RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
این اگر اگر ها رو بریز دور. تا کی می خوای به خاطر ترس از این اگر ها دست رو دست بذاری؟
هاگر گفت برو بیرون هم اصلا خار نشدی. چون در راهی قدم گذاشتی که شاید زیاد از این نه ها بشنوی. ولی باید صبور باشی و مقل مادری که وقتی بچش سرش داد می زنه اونو می بخشه و از کم مهارتی بچش می دونه شما هم همینطور. ناراحت نشو و باز دفعه بعد از یک راه دیگه وارد شو. باید اینقدر راههای مختلف رو امتجان کنی و در اونها استمرار داشته باشی تا راه درست رو پیدا کنی.
یک یا علی بگو و بلند شو. فقط شاد باش.
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
برو جلو عزیزم ما هم برات دعا می کنیم:323:
مارو بی خبر نذار
برو جلو عزیزم ما هم برات دعا می کنیم:323:
مارو بی خبر نذار
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
سلام
مطمئن هستید همه چیزهای لازم رو به ما گفته اید؟
خیلی عجیبه که شما دو نفر عین دو غریبه با هم زندگی می کنید، آیا اختلافی یا مشکل بزرگی وجود داره
؟
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
در اتاقش باز بود همون دم در بهش گفتم غذاتو بیارم یا میای سر میز؟
همونجور که سریالو نگاه می کرد گفت:یه بار جوابتو دادم.منم بش گفتم یه عالمه غذا درس کردم این طوری باید بریزمش دور.تا اینو گفتم عصبانی شدوگفت که منو با سطل زباله اشتباه گرفتی خانوم!برو بیرون درم ببند
میگه خانوم؟!!می بینین تورو خدا؟
آمپرم زد بالا خواستم بیام بیرون گفت درم ببند منم درو کوبوندم...از داد زدناش متنفرم.الانم گرفته خوابیده
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
سلام،
من تجربه ام کمتر از اونه که بتوانم کمک بزرگی به شما بکنم.
البته مطمئنم که در این تالار کسان زیادی هستند که می توانند به شما کمک کنند.
امیدوارم کارشناسان هم به موقع برای شما بنویسند.
آقای m25teh هم راهنمایی های خوبی می کنند.
با این حال می خواستم بپرسم قصد این رو ندارید که حضوری به مشاور مراجعه کنید؟
یک مشاور خوب خیلی کمک بزرگی می تونه به شما بکنه.
البته شکی در این نیست که شوهر شما جواب این زحمت شما رو با بدرفتاری داد.
ولی خب اگر هدف بهبود این روابط است، باید شما در این راه سختی هایی رو هم تحمل کنید.
فکر می کنم دیدن این بدرفتاری ها از همین سختی ها باشه.
ولی شما باید بدی رو با خوبی پاسخ بدهید.
چون هدف شما ساختن است، نه خراب کردن.
حقیقتش من نمی دونم شما با چه لحنی از او پرسیدی "غذاتو بیارم یا میای سر میز".
و یا اینکه اصلاً گفتن "این رو باید بریزم سطل آشغال" درست بود یا نه.
البته می دونم شما اون لحظه ناراحت شده بودی و از روی ناراحتی گفتی.
ولی شاید لازم باشه کمی بیشتر از لطافت زنانگی تون استفاده کنید.
شاید وقتی اومد در آشپزخانه و پرسید مهمون داریم، اگر شما با یک جمله محبت آمیز می گفتید این کارها رو برای تو کردم تا در کنار هم غذا بخوریم، یا یک جمله زیبا که خودتون بلدید، شاید اون وقت جواب او هم متفاوت می بود.
بالاخره فکر می کنم باید اول دل او رو نرم کنید، باید محبتش رو برگردونید به سمت خودتون.
و بعد هر وقت احساس کردید موقعیتش هست، سر صحبت رو باز کنید و راجع به بهبود روابطتون صحبت کنید.
همونطور که گفتم من تجربه زیادی ندارم. فقط خواستم همدلی کرده باشم.
امیدوارم دوستان با تجربه به شما کمک کنند.
موفق باشید.
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
رفتار پس از ازدواج
اکثرشکلات رفتاري زن و شوهر از زماني آغاز مي شود که به هم عادت مي کنند نکته قابل توجه در اين مسئله آن است که اکثرا افراد فکر مي کنند بايد عادت کرد در حالي که برعکس عادت در هر زمينه اي انسان را نسبت به آن مسئله بي تفاوت خواهد کرد
ايجاد تنوع در زندگي حتي اندک مي تواند از بروز عادت و نهايتا بي تفاوتي طرفين نسبت به يکديگر و زندگي جلوگيري نمايد
زن از مرد خود مردانگي مي خواهد و مرد از زن خود آرامش رواني و اينها ايجاد نمي شود مگر در سايه تفاهم و تبادل فکري آن گونه که زن هيچ گاه حس مردانگي همسر خود را خدشه دار ننمايد و مرد هيچ گاه در پي آزار رواني زن نباشد
از آنجا که معمولا انگيزه زنان به خاطر احساس مادرانه و روحيه حساس زنانه بيش از مردان براي زندگيست الهامات آنان نير بهتر و دقيقتر از الهاماتي است که به مردان مي شوداز اينرو يک زن معمولا نتايج عمل مرد خود راپيش بيني مي نمايد و اگر مرد توجهي به اين پيش بيني ننمود و به کار خود ادامه داد کافي است در آن کار شکست بخورد حال نوبت زن است که با سرکوفتهاي خود مرد را تحقير کند . با کمي دقت متوجه مي شويم که هر دو اشتباه کرده اند آيا بهتر نيست مرد نظرات همسر خود را در زندگي لحاظ کند ؟ودرغيراينصورت آيا بهتر نيست زن با گذشت خود و باايجاد اعتماد به نفس درمرد به او سرکوفت نزده و موجبات لجبازي وي را فراهم نياورد؟
بزرگتزين مشکل ما در روابط زناشوئي آنست که به دنبال مقصر هستيم نه به دنبال راه کار مناسب
آنچه باعث بروز اختلاف مي شود جزييات است نه کليات. کليات را همگان مي دانند اين جزييات است که به آن توجهي نمي کنيم.
زندگي زيباست اگرراه برخورد با نا ملايمتها را بدانيم
از ديد بعضي مردها مردانگي در محدود کردن غير منطقي ،غير اصولي و نابجاي زنهاست آن گونه که زن حق هيچگونه اظهار نظر و تصميم گيري ندارد حال آنکه مردانگي از ديد زنان ما و منطبق با معيارهاي اصولي عبارت است از اينکه زن در تمام زمينهاي زندگي احساس امنيت رواني نمايد.چقدر تفاوت است بين اين دو طرز تفکر. البته ناگفته نماندکه بعضي از زنان ما به دليل همين محدوديت ها و طرز تفکر ها چنانچه در موقعيت آزادتري نسبت به ساير زنها قرار گيرند پا را فراتر مي گذارند
اگر توقع داريم همسر مان به خانواده ما احترام گذارد ميبايست براي خانواده وي نهايت احترام را قائل باشيم
هيچگاه همسر خود را با ديگران مقايسه ننمايم
عدم خلف وعده با همسر خود باعث مي شود تا وي نسبت به حضور ما بي تفاوت نگردد
آسيب شناسي قهر
يکي از مسائل مخرب در روابط زنا شوئي قهر کردن است هر چقدر زمان قهر طولاني تر باشد زن و شوهر از هم دورتر مي شوند چرا که انسان هنگامي که با ديگري قهر است از لحاظ رواني در محيطي بسيار مسموم و منفي قرار گرفته و به هيچ چيز فکر نمي کند مگر نکات منفي و ضعف طرف مقابل خود اگر با همسر خود قهر مي کنيد سعي کنيد بيش از يکي دو ساعت به طول نينجامد و اگر همسر شما حرکتي جهت عذر خواهي يا آشتي از خود نشان داد فورابپذ يريد چون امکان دارد ديگر تکرار نشود
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
رضوان عزیز؛ اگر شما واقعا می خوای زندگیت رو نجات بدی و همسرت رو دوست داری؛ اصلا نیازی نیست به اینکه احساس کنی داری غرورت رو می شکونی! ایشون همسر شماست و شما به عنوان یک زنی که همسرش رو دوست داره؛ نیازه که یکسری از مهارت ها رو یاد بگیری و زمان تایین کنی و بهشون فکر کنی و عملی کنی!
مطمئن باش با این کارهای شما هیچ اتفاقی نمی افته؛ (منظورم از این جهته که فکر کنی چیزی ازت کم میشه؛ شما فقط دوست داشتن و عشقت رو ثابت می کنی، باقیش دیگه دست خداست و این که کمکت کنه در این راه ثابت قدم باشی و ان شاءا... به نتایج خوبی هم برسی!)
فوق فوقش بعد از کلی تلاش و پیگیری و آگاهی و به کار بستن مهارت های درست از طرف شما؛ می دونی آخرش چیه؟ اینکه می فهمی تلاشت رو کردی و همین طور میزان محبت همسرت و البته تکلیفت با خودت و زندگیت مشخص میشه؛ مگه قراره اتفاق خاص دیگه ای بیافته!
تا کی شما می خوای صبر کنی و همین جور نظاره گر باشی که همسرت میخواد چیکار کنه و چه رفتاری داشته باشه که بعدش شما عکس العمل نشون بدی؟
تا کی می خوای نقش یه همسر سرد و بی عاطفه رو بازی کنی که رفتاری متقابل همسرش و عین ایشون رو داره و از درون احساس نارضایتی و بدی داشته باشی؟
زندگی یه رابطه ی دو طرفه ست! ایشون تلاشی نمیکنه خوب شما شروع کن! حتما اگر بخوای می تونی!
هیچ چیزی به اندازه ی محبت و شوق و ظرافت های زنانه ی یه زن؛ نمی تونه به زندگی شور بده!:43:
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
ازش در مورد اون خانوم بپرسم؟؟
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
من از تجربیاتم می گم گفتن شما باعث میشه که فقط اونو حساس کنید و یاد اونو براش زنده کنید شما فقط باید غیر مستقیم مطمئن باشید که دیگه با اون خانم یا کس دیگه ای ارتباط نداره همین کافیه رو افکارش حساس نشین
باید سعی کنید شاداب و سرزنده باشید همین که تو تحصیلتون موفقید خیلی خوبه سعی کنید به ظاهر خودتون و زندگیتون برسید و در عین حال وقتی رو برای خودتون و رسیدگی به وضعیت جسمی و روحی خودتون اختصاص بدین
در عین حال سعی کنید اون با همه وجودش شور و شوق و کشش شما نسبت به خودشو حس کنه مطمئن باشید که جذبتون میشه بلاخره اون شما رودوست داشته که باشما ازدواج کرده و گرنه هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه یه مردی رو وادار کنه با کسی که دوست نداره ازدواج کنه
غرورم خوبه و یه جاهایی لازمه :163:
ولی بداخلاقی بده بد اخلاقی نکن اگر ناراحت میشی سعی کن لجبازی و بداخلاقی نکنی که این رفتارا خیلی طرف مقابل رو سرد می کنه
شاداب باش و به جسمت و ظاهرت برس و با شور و شوق زندگی کن مطمئن باش اونم به طرفت میاد:227::46:
RE: این زندگی داره نفسم رو بند میاره...هیچ وقت دوستم نداشته!
از خدا هم کمک بخواه خودش بهت کمک می کنه و به قول مامانا مهرتونو به دل هم می ندازه:310: