شما هر دو از یه نام کاربری استفاده می کنید؟خواهر علی چطوریه که رمزش رو دارید؟ کدومتون تو تاپیکم خواسته بودید یه تاپیک جدید باز کنه و با نامزدش مشکل داشته و گفت بلد نیست؟ یکم گیج شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
شما هر دو از یه نام کاربری استفاده می کنید؟خواهر علی چطوریه که رمزش رو دارید؟ کدومتون تو تاپیکم خواسته بودید یه تاپیک جدید باز کنه و با نامزدش مشکل داشته و گفت بلد نیست؟ یکم گیج شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خواهر علی آقا
احتمتات زن داداش خیلی حساسی دارید
ولی یک نکته رو همیشه به خاط داشته باشید
نه بخاطر دختر دایتون بلکه به خاطر برادرتون و انتخابش باید خیلی ملاحظات رو انجام بدین و به انتخاب برادرتون احترام بذارید
و در ضمن خیلی خوب که همیشه تو جمعامون موضوعاتی رو پیدا کنیم که با هم بخندیم نه بهم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سنجاب
:104::104::104:
'سنجاب'
خواهر علی آقا
احتمتات زن داداش خیلی حساسی دارید
ولی یک نکته رو همیشه به خاط داشته باشید
نه بخاطر دختر دایتون بلکه به خاطر برادرتون و انتخابش باید خیلی ملاحظات رو انجام بدین و به انتخاب برادرتون احترام بذارید
و در ضمن خیلی خوب که همیشه تو جمعامون موضوعاتی رو پیدا کنیم که با هم بخندیم نه به
:72:
این حرف شما کاملا درست ومن بهش واقفم.ولی نمیشه که یکی به خاطر حرف مردم زندگیشو بهم بزنه.وبااون علاقه ای که بین این دونفر بود اصلا انتظار نداشتیم سر همچین مسئله کوچیکی حرف جدایی بینشون پیش بیاد
سلام
ببخشید یه مدت نتونستم به انجمن سر بزنم
امروز به مدت 6 روز من مرخصی گرفتم با این وجود به خونه نرفتم روحیهم یکمی خوب شده با رفتنم به خونه باز دگرگون میشم بخاطر همین خانوادم نمیدونن من مرخصی گرفتم تصمیم گرفتم یه مدتی با خانومم صحبت نکنم شاید یه تکونی به خودش بده خانمم الان رفته شهرمون به خاطر همین من نرفتم
اگه میشه نظر بدین کارم خوب هست یا نه؟
ببینید اول از همه به خواهراتون بگید موضع نگیرند. شما و خانمتون زن و شو هرید و حق دارید هر وقت خواستید پیش هم بخوابید. این حرفها مال قدیمهاست.
من فکر می کنم بیشتر این بهانه گیری های خانمتون برای کم دیدن شماست. و البته اینکه شما هم روشهای برخورد با خانم ها رو خوب بلد نیستید( میگید مطالعه کردید اما در عمل رفتارتون درست نبوده) با توجه به اینکه از هم دورید باید محتاط تر عمل کنید. به نظرم اگر برید پیش خانمتون خیلی بهتره. هر چی بیشتر پیش هم باشید سوء تفاهماتتون زودتر بر طرف میشه. با اخلاق هم زودتر اشنا میشید . البته به شرط اینکه این گاردی رو که الان به خودتون گرفتید کنار بذارید و برای دیدن همسرتون برید تا هم اونو خوشحال کنید هم خودتون از دیدنش خوشحال بشید.
موفق باشید
من با خواهرهام صحبت کردم اونا میگن زندگی خودته ما نمیخایم دخالت کنیم من هر هفته با این که سرباز هستم آخر هفته خونشون هستم ولی جزء بی مهری چیزی نمیبینم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
خیلی نا امید شدم
دیگه زندگی برای من تمام شده میخام دوباره خودمو بسازم
بخاطر همین هر روز با دوستان سرباز میشنیم و در مورد مراحل ازدواج بحث و تبادل نظر میکنیم
ببين خانومت چون كم سنه از روابط جنسي طفره مي ره. شايد فكر مي كنه اينطوري بيشتر مي تونه شما را جذب خودش كنه.:305:
سعي كن طوري كه ناراحت نشه و موضع نگيره كتاب رازهايي در مورد مردان را در اختيارش قرار بدي تا بخونه.:305:
من خودم تا قبل از اينكه اين كتاب را بخونم فكر مي كردم هرچه به مرد از لحاظ روابط جنسي بي توجهي كني بهتره و بيشتر جذب ات مي شه. ولي بعد از خوندن اين كتاب كاملا نظرم عوض شد.:305:
در ضمن وقتي خانوادتون به ايشون متلك گفتند شما بايد از همسرتون در برابر خانوادتون حمايت مي كرديد. اون با اين رفتاراش داره به خاطر عدم حمايت شما در آن زمان ازتون انتقام مي گيره.:305:
سلام دوستان
ببخشيد از اين كه خيلي دير پست ميزنم
خيلي با خانومم حرف زدم تا يه طوري قانعش كنم به زندگي برگرده ولي نشد كه نشد.
خودمم زياد پيش مشاور رفتم ولي همه به من ميگن اين جاي اميدواري هست كه الان اين مشكل خودشو نشون داده چه بسا اگه بعدها اين مشكل پيش مي اومد جبران ناپذير بود.
الان خودم هم دچار افسردگي شدم دوست ندارم با كسي نشست برخاست كنم فقط به صحبتهاي ديگران گوش ميدم گوشه گير شدم دائم فكر ميكنم دوست دارم يه جوري خودمو خالي كنم يه جاي تاريك و ساكت يه آهنگ غمگين كه فقط گريه كنم قبل از خدمت سربازي افسردگيمو با كار كردن خفه ميكردم ولي حالا در حين خدمت شروع به خوندن كتاب رمان كردم ولي بازم توفيقي نكرد ميشه منو راهنمايي كنيد