کمک برای ازدواج بهتر

BABY عزیز
اولا متشکرم از انرژی مثبتی که بهم دادی:43::43::46:
وای قلبم به تالاپ تولوپ افتاد:43::43::43:
نه عزیزم
معیارهای اصلیم مشخصه
میگم شاید یکی پیدا شه که از نظر خونوادگی هم بهتر از این مورد باشه!!
به نظر شما که تجربتون از من بیشتره آیا این دودلی طبیعیه یا مسئله ای دارم؟
ته دلم میگه این همونیه که میخواستی ولی منطقم میگه صبر کن فعلاً
دختره همه ملاک های منو داره:43::46:
دوستشم دارم وحشتناککککککککککککککککککک !!!!!!!!!!!:163::46:
ولی مسئله من دودلی منه
چطوری این مسئله ام رو حل کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

اگرچه خواستگاری رفتن خوبه ، اما هرچیزی اگه از حد متعارفش بگذره ، لوث میشه.
بنابریان ملاکهاتون رو تعیین کنید (مشخص و واضح ) ، بعد مواردی رو که خواستگاری میرید با این معیارها بسنجید، شاید شما دارید موردها رو باهم مقایسه میکنید مثلا چشمای X ، خیلی بهتر از چشمای y ، درعوض لبای Y بهتر از ...

---

دوست خوبم میدونی مسئله من چیه؟
مثال:
من 6 معیار برای ازدواج دارم که خیلی مهمند...
2 معیار بسیار مهم فقط با دیدن دختره برام قابل حله . حالا می مونه 4 معیار دیگه، 2 معیار هم وقتی باهاش صحبت کنم حل میشه و 2 معیار هم وقتی برم خونشون!
مسئله اینجاست که من فقط از این مهمترین معیارهام 2 معیار رو می تونم تعیین کنم و بقیه رو باید برم خواستگاری.
چندجا رفتم ولی متاسفانه دختره ملاکها و معیارهای من رو نداشت. یعنی 2 معیار ظاهری رو داشت ولی از نظر خونوادگی نه!
من فقط نگران اینم دل دختره بشکنه . چون یکی بهم میگفت خیلی داری سخت میگیری! میدونید چرا؟ چون وقتی رفتم باهاش صحبت کنم برگه ای رو که روش معیارهام رو نوشته بودم از جیبم در آوردم:163::163::163:
یه جا هم که اصلا نرفتم با دختره صحبت کنم. بیچاره از همون اول فهمید که من هیچ علاقه ای بهش ندارم!!!(چون ندیده بودمش)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

حالا راستش رو بگو ، شما نمی پسندی یا

---

تقریبا 60 / 40 بوده!
40 درصد رد کردند و 60% من رد کردم:82:

همین؟
تموم شد؟
دوستان؟
راهکاراتون همین بود؟؟؟
من بلاتکلیف رو دریابید
نیازمند یاری سبزتان هستم، به شدددددت:163:

سلام بچه ها
راستش من تصمیم گرفتم برم جلو...
حالا به نظرتون خودم ازش خواستگاری کنم؟

بچه ها راستشو بخواهید دارم کم کم تصمیمم رو قطعی می کنم.
ولی یه سوالم هنوز پاسخ داده نشده و اون اینکه:
من الان کلاسهای جدیدی قراره دایر کنم.
به نظرتون صبر کنم تا توی کلاسهای جدیدم ممکنه دختر بهتری پیدا شه یا نه
برم خواستگاری بنده خدا؟؟؟
اگه من جای اون بنده خدا بودم . . .:324:
نگاهتون رو یه خورده عوض کنید
به نظر من برای اشنایی با خونواده شاگرداتون به لطایف الحیلی اونها رو به کلاس بکشونید و باهاشون اشنا بشید و تصمیمتونو بگیرید
با اون 6 معیار هم کاملا موافقم
اماشما دیگه خیلی محتاطین پس توکل به خدا جاش کجاست:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

نگاهتون رو یه خورده عوض کنید

---

منظورتون چیه؟
میشه بیشتر توضیح بدید؟:325:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

به نظر من برای اشنایی با خونواده شاگرداتون به لطایف الحیلی اونها رو به کلاس بکشونید و باهاشون اشنا بشید و تصمیمتونو بگیرید

---

منظورتون از لطایف الحیلی چیه؟:325:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

اماشما دیگه خیلی محتاطین پس توکل به خدا جاش کجاست:72:

---

یعنی همین مورد رو توکل کنم به خدا؟ یا منظورتون اون 6 معیاره؟:325:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

البته واسم جالبه که اینهمه دوستان خوب پیدا کردیم تو این وب ولی کسی نمیاد کمکم کنه:302:

سلام ، نیمه ی گمشده ، خسته شدم دیگه از دستتا:300:شوخی کردم اما نظر میپرسی آخرش باید خودت تصمیم بگیری . کسی نمیتونه به جای شما تصمیم بگیره ، هیچکس هم نمی دونه نتیجه ی آخر چی میشه ، فقط خدا همه چیز را میدونه ، تکیه کن به خدا و توکلت به اون باشه و برو جلو .مثل کسی شدی که میترسه یک کاری را بکنه فقط دلش میخواد هولش بدند جلو .
بابا برو جلو . برات دعا میکنیم که موفق بشی و همونی باشه که باید بشه .:323:
پروردگارا به من آرامش ده
تا بپذیرم آنچه را نمیتوانم تغییر دهم
و دلیری ده
تا تغییر دهم آنچه را میتوانم تغییر دهم .:104:
راستی نتیجه را هم به ما بگو ، رفتی انشا الله شد به ماهم بگو تا خوشحال شیم.:43:

جویا جان گویا شما زیاد خواستگاری رفتین و در کلاسهایی که دارین به شاگرداتون به چشم موردهایی برای ازدواج نگاه کردین! و این باعث شده مشکل پسند بشین موردهایی رو که به نظرتون خوب بودن با هم مقایسه کردین و همیشه احساس میکنین شاید میتونستین مورد بهتری رو انتخاب کنین
یادتون هست سنگ وگنجشک باور کنید هیچ کدوم مفت نیست !!!
هر انسانی (به خصوص خانوما ) احساس وعاطفه داره و نباید اون رو به بازی گرفت:324:
من هم مثل شما تاکید زیادی روی خونواده دارم
اما دوست دارم اون 6 معیارتو بگین و بگین خونواده با فرهنگ یعنی چی؟
یعنی تحصیلات والدین؟ یا موقعیت شغلی پدر ؟ یا رسم ورسومات ؟یا اعتقادات مذهبی؟
نگین همش بالاخره یکیش مهمتره
بیشتر حرفایی که تو این یه ماه توی تاپیکای مختلف گذاشتین رو خوندم به نظرم شما ادم معتقدی هستین
درست میگم؟
اگه اینطوره کارتون خیلی راحتتره ادمای مذهبی منطقی دارن به اسم دین وکسب رضایت خداوند
میکشد هرجا که خاطرخواه اوست :72:
با دیالوگ دین با همسر اینده و خونوادش صحبت کنید و به توافق وتفاهم برسید
من اصالت خونواده رو در این میبینم که اون خونواده مقید و معتقد به منطق مستدل خداوند باشه واین اعتقاد در تمام زندگیشون به عینه جاری باشه (و نه فقط ادعا و ظاهر دین هر چند اون هم لازمه)
دختری که در این خونواده رشد کرده وشکل گرفته وبه دنبال ساختن یک همچین کانونی وحالا به صورت مستقل برای خودشه قابل اعتماده
ایمان در ظاهر وباطن در نگاه در پوشش در گفتار در رفتار
کاملا قابل مشاهده است احتمال اینکه خونواده اش هم اینچنین باشن خیلی زیاده
لطایف الحیل شوخی بود و توکل به خدا یعنی بازی رو با منطق خدا شروع کنید ومنتظر نتیجه شیرینش باشین
خودش گفته متوکلین رو دوست داره:323:

بچه ها تاپیک خواستگاری مستقیم درسته؟ رو دیگه دنبال نمی کنم و از این به بعد صحبتها رو اینجا می گم.
راستش خارپشت جان و آسمان و بقیه دوستان خیلی کمکم کردند و الهی که خیر ببینند.
دودلی ام داره تبدیل به یقین می شه...
همانطور هم که خدمتتون عرض کردم امروز در مورد خونوادشون ازش پرسیدم و دیدم خیلی عالی هستند و سطح فرهنگشون خوبه:43::310::310:
فقط یه فکرهای وسوسه انگیزی تو ذهنم میاد و اذیتم می کنه...
البته دلیلشم شاید واسه اینه که یه جا خواستگاری رفتم و بهم خورده؟ نمی دونم.
افکاری که منو اذیت می کنند و دوستان نصیحتم کردند توکل ، خیلی توصیه قشنگی بود.متشکرم از همه شما خوبان
اما ببخشید اینقده اذیتتتون می کنم ولی میخوام باهاتون راحت باشم و حرف دلم رو بزنم.
افکار مزاحمی که تو ذهنمه:
دهنش - چشاش
رشته اش به من نمی خوره
به نظرتون همشو توکل به خدا کنم و یا اینها رو باید بیشتر فکر کنم؟
آخه نمی دونم اینجا باید توکل کرد یا با او بیشتر صحبت کنم.
احساس می کنم دختره یه ذره بی خیال هم هست. البته من نمی تونم کامل نظرشو بخوام چون هنوز بویی از ازدواج نبرده.
البته احساس می کنم یه چیزایی فهمیده ولی حسابی خودشو زده به کوچه علی چپ:311::311:
همتونو دوست دارم:72:

یابنده جان
تصمیمتونو گرفتین دارین به ریش ما میخندین؟
چشاش؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!! دهنش ؟؟؟
من واقعا دیگه نمیدونم چی بگم
لابد دماغش باید خیلی خوب باشه:311::311::311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

یابنده جان
تصمیمتونو گرفتین دارین به ریش ما میخندین؟
چشاش؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!! دهنش ؟؟؟
من واقعا دیگه نمیدونم چی بگم
لابد دماغش باید خیلی خوب باشه:311::311::311:

---

خارپشت جونم
باور کن درست میگم.
دیروز حسابی به چهره اش دقت کردم، یه جورایی درشتی چشاش تابلوئه. بارو کن داشتم باهاش حرف میزدم همش مواظب بودم چشاش درنیاد:311:
شوخی نمی کنم. خیلی چشاش درشته:316:
ولی خیلی معیارهاش بهم میخوره.
واییییییییییییییی موندم. دارم دیوونه میشم. از طرفی دلم میخواد ازدواج کنم و از طرفی این درگیری های ذهنی کلافه ام کرده.
به نظر شما این وسوسه هست؟ گیر دادنه؟ سخت گرفتنه. باور کنید گیر کردم :302:
بشدت به راهنمایی های شما دوستان نیازمندم