RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
سلام؛
من 26 سالم و 3 سال که آقا پسری که 4 سال از خودم کوچیکتر ازم خواستگاری کرده.....2 سال که اعتنائی نکردم ولی تو این یک سال احساس میکنم میتونم زندگی خوبی باهاشون داشته باشم.قدرت منطق و درک بالائی داره.خانوادم با این ازدواج مخالفن مخصوصا" مامانم.میتونم بگم تا حدود زیادی شناختمش و این که اهل کار.البته بعضی وقتا بخاطر شنیدن معایب اینجور ازدواج مرددم میشم به قولی میترسم...........کسی هست که بتونه کمکم کن
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
سلام ماندانا جان
به تالار خوش آمدي
عزيزم براي خودت تاپيك جدا باز كن تا به تو در تاپيك خودت بپردازيم .
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bita-rad
سلام
من تجربه شخصی خودم رو مطرح میکنم و شما هم فقط به عنوان یک نمونه بهش نگاه کنید و نه یک قانون کلی ، من حدود یک سال از همسرم بزرگترم و موقعی که با هم آشنا شدیم خانواده هامون روی این یک سال خیلی تاکید کردن ولی ما قبول نداشتیم و فکر میکردیم که یک سال که چیزی نیست ولی من الان کاملا متوجه شدم که سن خیلی مهم هست مثلا من از همسرم انتظار دارم که منو درک کنه و یا ازم خمایت کنه دیگه ریاد حوصله شیطنتهای بچه گونه یا... رو ندارم ولی همسر من برعکس دوست داره همسرش کسی بود که مثلا با هم یه چمدون بر میداشتن و میرفتن به مسافرت دور دنیا و از این فکرای بچگونه و غیر عملی .من بیشتر به فکر آینده هستم و اون بیشتر به فکر حال. اون تو هر مشاجره ای بیان میکنه که من تو سن ازدواج نبودم و بچه بودم و ...تازه اون موقع من 28 و اون 27 سالش بود و خوب این مسائل مسائلی هست که تو دوران دوستی نمایان نمیشه.به نظر من تواناییهای خودتون رو برای تشکیل زندگی بیشتر محک بزنید که انتخاب مطمئنی داشته باشید و هیچ وقت افسوس نخورید.
در هر صورت امیدوارم که انتخاب درستی داشته باشی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahsa_mhmh
سلام دست عزيز
چون ديدم بيتا جان به عنوان نمونه شرايط خودشان را بيا كردند فكر كردم كه شايد بد نباشد من هم شرايطم را بيان كنم و شايد بتواند كمكي كند البته حتما در نظر داشته باشيد كه من هم تنها يك نمونه هستم و بسته به نوع فرهنگ و سليقه و اعتقادات افراد ممكن است اختلاف سني مشكل ساز بشود يا نشود.
من يكسال از همسرم بزرگتر هستم اما از نظر درك متقابل هيچ مشكلي با هم نداريم و حتي با اينكه همسر من از من كوچكتر است از نظر هوش و فهم خيلي وقت ها بهتر و سنجيده تر از من فكر مي كند.
من خودم به شخصه هيچوقت فكر نميكردم كه با فردي ازدواج كنم كه از من كوچكتر باشد ولي وقتي توي اين مسير افتادم به نظرم اختلاف سن مشكل ساز نيست و ما اختلاف نظرهايي كه در اول زندگي داشتيم بيشتر از نظر فرهنگي بود و نه سني و تونستيم با بحث و صحبت هاي بسيار به يك تعادلي برسيم.
البته باز هم همه ي اين ها بستگي به شما و طرفتان دارد مثلا من به شخصه بسيار علاقه مند هستم كه كمتر از سنم عمل كنم و كارهايي انجام بدهم كه نو و متفاوت و خاص باشد و همسرم به دليل روش زندگي و سختي هايي كه در زندگيش داشته مسئوليت پذيرتر از سنش است و به نظر من چند سالي بزرگتر از سنش فكر و عمل مي كند
با همه ي اين احوال من و همسرم وقتي مي خواستيم ازدواج كنيم ساعت ها در مورد اين اختلاف سن و عواقبش و حرف ها و برداشت هاي ديگران و ..و...صحبت كرديم و به توافق رسيديم
اما نظر شخصي من در مورد شما دوست عزيزم من فكر مي كنم كه الان براي ازدواج سن شما كم است و ممكن است كه از نظر مالي و مسئوليت هاي زندگي به شما فشار بيايد به نظرم اگر مدتي صبر كنيد تا شرايطتان براي ازدواج بهتر شود خيلي كمتر تحت فشار قرار خواهيد گرفت.
موفق باشيد:72:
از شما دو دوست عزیز واقعا ممنون ام که تجربه های خودتون رو با ما در میون گذاشتین ... :72:
واقعا کمک می کنه این تجربه ها
اگر از دوستان کس دیگه ای هم این شرایط رو داره، خوشحال می شم اینجا تجربه اش رو بگه
مرسی
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
سلام و خوش آمدید:72:
ببین آقا محمد، اگه مشکلت فقط همین 2 سال اختلاف سنی هست که به نظر من مشکل نیست.اما از اونجایی که خودت گفتی فعلا قصد ازدواج نداری و فقط میخوای از دستش ندی، قضیه فرق میکنه.
ازدواج تو سنی که شما هستی صرفا به خاطر این سن نیست بلکه بیشتر به خاطر نداشتن امکانات اولیه زندگی مشترک هست که تو این دوره زمانی تو سن شما معمولا وجود نداره.
مثل: یه شغل ثابت که بتونی خرج زندگی رو بدی ، تو این سن معمولا مسئله سربازی برای آقا پسرها مطرح هست و باید سپری بشه ، بلوغ فکری و عقلی که ربط چندانی به بلوغ جسمی نداره و موارد دیگه.
مگر اینکه هرکدام اینها به شکلی حل شده باشه ، مثلا :
یه پسر حتی از دوران نوجوانی اهل کار و زحمت کش باشه و تو این سن تونسته باشه حتی با وجود تحصیل کاری بکنه که درآمد داشته باشه. یا اینکه پدرش سرمایه دار باشه و با میل خودش و به قصد پیشرفت و حمایت فرزندش سرمایه ای رو در اختیار پسرش قرار بده و البته بدون منت گذاشتن بر سر پسر و عروسش!
یا مثلا برای سربازی بنا به دلیل کفالت والدین یا دلیل پزشکی معاف بشه و قضیه سربازی هم حل بشه.
در مورد بلوغ فکری و عقلی هم که مشخصه.گاهی کسی با 30 سال سن هنوز عقل درست و حسابی نداره و هنوز دنبال بچه بازیه! گاهی هم برعکس کسی تو سن 20 سالگی چنان پخته و سنجیده عمل میکنه که میشه به عنوان مرد زندگی بهش تکیه کرد.
در کل نظر شخصی من اینه که ازدواج تو سن پایین تر (مثلا همین 24--20) با حمایت خانواده ها بهتر از اینه که سالهای جوانی رو که باید به شادی و نشاط بگذره صرف تهیه امکاناتی بشه که گاهی اصلا برای شروع زندگی لازم نیست مثلا ماشین و خونه شخصی و پس اندازه زیاد و امثالهم.
خیلیها(نه همه ) هستند که برای به دست آودرن این امکانات سالها زحمت کشیدند و بالاخره تهیه هم کردند اما به قیمت از دست رفتن درصد زیادی از انگیزه و احساس و شور و نشاط جوانی و خیلیها هم ابراز پشیمنی میکنند از اینکه چرا زودتر ازدواج نکردند و از جوانیشون لذت نبردند.
باز هم میگم که این نظر شخصی منه که با ازدواج تو سن پایین موافقم تا سن بالا.
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
سلام
مرسی به خاطر کمک شما ....
نقل قول:
ببین آقا محمد، اگه مشکلت فقط همین 2 سال اختلاف سنی هست که به نظر من مشکل نیست.اما از اونجایی که خودت گفتی فعلا قصد ازدواج نداری و فقط میخوای از دستش ندی، قضیه فرق میکنه.
آخه می ترسم یه موقع همین 1 سال و چند ماه (به قول شما 2 سال) بعدا مشکل ساز بشه
دوست ندارم تصمیم ام فقط به خاطر احساسات باشه ...
و اینکه من منطق ام می گه که شرایط ازدواج ندارم! مثلا من هنوز شهریه دانشگاه امو پدرم میده (با اینکه خودم هم کم کم دارم به درآمد می رسم) و دوست ندارم که یه نفر دیگه رو معطل خودم کنم
آرزوم خوشبختی اونه ... حتی جدا از من
نقل قول:
ازدواج تو سنی که شما هستی صرفا به خاطر این سن نیست بلکه بیشتر به خاطر نداشتن امکانات اولیه زندگی مشترک هست که تو این دوره زمانی تو سن شما معمولا وجود نداره. مثل: یه شغل ثابت که بتونی خرج زندگی رو بدی ، تو این سن معمولا مسئله سربازی برای آقا پسرها مطرح هست و باید سپری بشه ، بلوغ فکری و عقلی که ربط چندانی به بلوغ جسمی نداره و موارد دیگه.
دقیقا ....
نقل قول:
مگر اینکه هرکدام اینها به شکلی حل شده باشه ، مثلا :
سربازی رو که باید برم و خیلی هم مشتاق ام که برم (چون به سربازی کوره انسان سازی میگن، البته خانوم ها توهین نشه خدایی نکرده!! بیشتر کوره "مرد" سازی می گن)
پدرم هم همیشه منو ساپورت کرده .... ولی خودم دوست ندارم بعد از ازدواج از پدرم پول بگیرم، به خانمم هدیه بدم!!!!
نقل قول:
در مورد بلوغ فکری و عقلی هم که مشخصه.گاهی کسی با 30 سال سن هنوز عقل درست و حسابی نداره و هنوز دنبال بچه بازیه! گاهی هم برعکس کسی تو سن 20 سالگی چنان پخته و سنجیده عمل میکنه که میشه به عنوان مرد زندگی بهش تکیه کرد.
اینو من خیلی زیاد دیدم! به صورتی که حتی اکثر دخترهایی که در اطراف من هستن و همسن یا بزرگتر از من هستن، به نظرم رفتار اشون کمتر از سن اشون هست!! با اینکه می گن دخترخانم ها زودتر به بلوغ فکری میرسن، ولی حداقل کسانی که در اطراف من بودن و هستن اینطوری نیستن
نقل قول:
در کل نظر شخصی من اینه که ازدواج تو سن پایین تر (مثلا همین 24--20) با حمایت خانواده ها بهتر از اینه که سالهای جوانی رو که باید به شادی و نشاط بگذره صرف تهیه امکاناتی بشه که گاهی اصلا برای شروع زندگی لازم نیست مثلا ماشین و خونه شخصی و پس اندازه زیاد و امثالهم.
خیلیها(نه همه ) هستند که برای به دست آودرن این امکانات سالها زحمت کشیدند و بالاخره تهیه هم کردند اما به قیمت از دست رفتن درصد زیادی از انگیزه و احساس و شور و نشاط جوانی و خیلیها هم ابراز پشیمنی میکنند از اینکه چرا زودتر ازدواج نکردند و از جوانیشون لذت نبردند.
باز هم میگم که این نظر شخصی منه که با ازدواج تو سن پایین موافقم تا سن بالا.
اینکه در سن پایین باید ازدواج کرد رو فکر کنم اکثرا قبول دارن، ولی باید شرایط مهیا باشه ...
من هم سع می کنم تا یک سال دیگه که هنوز دانشگاه ایم، یه کارهایی بکنم .... ولی واقعا در حال حاضر نمی دونم چکار کنم ........
بازم ممنون به خاطر وقتی که گذاشتین
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ماندانا مومنی
سلام؛
من 26 سالم و 3 سال که آقا پسری که 4 سال از خودم کوچیکتر ازم خواستگاری کرده.....2 سال که اعتنائی نکردم ولی تو این یک سال احساس میکنم میتونم زندگی خوبی باهاشون داشته باشم.قدرت منطق و درک بالائی داره.خانوادم با این ازدواج مخالفن مخصوصا" مامانم.میتونم بگم تا حدود زیادی شناختمش و این که اهل کار.البته بعضی وقتا بخاطر شنیدن معایب اینجور ازدواج مرددم میشم به قولی میترسم...........کسی هست که بتونه کمکم کن
به نظر من تو نباید تحت تاثیر حرف دیگران قرار بگیری به حرف دیگران گوش نکن به حرف دلت گوش کن به ندای قلبت گوش کن :43:
به نظر من وقتی همدیگه رو دوست دارن و هر دو میدوونن که با هم خیلی راحت هستند سن نمیتونه مشکل ساز بشه من خودم 25 سالمه ولی اگه از یه خانم 50 ساله که دو برابر من سن داره خوشم بیاد حتما با اون میمونم
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
نقل قول:
به نظر من وقتی همدیگه رو دوست دارن و هر دو میدوونن که با هم خیلی راحت هستند سن نمیتونه مشکل ساز بشه من خودم 25 سالمه ولی اگه از یه خانم 50 ساله که دو برابر من سن داره خوشم بیاد حتما با اون میمونم
ممنون از نظر شما
آخه عشق و علاقه و احساسات بیش از حد برای چند سال اول زندگی هست، بعدش یه چیزایی می شه که نمی شه فقط روی همین عامل بری جلو!
بلاخره توی فامیل و پدر و مادر و اینا که می بینیم
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
:323: سلام
خدایا همه عاشقا و همه اونایی که همو قلبا و عقلا دوست دارن به هم برسون
آمین
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
با تشکر از همه
اگر کسی بازم تجربه ای داره، خواهش می کنم بیاد و اینجا اعلام کنه
خیلی ممنون :43:
RE: موضوع تکراری بزرگتر بودن دختر در ازدواج
سلام.امیدوارم که نظرات شخصی منم به دردت بخوره عزیز.من مثل تو میخوام زود ازدواج کنم و مشکلات تو رو هم دارم.ولی یکم بر عکس شما. دارم 1 ما دیگه میرم سربازی. برنامه ام اینه که اگر بتونم در طول سربازی کار هم بکنم. بعد از سربازی میرم دانشگاه (البته با ادامه دادن کار) سال سوم دانشگاه حتما ازدواج خواهم کرد.اما یه پیشنهاد میکنم عزیز دل برات. اینکه اگر تو عاشق اون دختر نبودی و بهش علاقه نداشتی هم باز عقیده داشتی که با یه دختر که ازت بزرگتره ازدواج کنی؟ من حس میکنم که علاقه ات باعث شده با این مسله کنار بیای ولی بعد از ازدواج تازه میفهمی که ای دل قافل خانومت یه جورایی خودشو فهمیده تر از تو میدونه و کلی هم تحقیر میشی و نا خود آگاه مردونگیت زیر سوال میره.خیلی دقت کن. ولی خیلی خوبه که میخوای زود ازدواج کنی اما بهتره که قبل ازینکه عاشق بشی تحقیق کنی وحتی خانواده هم بدونن. مشکلات کار و سربازی هم به نظر من مشکلی نیست. چون اگر با خانواده ای بخوای وصلت کنی که روشنفکر و مذهبی باشن و وجود خودت و پاکی و صداقتت از پول و کاری که نداری براشون مهم تر باشه باهات کنار میان.امیدوارم موفق باشی ولی حتما خانواده رو زودتر در جریان بزار.امیدوارم حرفام مفید بوده باشه برات:72::46: