RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
بله کیارش عزیز درست میگه.اون مقالات برای فوبیا نیست.برای حضور نداشتن در جامعه و گوشه گیریه.فوبیا چیزی فراتر از حس بیرون نرفتنه.و همون طور که کیارش گفت با روان درمانی و روانشناس قابل رفع نیست.
کیارش عزیز خوبه که دوز داروت رو زیاد کرده روانپزشکت.
بعد از سه ماه حضورت بهتر میشه.
یکی از عواملی که من توی این تجربم چون بیماریمم هست بهش رسیدم اینه که استرس اگه داشته باشی فوبیات بدجور میشه!دست لرزیدن یا لکنت زبان و اینها باعث تشدید فوبیا میشه و حتی جلوی حضورتو میگیره اگر شدت داشته باشه.
سرترالین را که برایت تجویز کرده اسمش آسنترا است دیگه؟سرترالین فقط آسنترا بخورید
حتما این باشه که نوع خارجیش است:
Asentra (Sertraline
http://www.docsimon.com/article_imag...type=3&id=6333
بصورت آزاد قیمتش 27 هزار تومان بود.یا 28.دانه ای 1000 تومان.اما اگر بیمه هستید این نوع را بگیرید چون تاثیرش فوق العادست.
همون طور که گفتم بعد از سه ماه بهتر میشی و اوجش یکساله که دیگه خیلی از مشکلاتت رفع میشه:104:
بازم میگم تجربم میگه:جلوی استرس را بگیر هر طور که شده.پرانول تاثیر خوبی داره و ضررش کمه.
سوالی داشتی بپرس خوشحال میشم کمکت کنم داداش گلم :72:
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام:72:
دوست عزیزم به امید خدا حتما بعد از مصرف دارو ها حالتون بهتر خواهد شد.و البته شنیدم که زمانبر هست یعنی ناامید نشید و صبور باشین و مطمئن باشید که خوب میشید.و البته از روشهای ریلکس هم در کنار دارو استفاده کنین چون این ها حتی برای ادمهای که هیچ مشکلی از این قبیل هم ندارن مفید هست.
اما از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
فکر کنم این مطلب بهتون کمک کنه " گل بیرنگ" عزیز
برای همه دوستان خوبم که دچار این بیماری شدن ، ارزوی سلامتی دارم.:72:
مقدمه :
ترس، ملموس ترین و تکراری ترین واقعیتی است که بشر از بدو تولد تا لحظه ی مرگ پیوسته با آن دست به گریبان است.روبه رو شدن با ترسها در هر مرحله از زندگی به عنوان یک عامل طبیعی و نه بازدارنده ، موجب به عهده گرفتن مسیولیت ها و قدم گذاشتن به راهی است که نیل به آن اهدافمان را ممکن می سازد.
ترس میتواند در سه سطح ما را از پای در آورد :
سطح اول:
داستان ظاهری ترس است.این سطح از ترس به دو بخش تقسیم می شود:1)ترسهایی که لزوماً اتفاق می افتد مثل :ناتوانی،تنهایی،مرگ و....
2) آنهایی که نیاز به عملکرد دارد مثل: تصمیم گیری،کم کردن وزن، رانندگی کردن و....
سطح دوم :
ترس وابسته به بخش درونی ذهن است،نه موقعیت بیرونی آن:این ترسها بر روی احساس شما و توانایی تان برای تاب آوردن در این دنیا منعکس شده و تأثیر می گذارد.مثل: درماندگی،طرد شدن،موفقیت، شکست و....
سطح سوم:
مرحله ی سوم ترس زیر بنا و اصول اساسی قضیه است.بزرگترین مرحله ی ترس و حالتی که کاملاً وجودتان را احاطه می کند.(من نمی توانم تحمل کنم )
عمق هر یک از ترسهای شما ترس از آن است که شما نتوانید به راحتی از عهده ی مشکلاتی که در زندگی برایتان پیش می آید برآیید.تنها راه خلاص شدن از ترس تصمیم به انجام آن و روانه شدن برای عملی کردن کاری است که از انجامش می ترسیم.
فوبیا چیست؟؟؟؟
هراسهای محدود کننده و مبالغه آمیز هستند.همه ی ترسها ناشی از به مبالغه گرفتن نگرانی ها و سؤالات نرمال هستند.نشانه های آماج در فوبیاها ترس از چیزها و حوادث است.بیماران فوبیایی می خواهند مطمین شوند که همه چیز امن و همه جا امان است. ترس این گروه از بیماران غیر منطقی است.مسیله ی بیماران فوبیایی ادراک و استنباط آنها است.
220نوع فوبیا و وسواس شناسایی شده اند،هر شخص ممکن است به 12تا 15 نوع فوبیا و وسواس دچار باشند که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
فوبیای شماره 1):ترس از سخنرانی کردن در برابر جمع.
فوبیای شماره 2):ترس از مردن.
فوبیای شماره 3):ترس از بیمار شدن.
فوبیای شماره 4):ترس از پرواز با هواپیما.
فوبیای شماره5):کلسترو فوبیا (ترس از فضای بسته )
فوبیای شماره 6):آگرو فوبیا (ترس از محیط های باز و بازاری)هما در عمل ترس از قرار گرفتن در محیطی است که ایمنی و امن نباشد.
فوبیای شماره 7):ترس از گرفتار شدن به حمله ی وحشت.
فوبیای شماره :فوبیای اجتماعی (مبتلایان بهاین نوع فوبیا از آن می ترسند که در محیط های اجتماعی و در حضور دیگران بی صلاحیت به نظر برسند و خجالت زده شوند.
بعد از این موارد به فوبیاهای ساده می رسیم:ترس از سگ،گربه، حشرات، عنکبوت، مار، خفاش، آمپول زدن، دکتر و...از جمله نمونه های فوبیایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد.و گروهی از بیماران هستند که حتی از ملخ، کرم و مگس نیز می ترسند.
شخصیت فوبیاها:
چه کسانی گرفتار فوبیا و وسواس می شوند؟؟؟؟؟؟
امیدوارم کمربند خود را محکم بسته باشید تا از تعجب از روی صندلی سقوط نکنید. اشخاص به شدت هوشمند،بافراست،خیال پرداز، خلاق، دلسوز، علاقه مند، همدل، با احساس مسیولیت شدید و موفق کسانی هستند که با اختلال اضطرابی رو به رو می گردند.با فکر و خیال هایی که به سرمان می زند باید به شدت باهوش و خلاق باشیم که سناریوهای وحشتناک تخیلی را به ذهنمان راه دهیم،(که فوبیایی ها اینگونه هستند).فوبیایی ها انسانهایی خوب و مهربان هستند.اضطرابی ها شوهران و زنانی با همّیت، عشاقی خلاق و بدعت گزار،شهروندانی با وفا و صمیمی و کارکنانی با وجدان هستند،اما به لحاظ ژنتیکی با خواصی متولد می شوند که گرفتار اختلالات اضطرابی می گردند.
باورهای بیماران فوبیایی:
همه ی بیماران فوبیایی و وسواسی در سه اسطوره ی ویرانگر سهیم هستند:
1):من تنها کسی هستم که با این مشکل رو به رو می باشم.(این باور صد در صد اشتباه است و تنها در امریکا 45میلیون بیمار مضطرب زندگی می کند.
2):دیوانه ام و یا عقلم را از دست خواهم داد. (واقعیت این است که بیماران فوبیایی عقلشان را از دست نمی دهند .نکته ی جالب در بیماران اضطرابی این است که همه ی آنها عاقل و هوشیارند.)
3):مشکل من به قدری جدی، به قدری منحصر به فرد و به قدری مزمن است که من علاج ناپذیر هستم.(نتیجه ی ناشی از این اسطوره، افسردگی، احساس یأس و درماندگی و نومیدی است.) 60درصد بیماران فوبیایی افسرده می شوند.
روش های برخورد با فوبیا:
در بخش اول برخورد با فوبیا باید دانست که اضطراب رابطه ای با بی عقلی و نداشتن شجاعت ندارد، نشانه ی ضعف یا بلوغ نیست.اضطراب با زن های شما رابطه دارد و علاج پذیر است.
بخش دوم برخورد با فوبیا به رفتار درمانی شناختی ارتباط دارد.به کمک رفتار درمانی شناختی می توانیم اندیشه ها و باور هایی را که به اضطراب دامن می زند شناسایی کنیم و از ناخشنودی و افسردگی فاصله بگیریم و سر انجام باید گفت که مهم ترین بخش برنامه ی درمان اضطراب،حساسیت زدایی سیستماتیک است که گاه به آن حساسیت زدایی تجربی هم می گویند. لفظ تجربی هم به این معنا است که نمی توانید با فکر کردن و تصور کردن به درمان برسید،باید این را در زندگی حقیقی تجربه کنید.
سه نکته ی مهم که باید بدانید:
1):همه ی فوبیا ها و وسواس ها علاج پذیرند.(اگر همه ی فوبیا ها به توصیه ها عمل کنند درمان بسیار ساده ای خواهند داشت.)
2):افراد با اختلال و اضطراب متولد می شوند: ژنتیک در بروز اختلالات اضطرابی نقش اساسی دارد.اضطراب در خانواده از نسلی به نسل دیگر می رسد ،موضوع نداشتن شجاعت، قدرت اراده و یا توانمندی های اخلاقی مطرح نیست،اضطراب ناشی از روشهای بد در تربیت فرزندان هم نیست،افراد با استعداد مضطرب شدن متولد می شوند؟؟؟؟ انسانها حساسیت بیولوژیایی دارند که منجر به اختلالات اضطرابی در آنها شده است.
3):انسانها آموزش ندیده اند:اختلالات اضطرابی آنقدر ها وحشتناک نیستند،اما اشکال اینجاست که کسی به درستی افراد را آموزش نداده تا با اضطراب خود رو به رو شوند.
اجتناب:
بیماری همه ی فوبیا ها و وسواسها اجتناب کردن است.اولین باری که تحت تأثیرهراس،از چیزی اجتناب می کنید شروع بیماری است . وقتی بیماری شروع می شود،زندگی فرد را مختل می کند.اجتناب تمرین کردن ترس است و بر دامنه ی هراس می افزاید. هر گاه از صحنه ی هراس برانگیز اجتناب می کنید یک امر منفی را تقویت می کنید این پدیده روانی است که ندانسته بر هراس شما می افزاید. وقتی فوبیا یا وسواس شروع می شود، اگر درمان نگردد بد و بدتر می شود.از فرایندی تبعیت می کند که به آن فراگیر شدن یا تعمیم یافتن می گویند و به عبارت دیگر بر دامنه و شدت آن افزوده می شود. تنها راه غلبه بر فوبیا یا وسواس از طریق موفقیت های تکراری و تجربه کردن موفقیت است و موفقیت در اینجا به این معنا است که خود را به عمد و قصد در معرض هراس قرار بدهید. راه میانبری وجود ندارد، بنابراین اگر در معرض درمان های رفتاری، شناختی و برنامه های درمانی حساسیت زدایی تجربی و آموزش های روانی قرار نگرفته اید به درستی درمان نشده اید.
حتمأ می پرسید راه درمان چیست ؟؟؟ اجتناب نکردن
تهیه کننده : خانم شمیم جعفری
دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
سلام:72:
از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
درود
گل بیرنگ عزیز فوبیا اجتماعی با استرس و اظطراب مرتبطه ولی یکی نیست.استرس زیاد فوبیا میاره.
فوبیا هم استرس میاره.
استرس افسردگی میاره و دقیقا همه شون به هم مرتبطن!!
فوبیا یعنی حوصله گردش با دوستاتو نداری.حوصله مهمانی رفتنو نداری.یا از شکل و ریخت و شخصیت خودت خوشت نمیاد و خودتو سرزنش میکنی که برم اونجا همه نگاهم میکنند.منو خوار میکنند.نمیتونی توی یه جمع صحبت کنی.منو من میکنی(meno men).میترسی مسخره بشی.فکر میکنی حرفی برای گفتن نداری.خجالت میکشی بری تو خیابون.فکر میکنی همه دارن تورو زیر نظر میذارن.همین عوامل باعث میشه بشینی تو خونه که افسردگی میاره.که کاملن مرتبطن با هم.
و همینطوور استرس میاره که باز استرس تبدیل میشه به افسردگی و خودخوری.
روان درمانی تا قدری جواب میده اما روانپزشک با یه سری دارو ضعیف میتونه استرست رو کم کنه که یه جا حرف میزنی قرمز نشی.خونسرد باشی.و خیلی چیزای دیگه که همین سرترالین بهترین داروئه!
تو سال 2007 بیشتر از 30 میلیون نسخه توی آمریکا پرمصرف ترین دارو ضد افسردگی و اضظراب شناخه شده!!!!
سوای داری بپرس کمکت کنم:72::104:
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
سلام:72:
دوست عزیزم به امید خدا حتما بعد از مصرف دارو ها حالتون بهتر خواهد شد.و البته شنیدم که زمانبر هست یعنی ناامید نشید و صبور باشین و مطمئن باشید که خوب میشید.و البته از روشهای ریلکس هم در کنار دارو استفاده کنین چون این ها حتی برای ادمهای که هیچ مشکلی از این قبیل هم ندارن مفید هست.
اما از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
در مورد حالاتی که به فرد دست میده میشه به لرزش در صدا و دست و صورت،تعرق بیش از حد،پرش عضلات صورت،هنگ کردن فکر و ... اشاره کرد.البته فوبی اجتماعی 2 نوع کلی داره.فوبی اجتماعی فراگیر و فوبی اجتماعی در موقعیتهای خاص.کلا فرد وقتی میره پیش دکتر که این مشکل زندگیش رو مختل کنه و حتی عوارض جسمی به وجود بیاره.
در مورد شما آیا افسردگیتون به خاطر همین مورده یا دلیله دیگه ای داره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eng.aydin
اجتناب:
بیماری همه ی فوبیا ها و وسواسها اجتناب کردن است.اولین باری که تحت تأثیرهراس،از چیزی اجتناب می کنید شروع بیماری است . وقتی بیماری شروع می شود،زندگی فرد را مختل می کند.اجتناب تمرین کردن ترس است و بر دامنه ی هراس می افزاید. هر گاه از صحنه ی هراس برانگیز اجتناب می کنید یک امر منفی را تقویت می کنید این پدیده روانی است که ندانسته بر هراس شما می افزاید. وقتی فوبیا یا وسواس شروع می شود، اگر درمان نگردد بد و بدتر می شود.از فرایندی تبعیت می کند که به آن فراگیر شدن یا تعمیم یافتن می گویند و به عبارت دیگر بر دامنه و شدت آن افزوده می شود. تنها راه غلبه بر فوبیا یا وسواس از طریق موفقیت های تکراری و تجربه کردن موفقیت است و موفقیت در اینجا به این معنا است که خود را به عمد و قصد در معرض هراس قرار بدهید. راه میانبری وجود ندارد، بنابراین اگر در معرض درمان های رفتاری، شناختی و برنامه های درمانی حساسیت زدایی تجربی و آموزش های روانی قرار نگرفته اید به درستی درمان نشده اید.
حتمأ می پرسید راه درمان چیست ؟؟؟ اجتناب نکردن
تهیه کننده : خانم شمیم جعفری
دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی
مطلب خوبی بود ولی با این قسمت اجتناب کردنش مخالفم.چند وقت پیش مقاله ای میخوندم در مورد همین موضوع که گفته بود فوبی اجتماعی نسبت به سایر فوبی ها مشکل معما گونه ایه و برای همین درمانش پیچیده تره.همانطور که شما هم گفتید بیمارهای فوبیایی بصورت آگاهانه از موقعیتهایی که دچار اضطراب میشند اجتناب میکنند وهمین سبب جلوگیری از درمان میشه اما افرادی که فوبی اجتماعی دارند از موقعیتها اجتناب نمیکنند و در اون موقعیت میمانند چون وضعیت زندگی اینطور ایجاب میکنه.نمیشه که نشست تو خونه و بیرون نرفت.ولی مثلا کسی که ترس از ارتفاع داره اصلا سمت ارتفاع نمیره که بخواد دچار اضطراب بشه چون میدونه اگه بره براش آزار دهندست
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
درود
بله kiarash جان افسردگیم بخاطر استرس زیاد و فوبیاست.نشتن در خانه فوبیا بوجود میاره و در نتیجه باعث افسردگی میشه.ترس با فوبیا کمی فرق داره.فوبیا یکجور کناره گیری از فعالیت های اجتماعیه.کسی که توی اجتماع میره و با همه صحبت میکنه و فعالیت میکنه نمیشه گفت فوبیا داره.بیشتر میشه گفت استرس داره.استرس و اظطراب.که با دارو قابل درمانه
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
مرسی برای راهنمایی ها
راستش در مورد بنده افسردگی من به این دلیل استرس و ... نیست بلکه به دلیل مشکلات دیگری هست که به تعدادیشون در تاپیک های قبلم اشاره کرده ام.
اما میخواستم بدونم شما که برای فوبیا پیش دکتر رفتین اونها نگفتن که تاثیر این دارو ها به چه شکل هست ؟یعنی ایا اثر اونها موقت هست یعنی تا زمانی که مصرف شود خوب هست و اگه اونها رو قطع کنید دوباره مشکل فوبیا برمیگردد؟؟؟اخه شنیدم در مورد بعضی داروهای ضد افسردگی به شکل موقت هست و به محض قطع کردن دوباره افسردگی برمیگردد
ممنونم:72:
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی برای راهنمایی ها
راستش در مورد بنده افسردگی من به این دلیل استرس و ... نیست بلکه به دلیل مشکلات دیگری هست که به تعدادیشون در تاپیک های قبلم اشاره کرده ام.
اما میخواستم بدونم شما که برای فوبیا پیش دکتر رفتین اونها نگفتن که تاثیر این دارو ها به چه شکل هست ؟یعنی ایا اثر اونها موقت هست یعنی تا زمانی که مصرف شود خوب هست و اگه اونها رو قطع کنید دوباره مشکل فوبیا برمیگردد؟؟؟اخه شنیدم در مورد بعضی داروهای ضد افسردگی به شکل موقت هست و به محض قطع کردن دوباره افسردگی برمیگردد
ممنونم:72:
ببینید روانپزشکی خیلی پیچیده ست.برخی از داروهای ضد افسردگی موقتیه برای بیماری های مقطعی.مثلا طرف ار کارش بی کار میشه.پزشک از سه تا شش ماهه تجویز میکنه تا از اون حال و هوا بیاد بیرون.
برخی ها مشکل خانوادگی دارند که روشون تاثیر گذاشته که ممکنه دو تا سه سال نیاز باشه مصرف کنند.
برخی دیگه مشکلات روحی دارند از بچگی و گوشه گیر هستند که براشون برای پنج سال تجویز میشه.
برخی ها هم که ممکنه عزیزترین کسشون ازشون جدا بشه یا به هر حال از دستش بدند ممکنه تا آخر عمر احتیاج به مصرف داشته باشند.
پس بستگی به نوع افسردگی و علل اونه.
علائم موقتی برای این داروها هست که مشترکه در بین 90% داروهای ضد اظطراب و افسردگی.
1-افت فشار
2-خواب آلود بودن بویژه در 45 روز شروع دارو
3-اضافه وزن
4-شل شدن عضلات و ضعیف شدن بدن
5-خستگی زودتر از حالت عادی.
علائم دائمی که ممکنه بوجود بیاد که بازم میگم بستگی به نوع بیماری داره.مثلا من تا 5تا10 سال دیگر باید مصرف کنم.
داروهای افسردگی رو اگر قطع کنی 2 ماه طول میکشه تا عوارضش مشخص بشه و میتونه دوباره افسردگی و اظطراب برگرده.
ببینید داروهای افسردگی باعث میشه جریان فکری شما را عوض کنه.در واقع مثلا شخصی که عزیزترین کسشو از دست داده تا 1-2 سال شاید بخواد خودکشی کنه!داروی ضد افسردگی تجویز میشه تا روند عادی زندگیش رو در پیش بگیره.و پس از مدتی قطعش میکنند.
اما مثلا شخصی که درخانواده شون همیشه درگیری و بحث هست و کلا در همون مشکل وجود داره و ریشه حل نشده اگر دارو قطع بشه دوباره بیماری برمیگرده چون علت و دلیل رفع نشده.
سئوالی داشتی بپرس
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
مرسی footer2 عزیز
اما من در سوالی که پرسیدم منظورم فقط در مورد بیماری فوبیا بود(نه افسردگی)و قرصهایی که برای این بیماری فوبیا و برطرف شدن اون تجویز میشه اثرشون به چه شکل هست
مثلا در مورد ki@rash که دکتر این قرص ها رو براش نوشته ایا اگه مثلا یه مدت که براش تعیین شده بخوره و ایشالا خوب بشه بعدش که قطع کرد ممکنه که دوباره برگرده ؟ یا اینکه یه مدت که تعیین کرده بخوره برای همیشه این مشکلش حل میشه؟
:72:
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی footer2 عزیز
اما من در سوالی که پرسیدم منظورم فقط در مورد بیماری فوبیا بود(نه افسردگی)و قرصهایی که برای این بیماری فوبیا و برطرف شدن اون تجویز میشه اثرشون به چه شکل هست
مثلا در مورد ki@rash که دکتر این قرص ها رو براش نوشته ایا اگه مثلا یه مدت که براش تعیین شده بخوره و ایشالا خوب بشه بعدش که قطع کرد ممکنه که دوباره برگرده ؟ یا اینکه یه مدت که تعیین کرده بخوره برای همیشه این مشکلش حل میشه؟
:72:
در مورد فوبی اجتماعی در اکثر موارد بعد از قطع مصرف دارو بیماری دوباره برمیگرده:302:
اما از طرفه دیگه چاره ای جز خوردن دارو نیست.اگر رواندرمانی واقعا تاثیرگذار باشه قطعا گزینه مناسب تریه ولی دلایل زیادی وجود داره که آدم کلا بیخیال روانشناس میشه.یکی اینکه هزینه هر جلسه رواندرمانی زیاده،ثانیا دوره شروع اثرات درمانی طولانی مدته مثلا باید 6 ماه کلیه کارهایی که رواندرمان میگه انجام بدید،حالا حسابشو بکنید بعد از این همه مدت اگر فرد هیچ نتیجه ای نبینه چه حالی به آدم دست میده من که فعلا بیخیال رواندرمانی شدم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
بله kiarash جان افسردگیم بخاطر استرس زیاد و فوبیاست.نشتن در خانه فوبیا بوجود میاره و در نتیجه باعث افسردگی میشه.ترس با فوبیا کمی فرق داره.فوبیا یکجور کناره گیری از فعالیت های اجتماعیه.کسی که توی اجتماع میره و با همه صحبت میکنه و فعالیت میکنه نمیشه گفت فوبیا داره.بیشتر میشه گفت استرس داره.استرس و اظطراب.که با دارو قابل درمانه
footer2 عزیز فوبی اجتماعی و اضطراب اجتماعی هر دو یک بیماری هستند.طبق تجربه خودم باید بگم شما هم احتمالا میتونی از خانه خارج بشی و مثلا بری دانشگاه یا مدرسه و ... ولی فقط در این جور مواقع حس بدی داری که فوقالعاده عذابت میده و با خودت میگی کاشکی نمیومدم.باید بگم این مشکل طوریه که هر چی بیشتر از موقعیتهای مختلف فرار کنی محدوده زندگی کوچکتر میشه