یکی از اون تاپیکها اینه : " فریب یا دروغ زنم"
نمایش نسخه قابل چاپ
یکی از اون تاپیکها اینه : " فریب یا دروغ زنم"
بله دوسته عزیز بسیار تحقیق کردمنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
مطمئن باشید چنان شناختی از ایشون پیدا کردم که مطمئنم اگر بد ترین اتفاقا هم افتاده بود ایشون به من میگفت
هیچ وقت چیزی جز صداقت از ایشون ندیدم و رو صداقتشون قسم میخورم
ممنون از راهنماییاتوننقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
ممنون میشم نظر بقیه دوستان رو بشنوم
سلام
اول اینکه به نظر من لزومی نداشت اون خانم شما رو از جزئیات رابطه اش مطلع کنه و این صداقت بیش از حد به شما لطمه زده
همین که می گفتند قبلا با کسی آشنا شدند کافی بود و دروغی هم به شما نگفته بودند
حالا با خودتون رو راست باشید ببینید می تونید برای همیشه این قضیه را فراموش کنید یا نه
این دختر خانم در سنین حساسی بودند و اشتباهی رو مرتکب شدند اگر شما نمی تونید این رابطه رو فراموش کنید و در آینده قراره مدام یادآوری بشه باعث بروز مشکلاتی در زندگی آیندتون خواهد شد
اگر هم این خانم را واقعا دوست دارید و فرد کاملا ایده آلی است به چشم یک اشتباه به رابطه ی قبلی نگاه کنید و همه چیز رو برای همیشه فراموش کنید.
براتون آررزوی خوشبختی می کنم
خوش باشید
سلام kamalkjkm عزیز
به تالار خوش آمدید :328:
امیدوارم که بتوانیم مشکلتان را در همین جا حل نماییم.پر واضح است که مشاوره ی حضوری بسیار بهتر از مشاوره ی اینترنتی است.حتی بدون حضور خانم
ببینید با یک سوال شروع می کنم :
آیا به یقیین رسیده اید که این ناراحتی ِ شما که مثل خوره در وجودتان است ، اشتباه است و یا خیر؟
منظورم این است که جدای اینکه این مشکل وجود دارد ، آیا شما به خود این حق را می دهید که از این بابت دلگیر باشید؟خانم را سرزنش کنید؟و یا خود را در جایگاهی می بینید که وی را ببخشید؟آیا اصلا این را یک "خطا و نکته ی سو" می پندارید؟
من می خواهم ببینم که این حس در درون شما بدون خواست شما به وجود آمده (با منطق شما مخالف است) و یا اینکه به نظرتان حق دارید و منطقی است که چنین حسی را داشته باشید و فقط دوست دارید جلوی آن را بگیرید؟
:82:
سلام آقای kamalkjkm،
از متن شما اینها دستگیرم شد:
- شما 21 سال داری و دختر خانم همسن شماست
- 2 سال است که با هم دوست هستید
- تازه چند سال (حداقل 2-3 سال) دیگه شرایط ازدواج پیدا می کنید
- نمی توانی با رابطه قبلی دختر خانم کنار بیایی
ببین، من یک مشکل بزرگ رو در این می بینم که شما دو سال است که با هم رابطه دارید و هنوز هم معلوم نیست که شما کی شرایط ازدواج پیدا کنی.
خب مسئله اینه که چنین رابطه ای هر چقدر هم از روی شناخت باشه، باز هم باعث می شود که شما شدیداً درگیر احساسات و به هم وابسته بشوید.
و مشکل اینجاست که هنوز راه شما تا ازدواج و آمادگی برای ازدواج طولانی است و ممکن است به ازدواج ختم نشود. آن وقت این وابستگی و احساسات به هر دوی شما ضربه خواهد زد.
همینطور این وسط ممکن است اتفاقاتی بیفتد که پشیمانی بیاورد (مانند همان رابطه قبلی دختر خانم).
برای مثال همین الآن شما درگیر این مسئله هستی که آیا می توانی گذشته ی دختر رو نادیده بگیری یا نه.
این مسئله نیاز به این دارد که منطقی و به دور از احساسات راجع بهش فکر کنی و تصمیم بگیری.
ولی متاسفانه شما الآن وابسته با این دختر هستی و تصمیم گیری برایت سخته.
از طرفی کنار آمدن با گذشته دختر برایت کاری سخته و از طرف دیگه وقتی به این فکر می کنی که شاید بهتر باشه از او جدا بشوی، به خودت می گی:
من به شما می گویم که این وابستگی اشتباهه. به این خاطر که معلوم نیست آخرش چی می شه.نقل قول:
به نظر شما این خیانت به معنایه واقعیه عشق نیست؟
به نظر من حتی اگر الآن خودت رو راضی کنی که گذشته او رو فراموش کنی، باز هم زیاد فایده نداره.
هدفت اینه که دلش رو نشکونی، درسته؟
چطور می خواهی تضمین کنی که 3 سال دیگه که شرایط ازدواج پیدا کردی، باز هم اون رو می خواهی؟!
چطور می توانی تضمین کنی که توی این 3 سال می توانی خودت رو کنترل کنی تا مبادا اتفاقی بین شما بیفته...؟ امیدوارم منظورم رو بفهمی...
چطور می توانی مطمئن باشی که اگر 1-2 سال دیگه برای او یک خواستگار خیلی عالی اومد، او به خاطر شما از خواستگارش می گذره؟
این رو باید بدونی که ما پسر ها توی سن 21 پخته نیستیم و اکثراً احساسی فکر می کنیم. اکثر ما با گذشت زمان طرز فکرمون و سلیقه هامون عوض می شوند. در سن 25-26 به یک ثبات می رسیم. بعضی ها زودتر، بعضی ها دیرتر.
در ضمن شما و او با هم همسن هستید. در صورتی که تفاوت سنی بهتر است حداقل 2-3 سال باشد.
کمی اطلاعاتت رو بالاتر ببر. راجع به ازدواج و انتخاب صحیح تحقیق کن.
این مقاله رو هم بخوانی خوبه: معیارهای ازدواج
امیدوارم یک تصمیم منطقی و به دور از احساسات بگیری.
موفق باشی.
با سپاس از وقتی که صرف خوندن مشکل من کردیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
ببینید من از صحبت بعضی دوستان گاهی برداشت میکنم که احساس میکنن من نسبت به تصمیمم دو دل شدم در صورتی که اصلا اینطور نیست
بنده اصلا شکی در انتخابم ندارم
گاهی فقط حس و افکاره نا مربوطی به سراغم میاد در مورد اینکه خانوم قبلا با کسی در اون حد رابطه بوده
من قبل از ایشون خیلی از فاکتورها تو ذهنم برا همسر اییندم بود که یکیش این بود همون طوری که من قبل از ازدواج با دختری رابطه نداشتم همسرم هم نداشته باشه
حالا بعد از دلبستگی به این خانوم ایشون همه ی تجسمات و معیار های من برا ازدواج رو دارن جز این یک مورد
باید قبول کرد که برایه یک مرد خیلی سخته این مسئله رو قبول کردن
از طرفی میدونم که این حساسیت من وقتی که ایشون پشیمون هستن زیاد از حده
و از طرف دیگه نمیتونم کارهاییه ایشون رو توجیح کنم تو ذهنم
بعضی وقتا هم ای افکار به صورت ترس خودش رو نشون میده که مثلا اگه بعد از ازدواج جایی که با ایششون هستم با اون فرد قبلی مواجح بشیم چه حسی به من دست خواهد داد
شاید افکار من یه نوع فرار از این نوع ترس ها باشه
بخدا خودم هم نمیدونم مشکلم چیه
شما 21 سال دارید، دو سال هست که با این خانم دوست هستید.
بعد می گید چون من قبل از ازدواج با کسی رابطه نداشتم، نمی خوام همسرم هم رابطه داشته باشه.
اسم این دوستی چیه؟ مگه رابطه نیست؟
قبل از ازدواج یعنی کی؟ منظورتون دوران کودکی است؟ شما از 19 سالگی رابطه داشتید ...
دو سه سال بعد که زمان ازدواجتون بشه و این دختر را به بهانه های این چنینی به حال خودش رها می کنید و می رید هم از همین دلایل و توجیهات پیدا می کنید. فکر می کنید نفر قبلی قاتل بوده یا شیطان یا کلاهبردار حرفه ای ... نه. یک آدم کاملا معمولی با همین دلایل و بهانه ها و حرفها ... شاید شما هم در 27-8 سالگی به همون مرحله برسید. به هر حال 7-8 سالی از شما بزرگتر بودند.
ببخشید که تند صحبت کردم. اما همه برای کار خودشان توجیهی پیدا می کنند و دختر بیچاره را زیر سوال می برند.
دوستان نمیدونم چرا اینجا داره مثل یک متهم برخورد میشه با مننقل قول:
نوشته اصلی توسط Hamed65
یه بار دیگه لازمه بگم که این رابطه در صورت موافقته طرفین داره به ازدواج شرعی تا 1 یا 2 ماه اینده تبدیل میشه
من تکذیب نمیکنم که انتخاب ایشون از رو احساسات نبوده ولی از همه لحاظ شرایط ایشون رو هم از لحاظ عقلی سنجیدم ومورد تایید خوانوادههم رسیده
من نمیدونم چطور بعضی از دوستان توقع دارن که این رابطه خاتمه پیدا کنه
به چه دلیلی با دختر مردم که اتفاقا دوسش دارم و اتفاقا بهش قول ازدواج دادم باید بهم بزنم
و در جوابی دیگه به شما ایا برایه هر دوی ما ازدواج شرعی که رابطه ها تا زمان رسمی شدنش زیر نظر خانواده هستش پایبندی نمیاره؟ و مثلا ایشون با یه خاستگار خوب میرن ؟ یا من با پیدا کردنه کیس بهتر میرم؟
دوست عزیز این رابطه زیر نظر خوانواده ها بوده و هست و بعد ازواج شرعی تا 1 2 ماه اینده به امید خدا انجام میشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط Eva
اینقدر ناراحت نشو دوست من،
ما قصد داریم به شما کمک کنیم.
تا آنجا که یادمه هنوز پدر دختر خانم با خبر نیست.
تا بخواهید خواستگاری بروید و بعد پدر دختر ببینه که حاضر دخترش رو نامزد کسی کنه که تا 2-3 سال دیگه شرایط ازدواج نداره یا نه، راه زیاده. ولی قبل از اینکه بخواهی چنین کاری کنی، خوب فکرهایت رو بکن.
سوال: چند سال دیگه می خواهی درس بخونی؟ سربازی رفتی؟
ازت می خواهم که این پست را بخوانی: صحیح یا غلط بودن دوستی دختر با پسر و رابطه آن با ازدواج
منظور من این نبود که با او و خانواده اش قطع رابطه کن.نقل قول:
اگر پسري مي گويد كه شرايط ازدواج ندارد، ضرورت ارتباط و آشنايي منتفي است. پس بهتر است هر وقت كه شرايط داشت ، اقدام كند. و نبايد اينگونه احساسات دختري را معطل خود نكند.
منظورم این بود که این رابطه دوستی و احساسی و عشق و عاشقی رو تمام کن.
قبل از ازدواج چنین رابطه ای اشتباهه.
می توانید تا وقتی که شرایط ازدواج پیدا کنی، یک دوستی خانوادگی با آنها داشته باشید تا خانواده ها با هم آشنا بشوند.
ببین برادر من
شما خیلی داری اون دخترو تو ذهنت توبیخ میکنی،مگه چیکارکرده که اسم این تاپیکو گذاستی ...با کسی که قبلا رابطه داشته
اگرمطمعنی ارتباطش فقط در حد گرفتن دست بوده اسم اینو رابطه نذار،انگار خدای نکرده چه کاری کرده
طفلک فقط از روی بچگی و احساساتی شدن دست طرفو گرفته
نمیخوام بگم گرفتن دست نامحرم کار بدی نیست
چرا بده،خیلی هم بده
خودم همین چند ماه پیش همچین غلطی رو کردم
بزرگترین اشتباه زندگیم همین بوده
اونقدر به خاطر این موضوع عذاب وجدان گرفتم که نگو:302:
اونقدر پیش خدا توبه کردم
اونقدر پشیمونم که حد نداره
وقتی به دستهام نگاه میکنم از خودم بدم میاد
اخه چرا من دستامو دادم تو دستش (اون منوگول زد،به بهونه قصداردواجی وارد شد،منم نفهمیدم چیکاردارم میکنم)
به خدا من اون دخترو درک میکنم،اگه مطمعنی رابطش همین بوده و قلبا پشیمونه ببخشش
مگه خود خدا نگفته کسی که توبه کرده درست مثل کسیه که اصلا گناه نکرده
منم به همین جمله دلمو خوش کردم،توبه کردم،تا مثل زمانی بشم که اینکارو نکرده بودم
حالا که خدا میبخشه چرا شما نتونی ببخشیش:72:
حالا برفرض که میگی میبخشمش ولی نمیتونم با این موضوع کنار بیام
خب برادر من این موضوعو واسه خودت بزرگ نکن
اون طفلک همینکه اینو بت گفته معلومه دختر صادقیه،مگه تو این زمونه ادم راستگو پیدا میشه(پیدا میشه،کم)
چه بسا خیلی ادما خیلی غلطا میکنن و خودشونو اونقدر پاک نشون میدن که فکر میکنی فرشته اند
الان این دختر باید واسه شما پاکترین دختر باشه
چون مطمعنی هیچ اشتباه دیگه ای نکرده
ببخشش،موضوعو بزرگ نکن،درکش کن:72: