغلت هست. پس به بهانه اینکه وضعیت انتقالیت شخص بشه در تصمیم گیری عجله نکن و به همسرت هم فشار نیار.
موفق باشی.