RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
من درست متوجه نشدم يعني اين آقا خودشون هم با اين خانم رابطه ي ... داشتند؟
من ميگم پسري كه با دختري ارتباط جنسي برقرار كرده نبايد توقع يك همسر پاك رو داشته باشه چون هيچ دخترپاكي اينو نمي پذيره اما بهشت ميگه بايد اون دخترو ول كنه بره سراغ يكي ديگه!
نظر دوستم بهشت محترم اما ...
من باز هم حرفم رو تكرار ميكنم كه:
برادر عزيزم شما اگر با يك دختر پاك هم ازدواج كني در آينده احتمال اينكه به ايشون بدبين باشيد بسيار زياده چون مشكل از شماست نه ديگران. شما خود در گذشته ارتباطات ناسالم داشتي براي همين بدبين و بددل شديد. به هر حال هر اشتباهي تاواني داره و هركس بايد منتظر عواقب اون عمل باشه. مثلا اگر من قتل انجام دادم بايد منتظر قصاص باشم و تنها با توبه گناه من پاك نميشه. شما هم چون با اين دخترخانم ارتباط برقرار كرديد بايد مسئوليت عملتون رو هم به عهده بگيريد و اگر اين دختر از جهات ديگر با شما سنخيت داره و تنها مشكلش از نظر شما بكارتشه لطفا روي اين قضيه حساس نباشيد.
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
وضعيتي كه شما درگيرش هستيد دو حالت داره:
يا شما به صداقت طرف مقابلتون ارزش قائل هستين و از اينكه همون اول همه چي رو رك و پوست كنده به شما گفتن خرسندين و با ايشون ازدواج ميكنيد(البته به شرطي كه ديگه هيچ وقت تا اخر عمر حتي يك لحظه هم به باكره بودن يا نبودن همسرتون فكر نكنين چه برسه به اينكه مثل برخي از افراد روياپردازي كنيد و سعي كنيد توي ذهنتون مجسم كنيد كه اون لحظه همسر شما با فلان مرد چه رفتاري داشته و ....كه در اين صورت ببخشيد سه سوته جنون بهتون دست ميده و ديگه نميتونيد زندگي مشتركتون رو ادامه بديد)
حالت دوم اينه كه شما اين خانم صادق رو رها ميكنيد و ناخواسته بهش ياد ميديد كه نبايد حرف راست زد چون طرفت جا ميزنه و ....پس بعد از شما هر خواستگار ديگه اي داشته باشه بدون گفتن اين مطلب باهاش رابطه رو شروع ميكنه و معلوم نيست بعدا شوهرش بفهمه باهاش بسازه يا طلاقش بده و....و از اونجايي كه معتقدم رفتار خوب و بد ما هم طبق قانون پايستگي ماده و انرژي از بين نميره ، لذا مطمئنم كه نتيجه ي اين رفتار رو (عدم احترام و ارزش نهادن به صداقت اطرافيان) يه جوري يه موقعي يه جاي اين دنيا ميبينيد...
در نهايت....
اگر من جاي شما بودم...وقتي ميديدم كه طرف مقابلم صرف نظر از گذشته و اشتباهاتش حالا به من متعهد و پايبند شده و پشيمون شده از رفتار سابقش و از طرفي تمام خصوصيات ظاهري و باطني مد نظر من رو هم داره بيدرنگ بهش پيشنهاد ازدواج ميدادم و ديگه هيچ وقت به اين كه كي بكارتش رو از بين برده فكر نميكردم...
زندگي با يه باكره هي فرقي با يه غير باكره نداره مهم روح ادمهاست كه نبايد دست خورده باشه...همه چي به خود ما بستگي داره و به نگرشمون نسبت به يه دختر ....
موفق باشي
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
وضعيتي كه شما درگيرش هستيد دو حالت داره:
يا شما به صداقت طرف مقابلتون ارزش قائل هستين و از اينكه همون اول همه چي رو رك و پوست كنده به شما گفتن خرسندين و با ايشون ازدواج ميكنيد(البته به شرطي كه ديگه هيچ وقت تا اخر عمر حتي يك لحظه هم به باكره بودن يا نبودن همسرتون فكر نكنين چه برسه به اينكه مثل برخي از افراد روياپردازي كنيد و سعي كنيد توي ذهنتون مجسم كنيد كه اون لحظه همسر شما با فلان مرد چه رفتاري داشته و ....كه در اين صورت ببخشيد سه سوته جنون بهتون دست ميده و ديگه نميتونيد زندگي مشتركتون رو ادامه بديد)
حالت دوم اينه كه شما اين خانم صادق رو رها ميكنيد و ناخواسته بهش ياد ميديد كه نبايد حرف راست زد چون طرفت جا ميزنه و ....پس بعد از شما هر خواستگار ديگه اي داشته باشه بدون گفتن اين مطلب باهاش رابطه رو شروع ميكنه و معلوم نيست بعدا شوهرش بفهمه باهاش بسازه يا طلاقش بده و....و از اونجايي كه معتقدم رفتار خوب و بد ما هم طبق قانون پايستگي ماده و انرژي از بين نميره ، لذا مطمئنم كه نتيجه ي اين رفتار رو (عدم احترام و ارزش نهادن به صداقت اطرافيان) يه جوري يه موقعي يه جاي اين دنيا ميبينيد...
در نهايت....
اگر من جاي شما بودم...وقتي ميديدم كه طرف مقابلم صرف نظر از گذشته و اشتباهاتش حالا به من متعهد و پايبند شده و پشيمون شده از رفتار سابقش و از طرفي تمام خصوصيات ظاهري و باطني مد نظر من رو هم داره بيدرنگ بهش پيشنهاد ازدواج ميدادم و ديگه هيچ وقت به اين كه كي بكارتش رو از بين برده فكر نميكردم...
زندگي با يه باكره هي فرقي با يه غير باكره نداره مهم روح ادمهاست كه نبايد دست خورده باشه...همه چي به خود ما بستگي داره و به نگرشمون نسبت به يه دختر ....
موفق باشي
به شرطی که طرف مقابلم قبلن رابطه داشته باشه.درسته؟
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
1_ شما دونفر با توجه به اینکه هردو ارتباط داشتید باید اطمینان حاصل کنید که آیا میتونید در زندگی مشترک حتی در سخت ترین شرایط بهم وفادار بمونید ..... میتونید اثرات رابطه قبلی رو در زندگی مشترک به حداقل برسونید ........ باید بررسی کنید که هردو نسبت به گذشته چه احساسی دارید آیا پشیمانید یا براتون عادی شده
2_ سایر معیارهای دیگه رو بررسی کنید حتما بامشاوره ی حضوری این مسیر رو طی کنید .
3_ اگر بعد از طی این مراحل همه چیز مثبت بود شما باید فکر کنید که آیا از سرترحم و دلسوزی ،تصمیم به ازدواج با ایشون دارید یا خیر....... آیا میتونید بعد از ازدواج بدبینی رو کنار بگذارید یا خیر
اگر میتونید که مبارکه
اما اگر از سر دلسوزی و حس ترحم میخواید ازدواج کنید و اگر نمیتونید در آینده به ایشون اعتماد کنید و بدبین و شکاک هستید لطفا دست نگه دارید .
بعد از طی مورد دوم و سوم حتما حس ترحم و دلسوزی رو بررسی کنید و دقت کنید در این تاپیک هم حرفاتون تا به اینجا نشان از حس ترحم و دلسوزی داره و بدونید که هر ازدواجی که با این حس شروع بشه اکثرا به مشکل برخواهند خورد.
حتما هردو مشاوره حضوری برید
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
وضعيتي كه شما درگيرش هستيد دو حالت داره:
يا شما به صداقت طرف مقابلتون ارزش قائل هستين و از اينكه همون اول همه چي رو رك و پوست كنده به شما گفتن خرسندين و با ايشون ازدواج ميكنيد(البته به شرطي كه ديگه هيچ وقت تا اخر عمر حتي يك لحظه هم به باكره بودن يا نبودن همسرتون فكر نكنين چه برسه به اينكه مثل برخي از افراد روياپردازي كنيد و سعي كنيد توي ذهنتون مجسم كنيد كه اون لحظه همسر شما با فلان مرد چه رفتاري داشته و ....كه در اين صورت ببخشيد سه سوته جنون بهتون دست ميده و ديگه نميتونيد زندگي مشتركتون رو ادامه بديد)
حالت دوم اينه كه شما اين خانم صادق رو رها ميكنيد و ناخواسته بهش ياد ميديد كه نبايد حرف راست زد چون طرفت جا ميزنه و ....پس بعد از شما هر خواستگار ديگه اي داشته باشه بدون گفتن اين مطلب باهاش رابطه رو شروع ميكنه و معلوم نيست بعدا شوهرش بفهمه باهاش بسازه يا طلاقش بده و....و از اونجايي كه معتقدم رفتار خوب و بد ما هم طبق قانون پايستگي ماده و انرژي از بين نميره ، لذا مطمئنم كه نتيجه ي اين رفتار رو (عدم احترام و ارزش نهادن به صداقت اطرافيان) يه جوري يه موقعي يه جاي اين دنيا ميبينيد...
در نهايت....
اگر من جاي شما بودم...وقتي ميديدم كه طرف مقابلم صرف نظر از گذشته و اشتباهاتش حالا به من متعهد و پايبند شده و پشيمون شده از رفتار سابقش و از طرفي تمام خصوصيات ظاهري و باطني مد نظر من رو هم داره بيدرنگ بهش پيشنهاد ازدواج ميدادم و ديگه هيچ وقت به اين كه كي بكارتش رو از بين برده فكر نميكردم...
زندگي با يه باكره هي فرقي با يه غير باكره نداره مهم روح ادمهاست كه نبايد دست خورده باشه...همه چي به خود ما بستگي داره و به نگرشمون نسبت به يه دختر ....
موفق باشي
gh.sana عزیز سلام
درسته . مهم صداقت، شرافت و انسانیت بشر هست. نه چیزهایی مثل یک پرده پوست پیازی که میشه براحتی با یک عمل جراحی ترمیش کرد.
شاید یک انسان یکبار و یا حتی بیشتر ، مرتکبت خطاهایی بشود. مسئله جبران و عدم تکرار خطاهاست.
ارزشهایی هست که وجودشان گناه خطای گذشته رو جبران میکنه. بشرطی که " خاطاها دیگه تکرار نشن"
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
سلام اگه اون مبتلا به گناهی شد که الان باعث شرم شما شده به خاطر همون دوستی نا مناسبیه که یکی مثل شما با او بر قرار کرد .او رسوا شد و طرد شده از همه جا اما ما مایی که اورا بدبخت کردیم در حال تصمیم در مورد اوییم حال آنکه افرادی مثل او قربانی های بعدی آزادی ما هستند انصاف بدهید دوستان او هم انسانی است مثل ما
اگر یک پسر هزاران بار رابطه ی نا مشروع داشته باشد و و رسوا هم شده باشد خیالی نیست اما اگر دختری تنها یک بار رابطه نا مشروع پیدا کند ما مینشینیم و او را کارشناسی می کنیم ...........؟؟؟؟؟
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
[b]من از همه ی دوستانه خوبی که برای هم فکری کمک و راهنمایی توی این صفحه نظراتشون رو میگن برادرانه و صادقانه سپاسگذارم
در اینکه من از گذشته بد خودم در رنج و پشیمانی بسیار بسیار زیادی بسر میبرم که شکی وجود نداره من اونبارم اسیر کسی شدم که از بچگی و سادگی من سو استفده کرد باور کنید من شروع کننده نبودم یا هرگز توی زندگیم کسی رو قربانی امیالم نکردم بعد از اتمامه رابطه قبلیم تا 2 سال تمام علارقم موقعیت هایی که وجود داشت هرگز اونکارا رو تکرار نکردم همیشه با خودم میگفتم اگه خوددار باشم و تنهایی رو تحمل کنم حتما یه روز یه کسی که خدا سر راهم میذاره میاد و منی که پشیمون و نادمم رو میبخشه وقتی با این خانم اشنا شدم چون ایشون نجیب و با وقار به نظر میرسیدن خواستم که بیشتر باهاشون اشنا بشم یه مدت که از رابطه گذشت و من این مسایل رو متوجه شدم خیلی دلم شکست و اگه ادامه دادم با ایشون به خاطر این بود که با خودم میگفتم تو به خاطر گذشتت لیاقت نداری که مثل ادامای دیگه راحت و بی دغدغه روحی با کسی باشی و از این مسایل فارغ باشی اگه رابطه برقرار کردم بیشتر از این رو بود که قید خودمو زده بودم میگفتم زندگی تو همینه تو اشتباه کردی پس اینطوری هم واست پیش میاد الانم فکر میکنم هنوز دارم مجازات میشم خیلی دلم شکستس من ایشونو دوست دارم ارزوم بود که همسری مثل اون داشته باشم اما مثل کسی هستم که گلی رو دوست داره و میچینش اما در ضمن اینکه از بو و زیبایی گلش لذت میبره تیغ هلی گلم دستشو پر از خون کرده و درد میکشه اما حس میکنم این درد حقه منه باید همیشه بکشم اما هنوزم پشیمونم و ارزوم بود که کاش میشد به گذشته برگشت و اشتباهات رو جبران کرد من از بابته اینکه دیگه اشتباهاتمو تکرار نکنم مطمین هستم هیچ موقع هم بی بند و بار نبودم و این مسایل همیشه همراه با احساسه گناه بوده واسه من من توی رابطم بسیار وفادارم باور کنید شاید اگر توی رابطه قبلیم اینقدر وفادار نبودم ازش اینقدر که ضربه خوردم نمیخوردم الانم به ایشون وفادارم من از لحاظ مالی و سطح خانوادگی در شرایطی هستم که مطمئنن اگه بخوام برم خواستگاری کسی به احتماله زیاد جواب رد نمیشنوم اما من تا زمانی که با ایشون هستم محاله که حتی فکرشم بکنم من کلا پسری هستم که نمیتونم هم زمان 2 نفرو دوست داشته باشم به خدا قسم اگه مطمین بودم ایشونم هرگز دست به اشتباهاته گذشتش نمیزنه و واقعا بدون توجه به وابستگی به من خودش به این نتیجه رسیده که هرگز دوباره خطا نمیکنه چشمامو به روی گذشتش میبستم و میرفتم خواستگاریش اما همه مشکله من از اینه که میترسم وقتی وارد زندگی شدیم و همه چیز عادی شد و وابستگیش از بین رفت من ادمی رو که الان میبینم نبینم و بازم شکست بخورم[/size][size=large]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mojtaba196
سلام اگه اون مبتلا به گناهی شد که الان باعث شرم شما شده به خاطر همون دوستی نا مناسبیه که یکی مثل شما با او بر قرار کرد .او رسوا شد و طرد شده از همه جا اما ما مایی که اورا بدبخت کردیم در حال تصمیم در مورد اوییم حال آنکه افرادی مثل او قربانی های بعدی آزادی ما هستند انصاف بدهید دوستان او هم انسانی است مثل ما
اگر یک پسر هزاران بار رابطه ی نا مشروع داشته باشد و و رسوا هم شده باشد خیالی نیست اما اگر دختری تنها یک بار رابطه نا مشروع پیدا کند ما مینشینیم و او را کارشناسی می کنیم ...........؟؟؟؟؟
با تو موافقم مجتبی واقعا منم حاضرم ببخشم به شرطی که دیگه اشتباه نکنه اما کاش راهی وجود داشت که بتونم ازش مطمین بشم میگم شاید رابطه رو یه مدت کاملا قطع کنم و از دور زیر نظرش بگیرم اما میدونم که شاید بازم فقط به امید بازگشت من خوب بمونه و نتونه خودشو اونطور که باید محک بزنه
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
اینجا هیچ کسی نمیتونه به شما تضمین بده که در زندگی به شما وفادار خواهد بود .
بهتره هردو به مشاوره برید تا این مورد بررسی بشه . مشاور از طریق نشانه های رفتاری ایشون خواهد فهمید که تا چه حد این امکان هست که خیانت کنه و.............
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
دوست من بکارت برای ازدواج لازم هست ولی کافی نیست برادر گرام شما دچار شک و وسواس شدی به نظر بنده ی حقیر شما باید به یک مشاور مراجعه کنیدو در ابتدا این مشکل را حل کنید سپس باید شناخت خود را افزایش دهید، چون اگه شما شناختتون از ایشون کامل باشه هرگز دچار شک نخواهی شد اینکه شما به ایشون شک داری از اینجا ناشی میشود که ایشون را کامل نمیشناسی چون اگر خوب بشناسیدش پیش بینی رفتار ایشون برای شما ممکن خواهد بود
ببین دوست من همون طور که خانم انا ی عزیز قبلا فرمودن حتما از مشاور استفاده کنید
من یک چیزی را که قبلا به خیلی از دوستان گفتم به شما هم میگم هیچ مشاوری به شما نه نخواهد گفت چون اصلا قرار نیست کسی به جای شما تصمیم بگیرد یک مشاور فقط به شما کمک میکند تا در زمان و مکان درست تصمیم صحیح را بگیرید پس هرگز از نه نترسید که به هیچ وجه نخواهید شنید پس پیش مشاور بروید تا مشکل شک و وسواس شما را بر طرف نماید و کمکتان کند تا به شناخت نسبی از هم برسید
ولی اینکه گفتی شما به خاطر رابطه گذشته نباید ارامش داشته باشید این اصلا درست نیست ،هم شما و هم این خانم محترم لیاقت خوشبختی را دارید خداوند خیلی بخشنده و مهربان است حتما هم شما و هم ایشان را خواهد بخشید
پس برادر گرامی با کمک یک مشاور ازدواج کنید ( اگر تصمیم به ازدواج دارید) تا در زمان ومکان مناسب ازدواج کرده باشید البته بعد از شناخت نسبی از هم
خوشبخت و سعادتمند شوید:72::72::72:
به امید نیک روزی:72::72::72:
RE: بکارت!!! "گذشت یا فراموشی رابطه؟؟؟؟؟؟
فرهاد جان همیشه اون جایی که از همه چیز قطع امید میکنی یه کسی هست که بخاطر بزرگیش خوب دیده نمیشه ((مثل اینکه به یک درخت خیلی خیلی بزرگ از فاصله 2 سانتیمتری نگاه کنی .. چی میبینی ...))بیا عقب تر بالا رو نگاه کن او منتظره تا ببینیش که آمادس که دستاتو بگیره و راه و بهت نشون بده گره کارت دست همونه ..[align=center][u]