سلام به همه ي دوستاي خوبم
به نظر شما اين حرف منطقيه كه همسرم بگه بدون هيچ جشن و هيچ مراسمي و بدون حتي آرايشگاه و آتليه بريم سرخونه زندگيمون كه به جاي اينا برام خونه مناسب اجاره كنه ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به همه ي دوستاي خوبم
به نظر شما اين حرف منطقيه كه همسرم بگه بدون هيچ جشن و هيچ مراسمي و بدون حتي آرايشگاه و آتليه بريم سرخونه زندگيمون كه به جاي اينا برام خونه مناسب اجاره كنه ؟
عزیزم شوهر منم این و همش بهم میگفت حتی الانم که قراره عروسی بگیریم میگه و میره رو اعصابم! اما به نظرم حرف درستی نیست من بهش گفتم اگه قرار بود خونه بخریم!!(که امکان نداره با این گرونی) حرفت منطقی بود و بعدشم عصبانی شدم و گفتم مگه من اینهمه دارم پول جهیزیه میدم منت گذاشتم؟؟؟ و گفتم جشن عقدم اونهمه باشکوه بود مگه تاحالا گفتم؟؟؟؟؟ خداییش یه هزارتومنی هم واسه عقدم خرج نکردن مثه مهمونا اومدن تازه ایراد گرفتن!! درصورتی که یه سری چیزا به عهده اونا بود! واقعا چرا باید اینطور باشه؟؟؟؟
من و خونوادم داریم بهترین چیزا رو واسه جهیزیه م میگیریم تا یه وقت حرف و حدیثی نباشه از طرف اونا اما اون راحت میاد میگه عروسی چیه ولش کن!!!
عزیزم درحال حاضر با کلی اخم بعد این حرفام حالا قرار شده عروسی بگیریم البته گفته همه چیز و باید ارزونش و انتخاب کنم چون واسه خونه بعد چیزی نمیمونه! :(
سلام نازي جان
براتون آرزوي خوشبختي دارم ، آخه ميدوني من از خيلي چيزام گذشتم ، حتي گفتم دور تالار و اين چيزا رو خط ميكشم چون خيلي هزينه بره ، گفتم يكي از اين 2 تا رو انتخاب كنيم يا اينكه يه جشن بعدازظهر بگيريم بدون شام و اين بريزوبپاشا و يا اينكه فقط خودمون دوخانواده باشيم آرايشگاه برم لباس بپوشم و آتليه ، ولي هر راهي رو پيشنهاد ميدم يه بهونه مياره ميگه اگه اينطوري باشه جشن ميگيرم بعد از اون طرف ميگه ديگه خونه هرچي پيدا كردم نبايد غر بزني چون الان از پول خونه بايد وردارم خرج عروسي كنم ، واقعا نميدونم چيكار كنم اين قضيه خيلي اعصابمو بهم ريخته :302:
من حتي بخاطر اينكه يك كم كمكش كرده باشم گفتم سرويس طلا نميخوام چون گفتم الان يه سرويس پولش خيلي زياد ميشه ولي اون دوست داره بياد منو با چادر سرم ورداره ببره :302:
عزیزم با اونکه شوهرم راضی شده اما بازم همین حرف شوهر تو رو میزنه میگه پس از پول خونه کم میشه میریم یه جای پایینتر و کوچیک !
منم همش در جوابش میگم که اشکال نداره نمیخوایم که بخریم! واقعا هم همینطوره!چون میدنم در هر دو حالت زیاد فرقی نمیکنه!
به نظرم به شوهرت بگو که حالا که اینقدر داری اذیت میکنی پس منم نمیتونم جهیزیه خوب بیارم اصلا خونوادم با این اوضاع برام حرکتی نمیکنن! البته نمیدونم شرایط تو و خونوادت چه جوریه!
بهش بگو تازه خرج یه عروسی ساده و معمولی 3 تومن شاید بشه اما جهیزیه آوردن بیشتر از 10 تومن میشه!!تازه تو که عروسیم نمیخوای! هزینه آرایشگاه و عکاسیت و لباست خیلی بشه میشه 1.5 یا 2 تومن! شایدم کمتر!
من همه جوره باهاش كنار اومدم و ميام ديگه از اين بهتر كه گفتم خودمون 2 خانواده باشيم يا يه جشن بعدازظهر ولي نميدونم دليل اينكارا چيه ، گفتش كه اگه اين چيزا رو ميخواي بايد تا عيد سال آينده صبركني تا من جمع و جور كنم و شرايطم تا اون موقع خوب ميشه اين نظر خودش بود حالا امروز كه باهم صحبت كرديم گفتم كه باشه من قبول ميكنم تا عيدصبرميكنم بعد در جوابم ميگه نه من ديگه نميتونم بيشتر از اين صبر كنم ، واقعا موندم حتي چيزي رو كه خودش ميخواد قبول دارم ولي بعد زيرش ميزنه و ميگه نه من نميتونم :316:
شاید بهتر باشه یکم بی محلی کنی یا از محبت و اینهمه گذشتی که داری کم کنی تا یکم بترسه ، فکر کنم زیادی تحویلش گرفتی دیگه! کاری که من هر وقت میکنم و پررو تر میشه همسرم!
نمیدونم شاید نظر بقیه چیز دیگه ای باشه!
امروز كه باهم صحبت كرديم گفتش كه باشه برات عروسي ميگيرم ولي ديگه حق نداري در مورد خونه اي كه اجاره ميكنم گلايه اي داشته باشي منم گفتم اين دوموضوع واقعا مهم هستن و نبايد منو بين دوراهي انتخاب بذاري يا اين يا اون ، مگه همچين چيزي ميشه آخه ؟
گفتش كه باشه بعدازظهر برو دنبال آرايشگاه و آتليه خوب تا ماه آينده خودم بيام
از ته دلم خوشحال نيستم ، ديشب بهم گفتش كه تو فقط به فكر آرايش و رقصت هستي و اصلا به فكر خونه نيستي درصورتيكه بخدا اصلا اينطوري نيست ، يعني واقعا حق من كه عروسم و اون شب بهترين شب زندگيمه حقم اين نيست كه خوشحال باشم و به اين چيزا فكر كنم ؟
:302::302::302:
معلومه که حقته این و باید به شوهرتم بگی، منم راستش خیلی خوشحال نیستم به دلایلی! اما به نظرم خوشحال باش و به شوهرتم بگو که باید من و تو هر دو خوشحال باشیم نه یکرف! اگه بازم حرفی زد بگو باید همه چیز طوری باشه که دو طرف راضی باشن! وگرنه زندگی جهنم میشه
امیدوارم خوشبخت بشی عزیزم، تو واسه من دعا کن منم واسه تو دعا میکنم.
انشاءاله خدا كار همه رو همه ي جوونا همه ي اونا كه مشكل دارن اونايي كه مثل من و نازي جون تازه ميخوان شروع كنن رو ختم به خير كنه :323: انشاءاله
سلام آيلار عزيز...
من مي دونم كه وضعيت خرابيه و تو چقدر گيج و سر در گمي...
چند تا موضوع رو بهت مي گم:
1. فرض اول اينه كه جشن تو بايد بهترين جشني باشه كه انتظارش رو داري... همه چي خوب باشه و بي نظير! شك نكن و بهانه هم نيار... اين خيلي با بريز و بپاش فرق مي كنه... عروسي يك شبه! يك شب با شكوه! پس بايد خيلي هم خوب باشه... بگرديد كم هزينه ترين راهكارها رو انتخاب كنين! چه اشكالي داره اگر خواستي بهت مي گم بايد چي كار كنين...
2. حالا يه مبلغي رو كلا براش خودت و شوهرت بذارين كنار... مثلا n تومن! تا ميتونيد صرفه جويي كنين... هر جا بهتره همونجا عروسي بگيرين! مثلا اگر تو تهراني اون اصفهانه... اصفهان ارزون تره... برو اصفهان! بگين شوهرم مي خواد اينجا باشه عروسيمون! بهتره... مهموناتون هم بيان اونجا! نگاه كن توافق كن .. نه دعوا... توافق يعني يه چيزي مي دي... يه چيزي مي گيري! يه جا كوتاه مي آي... يه جا كوتاه مي اد... مثلا لباس نخر... بده برات بدوزن!!! اما اجارش كن! يه خياط خوب... لازم نيست همه بدونن كجا!!!
در مجموع بايد n تومن مشخص باشه.. حالا صرفه جويي كرديم و كلي پايين تر از n تومن هزينه شد! بقيه اون رو بيارين تو زندگيتون... تو خونه خودتون! لذتش رو ببرين!
3. با اين حرفا مخالفم كه چرا بديم مردم بخورن! بعد برن بگن فلان و بهمان... مردم بايد بيان بخورن! وليمه عروسيه! بايد بيان...
4. همونطوريكه گفتي عكس و فيلم عروسي از خودش مهمتره.... بعدشم بگرديد... تنبل نباشين! از دستاتون كمك بگيريد... تنها خودتون رو نبينيد!
نه.. اصلا خوب نيست! فكرشم نكن!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
ببين آيلا جان! شما حق داري عروسي خوب داشته باشي... نمي گم الان بايد كاخ سعد آباد رو برات بگيره... نه معقول و معمول... لذت بخش! درمورد خونه كه فقط تو توش زندگي نمي كني... آبروي خودشه!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
بعد يه چيزي كه هميشه مي گم.. زياد حرفاش رو جدي نگير... تحت فشاره! واقعا خرجا زياده... يه خورده فشار بياري قاطي مي كنه...اون هم دوست داره بهترين باشه... چرا جلوي خودت مي بينيش! كنار خودت ببينش! حقته به رقصت ...به لباست.. آرايشت .. حتي نوع رفتارت.. راه رفتنت... خنديدنت! عشوه هات... همه اينا رو بايد فكر كني..تو فكر نكني كي فكر كنه؟ من يا مادر شوهرت؟؟؟ تو بايد فكر كني.. به هيچ كسي هم ربطي نداره... حتي به شوهرت! موضوع كاملا محرمانه است!!!! عروس خانوم... باهم راه بياين! حل مي شه... بهتر از اونيكه فكرش رو مي كنين! شرايط را كنترل كن.. به هم نريز! كنترل كن! همه چيز در اختيارته!