RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نه اتفاقا حرفاتون خیلی خوب و دلنشینه دارم بهشون فکر میکنم اصلا اصلا ناراحت نشدم
واقعا ازتون متشکرم که اهمیت دادین
منم برای شما آرزوی سلامتی کامل و خوشبختی میکنم.:72::72:
حالا یه راهی بگین که به آرومی اون دختر معصومو راضیش کنم که من براش فایده ندارم.
اینو حل کنید.
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
گفتنی ها رو دوستان گفتند و من چیزی ندارم اضافه کنم جز یک نکته
بذارین قبلش اینو بگم که حالا دیگه شما تنها نیستید و دوستایی دارید در تالار همدردی
عین من که قبل اومدن به اینجا تنها بودم ولی الان تا یه پست جدید میزنم دوستام میان ببینن چه خبر شده
پس تنها نیستم!
نکته ای که میخواستم عرض کنم اینه که چه باور کنید چه نه خیلی وقته تصمیم گرفتم برم به انجمن اهدا عضو بپیوندم تا اگه روزی مرگ مغزی شدم به یک یا دونفر زندگی بدم! اینو به مادرم و نامزدم هم گفتم که اگر همچین اتفاقی برای من افتاد حتما رضایت بدید و خودم هم مراحل قانونیشو طی خواهم کرد!
پس من نوعی نمی میرم که شما زنده بمونید، بلکه من اگه مرگ مغزی شدم بسیار خوشحال خواهم شد که عضوی که دیگه به درد من نخواهد خورد بیاد توی بدن یکی دیگه بهش زندگی بده و خودش و خانواده شو خوشحال کنه!
شما که اعضای بدتو نمیبینی، میبینی؟ اینا رو گفتم که بدونی بعضی جاها داری با فکرهای بد خودتو اذیت می کنی
دوست خوبم درسته که مشاور خارج از گود نشسته و داره نگاه می کنه و حرف میزنه و شایدم بارها از دستش عصبانی بشیم که تو الان صحیح و سالم و شاد و شنگول میری خونه ت شام بخوری چه فرقی می کنه که من چی میکشم
اما امام علی یه سخنی داره می گه به حرفی که گفته میشه توجه کن ببین درسته یا نه ، نه به این که کی این حرفو میزنه
مشاور جای شما نیست و نمیتونه باشه اما آیا حرفهاش نمی تونه به شما کمک کنه؟
دوست عزیزم می فهمم سختی کشیدید و امیدوارم از ته دل روزی بیاید اینجا و از موفقیت عملتون بهش بگید
می فهمم سختی کشیدید و تلاشتون تا الان قابل تحسین هست پس ادامه بدید
چون شما زنده اید!
زنده نبودید میتونستید عاشق این دختر خانوم بشید؟
پس سعی کنید این زندگی رو بهتر کنید برای خودتون
چه بسا منی که این سطر ها رو تایپ می کنم تا یه هفته زنده نباشم!
اینم یه گل برای شما دوست عزیز:72:
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
مردی که تنها یک روز زندگی کرد !
دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است . تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود .
پریشان شد . آشفته و عصبانی نزد فرشته ی مرگ رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد . داد زد و بد و بیراه گفت ، فرشته سکوت کرد ؛ آسمان و زمین را به ریخت ؛ جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ، فرشته سکوت کرد ؛ به پر و بال فرشته پیچید ، فرشته سکوت کرد ؛ کفر گفت و سجاده دور انداخت ، باز هم فرشته سکوت کرد ؛ دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد ، این بار فرشته سکوتش راشکست و گفت : بدان که یک روز دیگر را هم از دست دادی ! تنها یک روز دیگر باقی ست . بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن .
لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز...... با یک روز چه کاری می توان کرد......؟
فرشته گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آن که امروزش را در نیابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید ؛ و آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت : حالا برو و زندگی کن .
او مات و مبهوت به زندگی نکاه کرد که در گودی دستانش می درخشید ، اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، نکند قطره ای از زندگی از لای انگشتانش بریزد !
قدری ایستاد..... بعد با خود گفت : وقتی فردایی ندارم نگاه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد ، بگذار این یک مشت زندگی را خرج کنم .
آن وقت شروع به دویدن کرد . زندگی را به سر و رویش پاشید ، زندگی را نوشید و بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود ، می تواند بال بزند ، می تواند پا روی خورشید بگذارد و می تواند...
او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی به دست نیاورد ، اما....اما در همان یک روز روی چمن ها خوابید ، کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آن هایی که نمی شناختندش سلام کرد و برای آن ها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد . او همان یک روز آشتی کرد وخندید و سبک شد ، لذت برد و سرشار شد و بخشید ، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد !
او همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند : او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود .
:72:
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
گفتنی ها رو دوستان گفتند و من چیزی ندارم اضافه کنم جز یک نکته
بذارین قبلش اینو بگم که حالا دیگه شما تنها نیستید و دوستایی دارید در تالار همدردی
عین من که قبل اومدن به اینجا تنها بودم ولی الان تا یه پست جدید میزنم دوستام میان ببینن چه خبر شده
پس تنها نیستم!
نکته ای که میخواستم عرض کنم اینه که چه باور کنید چه نه خیلی وقته تصمیم گرفتم برم به انجمن اهدا عضو بپیوندم تا اگه روزی مرگ مغزی شدم به یک یا دونفر زندگی بدم! اینو به مادرم و نامزدم هم گفتم که اگر همچین اتفاقی برای من افتاد حتما رضایت بدید و خودم هم مراحل قانونیشو طی خواهم کرد!
پس من نوعی نمی میرم که شما زنده بمونید، بلکه من اگه مرگ مغزی شدم بسیار خوشحال خواهم شد که عضوی که دیگه به درد من نخواهد خورد بیاد توی بدن یکی دیگه بهش زندگی بده و خودش و خانواده شو خوشحال کنه!
شما که اعضای بدتو نمیبینی، میبینی؟ اینا رو گفتم که بدونی بعضی جاها داری با فکرهای بد خودتو اذیت می کنی
دوست خوبم درسته که مشاور خارج از گود نشسته و داره نگاه می کنه و حرف میزنه و شایدم بارها از دستش عصبانی بشیم که تو الان صحیح و سالم و شاد و شنگول میری خونه ت شام بخوری چه فرقی می کنه که من چی میکشم
اما امام علی یه سخنی داره می گه به حرفی که گفته میشه توجه کن ببین درسته یا نه ، نه به این که کی این حرفو میزنه
مشاور جای شما نیست و نمیتونه باشه اما آیا حرفهاش نمی تونه به شما کمک کنه؟
دوست عزیزم می فهمم سختی کشیدید و امیدوارم از ته دل روزی بیاید اینجا و از موفقیت عملتون بهش بگید
می فهمم سختی کشیدید و تلاشتون تا الان قابل تحسین هست پس ادامه بدید
چون شما زنده اید!
زنده نبودید میتونستید عاشق این دختر خانوم بشید؟
پس سعی کنید این زندگی رو بهتر کنید برای خودتون
چه بسا منی که این سطر ها رو تایپ می کنم تا یه هفته زنده نباشم!
اینم یه گل برای شما دوست عزیز:72:
دوست عزیزم برای اهدا عضو میتونید به سایت ehda.ir مراجعه کنید اونجا همه چیو نوشته.
من خودمم اگه خدا قبول کنه عضو شدم.
خدا نکنه که شما بمیرید انشاالله حالا حالا زنده ایدو زندگی میکنید.
مرسی از توجهتون.:72::72::72::72::72:
ولی کسی به من نمیگه با این عزیز دلم چیکار کنم که دلشو نشکنم؟
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
به نظر من تو باید همه چیزو برای عزیز دلت بگی هرچی که الان باورش داری هرچی که قانعت کرده تا از زندگی لذت ببری با صحبت کردنو توضیح دادن میتونی قصدتو براشون بیان کنی.
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
به نظر من تو باید همه چیزو برای عزیز دلت بگی هرچی که الان باورش داری هرچی که قانعت کرده تا از زندگی لذت ببری با صحبت کردنو توضیح دادن میتونی قصدتو براشون بیان کنی.
دوست عزیز میشه واضحتر بگین؟
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
ارتاوای محترم اگه واقعا شما تصمیم بر این دارید که زندگی جدیدی داشته باشید که مالامال از عشق و امید باشه و بوی زندگی بده باید تصمیم خودتونو بگیرید اگه میخواهید از اون دختر خانوم جداشید وبتونید بهتر تصمیم بگیرید یا بیشتر فکر کنید باید اون خانوم رو درجریان تصمیماتون بزارید مطمئنا ایشون از این امیدتون خوشحال میشه و بهتون کمک میکنه.میشه بگید دقیقا نگران چی هستید؟نگران اینکه ایشون تو این رابطه ضربه ببیند یا برای شما سخته؟
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام
درک وضعیتت خیلی سخته و هیچ کس و هیچ کس و هیچ کس به جز کسی که در شرایط تو باشه نمیتونه وضعیتت رو درک کنه .
اگر 40 - 50 سالم بود هیچوقت حرفی از بیماریم نمیزدم و تحمل میکردم . ولی من از سن پایین و بهتر بگم از وقتی که یادم میاد سر و کارم با دارو و دکتر و اورژانس و بیمارستان بوده .
جای عمر و بهتر بگم جوانی رو که داره پشت در مطب دکتر و اورژانس و بیمارستان و . . . به باد میره با چی میشه پر کرد ؟
امیدوارم حالتون بهتر بشه . منم 27 سالم هست و به دلیل بیماری هیچوقت به ازدواج فکر نکردم و نمیتونم فکر بکنم .
با اینکه کسایی بودن که احساس خوبی نسبت بهشون پیدا کردم و حتی کسایی هم بودن بهم محبت داشتن و ابراز علاقه کردن ولی هیچوقت ابراز علاقه به دختری نکردم و سعی کردم بسوزم و بسازم . راه دیگه ای برام وجود نداره .
مجبوریم بیخیال زندگی طبیعی بشیم . موفق باشید .
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
ارتاوای محترم اگه واقعا شما تصمیم بر این دارید که زندگی جدیدی داشته باشید که مالامال از عشق و امید باشه و بوی زندگی بده باید تصمیم خودتونو بگیرید اگه میخواهید از اون دختر خانوم جداشید وبتونید بهتر تصمیم بگیرید یا بیشتر فکر کنید باید اون خانوم رو درجریان تصمیماتون بزارید مطمئنا ایشون از این امیدتون خوشحال میشه و بهتون کمک میکنه.میشه بگید دقیقا نگران چی هستید؟نگران اینکه ایشون تو این رابطه ضربه ببیند یا برای شما سخته؟
اینکه اون آسیب نبینه خیییییلی برام مهمه
خودم مهم نیس من به تنهایی عادت دارم.خییییییییلی سخته ولی می ارزه که اون آسیبی نبینه.
اون میگه نگران من نباش من شرایط تورو میدونم از جداییم اصلا حرف نزن بذار روزگار خودش جدامون کنه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
سلام
درک وضعیتت خیلی سخته و هیچ کس و هیچ کس و هیچ کس به جز کسی که در شرایط تو باشه نمیتونه وضعیتت رو درک کنه .
اگر 40 - 50 سالم بود هیچوقت حرفی از بیماریم نمیزدم و تحمل میکردم . ولی من از سن پایین و بهتر بگم از وقتی که یادم میاد سر و کارم با دارو و دکتر و اورژانس و بیمارستان بوده .
جای عمر و بهتر بگم جوانی رو که داره پشت در مطب دکتر و اورژانس و بیمارستان و . . . به باد میره با چی میشه پر کرد ؟
امیدوارم حالتون بهتر بشه . منم 27 سالم هست و به دلیل بیماری هیچوقت به ازدواج فکر نکردم و نمیتونم فکر بکنم .
با اینکه کسایی بودن که احساس خوبی نسبت بهشون پیدا کردم و حتی کسایی هم بودن بهم محبت داشتن و ابراز علاقه کردن ولی هیچوقت ابراز علاقه به دختری نکردم و سعی کردم بسوزم و بسازم . راه دیگه ای برام وجود نداره .
مجبوریم بیخیال زندگی طبیعی بشیم . موفق باشید .
منم هیچ وقت فکر نکردم و نمیکنم
حتی در مورد ایشونم همینطور
من که نمیخام با احساسات پاک یه دختر معصوم بازی کنم که.
منم رفتار طبیعیم بود ولی اون روش تاثیر گذاشت و دل منم با خودش برد که برد.
منم واسه شما آرزوی تندرستی کامل دارم...
اگه کسی یه راهکار خوب جلوم میذاشت خوب بود
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نمیدونم تایپیک من خوندین یا نه؟
من میخوام تجربه خودم بگم,چند ماه بعد از اینکه باهاش اشنا شدم گفت رفته دکتر و دکتر گفته سرطان داره،اون موقع دوسش داشتم اما عاشق نبودم،توی تایپیکم گفتم که همش دروغ بود.
وقتی گفت سرطان داره،چون از قبل گفته بود تنهاس با خانوادش مشکل داره دلم نیومد تنهاش بذارم،یادمه گریه میکردم با خودم فک میکردم که تنهاش نمیذارم اگه خوب شد که باهم میمونیم،اما اگه نشد لاقل عشق محبتمو ازش دریغ نمیکنم هر چند خودمم که شاید زندگیم ببازم.
درسته همش از طرف اون دروغ بود اما برای من 1 زندگی واقعی بود.نمیدونی تو اون یکسالی که دروغ گفت چی کشیدم،چشمم همه جا دنبالش بود،نگرانش بودم،اینقد گریه میکردم که دیگه چشمام به گریه عادت کرده بود و باد نمیکرد.باید بگم تو اون یکسال بود که من دیوانه وار عاشقش شدم.در حالیکه اگه از همون اول ازش جدا میشدم میتونستم ازش دل بکنم.تنها تذکرم بهتون اینه که هر روز که بگذره هر دوتون عاشقتر میشین.اگه میخواین جدا شین زودتر اینکارو کنین چون دیگه نمیتونین.عشق مثل 1مرداب هر بیشتر در اون فرو برید سختتر بیرون میاید.
البته باید این بگم من تنها از دید 1دختر اینارو گفتم بدون در نظر گرفتن شما،شمام حق دارید عاشق باشید،اگه امید دارید خوب شید صادقانه با هم بمونید میتونین عشق فوق العده زیبایی رو خلق کنید،من گرچه با اون عشق تباه شدم اما هنوزم خاطره اون یکسال برام مقدسترین چیزی که دارم،با اینکه شاید دیگه نتونم مثل اون موقع با تمتم وجودم زندگی کنم