RE: درد دل امشب من با خدا
[size=medium]خدایا اومدم بهت بگم با التماس با گریه
که قربونت برم غلط کردم نفهمیدم بازم مثل همیشه با منی و تنهام نمی ذاری هر چند که گاهی پامو از حدم درازتر می کنم و ازت گله.
و میدونم که تو باز با این کار منو تنهام نمی ذاری
نمی دونی وقتی خودمو برات لوس میکنم چقدر کیف میکنم که نازمو می کشی
نمی دونی چقدر خوشحالم از اینکه یکی دارم مثل تو که تو نداری
اومدم که بهت بگم منو به حال خودم وا مگذار
منو به خودم برگردون
منو فقط محتاج خودت کن
دوست دارم قد تمام چیزایی که افریدی و نیافریدی و میدونم که دوسم داری خیلی زیاد
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا باز امشب آمده ام
خدایا خیلی وقت است که از اون شبهای عاشقی از اون شب هایی که فقط من بودم و تو ، و تو نزدیک ترین به من بودی نداشته ام ، می دانم تو از رگ گردن هم به من نزدیک تری ، ولی من چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی وقت هست که دوباره انقدر تعلقات مرا در خود برده است که تو یادم رفته ای ، یادم که نرفته ای ، مگر می شود یادم بروی؟ منظورم اینست که از اون حس های غریب که عاشقانه با همه وجودم حست می کنم ، خیلی وقت هست که حس نکرده ام.
می خواهم من باشم و تو و فقط تو ، چه حس خوبی است حس عاشقی اگر معشوق تو باشی ، چه حالی است فریادهای در سکوت شب من برای تو ، می خواهم امشب نشان دهم که عاشقی یعنی چه ، می خواهم امشب جرعه شب را یکسره برای تو بکشم ، می خواهم امشب عشقت را مزه مزه کنم ، چه باشکوه است شبهایی که تو سلطان قلب من باشی.
خدایا مرا ببخش اگر سخنان قاصر از تصنیف تو و عشق تو هست ، مرا ببخش آنگونه که باید نتوانم بستایمت ، به اندازه بزرگی خودت برایم عشقت را ببخش نه به اندازه کوچکیم در درگاهت
RE: درد دل امشب من با خدا
باز شب شد.باز اگر اسمون غبار گرفته اجازه بده ستاره های نقره ای تو دل سیاه شب پیدا هستن.و این ستاره ها همیشه منو یاد اون عکس میندازن.نمیدونم دیدینش یا نه.خیلی دلم میخواست داشتمش و اینجا براتون میذاشتم.که دیدن دوبارش هم خالی از لطف نیست.
همون عکسی که ازکهکشانها گرفته شده و کهکشان راه شیری رو بصورت یک نقطه کوچیک تو دل اون همه عظمت نشون میده.اون عکس منو منقلب کرد.فکر کنید.فقط برای یک لحظه زمین کجای اون عظمت قرار میگیره.ایا به اندازه سر سوزن هم پیدا میشه.همین زمینی که بخاطرش همدیگه رو حاضریم قربانی کنیم.
وای خدا ما چقد حقیریم.چه حقیرهای ساده ای که هر کدوم خودشون رو خدایی میدونن.غرورمون به پهنای همه کهکشانها میره.ما،همین موجوداتی که توی فقط یه عکس به حساب هم نمیایم به راحتی دل دیگران رو زیر پامون له میکنیم.
خدایا منو ببخش...خدایا دستمو بگیر...خدایا راهمو روشن کن.خدایا کمکم کن
ما کجای این معادله ایم که این چنین برای خودمون سروری میکنیم.اینقدر خودمون رو قدرتمند و محق میدونیم که دیگران رو ازار بدیم.
اون فقط یه عکس بود.واقعیت تا کجاست؟
RE: درد دل امشب من با خدا
از شیخ ابوسعید ابوالخیر پرسیدند خداوند چرا خلق را افرید؟
جواب داد
نعمتش زیاد بود نعمت خوار میخواست
رحمتش زیاد بود گنه کار میخواست
قدرتش زیاد بود نظاره گر میخواست
حالا خدای بزرگم با اون همه رحمت من گناهکار را ببخش که بی تو تنهاترینم
RE: درد دل امشب من با خدا
بازم اومدم فقط بخاطر اینکه با تو حرف بزنم و برم شاید که سبک بشم و درست تصمیم بگیرم
خداجون تو بهتر از هرکسی میدونی که من تو چه موقعیت و شرایطی هستم
تو بهتر از هرکسی میدونی که چقدر خسته ام من از زندگی تو هواش خسته ام ازش خسته ام و باز وابسته ام نگو من کجام که شک بین ماست خودم هم نمی دونم اینجا کجاست؟
بیا با هوای دلم سر بکن بهش راست میگم تو باور نکن از این فاصله سهم مو کم نکن بهش خیره می شم نگاهم نکن
خداجون یعنی حق من از زندگی انتظاره؟؟!!!!!!!!!!!
بازم انتظار یعنی هفت سال بس نبود؟؟
منکه فقط از تو ارامش میخوام خودت میدونی که این ارامشو به من چطور بدی پس نذار اینطور ذره ذره کوله بارمو خالی کنم و دست خالی و روسیاه بیام پیشت.
توکه تنها امید و پناهگاه منی تنهام نذار و کمکم کم خیلی زود
کمکم کن درست انتخاب کنم و با انتخاب هیچ وقت پشیمون نشم. ازت یه نشونه میخوام که بهم بگه ایا راهی که دارم انتخاب می کنم درسته یا نه؟
قربونت برم بازم باهام باش مثل همیشه. شادم کن و بذار حرف بعدیم خوشحالی انتخاب درستم باشه.
RE: درد دل امشب من با خدا
من و خدا هر صبح فراموش میکنیم
خدا خطاهای مرا و من لطف او را
چنین رابطه ای یه طرفه ای را فقط خدا تحمل میکند
چقدر بزرگی خدای من
RE: درد دل امشب من با خدا
نه تلخم ، نه شیرین ، مزه ی بی تفاوتی میدهم این روزا ، جنس حالم زیاد مرغوب نیست
نمیدانم چه میخواهم خدایا / به دنبال چه میگردم شب و روز
چه میجوید نگاه خسته من/ چرا افسرده است این قلب پر سوز
RE: درد دل امشب من با خدا
چقدر نوشته های اینجا بی ریا بود ( اگر باز هم اشتباه نکرده باشم و فریب نخورده باشم )
درد دلهای حامد65
خصوصا اونجایی که pk1365 نوشته بود :
آنگاه که دوست داری کسی همواره بیادت باشد، بیاد من باش که همواره بیاد تو هستم (بقره/152)
با خوندش دونه دونه اشک هایم جاری شد
دلم می خواست که اینجا آرام و بی دغدغه با خدای خودم درد و دل کنم اما افسوس و صد افسوس زخم عمیقی که روحم برداشته همواره به من هشدار می دهد که خاموش باش ، جایی که از پشت نقاب سخن می گویند ، اینقدر روحت را بی پروا به حراج نگذار
و چقدر این زخم بر روحم سنگینی می کند
RE: درد دل امشب من با خدا
فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
پس اگر روى برتافتند، بگو: «خدا مرا بس است. هيچ معبودى جز او نيست. بر او توكل كردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.» (۱۲۹ توبه)
:323:
خدای مهربون و قدرتمندم! چی بگم که می دونم تو خوب از حال دل من آگاهی...صبوری رو خوب یادم دادی ، هرچی که تو برام میخوای رو از صمیم قلبم میپذیرم...خدایا! من !...بنده ی سراسر نیازت چشم براه بخشندگیت هستم.خدای من، پناه من ! به امید رحمتت نفس می کشم و با امید به رحمت بی حد و حسابت روزهام رو زندگی می کنم.
RE: درد دل امشب من با خدا
توکل به تو کرده ام...میترسم...نه از این که به تو توکل کرده ام بلکه از این که طرحی که برای من ریخته ای بسیار بزرگتر باشد...
ترس از رشد...خدایا ...احساس دانه ای را دارم که در خاک جوانه میزند و در عوض این که سپاسگزار گرمای آفتاب و دستهای مهربان باغبان باشد بر سردی خاک لعنت می فرستد...
بر من فرود آر هر چه را که صلاح میدانی حتی اگر فرو ریختن دنیای خیالی ام باشد....